تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس چیست؟
تحلیلها مهمترین بخش معامله در بازار سرمایه هستند که توسط آنها میتوان سهام یک شرکت را ارزیابی کرده و ارزنده بودن آن را تشخیص داد. سرمایهگذارانی که قصد دارند بهصورت مستقل در بازارهای مالی به ویژه بازار بورس، فعالیت نمایند، باید با استفاده از قدرت تحلیل بتوانند سهامی را شناسایی کنند، بهموقع خرید کنند و بهموقع هم بفروشند. خرید و فروش سهام بدون آگاهی و استفاده از تحلیلهای موجود، همانند رها کردن تیری در تاریکی است که احتمال اصابت آن به هدف شانسی و نامشخص میباشد. در بازار سرمایه دو روش کاملاً متفاوت برای تحلیل سهام وجود دارد. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. برای درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، قبل از هر چیزی باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام مختلف است.
اگر شما هم جزء تازهواردان بورسی هستید و سوالاتی از این قبیل را در ذهن دارید که تحلیل تکنیکال چیست؟ تحلیل بنیادی چیست؟ تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟ کدام یک بر دیگری برتری دارد؟ و …، با ادامهی این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ همراه باشید.
تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال گفته میشود که قیمت جاری سهام در بازار همیشه با ارزش ذاتی و حقیقی شرکت مربوط به آن برابر نیست. تحلیلگران با استفاده از تحلیل بنیادی، به بررسی صورتهای مالی، روشهای مدیریت، تحلیل رقبا، مزیتهای رقابتی و از همه مهمتر سودهای آتی یک سهم میپردازند و از همین طریق هم ارزش ذاتی سهم را محاسبه میکنند؛ در واقع، میتوان گفت که فاندامتالیستها بیش از هر چیزی سلامت سهم را بررسی میکنند. سپس با توجه به مقایسهی ارزش بازار و ذاتی که برای آن سهم تخمین میزنند، میتواند تشخیص دهند که سهم ارزان و زیرقیمت (under value) است یا گران و بالای قیمت (over value). در نهایت و از این طریق اقدام به خرید و فروش سهم خواهند کرد. تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل بنیادی
در روش فاندامنتال، سعی بر این است که ابتدا همهی عوامل موثر را شناخت و بعد ارزش ذاتی سهم را محاسبه کرد. بهعبارتی میتوان گفت که فاندامنتالیستها همانند یک متخصص تغذیه عمل میکنند که یک وعدهی غذایی را از لحاظ پروتئین، چربی، کربوهیدراتها و …، بررسی کرده و در نهایت از لحاظ ارزش تغذیه، آن وعدهی غذایی را باارزش یا بیارزش اعلام مینماید. در بیان تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بورس، همچنین باید گفت که برخلاف تحلیل تکنیکال، روش فاندامنتال یک روش دو مرحلهای است که در ابتدا بسیاری از عوامل آتی را حدس میزند و سپس بر اساس این حدسیات، سودهای آتی را پیشبینی میکند. در نهایت با استخراج این موارد، ارزش ذاتی را محاسبه میکند. همین چند مرحلهای بودن موجب میشود تا امکان خطا تا حد زیادی افزایش یابد.
مشکل دیگر تحلیل فاندامنتال این است که هیچ روش مشخصی را برای پذیرش اشتباه بودن تحلیل، ارائه نمیکند. برای مثال اگر سهمی ۵۰ درصد زیر قیمت ارزش ذاتیاش در حال معامله باشد، در آن توصیه به خرید میشود. درحالیکه در بسیاری از مواقع مثل رکود سال ۲۰۰۸، هیچ دلیلی وجود ندارد که سهم ۵۰درصد یا حتی ۹۵درصد از ارزش واقعی خود فاصله بگیرد!
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی، تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. در واقع، در این روش تحلیل سعی بر این است که با بررسی روند قیمتی، آرایشهای تاریخی و حجم معاملات گذشتهی یک سهم، رفتار کلی سهم را مطالعه و نسبت به پیشبینی آیندهی قیمت سهم اقدام کند. تکنیکالیستها معتقدند که گذشتهی نمودار سهم میتواند، چراغ راه آینده باشد؛ یعنی با مطالعهی گذشته و بررسی رفتارهای عمومی سهم، میتوان آیندهی آن را شبیهسازی کرد. حجم معاملات نیز عنصر کلیدی دیگری در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد. دقت داشته باشید که هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و …، از قبل در قیمت داراییها لحاظ شدهاند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ ماهیت تحلیل تکنیکال
در بحث تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی میتوان گفت که برخلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال سعی در تحلیل برآیند عوامل موثر بر قیمت سهم دارد. رفتار آن به مانند یک اشتهاسنج است که اشتهای فرد را میسنجد. یک فرد بسیار گرسنه ممکن است غذاهای فاقد ارزش کیفی را هم مصرف کند. اما برعکس، یک فرد کاملاً سیر از صرف باارزشترین غذاها نیز خودداری میکند. تحلیل تکنیکال هم درست به همین شکل است. در این روش انرژی فعلی، اشتها و تمایل حرکتی بازار به ادامهی روند فعلی سنجیده میشود. درست برعکس تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال یک مرحلهای بوده و با بررسی رفتار واقعی بازار که همان نمودار قیمت و حجم معاملات میباشد، اقدام به قضاوت میکند. این تحلیل، تنها روشی است که قبل از معامله، سیگنالی مشخص برای تشخیص اشتباه بودن تحلیل ارائه میکند تا معاملهگر با ریسکی روشن وارد بازار شود.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
برای درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی به این مثال توجه کنید:
سرمایهگذار الف، یک تحلیلگر فاندامنتال و سرمایهگذار ب، یک تکنیکالیست میباشد. هر دوی این افراد در بررسی ارزشمند بودن چند مرکز خرید برای سرمایهگذاری هستند. سرمایهگذار الف، به هرکدام از این مراکز خرید سر میزند. محصولات، طراحی و صورتهای مالی هریک از آنها را بهصورت جداگانه بررسی میکند و بعد تصمیم میگیرد که سهام شرکت را خریداری کند یا خیر؟ چرا که او بهدنبال فروشگاهی است که بهترین شرایط بنیادی را داراست و عواملی مثل محصولات خوب، مدیران مسئولیتپذیر و … را در نظر میگیرد. تحلیلگران تکنیکال، با توجه به روندهای تاریخی که از صعود قیمت خبر میدهند، اقدام به خرید سهام یک شرکت میکنند. نه با توجه به آنچه که در شرکت رخ میدهد.
اما سرمایهگذار ب، از طریق کامپیوتر، وضعیت قیمت سهام فروشگاهها و نمودار تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) شرکتهای مختلف را بررسی میکند تا متوجه شود که ارزش سهام کدام یک از این شرکتها بهترین عملکرد را داشته است؟ سپس الگوهای قیمتی را شناسایی میکند که بیانگر روند صعودی و قدرت ارزش سهام یک شرکت باشند. در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذار ب، محصولات فروشگاه و وضعیت مالی آن را در نظر نمیگیرد. چرا که او یک تکنیکالیست است و معتقد است که تمام عوامل بنیادی را میتوان از قیمت سهام فهمید. درواقع، این سرمایهگذار نیازی ندارد که برای تصمیمگیری به فروشگاهها سر بزند. خب این هم دیگر تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی است؛ در واقع، یک تحلیلگر فاندانتال، با توجه به عملکرد شرکتها برای معامله، تصمیمگیری میکند. آنها معتقدند که عوامل بنیادی در قیمت سهام یک شرکت و یا در آیندهی آن تاثیر خواهند گذاشت.
در نهایت، هر دوی این سرمایهگذاران، با وجود دلایل متفاوتی که برای انتخاب سهم دارند، ممکن است که در یک فروشگاه مشترک سرمایهگذاری کنند.
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس؛ کدام یک بهتر است؟
حالا که با تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس آشنا شدید، احتمالاً این سوال برایتان پیش خواهد آمد که کدام یک از این روشها بر دیگری برتری دارد؟ باید بگوییم که هر دوی این تحلیلها برای ارزیابی و تحلیل بورس و سهام کارایی دارند. در اصل، این استراتژی و نگرش افراد در سرمایهگذاری یا معاملهگری است که مشخص میکند کدام تحلیل برای شما مفیدتر است. پس بهتر است، ابتدا اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید تا ببینید کدام تحلیل برای شما مناسبتر است؟ البته گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید. توصیهی بسیاری از حرفهایهای بازار، این است که همزمان تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) از هر دو تحلیل برای انتخاب سرمایهگذاری و سهام مناسب جهت خرید استفاده نمایید. پس بهجای داشتن نگاه متعصبانه به یک نوع تحلیل، دانش و آگاهی خود را نسبت به تحلیلها گسترش دهید.
برای آشنایی بیشتر با تحلیل بنیادی و تکنیکال و آگاهی از ویژگیهای هر کدام از آنها، میتوانید از اینجا شروع کنید 👇👇👇
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار بورس پرداختیم و راجع به ويژگیهای هر یک از آنها صحبت کردیم. در کل، تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد شرکتها تمرکز کنند و تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند؛ این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند. اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانی است که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند و برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند، بسیار کاربردی است. اما همانطور که در این مقاله گفتیم که لزومی تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) ندارد، بهعنوان سرمایهگذار، استراتژی سرمایهگذاریتان را صرفاً به یک نوع تحلیل وابسته نمایید. ممکن است در برخی موقعیتها تحلیل تکنیکال و در برخی دیگر تحلیل بنیادی را موثر بیابید.
چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با بیان نکات آموزشی مهم در زمینهی کار و سرمایهگذاری به شما برای رسیدن به موفقیت در این زمینهها کمک نماید.
کتاب کاربرد تحلیل بنیادی فاندامنتال در بازار سرمایه
مولف: خلیل رحمانی
وزیری شومیز / 332 صفحه / چاپ اول 1399
ناشر: چالش
شابک : 9786001864797
پشتیبان فروش : 09207980819
98,500 تومان
با تخفیف : 88,650 تومان
لینک خرید : https://www.ipketab.com/خرید-کتاب-کاربرد-تحلیل-بنیادی-فاندامنتال-در-بازار-سرمایه-خلیل-رحمانی-چالش
در این کتاب، ابتدا به توضيح مفاهیم پایه ای پرداخته و سپس، به مطالب کاربردی ای پرداختهای بسیار اهمیت دارند؛ زیرا با بررسی دقیق و موشکافانه، دریافته ام که بیشتر معامله گران و سرمایه گنا. و اولیه و اساسی را به خوبی نمی شناسند و بدون داشتن شناخت کافی از مفاهیم اولیه، نمی توان مطالب کا را درک کرد.
با گذشت زمان و در موقعیتهای مختلفی که در عرصه اقتصاد جهانی و بازارها تجربه خواهید کرد، به این حقیقت پی می برید که ابزارها، تکنیکها و تاکتیکها جای تکامل و پیشرفت بیشتری دارند؛ بنابراین، تحقیق و توسعه در زمینه تحلیل بازارها باید یکی از اقدامات اساسی و اولیه تان در امر معامله گری و سرمایه گذاری باشد.
هر کدام از رویکردهای تحلیلی از یک زاویه دید به تغییرات قیمت مینگرند و بر پایه تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) اینکه با چه ابزار و نگرشی به تحلیل بازار پرداخته میشود، مزایا و معایبی دارند؛ بنابراین، بسیار مهم است که به عنوان یک معامله - گر یا سرمایه گذار مشخص کنید که چه انتظاری از یک روش تحلیلی دارید. البته، در ادامه توضیح داده ام که هر سبک تحلیلی در کدام موقعیت می تواند بهینه ترین حالت باشد.
در تحلیل بنیادی، بیشتر اطلاعات و مدارکی که می خواهیم بر اساس آنها در مورد آینده قیمت یک دارایی قضاوت کنیم، از داده ها و گزارش های اقتصادی و مالی نشات می گیرد و کلیدی ترین بخش در این سبک تحلیلی، شناسایی ریسکها، نقاط تمرکز بازار و به طور کلی عواملی است که موجب عدم تعادل قيمتهامی۔ شود.
تحلیلگران بنیادی که در اصطلاح تخصصی به فاندامنتالیست ها معروف هستند، همواره تلاش می کنند که درچهار چوب الگوی مشخص و با استفاده از جریانات سرمایه و انتظارات بازار، ارزش واقعی یک دارایی را مشخص کنند
منابع اطلاعات در تحلیل بنیادی
برای توضیح اهمیت منابع اطلاعاتی در تحلیل بنیادی یک بازار باید توجه کرد که دو رویکرد در تحلیل بنیادی وجود دارد: رویکرد بالا به پایین و رویکرد پایین به بالا.
منظور این است که شما زمانی که وارد تحلیل(بنیادی) یک شرکت شوید، یا از بالا به آن سهم نگاه می کنید و ابتدا وضعیت جهانی(سیاسی، اقتصادی و ….) را بررسی می کنید، سپس اقتصاد داخلی، وضعیت صنعت و در نهایت به بررسی شرکت مورد نظر خواهید پرداخت.
اما در رویکرد پایین به بالا، عکس حالت قبل رخ خواهد داد، از شرکت آغاز به کار می کنید و در نهایت با بررسی شرایط جهانی به کارتان خاتمه می دهید. این دو رویکرد حتی در تحلیل تکنیکال هم کاربرد زیادی دارند که نشان از اهمیت بالای این موضوع دارد.
ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که از کدام رویکرد بهتر است که استفاده نماییم، در پاسخ باید بگوییم که استفاده از این دو رویکرد اولویتی نسبت به دیگری ندارد و صرفاً بستگی به عامل جاذبه ای دارد که شما را به سمت تحلیل آن شرکت سوق می دهد.
مثلاً قیمت جهانی نفت افزایش می یابد و این عاملی می شود تا شما در جستجوی صنایعی باشید که از این اتفاق تاثیر بپذیرند و در نهایت سهم مناسب از بین آن صنایع را انتخاب نمایید. این حالت برای رویکرد بالا به پایین است و در خصوص رویکرد پایین به بالا هم چنین استدلالی مصداق خواهد داشت.
منابع اطلاعاتی شرکتها
اما در این تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) بخش تصمیم داریم تا به منابع اطلاعاتی در تحلیل بنیادی در رابطه با شناخت شرکت ها اشاره نماییم. منظور از شناخت شرکت، کسب اطلاعاتی در خصوص زمینه فعالیت شرکت، مکان شرکت، نوع محصولات تولیدی، فروش محصولات و مشتریان شرکت می باشد.
۱- گزارش های مالی
گزارش های مالی شرکت ها شامل صورت های مالی، گزارش هیئت مدیره و یادداشت های توضیحی می باشد که توسط شرکت تهیه و مورد استفاده مخاطبان قرار می گیرد. عمدتاً این گزارش ها در سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران یا همان سایت کدال قرار می گیرند.
معتبر ترین منبع جهت شناخت شرکت ها، صورت های مالی آنها می باشند. در بخش های بعد در خصوص صورت های مالی توضیح مفصلی خواهیم داد.
چرا که اساس و پایه تحلیل بنیادی وابسته به این گزارشات می باشند. صورت های مالی، محصول سیستم های مالی شرکت ها هستند که وضعیت و عملکرد مالی شرکت ها را در قالب اعداد و ارقام بیان می کنند.
یک تحلیلگر بنیادی خوب باید مسلط بر این اعداد و ارقام باشد و بتواند به درستی روابط بین این اعداد و ارقام را درک نماید. صورتهای مالی شامل ۴ مورد می باشند، ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت سود و زیان جامع.
۲- سایت ها و منابع آماری معتبر داخلی و خارجی
گزارش های مالی شرکت ها اطلاعات غنی و ارزشمندی را به مخاطبان خود می دهند. اما شما در فرایند تحلیل بنیادی ممکن است که نیاز به اطلاعاتی داشته باشید که در صورت های مالی قابل یافت نباشند.
از این اطلاعات می توان به نرخ ارز روز و داده های آن، قیمت روز داخلی و خارجی محصولات و مواد اولیه شرکت ها، آمار گمرک(صادرات و واردات) و … اشاره نمود.
برای مثال، تصور کنید شما به تحلیل شرکت پتروشیمی زاگرس می پردازید و در فرایند تحلیل به این نیاز دارید که از قیمت روز محصول اصلی این شرکت یعنی متانول مطلع گردید. اینجاست که شما می بایست به نشریه معتبر جهانی در این زمینه( مانند Platts) رجوع و جدیدترین قیمت را در آن مشاهده نمایید.
یا در مثالی دیگر تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) احتمالاً برای شما پیش آمده است که در ماه یازدهم سال(بهمن ماه) در پی یافتن میانگین نرخ ارز(دلار) آزاد از ابتدای سال باشید که اغلب در گزارشات مالی شرکت ها گنجانده نشده است.
۳- گزارشات مالی شرکت های رقیب یا شرکت های بالادستی و پایین دستی
در ابتدا با ذکر مثال، این منبع اطلاعاتی را تشریح خواهیم کرد. در مثال قبل، به پتروشیمی زاگرس و محصول اصلی آن که متانول بود اشاره کردیم. فرض کنید در پی یافته قیمت فروش این محصول توسط این قبیل شرکتها هستید.
اگر به منابع اطلاعاتی شرکت پتروشیمی زاگرس دسترسی نداشتید، می توانید قیمت فروش این محصول را از گزارش های مالی شرکت های رقیب مثل پتروشیمی خارک، پتروشیمی فناوران و … بیابید.البته شرایط شرکت های دیگر ممکن است اندکی با شرکت مورد نظر متفاوت باشد که می توان از آن چشم پوشی کرد(مانند مشتریان متفاوت، بازارهای گوناگون، بازاریابی متفاوت و …).
یا از نگاهی دیگر، متانولی که این شرکت(پتروشیمی زاگرس) تولید می کند مواد اولیه آن از خوراک گاز طبیعی و دیگر یوتیلیتی ها تشکیل می شود که عندتاً از پتروشیمی مبین خریداری می گردد.
اگر به دنبال نرخ خرید مواد اولیه این شرکت هستید، صورت های مالی پتروشیمی مبین به عنوان شرکت بالا دستی می تواند منبع خوبی باشد. یا از طرفی دیگر، اگر در پی یافتن قیمت فروش متانول در داخل هستید می توانید به صورت مالی شرکت های پایین دستی مانند پتروشیمی بندر امام یا شیمی بافت مراجعه نمایید.
۴- سایر منابع اطلاعاتی
یکی از مفیدترین منابع اطلاعاتی که می توانید از آنها استفاده نمایید، تحلیل سایر تحلیلگران می باشد. قطع به یقین، تحلیلگران خبره دیگر که گزارش تحلیلی خود را در دسترس عموم قرار می دهند ممکن است نکاتی در تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) مورد شرکت مورد بررسی شما را در گزارششان گنجانده باشند که از دید شما پنهان بماند. این گزارش های تحلیلی به راحتی در اینترنت(سایت گوگل، تِدان و …) قابل دریافت می باشد.
از دیگر منابع اطلاعاتی می توان به مصاحبه مدیران شرکتها، برنامه بودجه کشور، اخبار خبرگزاری ها و …. اشاره نمود.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
به روش تحلیل بنیادی، تحلیل ریشهای، پایهای و یا اساسی هم میگویند. همانطور که از اسم آن هم مشخص است، در این روش سرمایهگذار عوامل اصلی اثرگذار بر قیمت سهام شرکت را مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، تصمیمگیری میکند که آیا سهام شرکت مذکور برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر؟ در مقالات قبلی، عوامل تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) اثرگذار بر قیمت سهام را معرفی کردیم و گفتیم بهطورکلی سه دسته عوامل بر قیمت سهام یک شرکت تأثیرگذارند:
- الف. عوامل محیطی
- ب. عوامل مرتبط با صنعت
- ج. عوامل درونی شرکت در تحلیل بنیادی
سرمایهگذار پس از بررسی و تحلیل عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یک شرکت، ارزش واقعی یا اصطلاح ارزش ذاتی سهام آن شرکت را تعیین میکند. سپس با مقایسه ارزش ذاتی سهام آن شرکت با قیمت فعلی آن در بورس، در خصوص خرید، فروش یا نگهداری آن سهم تصمیمگیری میکند. طبیعتاً:
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس بیشتر باشد، آن سهم امکان رشد بیشتری دارد و بنابراین، برای خرید گزینه مناسبی است. به این حالت اصطلاحاً گفته میشود که سهم undervalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار، ارزش ذاتی سهم از قیمت فعلی آن سهم در بورس کمتر باشد، بنابراین آن سهم اصطلاح گران بوده و نهتنها برای خرید مناسب نیست، بلکه اگر سرمایهگذار چنین سهمی را در اختیار داشته باشد، بهتر است آن را بفروشد. در این حالت اصطلاحاً گفته میشود که سهم overvalue است.
✔ اگر از دید سرمایهگذار ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بورس برابر است، بنابراین قیمت آن سهم اصطلاحاً منصفانه است و خرید یا فروش آن، سودی را نصیب سرمایهگذار نمیکند.
قانون طلائی تحلیل بنیادی:
- قیمت سهام خود را در طولانی مدت اصلاح میکند.
- شما میتوانید سهمی که قیمت بازار آن از ارزش واقعیش کمتر است را خریداری کنید و منتظر بمانید تا قیمت بازار سهم به ارزش ذاتی آن برسد.
تحلیل تکنیکال چیست؟
دومین شیوه تجزیهوتحلیل سهام در بورس، روش تحلیل تکنیکال است. در روش تحلیل تکنیکال، این جمله معروف بسیار بهکاربرده میشود که «گذشته، چراغ راه آینده است». بهبیاندیگر، سرمایهگذارانی که از روش تحلیل تکنیکال برای ارزیابی و تحلیل قیمت سهام استفاده میکنند بر این باورند که با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، میتوان قیمت آن سهم را در آینده پیشبینی کرد.
بنابراین «تحلیل تکنیکال، درواقع پیشبینی قیمت سهم در آینده، بر اساس اتفاقات گذشته است». تحلیلگران تکنیکال با استفاده از تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) نمودارها و رابطههای ریاضی، روند قیمت سهم در آینده را بر اساس نوسانات گذشته قیمت آن سهم، پیشبینی کرده و درصورتیکه به این نتیجه برسند که قیمت سهم در آینده، در مقایسه با قیمت فعلی آن در بورس افزایش قابل قبولی خواهد داشت، نسبت به خرید آن سهم اقدام میکنند. اما اگر نمودارها بیانگر کاهش قیمت سهم در آینده باشد، سرمایهگذاران، سهام شرکت مذکور را خواهند فروخت.
سه اصل اساسی تحلیل تکنیکال:
۱- همه چیز در قیمت خلاصه شده است
به موجب این اصل، برای تحلیل بازار باید فقط قیمت را بررسی کنیم زیرا قیمت نهایی مورد توافق میان معاملهگران، از تمامی مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و… تأثیر پذیرفته و تحلیل آن به اندازه بررسی تمام عوامل بنیادی مرتبط خواهد بود. در این مبحث به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار میدهد.
۲- تحرکات قیمتی، روند مشخصی دارند
در واقع داو معتقد بود قیمت به روند نزولی یا صعودی خود ادامه میدهد، مگر اینکه سایر عوامل بیرونی منجر به تغییر جهت بازار شوند. نظریه ثابت شدهای وجود دارد که میگوید قیمتها تمایل دارند روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت دهند. این اصل به نوعی، بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است.
۳- تاریخ قابل تکرار است
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد. در واقع این احتمال وجود دارد که افراد در صورت وقوع شرایط مشابه، بر اساس ادراک و دادههای ذهنی قبلی خود واکنش مشترک و قابل پیشبینی از خود نشان میدهند.
مزایای تحلیل تکنیکال:
- یادگیری آسان
- انعطافپذیری بالا
- سرعت فرآیند تحلیل
- نقاط ورود و خروج دقیق
- بکارگیری در بازههای زمانی مختلف
- انعطافپذیری و سازگاری با انواع معاملات
- برقراری ارتباط بین حجم معاملات و تغییرات قیمت
معایب تحلیل تکنیکال:
- تأثیرگذاری تعصبات شخصی
- تفاسیر مختلف
- سیگنالهای معاملاتی متعدد
- عدم تعیین ارزش ذاتی
- عدم امکان استفاده در نمادهای جدید
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی:
تحلیل تکنیکال به نمودار قیمتها نگاه میشود و با بررسی قیمتهای گذشته و کنونی و برآیند این دو، قیمتها در آینده پیشبینی میشوند. البته، این پیشبینی هرگز دقیق نبوده و حتی ممکن است نتیجه عکس بدهد. بنابراین، در این نوع تحلیل تنها به رفتار بازار و قیمتها و جوی که در آن حاکم است توجه میشود.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی است که در آن ارزش ذاتی سهام ارزیابی میشود؛ به گونهای که در این تحلیل به شرایط اقتصادی، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها، وضعیت سهامداران اصلی، وضعیت درآمد و بدهیهای شرکتها و غیره توجه میشود. در این تحلیل، معاملهگر باید مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی را به طور دقیق بررسی کند تا درک درستی از آنها بدست آورد. این امر نیاز به داشتن تخصص دارد و کار را برای تحلیلگران بیتجربه سخت میکند.
سوالات متداول:
1-کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند از طرفی تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
2-آیا روش تحلیل بنیادی برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام مناسبتر است یا روش تحلیل تکنیکال؟
به اعتقاد اغلب کارشناسان، بهترین روش برای تجزیه وتحلیل قیمت سهام در بورس، استفاده از روش ترکیبی تحلیل تکنیکال و بنیادی است. یعنی یک سرمایهگذار علاوه بر آنکه روندهای گذشته قیمت سهام را بررسی و تحلیل میکند، باید فقط به نتایج حاصل از این تحلیل اکتفا نکرده و بهصورت مستمر، عوامل سهگانه اثرگذار بر قیمت سهام یعنی عوامل محیطی، عوامل مرتبط با صنعت و عوامل درونی و آثار ناشی از تغییر این عوامل بر قیمت سهم را مورد بررسی قرار دهد.
زیرا ممکن است سهمی که روند قیمت آن در گذشته همواره صعودی بوده بر اثر تغییر در برخی از عوامل، از وضعیت رشد مستمر خارج شده و حتی به یک سهم ضررده تبدیل شود. همچنین ممکن است تغییر در یک یا چند عامل، سهام یک شرکت را از شرایط نزولی به حالت صعودی تبدیل کند.
3-آیا تحلیل تکنیکال به تنهایی کافی است؟
از آنجایی که تحلیل تکنیکال تنها به نمودار قیمتها و شرایط کنونی بازار نگاه میکند بدون تحلیل بنیادی و روانشناسی بازار فایدهای ندارد. از این رو، باید در کنار تحلیل فنی از مواردی نظیر شرایط اقتصادی، وضعیت درآمد و بدهیهای شرکتها، شرایط مالی و مدیریتی شرکتها و غیره بهره برد. تحلیلگران تکنیکال اعتقاد دارند که قیمتها تمام اطلاعات موجود در بازار را نشان میدهد؛ به گونهای که نیازی به بررسی هیچ چیز دیگری نیست.
اما، این امر هرگز درست نبوده و باید در کنار تحلیل تکنیکال به سایر مسائل بنیادی که به آن اشاره کردیم توجه شود. برای موفقیت در بازار سرمایه و بورس توصیه میشود مطالعات خود را در این زمینه افزایش داده تا به یک تحلیلگر موفق تبدیل شوید.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله انواع استراتژی بازاریابی را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
تحلیل فاندامنتال، دقیق ترین نوع تحلیل در بازارهای مالی
هدف تحلیل فاندامنتال، بررسی ارزش ذاتی یک دارایی یا سهام است. در تحلیل بنیادی وضعیت سلامت و درست بودن صورت حساب های مالی یک شرکت مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین عوامل گسترده تری مانند وضعیت اقتصادی و صنعتی شرکت نیز مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. همچنین شرایط اقتصادی کل کشور در بحث فاندامنتال مهم و ارزشمند است.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تحلیل فاندامنتال که توسط برخی از سرمایه گذاران و تحلیلگران بازارهای جهانی ترجیح داده می شود، تلاش می کند تا پتانسیل یک شرکت را بر اساس داده های مالی و غیر مالی آن ارزیابی کرده و اطلاعات دقیق تری را به فعالین بازارهای مالی ارائه دهد. این یکی از معیارهای کلیدی است که سرمایه گذاران برای به دست آوردن بینش در مورد چشم انداز رشد شرکت به آن دقت می کنند. به این ترتیب، یکی از رایج ترین روش هایی است که برای یافتن فرصت های سرمایه گذاری مناسب و معامله خوب استفاده می شود .
تحلیل فاندامنتال یک فرآیند طولانی و کامل است. سرمایه گذاران اغلب این تحلیل را با بررسی عوامل کلان اقتصادی، از جمله داده های اقتصادی گسترده و روندهای فعلی در یک صنعت خاص انجام می دهند و می توانند بر این اساس دید کلی تری نسبت به شرایط آینده داشته باشند. همچنین می توانند اطلاعات دقیق تر مانند سیاست های مدیریتی شرکت ها، سیاست های تجاری،اصول مدیریت مجموعه و موارد دیگر را بر اساس اطلاعات منتشر شده بررسی کنند.
وقتی صحبت از سهام به میان میآید، سرمایهگذارانی که به تحلیل بنیادی متکی هستند معمولاً دادههایی مانند درآمد شرکت، سود، بازده حقوق مدیران، حاشیه سود، نوع تجارت، سرمایه گذاری ها، مشتریان داخلی و خارجی و … را بررسی میکنند. ارزش ذاتی یک کسبوکار، گاهی اوقات در جلسات یا کتاب های اقتصاد کلان به عنوان “ارزش واقعی” نامیده می شود. به خاطر داشته باشید که تمام این داده ها را می توان در صورت های مالی یک شرکت جستجو و بررسی کرد .
در بررسی تحلیل فاندامنتال داده های کلان اقتصادی در کنار قیمت های مشخص شده بسیار مهم و با اهمیت است. برای مثال در جلسات سالانه سهام داران شرکت های بزرگ، قیمت های مهمی مطرح می شوند که برای معامله گران بسیار مهم و با اهمیت هستند.
تورم چیست ؟ + مقایسه تورم کشور های جهان
تحلیل Fundamental چگونه به سرمایه گذاران و معامله گران کمک می کند؟
هدف اصلی تحلیل بنیادی تعیین ارزش ذاتی یک اوراق بهادار یا سهام یا هر دارایی دیگر است. اگر سرمایه گذار معتقد باشد که ارزش ذاتی یک سهام بالاتر از قیمت فعلی آن در بازار است، به این معنی است که سهام مورد نظر کمتر از قیمت واقعی ارزش گذاری شده است و معمولا فرصت سرمایه گذاری خوبی بوده و می تواند سود بسیاری را به سمت خریداران حرکت دهد. در این صورت، سرمایهگذار، سهام مورد نظر را میخرد و آن را نگه میدارد تا به ارزش ذاتی خود برسد و سپس آن را با سود راضی کننده میفروشد .
از سوی دیگر، اگر سرمایه گذار معتقد باشد که ارزش ذاتی اوراق بهادار کمتر از قیمت فعلی آن در بازار است، به این معنی است که اوراق بهادار بیش از حد ارزش گذاری شده است و در اصل سهام مورد نظر، ارزشی پایین تر از چیزی که ادعا می شود دارد، سرمایه گذار از معامله خارج شده و یا اصلا آن سهام را خرید نکرده و وارد دارایی های خود نمی کند.
بنابراین، تحلیل فاندامنتال روشی است که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد تا به سرمایهگذاران کمک کند که ریسکهای سرمایهگذاری را کاهش دهند و تصمیمات مبتنی بر دادهها را اتخاذ کنند. اکثر تحلیلگران و سرمایه گذاران بازارهای جهانی، تحلیل فاندامنتال را به تحلیل تکنیکال ترجیح می دهند، اما معامله گران و تحلیل گرانی نیز هستند که می توانند به خوبی از هر دو تحلیل در کنار هم استفاده کرده و سطح تحلیل خود را افزایش داده و احتمال موفقیت معاملات خود را بالا ببرند.
با این حال، به خاطر داشته باشید که تحلیل فاندامنتال برای سرمایه گذاری بلندمدت مفیدتر است تا معاملات روزانه، یا سایر استراتژی های سرمایه گذاری کوتاه مدت. دلیل اصلی این امر این است که گاهی اوقات ممکن است هفته ها، ماه ها و یا حتی سالها طول بکشد تا یک سهام یا اوراق بهادار به ارزش واقعی خود برسد. پس دقت کنید بر اساس اطلاعات تحلیل فاندامنتال به دنبال سود در تایم فریم های پایین تر نباشید.
هر آن چیزی که درباره بانک مرکزی اروپا باید بدانید
انواع تحلیل بنیادی
عوامل فاندامنتال متعددی وجود دارد که تحلیلگران و سرمایه گذاران هنگام انجام تحلیل خود به آنها توجه می کنند. این عوامل از سلامت کلی یک اقتصاد گرفته تا درآمد شرکت و صورت حساب های مالیاتی. این عوامل به دو دسته کلی به نام های تحلیل بنیادی کمی و تحلیل فاندامنتال کیفی دسته بندی می شوند.
همانطور که از نام آن پیداست، مبانی کمی بیانگر اعداد و ویژگی های قابل اندازه گیری یک شرکت است. بنابراین، مهمترین منبع مبانی کمی، صورتهای مالی شرکت است که شامل درآمد، هزینه ها ، دارایی های نقدی و غیر نقدی و غیره است.
از سوی دیگر، مبانی کیفی چندان ملموس و قابل مشاهده نیستند و بیشتر به ماهیت و حوزه کسب و کار یک شرکت مرتبط هستند. از جمله مبانی کیفی در تحلیل فاندامنتال می توان به اعتبار و جایگاه اعضای هیئت مدیره ، ثبت اختراعات و دستاوردها، فناوری و تکنوولوژی های مورد استفاده و … اشاره کرد.
هدف اولیه اصول کمی این است که چیزی با ارزش را برای سرمایه گذاران فراهم کند که بتوانند با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کنند و آنها را یک قدم به تعیین ارزش ذاتی آن نزدیک تر کرده و کمک کند که سرمایه گذاران درگیر ریسک کمتر شده و سرمایه آنها کمتر در خطر باشد.
با این حال، یک نقطه ضعف کلیدی تحلیل کمی این است که جنبه هایی را که ملموس نیستند، مانند ارزش و اعتبار سخنرانی های مدیرعامل شرکت و یا چالش های نظارتی و مالیاتی آن را، در نظر نمی گیرد. اینجاست که تحلیل کیفی برای ارزیابی جنبه های غیر عددی و نامفهوم کسب و کار وارد می شود.
اگرچه اندازه گیری تا حدودی دشوارتر است، اما پایه های کیفی نیز به همان اندازه مهم هستند. از آنجا که آنها ملموس و در دسترس نیستند، این عوامل عمدتاً ذهنی هستند و نشان دهنده جنبه های مخالف در مورد آن شرکت هستند که می تواند بسیاری از موارد پشت پرده را شفاف سازی کند. با این حال، توجه به این نکته مهم است که برخی از مبانی کیفی تأثیر بیشتری نسبت به سایر مبانی ها بر جای میگذارند و اندازهگیری اهمیت و ارجعیت آنها اغلب بخش کلیدی تحلیل کیفی است.
برخی از نمونه های خاص تر عوامل کیفی ممکن است خطرات قانونی باشد که می تواند به اعتبار و ارزش شرکت، گردش مالی مدیر شرکت و تأثیر بالقوه آن، رابطه شرکت با شرکا و تامین کنندگان مالی، رضایت یا نارضایتی مشتریان از خدمات تولیدی و پس از فروش یک شرکت باشند.
بسیاری بر این باورند که موثرترین روش برای انجام تحلیل کیفی پس از آن است تجزیه و تحلیل عوامل بر اساس اصول کمی صورت گرفته باشد. این به این دلیل است که نتیجه نهایی تجزیه و تحلیل کیفی می تواند بینش بیشتر در کنار دید بهتر به بخش کمی بدهد و به سرمایه گذاران این امکان را می دهد تا تصمیمات مبتنی بر داده های بهتری را اتخاذ کنند.
فدرال رزرو، قدرتمند ترین نهاد مالی جهان
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
مزایای تحلیل بنیادی
یکی از مزایای کلیدی تحلیل بنیادی، رویکرد گسترده تر آن برای ارزیابی یک شرکت یا اوراق بهادار است. تحلیل بنیادی همه چیز را از عوامل گستردهتر، مانند سلامت عمومی اقتصاد و بازار، تا عوامل خاصتر، مانند صورتهای مالی یک شرکت، پرداخت عوارض و مالیات های دولتی و … را پوشش میدهد. به همین دلیل، تجزیه و تحلیل بنیادی جهت گیری های شخصی را نادیده می گیرد و به سرمایه گذاران یک ارزیابی بی طرفانه و معقول را ارائه می دهد.
علاوه بر این، این واقعیت که حوزه ها و عوامل مختلفی را پوشش می دهد، تحلیل فاندامنتال را به ویژه برای سرمایه گذاران بلندمدت مفید و کارآمد می کند. این رویکرد به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا نقاط قوت اساسی یک شرکت را شناسایی کنند که باعث می شود نسبت به شرایط پیش روی شرکت در ماه ها و سالهای آینده آگاه تر رفتار کنند.
معایت تحلیل بنیادی
همانطور که ممکن است حدس بزنید، تجزیه و تحلیل بنیادی می تواند بسیار زمان بر باشد. بلند مدت بودن تحلیل فاندامنتال مخصوصا در مقایسه با تحلیل تکنیکال بیشتر به چشم می خورد. دلیل اصلی این امر این است که تجزیه و تحلیل فاندامنتال بر اساس داده ها و اطلاعات اقتصادی در سطح کلان اجرا می شود ولی تحلیل تکنیکال بر اساس اطلاعات کوتاه مدت نمودار صورت می گیرد.
بنابراین، اگر یک معامله گر نیاز به تصمیم گیری سریع برای حرکت یا معامله بعدی خود داشته باشد، تحلیل فاندامنتال ممکن است بهترین گزینه نباشد، زیرا پوشش و بررسی همه عوامل و اطلاعات به زمان نیاز دارد، که در نهایت می تواند منجر به تصمیم گیری های دیرهنگام و فرصت های از دست رفته شود.
برخی از تحلیلهای بنیادی ذهنی است، که میتواند به یک نقطه ضعف تبدیل شود، زیرا تجربه شخصی و جهت گیریها میتوانند برای ارزیابی بسیاری از عوامل کیفی ترکیب شوند.
نتیجه
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال یکی از پرکاربردترین روش ها برای ارزیابی سلامت مالی یک شرکت، صنعت و حوزه فعالیت آن شرکت و به طور کلی اقتصاد است. هدف اصلی آن تعیین ارزش ذاتی یک شرکت است که به عنوان “ارزش واقعی” نیز شناخته می شود. در حالی که تحلیل تکنیکال اغلب توسط معامله گران ترجیح داده می شود، به این معنی نیست که تحلیل تکنیکال همیشه موفق خواهد بود. چون احتمال موفقیت بر اساس تحلیل فاندامنتال بسیار زیاد است. چون داده های بررسی شده از اهمیت بالاتری برخوردار هستند.
به همین دلیل، سرمایه گذاران و تحلیلگران موفق اغلب تحلیل های بنیادی، فنی و کمی را برای ارزیابی پتانسیل و چشم انداز رشد یک شرکت ترکیب می کنند.
با ما در شبکه های اجتماعی همراه باشید ( یوتیوب ، تلگرام ، اینستاگرام ، توییتر )
دیدگاه شما