اصول تعیین حجم معاملات در بازار سهام
در مطالب پیشین از سری مقالات مدیریت سرمایه بلاگ آسان بورس، به اهمیت مدیریت دارایی در معاملات بازار سهام و مفاهیم اصلی این مبحث یعنی ریسک، بازده و ارتباط آنها با یکدیگر اشاره نمودیم.در این مقاله، به شرح اصول تعیین حجم معاملات بر اساس ریسک، خواهیم پرداخت.
حجم معامله عبارت است از؛ تعداد واحدهایی بازار سرمایه در حالت انتظار از یک دارایی که با پرداخت معادل قیمتی، میتوانیم مالکیت آن را بدست آوریم. واحد شمارش دارایی در انواع بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. برای مثال؛ شمشهای طلا را بر اساس گرم، ارزها را بر اساس اسکناس با عدد مشخص و سهام شرکتها را بر اساس برگه سهم معامله میکنند. به بیان سادهتر حجم معاملات در بازار مالی، از تقسیم مقدار سرمایه بر قیمت هر واحد دارایی، محاسبه میشود. مثلاً اگر شما ۱۰۰ میلیون تومان سرمایه در اختیار داشته و قیمت هر برگه سهم شرکت ملی صنایع مس ایران معادل ۲۰۰ تومان باشد؛ حداکثر میتوانید ۵۰۰ هزار برگه سهم از این شرکت را خریداری کنید.
از بررسی محاسبات فوق، در نگاه اول اینگونه استنباط میشود که با مفهوم بسیار سادهای مواجه هستیم و به راحتی هر کس میتواند پیش از ورود به معامله، عدد نهایی حجم را محاسبه نموده و سپس اقدام به خرید سهام نماید! اما منظور از تعیین حجم معاملات، گزینش حجم بهینه متناسب با ریسک احتمالی موقعیت معاملاتی است که در ادامه به نحوه انجام محاسبات آن میپردازیم.
علت اصلی اهمیت تعیین حجم معاملات در بازارهای مالی، توجه به ریسک معامله و رعایت مدیریت سرمایه است. زیرا ریسک ناشی از یک موقعیت معاملاتی، کاملاً با حجم سرمایه گذاری مرتبط است.
حجم بالاتر، سود بیشتر!؟
زمانی که با حجم بالایی وارد معامله شویم، ریسک بالاتر و بالطبع بازدهی بیشتری نیز در انتظارمان خواهد بود؛ زیرا در هر دو حالت صحیح یا غلط بودن پیشبینی ما نسبت به وضعیت آتی بازار، به دلیل اینکه تعداد بیشتری از آن دارایی را در اختیار داریم، به همان نسبت سود و زیان بیشتری هم خواهیم داشت. سرمایه گذاری صحیح و منطقی بدین معنی است که، هیچگاه تمام سرمایه خود را درگیر یک موقعیت معاملاتی خاص نکنیم و همیشه با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل، حجم معامله مد نظر خود را تعیین نماییم. در واقع باید با بخشی از سرمایه خود وارد بازار شده و نقاط بازار سرمایه در حالت انتظار بازار سرمایه در حالت انتظار خروج مشخصی داشته باشیم تا، قسمت کوچکی از دارایی خود را در معرض خطر قرار داده و به بقای بلند مدت ما در بازار، آسیبی وارد نشود.به منظور تبیین تأثیر حجم در ریسک و بازده ناشی از سرمایه گذاری، یک موقعیت معاملاتی زیانده را با دو معاملهگر دارای رویکرد مدیریت سرمایهای متفاوت، شبیه سازی و قیاس میکنیم.
با بررسی جزئیات جدول فوق متوجه میشویم که، سرمایه گذار «الف» هیچگونه استراتژی کنترل ریسکی نداشته و با تمام موجودی حساب خود وارد این موقعیت معاملاتی شده و در نهایت به دلیل عدم رعایت مدیریت سرمایه، حدوداً یک سوم از دارایی خود را تنها در یک معامله از دست داده است! اما در طرف مقابل، سرمایه گذار «ب» بر اساس استراتژی مدیریت ریسک شخصی، با بخش کوچکی از کل سرمایه خود وارد بازار شده و در نتیجه زیان کمتری متحمل شده است.
جبران ضرر و افزایش حجم معاملات
هنگامی که درصد ریسک و حجم یک معامله را مشخص میکنیم، بهتر است به فکر جبران ضرر احتمالی نیز باشیم؛ زیرا وقوع خطا در پیشبینیها کاملاً امکان پذیر بوده و ما به عنوان یک معاملهگر، باید پس از وقوع ضرر نیز توان ادامه فعالیت و جبران زیانهای قبلی را داشته باشیم. در مورد معاملهگر «الف» کاملا روشن است که برای جبران یک ضرر ۳۰ درصدی حتی با صرف نظر از مشکلات روحی و روانی پس از وقوع زیانهای سنگین، طبق محاسبات ریاضی و مبحث افت سرمایه که در مقاله قبلی به آن اشاره شد؛ باید ۴۳ درصد سود کند تا به نقطه سر به سر برسد. اما به دست آوردن چنین سودی در بازار سهام، اصلاً کار آسانی نیست! کما اینکه بسیاری از معاملهگران پس از وقوع چنین وضعیتی، نوعی حالت تهاجمی نسبت به بازار گرفته و گمان میکنند؛ باید با معاملات متوالی و افزایش حجم، اقدام به جبران افت سرمایه خود نمایند. چنین رویکردی، قطعاً منجر به نابودی کل دارایی این افراد خواهد شد. بنابراین عدم رعایت مدیریت ریسک، وصف حال معاملهگران بازنده و غیرمنطقی است که، بعید به نظر میرسد حضور بلند مدتی در بازار مالی داشته باشند! اگر در مثال فوق نتیجه معامله سودده باشد؛ سود هنگفتی نصیب سرمایه گذار «الف» خواهد شد اما، همانطور که قبلاً گفتیم؛ نباید صرف بدست آوردن سود بیشتر، سرمایه خود را به خطر بیندازیم. در ادامه میخواهیم، یک مثال معاملاتی با جزئیات کامل و رعایت چهارچوبهای کلی مدیریت سرمایه را، برای شما ذکر کنیم.
معاملهگری بر اساس تحلیل تکنیکال کلاسیک در بورس تهران به داد و ستد سهام میپردازد. با مشاهده یک سیگنال خرید مطمئن در نمودار قیمتی شرکت فولاد مبارکه اصفهان، این شخص وارد موقعیت خرید میشود.
همانگونه که در نمودار بالا مشاهده میکنید؛ قیمت با شکست نقطه تلاقی سطح مقاومتی و خط روند نزولی که، یکی از بهترین سیگنالهای خرید در تحلیل نموداری میباشد؛ روند صعودی خود را تأیید کرده و یک موج افزایشی قدرتمند در حال شکل گیری است.این فرد افق سرمایه گذاری کوتاه مدتی داشته و بازه زمانی معاملات وی، حداکثر یک ماهه است. به همین دلیل در محاسبات بازده مورد انتظار، مواردی نظیر سود نقدی، حق تقدم سهام و… را در نظر نمیگیرد. جدول زیر، جزئیات این موقعیت معاملاتی را نشان میدهد.
پس از مشخص شدن جزئیات ورود و خروج از معامله طبق نمودار سهم، حداکثر مقدار ریسک را طبق استراتژی مدیریت سرمایه معین نموده و به منظور تعیین حجم موقعیت معاملاتی مذکور، باید مقدار ریالی ضرر احتمالی را بر حاصل تفریق نقطه ورود تا حد ضرر تقسیم نماییم.
۹۲۳۰ = (۴۹۰-۴۲۵) ÷ ۰۰۰/۶۰۰
سپس بر اساس مقدار حجم بدست آمده، بازده و بقیه جزئیات معامله مشخص خواهند شد.در نتیجه مشاهده میکنیم که، با مدیریت حجم معاملات و تعیین نقاطه خروج بهینه، به سادگی میتوان ریسک را کنترل نموده و از بروز شرایط بحرانی در فرآیند معاملهگری خود، پیش گیری کنیم.در مقالات بعدی، به تشریح کامل مفاهیم حد سود و زیان و بهترین روشهای انتخاب نقاط خروج از بازار خواهیم پرداخت.
اقتصاد کشور را از حالت انتظار خارج کنیم
واقعیت این است که از دهه ۵۰ تاکنون، نیم قرن است نفت میفروشیم. دهه ۹۰ دهه فرصتسوزی بود؛ به طوری که رشد منفی اقتصاد را شاهد بودیم.
در این شرایط برای حفظ کشور و جلوگیری از فرسودگی اقتصاد، به ۴۰۰ میلیارد دلار پول نیاز داریم. ۱۳۰ میلیارد دلار نیز برای سرمایه گذاری در حوزه انرژی نیاز داریم تا بتوانیم خود را حفظ کنیم. این در شرایطی است که بحث ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان ناترازی صندوقهای بازنشستگی و سایر مشکلات مطرح است.
از سال ۱۳۹۷ برای اولین بار، رشد هزینه های جبران استهلاک بیشتر از رشد سرمایه گذاری بوده که نشان می دهد زیرساختها در حال فرسودگی بیشتر هستند.
تعلل در روابط بین المللی و منطقه ای فرصت را از ما خواهد گرفت. اگر برجام زودتر به نتیجه می رسید، قیمت نفت که حالا به بالای ۸۰ دلار رسیده، فرصتی را در اختیار ما قرار میداد، اما در حال حاضر این فرصت برای صادرات از دست رفته است.
این که بگوییم اقتصاد به برجام ربطی ندارد، یک شوخی و کمدی است. همه بازارها منتظر برجام هستند. باید تکلیف بازار سرمایه در حالت انتظار خود را هر چه سریعتر روشن کنیم. هر چه تعلل کنیم، بیشتر آسیب می بینیم. شاید غرب می خواهد زمان را از ما بگیرد و هر قدر زمان از دست بدهیم، کار برای ما سختتر می شود.
کشور را باید از حالت انتظار برای نتیجه برجام و FATF و پایان تحریم خارج کنیم. این انتظار کشیدنها باعث عدم جذب سرمایه می شود. جذب ۴۰۰ میلیارد دلار برای ۳ سال آینده بسیار سخت است، در حالی که یک دهه هیچ سرمایهای را نتوانستیم جذب کنیم.
اگر برجام امضا نشود، ریسک سیاسی-اقتصادی ما بالاتر میرود. تحریم شدیم ولی توانستیم نفت بفروشیم ولی هزینه های صادرات ما بسیار بالا بود، چون ریسک اقتصادی بالایی تحمیل می شد. بنابراین هر معاهده بین المللی را نپذیریم، ریسک اقتصادی مان بالا می رود.
فرضیه بازارهای کارا
فرضیه بازارهای کارا بیانگر آن است که بازارهای سرمایه خوب سازماندهی شده و توسعه یافته_ مثل بازار سهام تورنتو و بازار سهام نیویورک_کارا هستند. به عبارت دیگر، طرفداران بازار کار را ادعا میکنند اگر چه ممکن است در چنین بازارهایی ناکارایی هایی هم وجود داشته باشد، ولی این ناکارایی ها نسبتا اندک اند و عمومیت ندارند .
بیشتر بخوانید :
کارایی بازار سرمایه و رفتار قیمت
کارایی بازارسرمایه، معنای زمانی بسیار مهمی برای فعالان بازار دارد. در یک بازار کارا، ارزش فعلی خالص تمام سرمایهگذاریهای مالی برابر صفر است. دلیل این امر چندان پیچیده نیست. اگر قیمتها نه خیلی بالا باشند و نه خیلی پایین، اختلاف بین ارزش بازار یک سرمایه گذاری و بهای تمام شده آن برابر صفر است؛ پس ارزش فعلی خالص سرمایه گذاری نیز صفر است و بنابراین در بازار کارا، وقتی سرمایه گذاران اوراق بهادار را خریداری میکنند، قیمت این اوراق به گونهای است که بازدهی اضافی کسب نمی شود و شرکتها هم هنگام فروش، مبلغی معادل با ارزش اوراق قرضه و سهام شان دریافت می کنند( آنها را دقیقاً به همان قیمتی که می ارزد، می فروشند) .
برای کسب اطلاعات بیشتر بازار سرمایه در حالت انتظار و مشاوره مالی با موسسه مالی آیندهسازان فرازکام در ارتباط باشید .
عاملی که موجب کارایی بازار میشود، رقابت بین سرمایهگذاران است. بسیاری از افراد همه ی عمر خود را صرف شناسایی سهامی می کنند که قیمتشان واقعی نیست. آنان در مورد هر سهم خاص، روند قیمت و همچنین سودهای تقسیمی گذشته را بررسی میکنند. در ضمن تا حد امکان، به بررسی مقدار سود شرکت در سالهای گذشته، مقدار بدهی آن، مقدار مالیاتی که می پردازد و صنعتی که در آن فعال است میپردازند. همچنین سرمایهگذاریهای جدیدی که شرکت قصد دارد انجام دهد، مقدار حساسیت سهم به تغییرات اقتصادی واین را هم در نظر می گیرند . بنابراین، نه تنها اطلاعات زیادی در مورد هر شرکت وجود دارد که می توان از آنها آگاه شد .
بیشتر بخوانید : ۱۳ نکته حیاتی در انتخاب اوراق بهادار
بلکه انگیزه ای قوی یعنی انگیزه کسب سود هم آگاهی از این اطلاعات را الزامی میسازد. اگر اطلاعات شما در مورد یک شرکت بیش از اطلاعات سایر سرمایهگذاران باشد، می توانید بر اساس این دانسته ها سود کسب کنید، یعنی در صورتی که اخبار خوبی دارید سهام آن شرکت را بخرید و در صورتی که اخبار بدی دارید، سهام خود را بفروشید .
نتیجه منطقی جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی مربوط به شرکت های مختلف روند کاهشی تعداد سهامی است که قیمت آن ها با ارزش ذاتی شان فاصله دارد. به عبارت دیگر، به دلیل رقابت بین سرمایهگذاران، کارایی بازار افزایش می یابد. برای تشریح رقابت در کسب اطلاعات، میتوانیم از مثال شرکت مایکروسافت استفاده کنیم. نتایج تحقیقی که اخیرا انجام شد، نشان می دهد که ۶۰ تحلیلگر در وال استریت و بی استریت و سراسر جهان، برای بررسی سهام شرکت مایکروسافت، به کار گرفته شده اند. در نتیجه احتمال اینکه یک نفر از این ۶۰ تحلیلگر به اطلاعات یا نگرشی دست یابد که ۵۹ تحلیلگر دیگر از آن بی اطلاع اند، بسیار اندک است .
در علوم مالی، هیچ موضوعی به اندازه بازارهای کارا مورد توجه قرار نگرفته است. طبیعتاً تمامی این توجهات هم بی دلیل نبوده اند. قصد ما از تکرار مباحث مربوط به بازار کار را این است که نشان دهیم برخی از بازار ها از برخی دیگر کارا ترند. مثلاً، بازارهای مالی به عنوان یک کل، احتمالاً از بازار داراییهای واقعی( املاک و مستغلات)، خیلی کارا ترند .
مفهوم ضمنی بازار سرمایه در حالت انتظار بازار کارا این است که اگر شرکتی با فروش سهام خود پول به دست می آورد، قیمت فروش آن سهم منصفانه است؛ چون با توجه به اطلاعات موجود در در مورد آن سهم، قیمت فروش با ارزش سهم فاصله ای ندارد. هیچ دلیلی ندارد سهامداران نگران این احتمال باشند که برای سهمی با سود تقسیمی کم یا دارای خصوصیات دیگر، قیمت بسیار بالایی بپردازند، چون بازار قبلا مجموع این اطلاعات و خصوصیات را در قیمت خلاصه کرده است. گاهی گفته میشود که اطلاعات در قیمت منعکس شده است .
بازار کارا
را می توان با پاسخ دادن به انتقاداتی که متناوباً مطرح میشوند، به صورت کامل تر توضیح داد. گاهی این ادعا مطرح می شود که چون قیمت سهم هر روز تغییر می کند، بازار نمی تواند کارا باشد. بر اساس مباحث قبل، این تغییرات به هیچ وجه با کارایی بازار منافاتی ندارد، چون سرمایه گذاران هرروزه بمباران اطلاعاتی میشوند. حداقل قسمتی از تغییرات قیمت، بازتاب اطلاعات جدید است. در واقع، تغییر نکردن قیمت در دنیایی که بسیار سریع تغییر می کند، بیانگر عدم کارایی است.اشکال کارایی و نتایج تحقیقات تجربی در این زمینه معمولاً، برای کارایی بازار، سه شکل مختلف مطرح می شود .
بر اساس نوع اطلاعات گفته می شود که یک بازار، دارای شکل ضعیف کارایی، شکل نیمه قوی کارایی یا شکل قوی کارایی است. تفاوت بین این سه شکل در نوع اطلاعاتی است که در قیمت منعکس می شود .
شکل قوی کارایی
شکل نیمه قوی کارایی
شکل ضعیف کارایی
بحث را با بررسی کامل ترین حالت آغاز می کنیم. اگر بازار دارای شکل قوی کارایی باشد، تمامی اطلاعات از هر نوعی که باشند، در قیمت سهم منعکس می شود. در چنین بازاری، هیچ اطلاعات محرمانه ای وجود ندارد .
شکل قوی کارایی
مشاهدات تصادفی، مخصوصاً تحقیقاتی که در چند سال اخیر انجام شده است نشان می دهد که اطلاعات محرمانه وجود دارد و داشتن آن میتواند ارزشمند باشد. قانونی یا اخلاقی بودن استفاده از این اطلاعات، موضوع جداگانه ای است. در هر صورت، نتایج تحقیقات نشان می دهد که ممکن است اطلاعات محرمانهای در مورد یک سهم وجود داشته باشد و در قیمت سهم منعکس نشود. مثلاً آگاهی قبلی در مورد مذاکراتی که برای تصاحب یک شرکت انجام می گیرد می تواند بسیار ارزشمند باشد .
شکل نیمه قوی کارایی
دومین نوع کارایی بازار، یعنی شکل نیمه قوی، بحث برانگیزترین آن بوده است. در بازاری که دارای شکل نیمه قوی کارایی است، تمامی اطلاعات علنی در قیمت سهم منعکس شده است. دلیل بحث برانگیز بودن شکل نیمه قوی آن است که به صورت ضمنی نشان می دهد تحلیلگری که سعی دارد با استفاده از ابزارهایی مانند اطلاعات صورت های مالی ، سهامی را شناسایی کند که به درستی قیمتگذاری نشدهاند، وقت خود را تلف کرده است، چون این اطلاعات در قیمت فعلی سهم منعکس شده اند .
بیشتر بخوانید :
صفر تا صد حقوق صاحبان سهام
مطالعاتی که در مورد شکل نیمه قوی کارایی انجام می شوند شامل رویداد آزماییهایی هستند که به بررسی این سؤال می پردازند: آیا قیمتها مطابق اطلاعات جدید به سرعت تعدیل می شوند یا خیر؟
انتشار اخبار مربوط به ادغام ، مبلغ سود، سود تقسیمی، مخارج سرمایه ای و انتشار اوراق بهادار جدید، تنها نمونه ای از این رویدادها هستند. مطالعات رویداد آزمایی که درباره بورسهای مهمی مانند بورس سهام تورنتو، بورس نیویورک و بازار نزدک انجام شده است، کارایی شکل نیمه قوی این بازارها را از نظر (تعدیل در برابر) ورود اطلاعات جدید تأیید می کند؛ اگرچه در این زمینه استثناهایی هم وجود دارد. در واقع، این آزمونها بیانگر وجود گروههایی هستند که رویدادهای آتی بازار را پیش بینی می کنند؛ بدین معنی که ممکن است اخبار حتی قبل از انتشار رسمی اطلاعات، به بیرون درز کند و در قیمت سهام منعکس شود .
اگر بازار دارای شکل نیمه قوی کارایی باشد، صرف نظر از اینکه مدیران صندوقهای مشترک سرمایه گذاری در انتخاب سهم به چه نوع اطلاعات انتشار یافته ای تکیه کنند، میانگین بازده آنها باید معادل بازده پرتفوی بازار باشد. محققان، عملکرد مدیران صندوقهای مشترک سرمایه گذاری را نسبت به شاخص بازار آزمایش کردند و دریافتند که این مدیران به طور متوسط، هیچ گونه توانایی خاصی برای کسب بازده بالاتر از بازار ندارند. این نتایج، مؤيد کارایی نیمه قوی بازار است. یکی از نتایج عملی و مهم چنین تحقیقاتی، رشد صندوقهای همسو با شاخص است که مدیران آن از راهبرد سرمایه گذاری منفعل"، یعنی سرمایه گذاری در شاخص بازار استفاده می کنند. مثلا صندوق تیدی واتر هوس كانادین در شاخص TSE 300 سرمایه گذاری می کند و عملکرد آن تابع عملکرد شاخص TSE 300 است. هزینه این صندوق از هزینه صندوقی که مدیریت فعال دارد (فعالانه به خرید و فروش اوراق بهادار می پردازد) کمتر است، چون برای انتخاب سهام، تحلیل گر استخدام نمی کند. سرمایه گذارانی که به کارایی بازار اعتقاد دارند، ترجیح می دهند در شاخص سرمایه گذاری کنند، چون کارایی بازار بدین معنی است که تحلیل گران نمی توانند به صورت مداوم بازدهی بیش از بازده بازار کسب کنند .
کارایی به شکل ضعیف
سومین شکل کارایی، یعنی شکل ضعیف، بیانگر آن است که قیمت فعلی سهم، حداقل منعکس کننده قیمتهای گذشته آن است. به عبارت دیگر، اگر بازار به شکل ضعیف کارا باشد، بررسی قیمتهای گذشته برای شناسایی سهامی که به درستی قیمت گذاری نشده اند کاری بیهوده است. نتایج تحقیقاتی که مؤید شکل ضعیف کارایی هستند، بیانگر آن است که تغییرات متوالی قیمت، عموما با یک گشت تصادفی مطابقت دارد. گشت تصادفی ناشی از آن است که انحراف از بازده های مورد انتظار، تصادفی است. نتایج تحقیقاتی که درباره بورس تورنتو و نیویورک انجام شده اند، مؤيد شكل ضعیف کارایی در این بازارها) هستند، اگرچه این نتایج در مورد بورس نیویورک قطعیت بیشتری دارد. ممکن است این شکل کارایی، خفیف به نظر برسد. به هر حال مفهوم شکل ضعیف کارایی این است که جستجو و بررسی الگوهای قیمت بازار سرمایه در حالت انتظار در گذشته برای شناسایی سهامی که به درستی قیمت گذاری نشده اند، در کل کار بی نتیجه ای است. یک استثنا در این مورد، در اواخر دهه ۱۹۹۰ برای سهام شرکتهای فعال در فناوریهای پیشرفته رخ داد .
بیشتر بخوانید :
چگونه پس انداز و سرمایه گذاری کنیم .
سرمایه گذاران با پیروی از راهبردهای تداوم توانستند بیش از سایرین بازده کسب کنند. اساس راهبردهای تداوم این بود که به احتمال زیاد، سهامی که روز گذشته قیمتشان افزایش یافته است، امروز هم با افزایش قیمت مواجه خواهند شد. در این بازار تداوم گرا سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۱، اعتبار این نوع راهبردها زیر سؤال رفت .
معاملات سفته بازی روزانه رواج زیادی یافتند. به دنبال سقوط قیمت این نوع سهام در اگر چه درصد عمده ای از تحقیقات، مؤید آن است که بازارهای مهمی همچون بورس نیویورک، بورس تورنتو و نزدک کارایی معقولانه ای دارند، ولی بی انصافی است اگر وجود نتایج متناقض که غالبا موارد خارج از قاعده" نامیده می شوند را نادیده بگیریم. چشمگیر ترین مورد خارج از قاعده، فصلی بودن قیمت سهام است. مثلا، اثر ژانویه، نشان می دهد
که هم در ایالات متحد و هم در کانادا، بازده سهام شرکتهایی که ارزش بازار آنها اندک است، در پنج روز اول ماه ژانویه، به صورتی غیرعادی بالاست. اگرچه این اثر نسبت به کارمزدهای خرید و فروش سهام نسبتا اندک است، ولی سهام دارانی که تصمیم دارند سهام شرکتهای کوچک را بخرند، می توانند با خریدن سهام مورد نظر خود در ماه دسامبر به جای ماه ژانویه، از این مورد خارج از قاعده منتفع شوند .
همچنین سقوط بازار سهام در ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷، فوق العاده سردرگم کننده است. در طول تعطیلات پایان هفته، اندکی اخبار تکان دهنده منتشر شد و در روز دوشنبه پس از این تعطیلات، شاخص بورس نیویورک بیش از ۲۰ درصد و شاخص بورس تورنتو بیش از ۱۱ درصد کاهش یافت. این کاهش چشمگیر که ظاهرا هیچ دلیلی هم نداشت، با کارایی بازار همخوانی ندارد. یک نظریه این کاهش را به عنوان مدرکی برای تأیید نظریه حباب قیمتها در بازارهای سفته بازی تلقی می کند. نظریه حباب قیمتها بیانگر آن است که گاهی قیمت اوراق بهادار از ارزش واقعی آنها بسیار بالاتر می رود. در نهایت، قیمتها به سطح اولیه خود بر می گردند و موجب زیانهای هنگفتی برای سرمایه گذاران می شوند. با توجه به افت قیمت سهام شرکتهای فعال در زمینه اینترنت در اوایل ۲۰۰۱، به نظر می رسد سهام این شرکتها در ۱۹۹۹ دچار حباب سفته بازی بوده است .
به طور خلاصه، تحقیقات در زمینه تاریخ بازار سرمایه، بیانگر چه چیزی در مورد کارایی بازار هستند؟
ظاهر نتایج این تحقیقات نشان دهنده سه چیز است :
اولا، قیمتها در برابر اطلاعات جدید بسیار سریع واکنش نشان می دهند و این واکنشها با آنچه از رفتار قیمت از یک بازار کارا انتظار می رود، اختلاف چندانی ندارد .
ثانیا، پیش بینی قیمت های آینده براساس اطلاعات انتشار یافته و علنی، مخصوصا در کوتاه مدت، دشوار است .
ثالثا، اگر واقعا سهامی وجود داشته باشد که به درستی قیمت گذاری نشده باشد، هیچ ابزار مشخصی برای شناسایی آنها وجود ندارد. به عبارت دیگر، برنامه های خوش باورانه ای که براساس اطلاعات انتشار یافته تهیه و اجرا میشوند، احتمالا بی نتیجه خواهند بود .
برای مشاوره رایگان سرمایه گذاری با موسسه مالی تماس بگیرید .
نوشتهشده توسط شرکت خدمات مالی آینده سازان فراز کام
جست و جوی مرتبط: موسسه مالی موسسه مالیاتی سرمایه گذاری
ریسک سرمایه گذاری در بورس | مفهوم ریسک در بازارهای مالی
ریسک سرمایه گذاری در بورس چقدر است و چه مواردی را شامل میشود؟ افرادی که در بورس و بازارهای مالی دیگر سرمایه گذاری انجام می دهند، همواره به دنبال شناسایی ریسک های مختلف بازارهای مالی هستند تا بتوانند با دید مناسبی برای سرمایه گذاری اقدام کنند و بتوانند نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه نمایند. در این مقاله مفهوم ریسک در بازارهای مالی را بررسی خواهیم کرد و در ادامه ریسک سرمایه گذاری در بورس ایران را به بحث خواهیم گذاشت. همچنین انواع ریسک در سرمایه گذاری را خواهیم گفت و مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را به شما یاد خواهیم داد، پس اگر می خواهید ریسک سرمایه گذاری در بورس را بشناسید و سرمایه گذاری با ریسک پایین را برای خود انتخاب کنید، این مطلب برای شماست.
ریسک سرمایه گذاری بازار سرمایه در حالت انتظار بازار سرمایه در حالت انتظار در بورس
عمدتا وقتی که صحبت از انواع ریسک به میان است، کلمه خطر برجسته می شود، ولی باید در نظر داشته باشید که ریسک تنها دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان می دهد. امکان دارد ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصت های مثبت مواجه شویم. این فرصت های مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند، لذا ریسک از دو بعد مثبت و منفی برخوردار است.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
معمولا مفهوم ریسک در مالی و سرمایه گذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو می خواهیم به توضیح انواع ریسک بپردازیم. به عبارت دیگر ریسک یعنی تفاوت بین آنچه که انتظار داریم و آنچه که به وقوع می پیوندد. منظور از ریسک دارایی، طرح یا پروژه تفاوت بین بازده واقعی و بازده مورد انتظار آن دارایی طرح یا پروژه است.
ریسک سرمایه گذاری چیست؟
در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک می گویند. این انحراف بازده می تواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح این طور می گویند که ریسک سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود. اصل ثابتی در سرمایه گذاری وجود دارد مبنی بر اینکه سرمایه گذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایه گذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایه شان هست، امتناع می کنند. ریسک گریزی را می توان این طور بیان کرد که سرمایه گذاران طرح های مخاطره آمیز را قبول نمی کنند، مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش ریسک
سرمایه گذاران را از منظر پذیرش ریسک می توان به سه گروه مختلف تقسیم بندی کرد :
- افراد ریسک پذیر : این افراد استراتژی جسورانه دارند و شخص در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و تمایل دارد شانس خود را بیازماید.
- افراد خنثی نسبت به ریسک : سومین گروه افرادی هستند که اصطلاحا آن ها را ریسک خنثی می نامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن می دانند.
- افراد ریسک گریز : این افراد استراتژی محافظه کارانه دارند. یک شخص ریسک گریز ترجیح می دهد که بازده مطمئن به دست آورد و در حالتی که درصد احتمال بالای موفقیت مطرح باشد شرکت می کند.
ارتباط ریسک و بازده
در کنار مفهوم ریسک، مفهوم دیگری نیز همیشه در ادبیات سرمایه گذاری استفاده می شود، مفهومی به نام بازده است. منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمایه گذاری است. این طور فرض کنید که اگر شما بتوانید با سرمایه گذاری در بورس، سرمایه خود را از ۱۰۰ ملیون تومان به ۱۶۰ میلیون تومان افزایش دهید، یعنی توانستید ۶۰ درصد بازدهی را طی یک سال به دست آورید.
حالا ببینیم اگر شما به جای سرمایه گذاری در بورس، به اندازه پول خود اوراق مشارکت از بانک خریداری کرده بودید چه اتفاقی رخ می داد؟ احتمالا با نرخ سود سالانه اوراق مشارکت که حدود ۲۰ درصد تعیین شده است، سرمایه شما پس از یک سال به حدود ۱۲۰ ملیون تومان می رسید، یعنی ۲۰ درصد بازدهی در یک سال! در حقیقت در اوراق مشارکت، بر خلاف سهام، ارزش اوراق ثابت است و سرمایه گذار تنها سود ثابتی را در فواصل زمانی تعریف شده و مشخصی دریافت خواهد کرد.
چرا ریسک سرمایه گذاری مهم است؟
درک این موضوع که سرمایه گذاری ریسک های خودش را دارد و همچنین شناخت پاداش های احتمالی که از سرمایه گذاری کسب می کنید، برای اتخاذ استراتژی های سرمایه گذاری ضروری است. دانستن ریسک های احتمالی پیش روی یک کلاس دارایی یا یک سرمایه گذاری خاص به شما اجازه می دهد که عکس العمل های احساسی را که سرمایه گذاری با خود به همراه دارد بهتر کنترل کنید. در ضمن آگاهی از ریسک بیشتر بعضی سرمایه گذاری ها به شما در تخصیص دارایی های خود و انتخاب دارایی هایی با ریسکی متناسب با موقعیت شما کمک خواهد کرد تا بهتر بتوانید ریسک سرمایه گذاری های خود را مدیریت فرمایید.
انواع ریسک در سرمایه گذاری
ریسک سرمایه گذاری معمولا شامل ریسک اعتباری، ریسک تجاری، ریسک نقدینگی، ریسک مالی، ریسک ورشکستگی، ریسک تورم، ریسک نوسان نرخ بهره، ریسک نوسان قیمت سهام، ریسک سیاسی و اقتصادی و حاکمیت دولتی ریسک نرخ تبدیل ارز است. در زمان مقایسه سرمایه گذاری های مختلف هر چقدر خطرات و ریسک سرمایه گذاری افزایش یابد، انتظار بازدهی مورد انتظار بیشتر است و یا به عبارتی نرخ بازدهی رابطه مستقیم با میزان خطرات ذاتی سرمایه گذاری انجام شده دارد. برای درک انواع ریسک های سرمایه گذاری در بورس ، این نوع خطرات را از منظر مدیریت مورد ارزیابی قرار می دهیم. در ادامه سعی داریم تمامی انواع ریسک در سرمایه گذاری را عنوان کنیم :
ریسک نرخ بهره : ریسکی که سرمایه گذار در زمان خرید اوراق قرضه قبول می کند و تغییرات و نوساناتی که در سود بانکی پیش می آید و موجب افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت می شود ریسک نوسان نرخ بهره گفته می شود. اگر نرخ بهره تغییر کند قیمت هم تغییر می کند و تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.
ریسک نرخ ارز : نرخ ارز، ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور است. ریسک نرخ ارز، ریسک ناشی از تغییرات در بازده اوراق بهادار که در نتیجه نوسانات ارزهای خارجی می تواند ایجاد شود. به این دلیل که نرخ ارز مدام در حال نوسان است روی مقدار تولید، فروش، هزینهها و سود شرکت هایی که صادرات و واردات دارند، تاثیرگذار خواهد بود. زمانی که نرخ ارز زیاد شود، شرکت هایی که در زمینه واردات فعالت دارند، مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه می کنند. لذا حاشیه سود آن ها کم خواهد شد، ولی شرکت هایی که صادرات انجام می دهند، در این موقعیت کالا یا خدماتشان را بازار سرمایه در حالت انتظار با نرخ بالاتری می فروشند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش می دهند.
ریسک بازار : ریسک ناشی از تغییرات ساختاری در اقتصاد مثل رکود، جنگ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان موجب تغییر بازده می شود که به آن ریسک بازار گفته می شود. همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، ولی سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است.
ریسک تورم : ریسک قدرت خرید با کاهش قدرت خرید مردم در ارتباط است.، در واقع کاهش قدرت خرید به معنای افزایش نرخ تورم خواهد بود. ریسک تورم تمامی اوراق بهادار از جمله سهام ها را تحت تاثیر قرار می دهد. در جامعه ای تورمی قدرت خرید مردم کاهش پیدا می کند، بنابراین تقاضا در بازار کمتر شده و موجب کاهش ارزش سهام های موجود می شود و ریسک تورم نیز از کنترل مدیران شرکت ها خارج بوده و تحت شرایط اقتصادی جامعه است. ریسک تورم بر اساس قانون فیشر با ریسک بهره مرتبط است. در واقع یعنی نرخ بهره می تواند در اثر تورم افزایش پیدا کند.
ریسک نقدینگی : به ریسکی که در نتیجه عدم احتمال تبدیل شدن به پول نقد در یک دارایی ایجاد می شود، ریسک نقدینگی گفته می شود. هرچه احتمال نسبت به نقد شدن یک دارایی بیشتر باشد، ریسک نقدینگی کمتر است. وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش پیدا می کند، خریدار در بازار کاهش خواهد یافت، این موضوع باعث ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت ها می شود. بنابراین قدرت تقاضا کاهش و ریسک سرمایه گذاری افزایش پیدا می کند. ریسک نقدینگی می تواند از رشد بازار جلوگیری کرده و موجب ریزش بازار شود.
ریسک مالی : یکی از منابع تامین مالی شرکت ها، دریافت وام از بانک ها و موسسات مالی است. در حقیقت شرکت با دریافت وام، بدهی های خود را در افزایش خواهد داد. ریسک مالی در واقع ریسک ناشی از بکارکیری بدهی در شرکت است. هرچه بدهی در شرکت بیشتر باشد ریسک مالی افزایش خواهد یافت.
ریسک کشور : ریسک کشور یا ریسک سیاسی به ثبات یک کشور از نظر سیاسی و اقتصادی مربوط است. سرمایه گذارانی که در کشورهای دیگری سرمایه گذاری می کنند باید به اثبات آن کشور از نظر سیاسی و اقتصادی توجه داشته باشند. کشورهایی که از لحاظ سیاسی اقتصادی ثبات بالایی دارند ریسک سیاسی در آنها کمتر است.
ریسک تجاری : تغییر در قیمت ناشی از انجام تجارت های گوناگون در یک صنعت خاص را ریسک تجاری می گویند. با کسب اطلاعات کافی درباره صنعت خاصی که قصد سرمایه گذاری در آن را دارید، می توانید تا مقداری از این ریسک جلوگیری کنید.
منظور از بازار گاوی و بازار خرسی در دنیای ارز دیجیتال چیست؟
منظور از بازار گاوی و بازار خرسی چیست؟ شاید شما هم این ۲ اصطلاح را شنیده باشید. در واقع، اکثر افرادی که با بازارهای مالی سر و کار دارند و در حال رصد قیمت لحظه ای ارزهای دیجیتال هستند، اصطلاح بازار گاوی و بازار خرسی را شنیدهاند. اما تعریف آن چیست؟ این واژهها از کجا آمدهاند؟ چرا در بازار رمزارزها نیز مورد استفاده قرار میگیرند؟ در این مقاله سعی کردهایم به این پرسشها پاسخ دهیم.
تعریف بازار گاوی و بازار خرسی
به بیانی ساده، هرگاه بازار روند رو به رشدی داشته باشد و قیمت ارزها افزایشی باشد، به آن بازار گاوی یا بازار صعودی (Bull market) و در صورت نزولی بودن و کاهش قیمت ارزها، به آن بازار خرسی یا بازار نزولی (Bear market) میگویند. انواع روندها با این اسامی در پیوند هستند.
ریشه واژههای بازار خرسی و بازار گاوی چیست؟
متاسفانه اسناد دقیقی در خصوص ریشه این دو لغت در بازار سرمایه در دسترس نیست، اما نظریههایی وجود دارد که به ما کمک میکنند متوجه شویم اصطلاح گاو و خرس چگونه وارد بازار سرمایه شدهاند.
بر اساس مشاهدات، هنگامی که گاو برای مبارزه خود را آماده میکند، شاخهایش را به سمت بالا میگیرد و آماده حمله میشود، این حرکت رو به بالا برای حمله، مشابه روند صعودی بازارهای مالی است.
اما خرس هنگام مبارزه و حتی دفاع از خود، پنجهها و سر خود را رو به پایین میآورد که ممکن است همان نشانه نزولی بودن باشد.
همچنین اصطلاح بازار خرسی، برگرفته از فروشندگان پوست خرس نیز است. گفته میشود در گذشته افرادی که اقدام به فروش پوست خرس میکردند، نرخ فروش را از ماهها قبل تعیین کرده بودند. چرا که اعتقاد داشتند ارزش پوست خرس در آینده کاهش خواهد یافت.
برای آشنایی بیشتر با این واژهها در بازار مالی میتوانید این پادکست را گوش کنید:
تاثیر بازار گاوی و بازار خرسی در سرمایهگذاری
بعد از آشنا شدن با تعریف بازار خرسی و بازار گاوی و همچنین ریشهیابی آنها، به بررسی تاثیر این دو اصطلاح بر روند سرمایهگذاری میپردازیم.
نکتهی حائز اهمیت این است که تنها زمانی میتوانیم بازاری را خرسی یا گاوی بنامیم که حداقل در بازهای ۴ ماهه و بیشتر شرایط ثابتی را تجربه کرده باشد. به عنوان مثال، تصور کنید رمزارز اتریوم در ۴ ماه اخیر روند صعودی را طی کرده است. درست است که در مقاطعی نیز شاهد ریزش در این بازار بودهایم اما روند کلی ۴ ماه اخیر این رمزارز مثبت بوده است. پس میتوان نتیجه گرفت بازار اتریوم در حال حاضر گاوی است.
بنابراین هر چه بازه زمانی ما بیشتر باشد، آنالیز دقیقتری نیز بدست خواهد آمد.
ویژگیهای بازار گاوی و بازار خرسی
در بازارهای گاوی با توجه به حجم زیاد تقاضا، اکثر کاربران بازارهای مالی ترجیح میدهند خریدار باشند و سرمایهگذاری کنند. ممکن است تعداد فروشندهها در پلتفرمهای معاملاتی کمتر شود و نرخهای خرید و فروش دچار تغییرات شود. این روند در بازارهای خرسی برعکس است. یعنی حجم درخواست فروش ارز بالاتر رفته و طبیعتاً خریدار کمتر خواهد شد.
تاثیر بازارهای خرسی و گاوی در رمزارزها پیچیدگیهای خاص خود را دارد. برای مثال، در بازار بیت کوین بدلیل نوسانات زیاد، تشخیص گاوی یا خرسی بودن این بازار بسیار پیچیده است. با توجه به هیجانهای ایجاد شده بین سرمایهگذاران تازه وارد در هنگام افزایش یا کاهش نرخ، حجم خرید و فروشها ممکن است دستخوش تغییراتی شود و خیلی از افراد به اشتباه آن را به بازار گاوی یا خرسی تشبیه کنند.
همه روزه تریدرهای جدیدی به بازار رمزارزها ورود میکنند و یافتن ارزهایی با پتانسیل رشد بالا، ممکن است روند خرسی شدن بیت کوین را تشدید کند. البته تمام این موارد گمانه زنیهایی نسبت به آینده احتمالی بیت کوین، این رمز ارز محبوب است.
در بازار خرسی امکان از دست رفتن سرمایه بسیار بالاست. چرا که روند ریزش ارز موردنظر تاریخ مشخصی ندارد. این معضل در بازار رمزارزها به حدی تاثیرگذار است که حتی خیلی از افراد تازه کار را از ادامه فعالیت دلسرد خواهد کرد.
تغییر بازار از گاوی به خرسی
۲ عامل زیر میتوانند بازار را تحت تاثیر قرار دهند:
۱. رفتار سرمایهگذاران در بازار
اکثر افرادی که در بازارهای گاوی وارد معاملات شدهاند، تحمل ریسک را ندارند. کوچکترین ریزش آنها را به هم خواهد ریخت. در صورتی که ارزهای خریداری شده برای چند روز پیاپی روندی نزولی در پیش گیرد، سریعاً اقدام به فروش ارز خود خواهند کرد.
تاثیرات ناشی از رفتارهای هیجانی در بین کاربران تازه وارد به حدی است که حجم معاملات بازارهای مختلف را تحت تاثیر قرار میدهد. البته که نمیتوان به طور قطع گفت این رفتارها، بازار را از گاوی به خرسی تغییر میدهد، اما قطعاً تاثیرگذار است.
در این باره بد نیست که مقاله تیپ شخصیتی سرمایه گذاران را مطالعه کنید.
۲. تاثیرات اجتماعی و سیاسی
هم سو نبودن سیاست با شرایط اجتماعی موجود در جامعه، سخنان و تصمیمات سیاسی و اقتصادی و شرایط خاص مناطق مختلف، ممکن است روند بازار را به کلی تحت تاثیر خود قرار دهد.
جنبههای سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار بر بازارهای مالی بسیار بازار سرمایه در حالت انتظار مهم و قابل توجه هستند. همواره شاهد آن بودهایم که با یک جهتگیری سیاسی در یک منطقه خاص مانند خاورمیانه، ارزش نفت و طلا تغییراتی را تجربه کردهاند. در بازار رمزارزها نیز این تاثیرات قابل مشاهده است. بنابراین، رفتار سیاستمداران ممکن است به تغییر روند بازار منجر شود. این حوادث منجر به تحلیل فاندامنتال میشوند.
پیشبینی بازار گاوی و بازار خرسی در دنیای رمزارزها
پیشبینی گاوی یا خرسی بودن بازار به مسائل بسیار زیادی بستگی دارد. میدانید که رمزارزها و شرایط آنها در بازار پیچیدگیهای مختص به خود را دارند.
بیت کوین را در نظر بگیرید، ممکن است بازاری امن برای سرمایهگذاری باشد، اما عمر دوازده ساله آن و دامنه نوسان قیمتی که در گذشته ثبت شده است، مشخص نمیکند مقدار رشد یا سقوط این رمزارز به چه صورت خواهد بود.
سایر رمزارزها نیز شرایط منحصر به فرد خود را دارند. به طور مثال ،اتریوم ۲ به تازگی به بازار معرفی شده است. حتی با بررسی پیشینه این رمزارز باز هم نمیتوان گفت بازار این رمزارز گاوی است یا در دسته بازار خرسی قرار میگیرد.
آنچه که پیدا است رمزارز اتریوم رشد مناسبی را در ۲ سال اخیر تجربه کرد است اما آیا اتریوم ۲ نیز این شرایط را خواهد داشت؟ تنها زمان مشخص کننده این سوال خواهد بود.
البته با کمک ابزارهای تحلیلی که در اختیار داریم، میتوان تا حدودی روند بازار را در بازههای کوتاه مدت پیشبینی کرد. استفاده از اندیکاتورها بر روی نمودارهای قیمتی و تحلیل تکنیکال از جمله روشهای مناسب برای پیشبینی روند بازار است.
برزخ؛ بازی انتظار
حالتی را در نظر بگیرید که برای چندین روز یا چند هفته پیاپی، هیچگونه تغییراتی در نرخ ارز شما بوجود نیامده است یا این تغییرات بسیار ناچیز و غیر قابل لمس بوده است.
خرید و فروش در این بازه بسیار کم رنگتر از قبل شده است و سرمایهگذاران نسبت به اینکه آیا مسیر درستی را پیش گرفتهاند، تردید دارند. دلسردی و انتظار برای تغییرات، مشخص نبودن روند صعودی یا نزولی بازار و خواندن اخبار گوناگون برای پیدا کردن راه حل، همه از ویژگیهای شرایط برزخ است.
در این شرایط، تصمیمگیری برای خرید یا فروش بسیار سخت خواهد شد. عرضه و تقاضا در بازار تغییرات چندانی نخواهد داشت و بازی انتظار برای سرمایهگذاران شروع خواهد شد. اینجا نقش سوشال تریدینگ پررنگ میشود.
شما بازری در کدام زمین را انتخاب میکنید؟
بازارهای گاوی و خرسی تنها دو مورد از اصطلاحات مهم ارز دیجیتال و دیگر بازارها تلقی شده و نباید بر اساس چنین مواردی نسبت به خرید و فروش ارز دیجیتال اقدام کرد. آنچه امروزه به سرمایهگذاران کمک خواهد کرد، شناخت شرایط بازار و قدرت تصمیمگیری و ریسکپذیری آنها خواهد بود.
بازار گاوی بازاری است که در حال افزایش است و شرایط اقتصاد به طور کلی مساعد است. بازار خرسی نیز یک بازار نزولی است که در آن بیشتر سهام در حال کاهش ارزش هستند.
درک این که بازار صعودی نشانه افزایش قیمت سهام و اقتصاد قوی است، در حالی که بازار نزولی نشانه کاهش قیمت سهام و احتمالاً اقتصاد ضعیف برای هر نوع سرمایهگذاری بسیار مهم است و انتخاب آن به استراتژیهایش بستگی دارد.
دیدگاه شما