نقطه ابطال / (ریسک حساب*اندازه حساب) = اندازه موقعیت
پوزیشن سایز در معامله؛ در هر ترید چقدر سرمایه وارد کنیم؟
پوزیشن سایز یا اندازه پوزیشن در هر معامله باید چقدر باشد؟ در واقع در هر معامله چه مقدار باید سرمایه وارد کنیم؟ مدیریت ریسک یکی از عواملی است که در معاملات ارزهای دیجیتال، بسیار مورد اهمیت است و بدون برنامهریزی و مدیریت ریسک نمیتوانید عملکرد مناسبی داشته باشید. حتماً شنیدهاید که افرادی با ارزهای دیجیتال میلیاردر شدهاند، اما بهتر است سمت دیگر را نیز مشاهده کنیم که روزانه افراد زیادی به دلیل اتفاقات ناگهانی و خبرهای فاندامنتال و غیرمنتظره و یا به دلیل اشتباهی که مرتکب شدهاند، دچار ضررهای بسیار زیادی خواهند شد که جبران آنها دشوار است. در این مقاله قصد داریم آموزشی را تقدیم شما کنیم که از ضررهای احتمالی که ممکن است تأثیر مخربی روی تمرکز و هیجانات شما بگذارد، جلوگیری کنید.
چطور از ضررهای احتمالی در ترید جلوگیری کنیم؟
در ادامه قصد داریم 5 مورد مهم و مورد اهمیت را بیان کنیم که به کمک آنها بتوانید از ضررهای احتمالی جلوگیری کنید و معاملات بهتری را برای دریافت سود داشته باشید. این 5 مورد عبارتاند از:
1. مدیریت احساسات
2. تعیین اندازه موجودی معاملاتی
3. تعیین ریسک موجودی معاملاتی
4. تعیین ریسک معامله
5. محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی
1. مدیریت احساسات در معاملات
احساسات از مهمترین فاکتورهایی است که در مدیریت سرمایه نقش مهمی را ایفا میکند و افراد زیادی را دیده ایم که بر اثر هیجانات بازار ضررهای زیادی را متحمل شدهاند. فراموش نکنید که احساسات شما همیشه قابل اعتماد و درست نیستند و در برخی شرایط ممکن است از عرش به فرش برسید. اگر شما هم بر اثر احساسات تصمیم اشتباهی گرفتهاید، خوشحال میشویم آن را در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید تا شاید سایر کاربران نیز از آن استفاده کنند.
به هر حال نباید تسلیم تفکرات خود بشوید، حتماً قبل از اینکه اقدام به ترید کنید روی مبلغ و نوع معامله خوبی فکر کنید، از دوستانی که در این زمینه دارید کمک بگیرید. شاید اگر بهتنهایی وارد پوزیشن معاملات شوید، تحت تأثیر قرار بگیرید و سرمایه بیشتری را وارد کنید. بهترین کار نوشتن قوانین و مقرراتی است که باید به آن پایبند باشید. باید سیستم معاملاتی خود را ایجاد کنید تا در شرایطی که هیجانات بر منطق شما چیره شدند، غلبه کنید.
سیستمهای معاملاتی به شما کمک میکنند تا تصمیمهای عجولانه نگیرید و احساسات و هیجانات خود را کنترل کنید. بهطورکلی این سیستمهای معاملاتی، 2 هدف را به دنبال دارند:
1. به کمک آن میتوان ریسک معاملات را مدیریت کرد.
2. از تصمیمها و اقداماتی که اولویت کمی دارند و ضروری نیستند، جلوگیری میکند.
شاید این سؤال برای شما وجود داشته باشد که چطور باید این برنامه را تنظیم کنیم و طبق آن پیش برویم؟ در زمانی که احساس میکنید که تصمیمات شما قصد دارند شما را مجبور با به انجام کاری کنند، آن زمان است که باید بر آن غلبه کنید و از سیستم معاملات خود استفاده کنید. از جمله مواردی که میتواند در این سیستم به شما کمک کند، عبارت است از:
هدفی که در این مقاله داریم این است که مقدار سرمایه خود را در معاملات مدیریت کنیم و بدانیم در هر ترید، چه مقدار سرمایه وارد معامله کنیم که این مورد با تحمل ریسک ارتباط مستقیمی دارد. همه موارد دست به دست یکدیگر میدهند تا بیش از حد معقول و طبیعی ضرر نکنید.
2. تعیین اندازه حساب معاملاتی
مورد بعدی که باید در مورد آن توضیح دهیم مشخصکردن اندازه موجودی معاملاتی است که به آن اندازه حساب (Account Size) نیز میگویند. موجودی معاملاتی، سرمایهای است که در دسترس شما است و هدف شما این است که آن را به در یک استراتژی معاملاتی خوب به کار بگیرید. منظور از اندازه حساب یا موجودی معاملاتی، در قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه واقع تمام سرمایه و دارایی شما است که در کیف پول دیجیتال یا صرافی موردنظر نگهداری میکنید.
تعیین اندازه حساب معاملاتی
البته موجودی معاملاتی شما شامل داراییهایی که برای بلندمدت در نظر گرفته شدهاند نمیشود.
موجودی معاملاتی به بخشی از سرمایه گفته میشود که قصد دارید آن را به معاملات اختصاص بدهید و برای سایر موارد از آن استفاده نکنید. در نتیجه با تقسیمبندی سبد سرمایه، داراییهای مخصوص به هر مورد را جدا کنید.
3. تعیین ریسک حساب معاملاتی
فرض کنید 200 دلار در کیف پول دیجیتالی خود دارید. وارد هر معامله که میشوید، باید چه مقدار از این 200 دلار را به کار بگیرید؟ اینجا است که شما باید برای خود ریسک معاملاتی را تعریف کنید و مقداری را به آن اختصاص دهید. تعیین ریسک حساب قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه یعنی درصدی از سرمایه معاملاتی که در نظر دارید در یک معامله روی آن ریسک کنید.
تعیین ریسک حساب معاملاتی
روشها و صحبتهای زیادی در این زمینه وجود دارد که باید چند درصد از موجودی خود را وارد معاملات کنید. برای مثال به خارج از دنیای کریپتوکارنسی اشاره میکنیم. در بازارهای مالی ساده و سنتی، قانون 2 درصد وجود دارد که شاید به قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه گوشتان آشنا باشد. همانطور که حدس میزنید، سرمایهگذار با توجه به قانونی که مطرح شد، نباید بیشتر از 2 درصد سرمایه خود را وارد معامله کند و ریسکی را برای کسب و کار خود بخرد. این مثال تنها در بازارهای مالی سنتی کاربرد دارد و استفاده از این روش در بازار ارز دیجیتال به هیچ وجه پیشنهاد نمیشود.
در این شرایط است که باید از «قانون 1 درصد» استفاده کنید. قانون 2 درصد برای کسب و کارها و معاملاتی است که چشم اندازی بلندمدت دارند، اما این موضوع در مورد ارزهای دیجیتال صدق نمیکند و معاملات در سه بازه زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت وجود دارند که اگر تریدری قصد داشته باشد تا معامله کوتاهمدت خود را به سرانجام برساند، نباید از قانون 2 درصد استفاده کند.
درواقع قانون 1 درصد برای بازارهایی است که نوسانات کمی دارند، اما ارزهای دیجیتالی غیرقابل پیشبینی هستند و نوسانات زیادی دارند. البته استراتژی شما ممکن است متفاوت باشد و بتوانید قانون یک درصد را کمی تغییر داده و از آنها بهخوبی استفاده کنید.
قانون یک درصد چه میگوید؟
قانون 1 درصد اجازه استفاده بیشتر از یک درصد از سرمایه شما را برای استفاده در معامله و قرارگرفتن در معرض ریسک، نمیدهد. این اشتباه را نکنید که فقط باید 1 درصد از سرمایه و دارایی خود را در معامله بگذارید، خیر. قانون 1 درصد به این معنا است که اگر تحلیلهای شما به بنبست خورد و مشکلی در ترید رخ داد، بیشتر از یک درصد متضرر نشوید. در واقع باید نسبت ضرر شما 1 درصد از کل دارایی باشد.
برای تکمیل موضوع تعیین ریسک، پیشنهادهای ما را از دست ندهید:
1. اولین پیشنهاد ما به شما این است که درصد ریسکی ثابت را برای معاملات خود در نظر بگیرید. یعنی از آن مقدار خارج نشود. قانونهای 2درصد و 1 درصد را بر اساس برنامه ترید خود تغییر بدهید و از آنها استفاده کنید؛ بنابراین اگر از قانون یک درصد استفاده کردید، در معاملات بعدی خود نیز همان مقدار را رعایت کنید.
2. میتوانید از قیمتهای واقعی مانند دلار و یا تومان استفاده کنید. بهعنوان مثال نباید هیچگاه در معاملات خود بیشتر از 1 میلیون تومان ضرر کنید. در نتیجه مقدار دارایی شما نباید بیشتر از 100 میلیون تومان باشد، به این ترتیب زمانی که دارایی شما 100 میلیون یا کمتر باشد، ریسک حساب شما نیز کمتر از یک درصد و یا همان یک درصد خواهد بود.
4. تعیین ریسک معامله
مشخصکردن ریسک معامله از واجبات یک معامله است که باید نکتهای را با توجه به این موضوع در نظر داشته باشید:
تعیین زمانی که ایده و استراتژی معاملاتی ما اعتبار خود را از دست میدهد.
داشتن یک استراتژی معاملاتی و برنامه خوب، کمک میکند تا در کنار معاملاتی که انجام میدهید، ضرر کمتری را متحمل شوید. اگر فکر میکنید که تریدرهای بزرگ هیچگاه ضرر نمیکنند، سخت در اشتباه هستید؛ زیرا ضرر بخش جدانشدنی از معاملات ارزهای دیجیتال است؛ بنابراین سعی کنید تا این مقدار را به حداقل برسانید.
تعیین ریسک معامله
حتماً در معاملات خود از تعیین حد ضرر (Stop-Loss) استفاده کردهاید. استاپ لاس زمانی باید به کار گرفته میشود که درواقع ایده و استراتژی شما ممکن است در آن نقطه دچار مشکل شود و یا حدسهایی در مورد نوسانات بازار میزنید که ممکن است به ضرر شما تمام شود. مشخصکردن حد ضرر به عاملهایی از جمله اندازه حساب معاملاتی و ریسک حساب بستگی دارد که علاوه بر آن قیمت ارز دیجیتال نیز در آن نقش دارد.
بهطورکلی باید در تحلیلهای خود به شکلی به این موضوع پی ببرید که اگر قسمتی از تحلیلها برخلاف استراتژی شما پیش برود، مقدار ضرر چقدر خواهد بود؟ بنابراین تمام این اتفاقات بستگی به نوع استراتژی شخص شما دارد. حد ضرر را چطور مشخص کنیم؟ با استفاده سطوح حمایت و مقاومت، تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهای مناسب و هر ابزاری که بتوانید از آن برای تشخیص استفاده کنید، در تعیین حد ضرر کاربرد دارد.
اما در تعیین ریسک معاملات، روش یا ابزاری وجود ندارد که از آن استفاده کنید؛ بلکه باید با استراتژی و تجربهای که کسب کردهاید، آن را مشخص کنید.
5. محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی
محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی
در این قسمت باید به سراغ محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی برویم. برای آشنایی با روش محاسبه، به مثال زیر توجه کنید:
مثال 1:
- فرض کنید دارایی حساب معاملاتی شما 5 هزار دلار است. (مشخصکردن موجودی معاملاتی)
- از قانون 1 درصد استفاده میکنیم و بیشتر از یک درصد از دارایی را وارد معامله نمیکنیم (مشخصکردن ریسک حساب). در نتیجه 50 هزار دلار سقف ضررها است و نباید بیشتر از آن ضرر کنیم.
- در ادامه طبق تحلیلهایی که انجام دادهایم، استاپ لاس یا همان حد ضرر را در نقطهای تعیین کردهایم که اگر بازار 5 درصد برخلاف تحلیل و پیشبینی ما حرکت کند، 50 دلار متضرر میشویم. یعنی با 5 درصد اشتباهی که رخداده است، ما معادل یک درصد از دارایی حسابمان، ضرر کردهایم. در ادامه محاسبات را بهصورت اعداد و ارقام خواهیم داشت:
- اندازه دارایی کل حساب: 5 هزار دلار
- ریسک معامله: 1 درصد
- استاپ لاس (حد ضرر): 5 درصد
برای اندازهگیری اندازه موقعیت، باید اندازه حساب را در ریسک حساب ضرب کنیم؛ سپس جواب آن را بر استاپ لاس یا نقطه ابطال تقسیم کنیم. فرمول این محاسبه به شکل زیر خواهد بود:
نقطه ابطال / (ریسک حساب*اندازه حساب) = اندازه موقعیت
برای بهدستآوردن اندازه موقعیت نیز از فرمول زیر استفاده میکنیم:
۱٬۰۰۰ = ۰.۰۵ / (۰.۰۱ * ۵٬۰۰۰)
با توجه به محاسباتی که انجام شد، اندازه موقعیت مناسب برای معاملهای با این آمار و ارقام، 1000 دلار است. اگر از استاپ لاس استفاده کنیم و در آن نقطه از معامله خارج شویم، از ضرر بسیار بزرگی جلوگیری کردهایم. پیشنهاد میشود برای افزایش دقت در این نوع معاملات، به کارمزدها و لغزش (به تغییرات قیمت از زمان آغاز معاملات تا پاین معامله گفته میشود) احتمالی قیمت نیز توجهی داشته باشید. بهویژه زمانی که قصد دارید این معامله در یک ابزار مالی با نقدشوندگی (لیکوییدیتی) پایین انجام شود.
مثال 2:
اکنون از مثالی دیگر استفاده میکنیم تا بهخوبی موقعیت را درک کنید. در این مثال اعداد و ارقام را کمی تغییر داده و سپس آن را محاسبه میکنیم. تنها موردی را که تغییر میدهیم، استاپ لاس است و سایر موارد را همان مقدار قبلی در نظر داریم. اکنون به سراغ محاسبه میرویم:
- اندازه حساب: ۵٬۰۰۰ دلار
- ریسک حساب: ۱ درصد
- ریسک معامله: ۱۰ درصد
بنابراین خواهیم داشت:
۵۰۰ = ۰.۱ / (۰.۰۱ * ۵٬۰۰۰)
همانطور که مشاهده میکنید با 2 برابر کردن ریسک معامله، اندازه موقعیت نصف مقدار قبلی شد؛ بنابراین اگر بخواهیم ریسک معامله را بالا ببریم، باید از اندازه موقعیت کم کنیم تا به ضرر بسیار زیادی دچار نشویم.
مثال 3:
در مثال سوم قصد داریم اندازه حساب خود را نصف کنیم تا نتیجه محاسبه را مشاهده کنیم:
خلاصه اطلاعات:
- اندازه حساب: ۲۵۰۰ دلار
- ریسک حساب: ۱ درصد
- ریسک معامله: ۵ درصد
بنابراین خواهیم داشت:
۵۰۰ = ۰.۰۵ / (۰.۰۱ * ۲٬۵۰۰)
طبق پاسخی که دریافت شد، با کاهش اندازه حساب، به طبع اندازه موقعیت کوچکتر خواهد شد؛ بنابراین با نصف کردن اندازه حساب، اندازه موقعیت نیز نصف خواهد شد و ارتباط مستقیمی با یکدیگر دارند.
در این مقاله با به این سؤال پاسخ دادیم که در هر معامله چه مقدار سرمایه وارد کنیم؟ همچنین محاسباتی را انجام دادیم که به نتایج مطلوبی رسیدیم که میتوانید از آنها قبل از اینکه معاملهای را باز کنید، استفاده کرده و جوانب را بسنجید. همچنین به مفاهیم مدیریت احساسات، تعیین اندازه موجودی معاملاتی، تعیین ریسک موجودی معاملاتی، تعیین ریسک معامله و محاسبه اندازه موقعیت معاملاتی آشنا شدیم که با استفاده از آنها میتوانیم پوزیشن سایز را در معامله مشخص کنیم. در مقاله بعدی کیف پول لجر نانو (Ledger Nano) چیست؟ نحوه استفاده از Ledger Nano X را برای مطالعه شما در نظر گرفتهایم.
شناسایی اصول محاسبه حداکثر میزان ضرر بر اساس سرمایه
معمولا معامله گران مبتدی به دو صورت موجودی حسابشان را از بین می برند یا با نگذاشتن حد ضرر (استاپ لاس) و قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه یا با معاملات زیان آور پشت سر هم. در حالت اول برای افراد مبتدی حد ضرر مانند محافظی محکم جلوی از بین رفتن حساب را می گیرد اما آنها عموما با نگذاشتن حد ضرر اجازه می دهند ضررشان انباشته شود. شاید چندین معامله برایشان پیش بیاید که با نگذاشتن حد ضرر، معامله پس از مدتی وارد سود شود اما حتما پس از مدتی به دامی گرفتار می شوند که بازار بر خلاف جهت آنان حرکت می کند و موجب از بین رفتن کل سرمایه در یک معامله می شود. حالت دوم در صورتی پیش می آید که معامله گر مدیریتی بر ضررهای خویش ندارد و اجازه می دهد ضررهای متوالی و بعضا بزرگ موجودی حسابش را از بین ببرند. برای پیش گیری از این حالت توصیه می شود در هیچ معامله واحدی، مقدار حد ضرر (استاپ لاس) بیش از ۳ درصد کل موجودی سرمایه نگردد و در هیچ زمانی مجموع مقدار حد ضرر (استاپ لاس) معاملاتی که همزمان باز هستند بیش از ۶ درصد موجودی حساب نباشد. به عنوان مثال برای حسابی ۱۰۰۰ دلاری حداکثر ریسک یک معامله در صورت رسیدن بازار به حد ضرر باید ۳۰ دلار باشد و پیرو این قضیه تنظیم لات (حجم) معامله انجام شود و هیچ زمانی ریسک مجموع معاملات همین حساب نباید بیش از ۶۰ دلار بشود. توصیه می شود معامله گران برای هر بازه زمانی خود حد ضرری خاص داشته باشند. به عنوان نمونه در صورت ۶درصد زیان در روز یا ۱۰ درصد زیان سرمایه در هفته از معاملات دست کشیده و علت زیان های خود را بر اساس روش معاملاتی خود و مدیریت سرمایه مورد بازبینی قرار دهند و پس از بررسی و رفع اشکالاتی که باعث به وجود آمدن معاملات زیان ده شده است فعالیت خود را از سر گیرند.
[مهم] مبانی مدیریت سرمایه
مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :
معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.
در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:
درس اول: امید رياضی
درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.
فرمول امید رياضی:
Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1
در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.
امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.
برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.
برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.
درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن
در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.
فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :
Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1
در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.
همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.
درس سوم : ضريب سودآوری
در اين درس با قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.
فرمول محاسبه ضريب سودآوری :
Profit Factor = Gross Win / Gross Loss
در اينجا منظور از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.
پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.
درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات
همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:
1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.
2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.
برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)
درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه
مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.
انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.
درس ششم : تحلیل مونته كارلو
در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.
در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.
مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.
در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.
مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.
درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله
معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.
نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.
روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل
در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.
در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.
تعیین حداقل سرمایه برای شروع معاملات روزانه فارکس
شروع معاملات روزانه ارزها آسان است، زیرا بازار ارز (فارکس) یکی از در دسترس ترین بازارهای مالی است. برخی از بروکرهای فارکس به حداقل سرمایه اولیه 50 دلار برای افتتاح حساب نیاز دارند، در حالی که برخی دیگر به شما اجازه میدهند بدون سپرده اولیه حساب باز کنید.
این امکان وجود دارد که مقدار مشخصی از سرمایه را به صورت رندم برداشته و معامله را شروع کنید. با این حال، هنگام تعیین مقداری که برای شروع معاملات روزانه در بازار فارکس نیاز دارید، عوامل مختلفی را باید در نظر بگیرید.
حداقل سرمایه برای معاملات روزانه فارکس
اگر میخواهید معامله را بلافاصله شروع کنید، میتوانید این کار را با 100 دلار شروع کنید. برای کمی انعطاف پذیری بیشتر، سرمایه 500 دلار نیز میتواند به درآمد یا بازده بیشتر منجر شود.
قبلا در به بررسی مزایای معامله با 100 دلار پرداختهایم؛ اما اگر اطلاعات کافی درباره بازار داشته باشید، 5,000 دلار نیز گزینه مطلوبی است؛ زیرا میتواند به شما کمک کند درآمد معقولی ایجاد کنید که جبران کننده زمان صرف شده برای معامله باشد.
مقادیر تعیین شده به شما در درک حداقل مقدار مورد نیاز برای نیازهای معاملاتی، شرایط زندگی یا تحمل ریسک کمک نمیکند. شما باید خطرات موجود در معاملات فارکس را درک کرده و بدانید که چگونه آنها را کاهش دهید.
به صورت ساده، حداقل سرمایهای که برای شروع معامله به آن نیاز دارید برابر با مقدار پولی است که استطاعت مالی آن را دارید. به یاد داشته باشید که هرگز نباید با سرمایهای معامله کنید که توانایی از دست دادن آن را ندارید.
همچنین مهم است بدانید معاملات فارکس چگونه انجام شده و از چه مواردی تشکیل میشود، تا بتوانید توانایی خود را برای مقاومت در برابر ضرر در مسیر کسب سود ارزیابی کنید.
درک ریسکهای موجود
از آنجایی که معاملات روزانه مربوط به معاملات بر اساس تغییرات قیمت است، بیشتر خطرات به این صورت است که قیمتها آنطور که فکر میکردید حرکت نمیکنند. این اتفاقا اغلب رخ میدهد، بنابراین تریدرهای روزانه نباید درصد زیادس از حساب فارکس خود را در یک معامله به خطر بیاندازند.
ریسک معاملات
معاملات اهرمی و مارجین دار زمانی اتفاق میافتد که از بدهی برای تامین مالی معاملات خود استفاده میکنید. هر دوی این فعالیتها به میزان قابل توجهی میزان ریسکی را که متحمل میشوید افزایش میدهند، و احتمال بدهکاری را، بسیار بیشتر از آنچه در ابتدا انجام میدادید، افزایش میدهند.
ریسک معامله با توجه به پولی که در یک معامله ریسک میکنید، و نه ریسکهایی که قبلا ذکر شد، مقدار سرمایهای است که میتوانید از دست بدهید. ریسک معامله با یافتن تفاوت بین قیمت ورودی شما و قیمتی که دستور استاپ لاس در آن اعمال میشود، ضرب در اندازه پوزیشن و مقدار پیپ تعیین میشود.
حداقل سرمایه خود را برای تجارت تعیین کنید
اینکار به شما کمک میکند تا ببینید که چگونه حسابهای معاملاتی مختلف میتوانند بر حداقل مقدار معاملات روزانه شما تأثیر بگذارند. نمونههای قبلی 100 و 500 دلار برای مشاهده تفاوتها و انجام محاسبات هستند.
سرمایه 100 دلاری در یک حساب
بیایید برای درک بهتر روش محاسبه، با یک مثال این موضوع را بررسی کنیم. فرض کنید یک حساب 100 دلاری باز کردهاید. شما میخواهید ریسک خود را در هر معامله به 1 دلار (1 درصد از 100 دلار) محدود کنید.
پیپها × ارزش پیپ × تعداد لاتها = ریسک معامله
اگر معاملهای را با جفت ارز یورو / دلار آمریکا (EUR/USD) انجام دهید، یک میکرو لات را بخرید یا بفروشید، سفارش استاپ لاس شما باید در فاصله 10 پیپ از قیمت ورودی شما باشد. از آنجایی که ارزش هر پیپ 0.10 دلار است، اگر استاپ لاس شما در فاصله 11 پیپ قرار داشت، ریسک شما 1.10 دلار (1 × 0.01 دلار × 11 ) خواهد بود، که ریسک بیشتری نسبت به استراتژی شما است.
سرمایه 500 دلاری در یک حساب
حال فرض کنید قرار بود با سرمایه اولیه 500 دلار حساب باز کنید. شما میتوانید تا 5 دلار در هر معامله ریسک کرده و چندین لات بخرید. برای مثال، میتوانید یک استاپ لاس را به فاصله 10 پیپ از قیمت ورودی خود تعیین کنید و پنج میکرو لات خریداری کنید. شما همچنان در محدوده ریسک خود خواهید بود؛ زیرا:
10 پیپ × 0.10 دلار × 5 میکرو لات = 5 دلار
اگر بخواهید استاپ لاس خود را با فاصله 25 پیپ از قیمت ورودی قرار دهید، میتوانید 2 میکرو لات بخرید تا ریسک معامله کمتر از 1 درصد حساب باشد. شما فقط دو میکرو لات میخرید، زیرا:
25 پیپ × 0.10 دلار × 2 میکرو لات = 5 دلار
شروع با سرمایه 500 دلاری انعطاف پذیری بیشتری در معاملات ایجاد میکند و طبیعتا درآمد روزانه بیشتری نسبت به 100 دلار ایجاد میکند.
مدیریت ریسک
در حالی که میتوانید از اهرم برای تامین مالی معاملات خود استفاده کنید و موفق باشید، ریسک این روش به قدری زیاد است که بهترین راه برای مدیریت ریسکهای موجود استفاده نکردن از معاملات مبتنی بر اهرم یا لوریج است.
قانون 1 درصد یکی از بهترین روشها برای کاهش ریسک معاملات است. اگر حساب شما حاوی 1,000 دلار باشد، بیشترین ریسکی که در معامله باید بپذیرید 10 دلار است. حتی بهترین تریدرها نیز دچار ضرر میشوند؛ اگر ریسک هر معامله را به حداقل برسانید، یک معامله اشتباه سرمایه شما را به میزان قابل توجهی کاهش نمیدهد.
حد سود و ضرر در بورس
دغدغه ی سرمایه گذاران بازار بورس این است که چگونه سودآوری خود را افزایش و میزان ضرردهی خود را کاهش دهند. یکی از بهترین کارها تعیین کردن حد سود (تیک پروفیت) و ضرر ( استاپ لاس) است. اما چگونه می توان حد سود و ضرر را مشخص کرد؟ آیا این کار اهمیتی هم دارد؟
بله اهمیت این موضوع سبب شده تا این مقاله به طور اختصاصی به بررسی آن بپردازد. پس با آن همراه باشید.
فهرست محتوای مقاله
MA (موینگ اوریج)
Cot (اندیکاتور برتر)
Lfx (جریان سفارش معامله)
- ابزارهای تعیین حد سود و ضرر در بازار بورس
- جمع بندی تعیین حد سود و ضرر در بورس
حد سود چیست؟
آن یعنی مشخص کردن بالاترین میزان سود برای سهم مورد نظر. هر تریدر تیک قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه پروفیت متفاوتی را مشخص می کند.
دلیلش هم این است که سبک معاملاتی و توقع مالی افراد با هم متفاوت است. کسانی به منفعت کم تر قانع هستند و کسانی هم سود بیش تر را ترجیح می دهند.
این امر سبب می شود نقطه ی مشخص شده ی حد سود متفاوت باشد. این نقطه بیان کننده ی این است که منفعت تا همین جا کافی است. پس سهم باید در این نقطه به فروش برسد.
پس نقطه ی تیک پروفیت، زمان فروش را مشخص می کند؛ چون بنا به تشخیص تریدر احتمال ریزش قیمت سهم وجود دارد.
در حقیقت این نقطه ی تیک پروفیت که قیمت مشخصی را نشان می دهد باعث سودآوری بیش تر می شود؛ چون سهم به موقع در موقعیت مناسب به فروش می رسد.
حتی تریدر می تواند با این کار به راحتی از بازار نوسان گیری کند.
در نقاط تعیین شده ی حد سود، سهمش را با قیمت بالا بفروشد و با پایین آمدن قیمت (البته با توجه به بررسی همه جانبه) دوباره آن سهم را با قیمت پایین تر و تعداد بیش تری خریداری نماید.
معامله گر بهتر است چندین حد منفعت برای خود مشخص کند و به صورت پله ای فروش سهمش را با تعداد مشخص انجام دهد.
این کار علاوه بر این که سودآوری بیش تری به همراه دارد، باعث می شود تا در صورت تحلیل اشتباهی، تریدر تا حدودی سود از دست رفته اش را جبران کند.
حد ضرر چیست؟
آن یعنی مشخص کردن قیمتی که تریدر اگر سهمش را در این قیمت نفروشد، زیان می کند.
هر معامله گری هم استاپ لاس متفاوتی را مشخص می نماید؛ مثلا عده ای از افراد سهم را همچون بچه شان دوست دارند و حاضرند کمی زیان کنند ولی آن را نفروشند.
پس حد ضررشان متفاوت است. به امید این که دوباره قیمت بالا برود. اما کار عاقلانه این است که استاپ لاس روی قیمتی باشد که فرد اصلا زیان نکند.
این نقطه بیان کننده ی این است که سهم باید حتما در این نقطه به فروش برسد.
پس نقطه ی استاپ لاس هم زمان فروش را تعیین می کند؛ چون بنا به تشخیص تریدر احتمال ریزش قیمت سهم تا حد ضرردهی سنگین وجود دارد.
در حقیقت این نقطه ی حد زیان سبب می شود تریدر لااقل ضرر نکند یا کم تر زیان کند.
تریدر می تواند در نقطه ی تعیین شده سهم را بفروشد و در زمان بهبود بازار دوباره سهم را در کف قیمتی بخرد.
تصمیم درست این است که معامله گر چندین استاپ لاس را مشخص کند تا به تدریج، با تعداد و قیمت معین سهمش را بفروشد.
این کار سبب می شود میزان ضرردهی کم تر شود و تریدر در موقعیت مناسب از بازار خارج گردد.
اندیکاتورهای تعیین حد سود و ضرر در بورس
برای تحلیل بازار بورس، اندیکاتورهای زیادی وجود دارند. هر معامله گر با توجه به استراتژی و سبک معاملاتی اش تعدادی از آن ها را انتخاب می کند.
در حقیقت هر تریدر از تعدادی اندیکاتورها بیش تر استفاده می کند؛ چون قلق آن اندیکاتورها بیش تر دستش آمده است.
برای تعیین تیک منفعت و ضرر، تریدر می تواند از این اندیکاتورها استفاده کند. اندیکاتورها محاسباتی هستند و فرمول دارند. البته تنظیمات پیش فرض دارند که می توانند طبق نظر تریدر تغییر کنند.
از جمله ی این اندیکاتورها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
MA (موینگ اوریج)
برای تعیین حد منفعت و زیان، تریدر می تواند از اندیکاتورهایی که حمایت مقاومت های داینامیک می دهند، استفاده کند.
این حمایت ها و مقاومت ها می توانند نقاط حد منفعت و زیان او را مشخص کنند.
داینامیک به معنای پویا یا در حال تغییر است؛ همچون اندیکاتور موینگ اوریج (MA) که دقیقا این گونه است.
موینگ اوریج میانگین متحرک، نوسانات قیمتی را حذف می کند. با این کار تحلیل گر بازار می تواند متوسط قیمت و روند آن را تشخیص دهد و حد منفعت و ضررش را مشخص کند.
در واقع میانگین متحرک، میانگین قیمت های دوره ی زمانی مشخص شده را به صورت یک خط روند روی چارت سهام نشان می دهد.
Cot (اندیکاتور برتر)
Cot یکی از اندیکاتورهای برتر است که 6 قسمت مجزا دارد. یعنی هر کدام از قسمت ها به صورت مجزا بر روی چارت قیمت نمایش داده می شوند.
آن 6 قسمت عبارتند از میزان شاخص، وضعیت قدرت خرید، اختلاف میان شاخص حال و پیشین، موقعیت اپراتورهای مختلف از جمله تجاری، تغییرهای اندازه گیری شاخص، سهم های باز.
بررسی این موارد می تواند در تعیین حد منفعت و زیان به تریدرها کمک بسیار زیادی کند.
Lfx (جریان سفارش معامله)
یکی دیگر از اندیکاتورهایی که معامله گر می تواند با کمک آن حد منفعت و زیان را مشخص کند، اندیکاتور Lfx است.
Lfx به اندیکاتور جریان سفارش معامله شهرت دارد. آن به صورت سایه ای است که بر روی چارت قیمتی سهم می افتد.
سپس فلش ها یا پیکان هایی روی آن نمایش داده می شود که برای خرید و فروش هشدار می دهند.
استفاده از Lfx خیلی راحت است. تریدر می تواند با کمک این اندیکاتور در جریان سفارشات قیمت را نیز تخمین بزند.
پس با Lfx این امکان برای تریدر فراهم می شود تا او روند آینده ی بازار را تخمین بزند و پس از آن حد منفعت و ضررش را به سادگی مشخص کند.
ابزارهای تعیین حد سود و ضرر در بازار بورس
ابزارها نظیر ابزارهایی که می شود با آن ها خط روند کشید و حمایت مقاومت ها را مشخص کرد.
این سطوح حمایت و مقاومتی که توسط ابزار کشیده می شوند، استاتیک (ایستا) هستند؛ به این معنا که در یک خط افقی یا مورب با تناسب مشخصی پیش می روند.
این سطوح حمایت و مقاومتی هم در تعیین حد سود و ضرر به معامله گر کمک زیادی می کنند. به این صورت که می تواند سطوح مقاومتی، تیک پروفیت و سطوح حمایتی، استاپ لاس را تعیین کند.
جمع بندی تعیین حد سود و ضرر در بورس
دانستید که تیک پروفیت به معنای مشخص کردن قیمتی مشخص برای فروش سهم است. این قیمت بیان کننده ی این است که سود تا همین جا کفایت می کند؛ چون احتمال قرار دادن استاپ لاس بر اساس سرمایه پایین آمدن قیمت وجود دارد.
استاپ لاس هم به معنای مشخص کردن قیمتی معین برای فروش سهم است. این قیمت نشان دهنده ی این است که احتمال ضرر کردن یا بیش تر ضرر کردن وجود دارد.
هر تریدر می تواند برای بالا رفتن سوددهی و کم کردن ضررش، چندین حد سود و ضرر را برای خود مشخص کند تا فروش های پله ای با تعداد سهام و قیمت مشخص را داشته باشد.
برای تعیین حد سود و ضرر هر معامله گر با توجه به استراتژی و سبک معاملاتی اش روش های مختلفی را در تحلیلی خود پیش می گیرد.
از جمله ی این روش ها می توان به اندیکاتورهایی همچون MA (موینگ اوریج)، Cot (اندیکاتور برتر)، Lfx (جریان سفارش معامله) اشاره کرد.
علاوه بر این اندیکاتورها، ابزارهایی هم هستند که می تواند تریدر به کمک آن ها خط روند بکشد و سطوح حمایت و مقاومتی را مشخص نماید تا بر اساس آن ها حد سود و ضررش را مشخص کند.
سطوح حمایتی، حد ضرر و سطوح مقاومتی، حد سود را نشان می دهند. این سطوح به معامله گر هشدار می دهند که زمان فروش سهم فرا رسیده است.
تعداد اندیکاتورها و ابزارها برای به کارگیری در تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی بسیارند که در این مقاله مجال گفتنشان نیست.
اما اگر تمایل دارید با بهترین و سودمندترین اندیکاتورها و ابزارهای تحلیل بازار آشنا شوید، می توانید به سایت آکادمی طهرانی مراجعه کنید و آن ها را برای موفقیت در بازارهای مالی فرا بگیرید.
دیدگاه شما