مدیریت سرمایه در بازار مالی
مدیریت سرمایه یکی از مهمترین نکاتی است که یک معاملهگر برای رسیدن به سود مستمر نیاز دارد، در این مقاله میخواهیم به بررسی، تعریف و معرفی استراتژیهای درست استفاده از قوانین مدیریت سرمایه بپردازیم. پس با ما در بیتفا همراه باشید.
مدیریت سرمایه در بازار مالی
مدیریت سرمایه Money Management یکی از پارامترهای مهم است برای رسیدن به موفقیت در بازار مالی پس اگر بخواهیم به مدیریت سرمایه بیشتر بپردازیم باید اعلام کنیم که بررسی و مهندسی دقیق سرمایه جهت ورود به معامله و مدیریت معامله میباشد. در ادامه میخواهیم این تعریف را برای شما به صورت کامل و جزئی باز کنیم و بررسی کنیم.
در واقع هدفما از فعالیت در بازار مالی کسب سود میباشد و برای رسیدن به کسب سود نیاز است برای خودمان چند تا قانون درست ایجاد کنیم که اگر در یک معامله وارد ضرر شدیم زیاد متضرر نشویم و اگر معامله ما وارد سود شد به راحتی از معامله خارج نشویم و یا سود بسیار بزرگی به دست آوریم.
در ادامه به بررسی نکات اصلی و راهکار های کسب سود مستمر خواهیم پرداخت.
سیستم معاملاتی
برای اینکه بخواهیم مدیریتسرمایه و قاعدههای آن را بیان کنیم نیاز است که چند پیش نیاز را بررسی کنیم به این صورت که اولین پیش نیاز داشتن یک سیستم معاملاتی برای رسیدن به سودآوری مسمتر است. در واقع سیستم معاملاتی از یک مثلث تشکیل شده است که یک ضلع آن علم تحلیل تکنیکال است، ضلع دیگر روانشناسی معاملهگری است و ضلع دیگر مدیریت سرمایه میباشد.
در واقع یکی از مهمترین بخشهای آن که حدود ۶۰ درصد سودآوری را تشکیل میدهد مدیریتسرمایه است و هدف مدیریت سرمایه رسیدن به بیشترین میزان سوددهی و کمترین میزان ضرردهی در معاملات است. شاید تا الان فکر میکردین که بخش اعظم این مثلث را علم تکنیکال تشکیل میدهد بلکه باید بگوییم که اگر در علم تحلیل تکنیکال هم موفق باشید، تا نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) زمانی که سیستم مدیریت سرمایه اصولی نداشته باشید موفقیت شما در بازار مالی تقریبا غیرممکن است.
ریسک به ریوارد
ریسک به ریوارد یکی از مهمترین ابزارهایی است که همواره باید قبل معامله بررسی شود و طبق آن اهرم و سرمایه انتخاب شود. در واقع ریسک به ریوارد نسبت تقسیم میزان ریسک و یا همان ضرر معامله به میزان پاداش یا همان سود معامله است. مثلا اگر در یک معامله احتمال داشته باشه ۵ درصد سود کنیم و ۵ درصد هم احتمال داشته باشه ضرر کنیم در واقع حاصل تقسیم عدد ۵ بر روی ۵ عدد یک حاصل میشود. یعنی این معامله یک معاملهای است که احتمال رخداد آن ۵۰ - ۵۰ است و در واقع کاملا شانسی است ریسک به ریوارد معقول بازه عددی ۱.۵ الی ۲ به بالاتر است. به این صورت که میزان سود ما در معاملات ۲ برابر میزان ضرر ما است. شاید بگویید که چرا نباید از ریسک به ریوارد یک به یک استفاده کنیم؟ باید به خدمت شما بگوییم که اگر شما یک معاملهگری باشید که درصد برد معاملات شما کمتر از 50 درصد باشد، اگر از ریسک به ریوارد یک استفاده کنید زیانده میباشید ولی اگر همان معاملهگر از ریسک به ریوارد 2 استفاده کند یک معاملهگر سودده میباشد. پس فک کنم تا اینجا از اهمیت انتخاب درست ریسک به ریوارد آگاه شده باشید.
یک مثال از ریسک به ریوارد
اگر به تصویر زیر نگاه کنید خواهید دید که یک معاملهای طبق استراتژی معاملاتی پرایشاکشن رسم شده است و قیمت روی یک حمایت قرار گرفته است، اگر بخواهیم معامله خرید باز کنیم، در فلش سبز رنگ حدضرر ما قرار میگیرد و نقطه ورود ما در این معامله در میانه محدوده سبز رنگ رنگ است، اگر به عدد ریسک به ریوارد نگاه کنید در این معامله عبارت ۵.۹۱ نوشته شده است، یعنی در این معامله ما ۵.۹۱ برابر میزان ضرر توانایی سود کردن در معامله را داریم.
win Rate
درصد موفقیت برای یک معاملهگر در بازار به شدت مهم است به این صورت که مهمترین رُکن برای بررسی میزان علم و دانش تحلیل تکنیکال بررسی میزان موفقیت است اگر معاملهگر درصد موفقیت بالای ۵۰ درصد را داشته باشد با یک مدریت سرمایه درست میتواند به درآمد مستمر برسد و اگر درصد برنده کمتر از ۵۰ درصد داشته باشد باید علم خودش را کامل کند تا بتواند به یک میزان موفقیت معاملاتی نسبی برسد. شاید با درصد برد کمتر از 50 معاملهگر بتواند در کسب سود موفق باشد ولی این کسب سود صرفاً کاذب است به این دلیل که در شناسایی جهت حرکت بازار ناموفق است.
درصد موفقیت را عموماً معامله گران از ۱۰ معامله میسنجند به اینصورت که معاملهگر در میان ۱۰ معامله خود ۴ معامله را متضرر شده و ۶ معامله را با سود بسته است. در واقع درصد برد معاملهگر ۶۰ درصد یا همان ۱۰/۶ میباشد.
سوال اصلی دقیقا اینجا به وجود میاد که چه طور میشه به حداقل ضرر و حداکثر سود رسید ؟
برای رسیدن به سود حداکثری و زیان حداقلی باید از قانون ریسک به ریوارد حداقلی ۲ استفاده کنیم به این صورت که وارد معاملاتی بشویم که میزان سودما در این معاملات ۲ برابر میزان ضررما است.
راهکارهای رسیدن به کسب سود مستمر در بازار مالی
برای اینکه همواره در بازار مالی برآیند مثبت داشته باشیم نیاز است به نکات زیر توجه بیشتری کنیم :
۱- تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال درست.
۲- مدیریت ریسک درست و دقیق.
۳- تقسیم درست سرمایه در سبد معاملاتی به وزن میزان ریسک.
4- آرامش در ترید کردن که این بخش مربوط به مباحث روانشناسی است.
برای اینکه بخواهیم در مورد مدیریت سرمایه صحبت کنیم باید حداقل چند تا قانون داشته باشیم ابتدا اینکه باید میزان ضرر را در معاملات معلوم کنیم مثلا تعیین کنیم که نهایت ضرری که میتوانیم در معامله متحمل بشویم ۵ درصد است. اگر معاملهای بیش از ۵ درصد برای ما ضرر داشت وارد آن نمیشویم. این میزان سود و ضرر برای هر فرد متغیر است به این دلیل که میزان ریسک و سرمایه هر شخص منحصر به فرد است و نمی توان از یک قاعده کلی استفاده کرد.
نتیجهگیری
قوانین مدیریت سرمایه از مهمترین قوانینی هستند که باید در هر معامله رعایت شود، در این مقاله تلاش کردیم که به بررسی برخی از تعاریف و نکات درباره مدیریت سرمایه بپردازیم. امیدوارم که این مقاله برای شما مفید بوده باشد. موفق و پر سود باشید.
سود روزانه از فارکس
بالا بودن نرخ برد به شما انعطاف پذیری ریسک به ریوارد بیشتری میدهد و همچنین نسبت ریسک به ریوارد (Risk / Reward) بالا به این معناست که نرخ برد شما میتواند کمتر باشد و همچنان سودآور باشید. سناریوی زیر پتانسیل را با استفاده از استراتژی معاملاتی روزانه فارکس تحت کنترل ریسک نشان میدهد.
فرض کنید یک تریدر دارای ۵,۰۰۰ دلار سرمایه است و نرخ برد مناسب ۵۵ درصد در معاملات خود دارد. او تنها ۱ درصد از سرمایه خود یا ۵۰ دلار در هر معامله را به خطر میاندازد. او برای این سناریو، یک دستور استاپ لاس پنج پیپ دورتر از قیمت ورودی معامله قرار داده و هدف دیگری را هشت پیپ دورتر قرار میدهد. این بدان معناست که پاداش احتمالی برای هر معامله ۱.۶ برابر ریسک (۸ پیپ تقسیم بر ۵ پیپ) است. به یاد داشته باشید که شما میخواهید معاملات برنده بزرگ تر از بازندهها باشد.
در حالی که یک جفت ارز فارکس را به مدت دو ساعت در یک زمان فعال از روز معامله میکنید، معمولاً میتوان با استفاده از پارامترهای گفته شده، حدود پنج معامله دور برگشتی انجام داد. اگر ۲۰ روز معاملاتی در یک ماه وجود داشته باشد، تریرد به طور متوسط در یک ماه ۱۰۰ معامله انجام میدهد.
معامله جفت ارزها
اگر در نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) معاملات روزانه یک جفت ارز مانند USD / CAD را معامله کنید، میتوانید ۵۰ دلار در هر معامله ریسک کنید و هر پیپ حرکت با یک لات استاندارد (۱۰۰,۰۰۰ واحد ارز) ارزش ۱۰ دلاری دارد. بنابراین، میتوانید با یک دستور استاپ لاس پنج پیپ، موقعیت یک لات استاندارد را بگیرید که ریسک ضرر را تا ۵۰ دلار در معامله حفظ میکند. این همچنین به این معناست که یک معامله برنده ۸۰ دلار (۸ پیپ در ۱۰ دلار) ارزش دارد.
انحراف قیمت بیش از انتظار
یافتن چند معامله خوب در روز همیشه امکان پذیر نخواهد بود، به خصوص زمانی که بازار در دورههای بلند مدت بسیار کند حرکت میکند.
انحراف قیمت بخش اجتناب ناپذیر معامله است. یک معامله حتی در صورت استفاده از دستور استاپ لاس، زیان بیشتری نسبت به آنچه انتظار میرفت، به همراه دارد. این انحراف قیمت در بازارهایی که به سرعت در حال حرکت هستند رایج است.
برای در نظر گرفتن انحراف قیمت در محاسبه سود احتمالی خود، سود خالص را ۱۰ درصد کاهش دهید. این امر پتانسیل سود خالص تولید شده توسط سرمایه معاملاتی ۵,۰۰۰ دلاری شما را به ۱,۴۸۵ دلار در ماه کاهش میدهد.
جمع بندی
این استراتژی ساده کنترل شده با ریسک نشان میدهد که با نرخ برد ۵۵ درصدی و سود بیشتر معاملات برندگان نسبت بازنده شدن در معاملات بازنده، امکان دستیابی به بازدهی بیش از ۲۰ درصد در ماه با معاملات روزانه فارکس وجود دارد. اکثر تریدرها نباید انتظار مقدار زیادی را داشته باشند؛ زیرا در حالی که ساده به نظر میرسد، در واقعیت دشوارتر است.
با این حال، با نرخ برد مناسب و نسبت ریسک به ریوارد، یک تریدر اختصاصی روزانه فارکس با یک استراتژی مناسب میتواند به لطف لوریج، بین ۵ تا ۱۵ درصد در ماه سود کسب کند. به یاد داشته باشید، برای شروع به سرمایه زیادی نیاز ندارید؛ ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار معمولا کافی است.
معامله گران به نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) دلیل استفاده از شیوه های مختلف مدیریت ریسک، استراتژی های متنوع معاملاتی و همچنین مقادیر مختلف سرمایه موجود برای معاملات، درآمدهای بسیار متفاوتی دارند. همچنین تعداد کمی از معامله گران روزانه درآمدهای خود را بجز خدمات درآمد داخلی (IRS) به دیگران اعلام می کنند، بنابراین نمی توان به جواب قطعی در رابطه با متوسط درآمد روزانه یک معامله گر دست پیدا کرد. در این مقاله قصد داریم علاوه بر بررسی میزان درآمد یک معامله گر، در رابطه با عوامل تاثیرگذار بر میزان درآمد یک معامله گر روزانه (Day Trader)، ریسک های مالی و میزان موفقیت آنها صحبت کنیم.
درآمد یک معامله گر روزانه (Day-Trader)
در معاملات روزانه، از دست دادن پول بسیار آسان می باشد. Brad Barber (براد باربر) و Terrance Odean (ترنس اودین) از محققان دانشگاه کالیفرنیا، یک مقاله تحقیقاتی در این زمینه ارائه دادند که طبق آن نشان داده شد تعداد زیادی از سرمایه گذاران فردی، پرتفوی غیر متنوعی دارند و سوداگرانه و به ضرر خود معامله می کنند. همچنین متحمل هزینه های دلالی بالایی می شوند.
معامله گران روزانه سعی می کنند از حرکت ها و روندهای قیمت در روز سود کسب کنند. البته معاملات روزانه جز فعالیت های پر ریسک است و اکثر معامله گران روزانه پول خود را در این معاملات از دست می دهند، اما برای برخی از معامله گران نیز بسیار سود آور است.
در تعیین سود بالقوه معاملات روزانه، عوامل متعددی نقش دارند که از جمله آنها می توان به میزان سرمایه اولیه معامله گر، استراتژی های مورد استفاده او و همچنین بازارهایی که در آن فعالیت دارد اشاره کرد. معامله گران روزانه با تجربه، سعی دارند فعالیت خود را جدی بگیرند و به استراتژی های خود پایبند باشند.
فعالیت های معامله گران روزانه
معمولا معامله گران روزانه، سهام، معاملات آتی، کالاها، ارزها از جمله رمز ارزها را مورد هدف خود قرار می دهند و پیش از فروش مجدد، برای ساعت ها، دقیقه ها و حتی ثانیه ها، موقعیت هایی را حفظ می کنند. آنها در روز وارد پوزیشن می شوند به همین دلیل به آنها معامله گران روزانه گفته می شود. هدف آنها این است که از حرکات کوتاه مدت قیمت سود ببرند. معامله گران روزانه برای تقویت بازده، از اهرم استفاده می کنند که البته می تواند زیان را نیز تقویت کند.
برای بقای یک معامله گر روزانه، تنظیم دستورات توقف ضرر و امتیازهای سود و عدم ریسک زیاد، امری ضروری می باشد. معامله گران حرفه ای معمولا توصیه می کنند که افراد بیش از ۱ درصد از سبد خود را ریسک نکنند. یعنی در صورتی که ارزش یک سبد ۵۰,۰۰۰ دلار می باشد، بیشترین ریسک در هر معامله ۵۰۰ دلار است. کلید مدیریت ریسک این است که افراد نباید اجازه دهند یک یا دو معامله بد آنها را از بین ببرد.
اگر معامله گران پایبند به استراتژی ریسک ۱ درصد باشند و دستورات توقف ضرر و امتیازات سودآوری را تعیین کنند، می توانند سود خود را ۱.۵ درصد در نظر بگیرند در حالی که ضرر آنها به ۱ درصد محدود است. البته این امر مستلزم نظم و انضباط می باشد.
نمونه ای از استراتژی معاملات روزانه در عمل
برای سهام معاملات روزانه که در آن حداکثر ریسک ۰.۰۴ دلار و هدف ۰.۰۶ دلار می باشد و همچنین نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ است، استراتژی را در نظر نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) می گیریم. یک معامله گر با ۳۰,۰۰۰ دلار که حداکثر ریسک در هر معامله را ۳۰۰ دلار در نظر می گیرد، ۷۵۰۰ سهم در هر معامله، ریسک را در سقف ۳۰۰ دلار بدون احتساب کمیسیون، نگه می دارد.
۶۰ معامله سودآور است: ۶۰ × ۰.۰۶ دلار × ۷۵۰۰ سهم = ۲۷۰۰۰ دلار.
۴۵ معامله بازنده هستند: ۴۵ × ۰.۰۴ دلار × ۷۵۰۰ سهم = ۱۳۵۰۰ دلار.
سود ناخالص ۲۷,۰۰۰ دلار – ۱۳,۵۰۰ دلار = ۱۳,۵۰۰ دلار است.
اگر کمیسیون در هر معامله ۳۰ دلار باشد، سود ۱۰,۵۰۰ دلار یا ۱۳,۵۰۰ دلار است (۳۰ × ۱۰۰ معامله).
البته این مثال نظری است و عوامل متعددی می تواند باعث کاهش سود شود. همچنن از نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ استفاده می شود به این دلیل که یک عدد نسبتا محافظه کارانه می باشد و فرصت هایی را که در تمام روز در بازار سهام رخ می دهد را منعکس می کند.
کسب درآمد بالقوه و طول عمر شغلی در معاملات روزانه
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر پتانسیل درآمد و طول عمر شغلی این است که آیا معامله گر به صورت مستقل معامله می کند یا برای موسسه ای مانند صندوق تامینی یا بانک.
معامله گرانی که در یک موسسه کار می کنند، سرمایه بیشتری را با توجه به دسترسی به اطلاعات و ابزارهای سودمند دارند و پول خود را به خطر نمی اندازند. اگر چه برخی از شرکت های تجاری مستقل، اجازه استفاده از پلتفرم ها و نرم افزارهای خود را به معامله گران روزانه می دهند اما از آنها می خواهند که سرمایه خود را به خطر بیندازند.
عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که می توانند بر پتانسیل درآمد یک معامله گر روزانه تاثیرگذار باشند. از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:
۱-بازارهایی که در آن معامله می کنند.
بازارهای مختلف مزایای متنوعی را برای معامله گران به دنبال دارند.سهام عموما سرمایه برترین طبقه دارایی می باشند. افراد می توانند نسبت به سایر طبقات دارایی مانند معاملات فارکس یا آتی، با سرمایه کمتری معاملات خود را شروع کنند.
۲- میزان سرمایه
اگر معامله گری با ۳۰۰۰ دلار شروع به معامله گری کند، نسبت به فردی که با ۳۰,۰۰۰ دلار شروع به معامله کرده، پتانسیل درآمد کمتری دارد.
۳- زمان
تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند فورا طی چند روز یا چند هفته به موفقیت دست پیدا کنند. به طور کلی توسعه استراتژی ها، سیستم ها و رویکردهای تجاری سودآور در طول چندین سال تحقق می یابند.
حقوق تریدر روزانه
معامله گرانی که برای خود و یا یک شرکت تجاری کار می کنند، حقوق و دستمزد معمولی دریافت نمی کنند. بلکه درآمد آنها ناشی از سود خالص آنها می باشد. این سودها شامل باقی مانده کارمزد و کمیسیون معاملات، هزینه نرم افزار معاملاتی یا اتصال به صرافی ها و همچنین هر seat fee پرداخت شده به یک شرکت تجاری می باشد.
معامله گران روزانه معمولا درآمدهای پر نوسانی دارند. به همین دلیل تعداد زیادی از شرکت ها به جای دستمزد، به معامله گران، draw (قرعه کشی) می دهند. در واقع مقدار کمی پول برای رفع نیازهای روزمره معامله گران می باشد که به صورت ماهانه برداشت می شود. درآمدهای اضافی نیز تحت عنوان پاداش به آنها پرداخت می شود. بنابراین در صورتی که معامله گران روزانه، برای پوشش قرعه کشی، سود معاملاتی کافی نداشته باشند، به شرکت بدهکار می شوند.
طبق گزارش Glassdoor، میانگین درآمد معامله گران روزانه حدود ۷۴,۰۰۰ دلار در سال ۲۰۲۱ بوده است. البته درآمد برخی از معامله گران روزانه ۶ رقمی و برخی دیگر حتی منفی می باشد.
نحوه آغاز معاملات روزانه
آغاز معاملات روزانه مشابه تلاش در سرمایه گذاری نمی باشد. هر سرمایه گذار احتمالی می تواند فقط با چند صد دلار ضمن خرید سهام یک شرکت، آن را به مدت چندین ماه و حتی چندین سال حفظ کند. با این حال سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) قوانینی را برای افرادی که معاملات چهار روزه یا بیشتر را در مدت پنج روز کاری در همان حساب انجام می دهد را تعیین می کنند. این قوانین معامله گرانی که مرتبا معامله می کنند را ملزم به نگه داشتن حداقل ۲۵,۰۰۰ دلار در حساب های خود می کند و در صورتی که موجودی حساب آنها پایین تر از این سطح باشد، نمی توانند معامله کنند. به این ترتیب معامله گران باید علاوه بر ۲۵,۰۰۰ دلار، سرمایه کافی داشته باشند تا بتوانند به سود برسند. همچنین از آنجایی که ترید روزانه به تمرکز بالایی نیاز دارد، حفظ آن در کنار یک شغل روزانه امری دشوار است.
این قوانین به معامله گران روزانه امکان معامله بیش از ۲۵,۰۰۰ دلار حاشیه تعمیر و نگهداری را می دهد. اکثر معامله گران روزانه باید آمادگی به خطر افتادن سرمایه نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) خود را داشته باشند. علاوه بر این که معامله گران روزانه به حداقل سرمایه نیاز دارند، به یک پلتفرم معاملاتی یا کارگزار آنلاین و نرم افزار برای ثبت معاملات، ردیابی موقعیت ها وانجام تحقیقات دارند. کمیسیون کارگزاری و مالیات بر سود سرمایه کوتاه مدت نیز می تواند اضافه می شود.
همچنین معامله گران روزانه باید همه هزینه های فعالیت های تجاری را بررسی کنند تا مشخص شود که آیا امکان سودآوری وجود دارد یا خیر.
یک معامله گر روزانه چند معامله در روز می تواند انجام دهد؟
بسیاری از معامله گران روزانه بسته به استراتژی به کار گرفته شده، به طور متوسط در روز ده ها تا صدها معامله انجام می دهند. برخی از معامله گران روز می توانند با سیستم های معاملات الگوریتمی و با فرکانس بالا (HFT)، ده ها هزار معامله فردی را به کمک کامپیوتر در یک روز انجام دهند. برای اینکه معامله گر روزانه کارگزار خود را به عنوان معامله گر الگو انتخاب کنند، تنظیم کننده ها بیان می کنند که فقط باید در طول پنج روز کاری، چهار روز معاملات انجام دهند.
میزان موفقیت معامله گران روزانه
نرخ موفقیت یا همان میزان کسب درآمد از معاملات روزانه بسیار پایین می باشد. با توجه به منبع، فقط حدود ۵ الی ۲۵ درصد معامله گران می توانند به صورت مستمر درآمد داشته باشند و این ثابت می کند که حدود ۹۵ درصد از معاملات روزانه منجر به شکست می شوند.
ریسک های مالی معاملات روزانه
از دست دادن سرمایه، بدیهی ترین خطر در ترید روزانه می باشد و از آن جایی که تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند در طول زمان به سود دست پیدا کنند، بنابراین بهتر است که معامله گران زمان و پول خود را در فعالیت های سازنده تری صرف کنند.
سخن پایانی
افرادی که به دنبال تریدر برای کسب درآمد هستند، باید بدانند که ترید روزانه یک سرگرمی یا فعالیت گاه به گاه نیست و اگر چه برای کسب درآمد از آن و یا پیش بینی متوسط نرخ بازدهی در هر دوره هیچ تضمینی وجود ندارد اما اگر از استراتژی های درستی استفاده کرده باشند می توانند علاوه بر به حداقل رساندن ضرر، میزان سود خود را افزایش دهند.
نظم، صبر، سرمایه کافی، مدیریت ریسک و آموزش های لازم تمام آن چیزی است که افراد برای تبدیل شدن به یک معامله گر روزانه به آنها نیاز دارند.
مدیریت ریسک
استراتژی های رایج مدیریت ریسک معامله گران چیست؟
معامله گران همواره با خطر از دست دادن پول در هر معامله روبرو هستند و حتی موفق ترین معامله گران تقریباً دائماً معاملات زیان ده را انجام می دهند. معامله گر برنده بودن در طولانی مدت تابعی از درصد برد شما و میزان برد و باخت شماست. صرف نظر از اینکه چند بار برنده می شوید، اگر ریسک خود را کنترل نکنید، ممکن است حساب خود را منفجر کنید.
یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب برای محافظت از معامله گران از ضررهای فاجعه بار ضروری است. این به این معنی است که ریسک خود را تعیین کنید، یعنی نسبت ریسک به پاداش خود را در هر معامله بدانید، و اقداماتی را برای محافظت از خود در برابر یک زیان بزرگ انجام دهید.
موارد کلیدی که باید بدانید و قبول کنید:
مدیریت ریسک در معاملات با توسعه یک استراتژی معاملاتی شروع می شود که درصد برد و باخت و میانگین برد و باخت را محاسبه می کند.
پیروی از یک استراتژی معاملاتی منطقی و دور نگه داشتن احساسات از تصمیمات معامله گری برای موفقیت حیاتی است.
درک استراتژی های رایج مدیریت ریسک برای معامله گران
هیچ راهی برای جلوگیری از ریسک در معاملات وجود ندارد. حداقل از نظر تیوری هر معامله می تواند بازنده باشد. در واقع، یک معامله گر می تواند تعداد معاملات بازنده زیادتری نسبت به برنده ها داشته باشد و در بلند مدت حساب سود دهی داشته باشد. این اتفاق به دلیل این است که سود معاملات برنده بزرگتر از ضرر معاملات بازنده است. برعکس، معامله گر دیگری هم می تواند باشد که تعداد معاملات برد بیشتری نسبت به بازنده ها داشته باشد اما در بلند مدت حساب ضرر ده داشته باشد. که به دلیل بزرگتر بودن درصد ضرر ها از سود ها است.
اولین کلید مدیریت ریسک در بازار، تعیین ریسک به ریوارد و درصد برد است. اگر این اعداد را بتوانید به خوبی تنظیم کنیم و به آن عمل کنید یقینا حساب سوددهی خواهید داشت. البته لازم به ذکر است که هیچگاه نمی دتوان هم درصد برد بالا و هم ریسک به ریوارد بالا داشت. این دو آمار مانند کلاج و گاز عمل می کنند و باید بتوانید تعادلی را بین آنها برقرار کنید.
به حداقل رساندن ضررها
به گفته معامله گر افسانه ای اد سیکوتا، سه قانون برای معامله موفق وجود دارد که قانون اول آن عبارت است از "ضرر خود را به حداقل برسانید". یکی از قانون های رایج، به ویژه برای معامله گران روزانه، این است که هرگز ریسک از دست دادن بیش از 1٪ از سبد خود را در هر معامله ای نکنید. به این ترتیب شما می توانید با توجه به توزیع تصادفی نتایج، یک رشته ضرر را متحمل شوید - که همیشه یک ریسک است - و آسیب زیادی به حساب خود وارد نکنید.
کاهش 10 درصدی حساب معاملاتی را می توان با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) یک استراتژی معاملاتی سودآور برطرف کرد. اما هر چه افت سرمایه بزرگتر باشد، بازگشت مجدد چالش برانگیزتر است. اگر 10 درصد از سرمایه خود را از دست بدهید، تنها به سود 11.1 درصدی نیاز دارید تا به نقطه سربه سر برسید. اما اگر 50% ضرر کردید، باید پول خود را دو برابر کنید تا به حالت اول برگردید.
علاوه بر محدود کردن اندازه ضرر پوزیشن خود، یکی از راههای جلوگیری از ضررهای بزرگ، ثبت سفارشات توقف نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) ضرر خودکار یا stop-loss است. زمانی که ضرر شما به سطح معینی برسد، این سفارش اجرا میشود و از کار سخت فشار دادن دکمه توقف ضرر جلوگیری میکنید.
قوانین، احساسات را از تصمیمات معاملاتی دور نگه می دارد
مدیریت احساسات سخت ترین بخش معامله است. این یک واقعیت در دنیای معاملات است که یک معامله گر موفق می تواند استراتژی خود را به یک تازه کار بدهد و تازه کار تمام پول خود را از دست می دهد زیرا نمی تواند احساسات خود را از معاملات دور نگه دارد. این بدان معناست که وقتی سیستم معاملاتی می گوید خارج شوید، نمی توانند ضرر را متحمل شوند و همچنین نمیتوانند بردها را به دست آورند، زیرا میخواهند سودهای بزرگ تری بکنند.
به همین دلیل است که داشتن یک استراتژی معاملاتی اثبات شده و پیروی از قوانین خاص تعیین شده توسط آن استراتژی برای موفقیت حیاتی است. زمانی که سیستم به شما می گوید وارد معامله شوید و به همان روش خارج شوید. باید و باید به آن چشم بگویید و لحظه ای درنگ نکنید.
انواع اولیه مدیریت ریسک در معاملات چیست؟
مدیریت ریسک در درجه اول شامل به حداقل رساندن زیان های احتمالی بدون قربانی کردن پتانسیل صعودی است. این دقیقا همان بحث تعادل بین ریسک به ریوارد و درصد برد است. شما نمیتوانید هر دو را بالا نگه دارید.
استراتژیهای پوششدهی نوع دیگری از مدیریت ریسک است که شامل استفاده از موقعیتهای جبرانکننده (مثلاً قرارهای محافظ) میشود که وقتی سرمایهگذاری اولیه ضرر میکند، درآمد کسب میکند. استراتژی سوم این است که محدودیتهای معاملاتی مانند stop-loss را برای خروج خودکار از موقعیتهایی که خیلی پایین میآیند، یا سفارشهای take-profit برای کسب سود تعیین کنید.
در مجموع
موفق شدن در معامله گری بدون داشتن مدیریت ریسک خیالی بیش نیست. باید بدانید که ریسک عضو جدایی ناپذیر هر بازار معاملاتی است، پس داشتن یک استراتژی مدیریت ریسک بسیار مهم است.
نسبت ریسک به ریوارد(R/R)
یکی از شاخص های استراتژی های معاملاتی در بازار ارزهای دیجیتال، نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R می باشد. معامله گران همواره به دنبال کسب بالاترین میزان سود و کمترین مقدار ضرر هستند، بنابراین با روش نسبت ریسک به ریوارد می توانند میزان این دو پارامتر را بررسی و در نهایت بهترین تصمیم را بگیرند. در واقع این نسبت نشان دهنده این می باشد که افراد در ازای چه مقدار سود، حاضر به تحمل ضرر هستند.
حد سود چیست؟
در هر معامله، یک بالاترین حد برای سود را می توان پیش بینی کرد که معمولا سرمایه گذاران به دنبال این حد سود در معاملات خود هستند. در مقابل آن حد ضرر است که نقطه ی خروج معامله گر در زمان سیر نزولی بازار را نشان می دهند. طبق فرمول نسبت ریسک به ریوارد سرمایه گذاران باید حد ضرر مورد نظر خود را تقسیم بر حد سود مورد انتظار خود کنند، عدد به دست آمده از این فرمول همان نسبت R/R می باشد. هر چه این عدد به دست آمده از این نسبت، کوچک تر باشد، بیانگر این است که سرمایه گذار انتظار سود بالاتری را نسبت به ضرر احتمالی را دارد. در ادامه برای درک بهتر این فرمول یک مثال را بررسی می کنیم:
اگر سرمایه گذاری در نقطه ورود خود به بازار میزان حد سود مورد انتظار خود را 15 درصد در نظر بگیرد و برای حد ضرر 5 درصد را مطلوب بداند، در این صورت میزان ریسک به ریوارد عدد 0.33 یا 1/30می شود که نشان دهنده این است سرمایه گذار در ازای از دست دادن 1 دلار، انتظار 3 دلار سود را دارد.
تحلیل نسبت ریسک به ریوارد
اگر عدد به دست آمده از فرمول R/R نشان دهنده این باشد که در نسبت ریسک به ریوارد، میزان ریسک به ریوارد بالاتر است، معامله گر باید سراغ معامله دیگری برود. معامله گران می توانند برای کاهش نسبت R/R، حد ضرری که انتظار دارند را به قیمت ورود خود که همان میزان قیمتی ست که حاضرند برای دریافت دارایی بپردازد، نزدیک کند.
نسبت ریوارد به ریسک
برای درک بهتر نسبت ریسک به ریوارد، نسبت ریوارد به ریسک را که همان معکوس شده ی ریسک به ریوارد است را به دست می آوریم. در این روش فقط کافیست عدد ریوارد که در مثال بالا 15 بود را به عدد ریسک که 5 بود تقسیم کنیم. عدد به دست آمده 3 می باشد، که نشان دهنده این است اگر فردی 100 دلار در این بازار سرمایه گذاری کند، سود و ضرر احتمالی او به ترتیب 15 و 5 درصد می باشد.
کاربرد R/R
هدف و کاربرد اصلی نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R، کاهش ریسک معامله گران و مدیریت سرمایه در بازارهای ارزهای دیجیتال می باشد.
مدیریت سرمایه چیست؟
مدیریت سرمایه یک استراتژی و دانشی ست که علاوه بر حفظ اصل سرمایه، باعث سودآوری و افزایش میزان سرمایه اولیه نیز می شود. مدیریت سرمایه میزان ریسک در معاملات را به حداقل می رساند و سرمایه گذاران را به بالاترین سود می رسانند. زمانی که استراتژی های معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه قرار می گیرند، نتیجه ای جز کاهش ریسک و افزایش سود به همراه نخواهد داشت.
ارکان اصلی مدیریت سرمایه
1- ریسک
میزان ریسک مورد انتظار در معامله باید توسط معامله گران قبل از شروع معاملات انجام شوند و فرد باید بر اساس میزان ریسکی که می تواند نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) متحمل شود، آن را مشخص کند. البته این میزان باید تا پایان معامله ثابت بماند زیرا گاهی برخی از معامله گران میزان تحمل ریسک خود را برای دریافت سود بیشتر، افزایش می دهند در نتیجه ممکن است دچار روند نزولی شوند.
2- بازده
بازده در واقع همان سودی می باشد که معامله گران از سرمایه گذاری خود به دست می آورند و مبنای ارزیابی آن شاخص های پولی، دوره زمانی و عملکردهای دارایی ها می باشد. با افزایش قیمت سهام و سودهای نقدی که به صورت سالانه ایجاد می شوند، بازدهی حاصل می شود. بازده بهینه می تواند متاثر از چندین عامل مانند نرخ تورم، ریسک، هزینه های معاملاتی و . باشد اما بخش زیادی از آن مربوط به مهارت و دانش سرمایه گذار برای مدیریت سرمایه و تصمیم گیری به موقع و مناسب در زمان ورود و خروج سرمایه خود می باشد.
3- حجم معاملات
سرمایه گذاران با خرید تعداد واحدهای هر دارایی، مالکیت آن تعداد را به دست می آورند که همان حجم معاملات نام دارد. در نتیجه می توان گفت هر چه میزان حجم معاملاتی یک سرمایه گذار بیشتر باشد، ریسک و بازدهی بالاتری را نیز برای او به همر اه خواهد داشت زیرا سهم بیشتری از دارایی را در اختیار دارد بنابراین سود و زیانی که متحمل می شود نیز به همان میزان بیشتر می شود. توصیه می شود سرمایه گذاران همه ی دارایی و سرمایه خود را وارد یک معامله نکنند، تا کل سرمایه آنها در معرض ریسک بالا قرار نگیرد.
4- نسبت بازده به ریسک
این نسبت باید توسط معامله گران، پیش از ورود به بازار محاسبه شود تا نشان دهد در ازای میزان ریسک در نظر گرفته شده، چقدر بازدهی مورد انتظار و مطلوب است. همین امر سبب می شود تا یک محدودیت برای کنترل هیجانات سرمایه گذاران ایجاد شود و تعادل نسبتا مطلوبی بین میزان ریسک و بازدهی برقرار شود. با توجه به این که هر چه میزان ریسک پذیری کاربران بالاتر باشد، میزان بازدهی که دریافت می کنند نیز بالاتر می رود اما این امر نباید موجب شود ریسک های نجومی را به این خاطر تحمل کنند.
5- نسبت افت سرمایه
نسبت افت سرمایه از طریق میزان اختلاف میان سطح اولیه سرمایه پیش از ضرر و میزان سرمایه کنونی به دست می آید و نشان دهنده میزان سرمایه از دست رفته سرمایه گذاران در یک معامله ناموفق یا زیان ده بوده است. تفاوت بین افت سرمایه ای که تریدرهای حرفه ای و تریدرهای مبتدی تجربه می کنند این است که حرفه ای ها در زمان افت سرمایه به دلیل مهارتی که در کنترل و مدیریت سرمایه دارند، ضرر کمتری را متحمل می شوند.
نکات کلی در رابطه با مدیریت سرمایه
- استراتژیهای معاملاتی در حوزه مدیریت سرمایه باید بر اساس رویکردی که سرمایه گذار در بازار در پیش میگیرد و تیپ شخصیتی سرمایه گذار، پایه ریزی شوند.
- هدف اصلی مدیریت سرمایه حفظ سرمایه، کسب سود از آن و افزایش سرمایه اولیه می باشد.
- سرمایه گذاران باید میزان ریسک و بازده سرمایه گذاری را که بر اساس نقاط خروج و حجم معاملات می باشند پیش از شروع، بررسی و ارزیابی کنند.
- بهتر است میزان ریسک در نظر گرفته شده در معاملات بیشتر از ۳ درصد نباشد. همچین اگر نسبت بازده به ریسک کمتر از ۱ درصد باشد، ورود سرمایه گذار به آن معامله توصیه نمی شود.
- اگر معامله گر به چندین معامله نیاز داشته باشد بهتر است حداکثر ریسک بین معاملات تقسیم شود تا فقط یک معامله ریسک زیادی را متحمل نشود.
- اگر سرمایه گذاری به دنبال سرمایه گذاری با بازدهی بالا می باشد، باید ریسک بالا را نیز در نظر بگیرد بنابراین سرمایه گذارن باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند و اگر چندین بار معاملات آنها ضرر کرد و دچار افت سرمایه شدید شدند، برای مدتی از انجام معاملات خودداری کنند.
نتیجه گیری
برای کسب سودآوری در سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال علاوه بر مهارت و تخصص در تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال، مدیریت سرمایه نیز تاثیر به سزایی دارد. در واقع می توان گفت تاثیر تحلیل های تکنیکال و فاندامنتل بر سودآوری 10% است در حالی که تاثیر مدیریت سرمایه 90% می باشد. بنابراین مدیریت ریسک که بخشی از مدیریت سرمایه به حساب می آید در افزایش میزان سودآوری تاثیر بیشتری نسبت به تحلیل های فاندامنتال و تکنیکال دارد. نسبت ریسک به ریوارد نیز به همان نسبت در این سودآوری نقش به سزایی دارد.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
منظور از نسبت ریسک به ریوارد همان نسبت سود به ضرر است که این نسبت در بازارهای مالی مانند بورس و فارکس به عنوان یک شاخص برای تعیین حد سود و یا ضرر مورد استفاده قرار میگیرد. توجه داشته باشید اگر میخواهید در بازارهای سرمایه فعالیت داشته باشید و سرمایه خود را وارد این بازارها کنید حتماً باید آموزشهایی را فرا بگیرید تا سرمایه خود را از دست ندهید.
این روزها افراد زیادی وجود دارند که تمایل دارند در بازارهایی مانند بورس، فارکس، ارز دیجیتال و … سرمایهگذاری کنند تا سرمایه خود را چندین برابر کنند. به همین جهت نیاز است تا با یک سری از مفاهیم مانند نسبت ریسک به ریوارد آشنا شوید. همانطور که توضیح دادهایم، نسبت ریسک به ریوارد همان نسبت سود به زیان است که همه ما در کارهای مختلف نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) روزانه از آن استقاده میکنیم. در ادامه این مقاله سعی داریم اطاعاتی در مورد نسبت ریسک به ریوارد به شما بدهیم.
بررسی نسبت ریسک به ریوارد به زبان سادهتر
برای مثال برای انجام یک کاری زمانی که می خواهیم با یک دوست به صورت عامیانه مشورت کنیم، میگوییم که آیا این معامله ارزش ریسک دارد یا خیر؟ در واقع با مفهوم بسیار پیچیدهای مواجه نیستیم و این نسبت در تمامی بازارهای مالی کاربرد های یکسانی دارد.
اگر بخواهیم سادهتر توضیح دهیم میتوانیم بگوییم که در قبال به دست آوردن چه مقدار سود حاضر هستید چه مقدار از سرمایه خود را وارد ریسک کنید و یا به خطر بیاندازید؟ توجه داشته باشید که این زیانها در بازارهای مالی کاملا احتمالی هستند. حال برای کاهش دادن ضررهای احتمالی و تحلیلهای نادرست باید به یک سری نکات توجه اساسی داشت. به طور کلی باید بدانید که ریسک به معنی تفاوت بین قیمت سهام و حد ضرر است. در این بین ریوارد هم به معنی تفاوت بین قیمت سهم و حد سود آن است.
چگونگی بدست آمدن نسبت ریسک به ریوارد
نکته قابل توجه این است که هر زمان که شما میزان ریسک احتمالی را تقسیم بر ریوارد کنید و سپس آن را در ۱۰۰ ضرب کنید نسبت R/R به دست می آید. زمانی که این نسبت از ۵۰ درصد کمتر باشد، سهم مورد نظر برای خرید بسیار مناسب است.
توجه داشته باشید که نسبت R/R منظور همان نسبت RISK به RIVARD است. اگر بخواهیم نسبت ریسک به ریوارد را به طور سادهتر توضیح دهیم باید بگوییم که منظور این است که شما در ذهن خود تحلیل هایی را انجام دهید و ببینید سودی که در این معامله ممکن است نصیب شما شود نسبت به ضرر احتمالی آن به چه صورت است و آیا در نهایت ارزش انجام این معامله را دارد یا خیر؟ حال سوالی که ذهن بیشتر افراد را درگیر کرده، این است که چه زمانی باید تشخیص دهیم که یک سهم ارزش خرید دارد یا خیر؟ منظور این است که آیا باید وارد ریسک شویم یا خیر؟
توجه داشته باشید زمانی که سود مورد انتظار شما بر اساس تحلیل هایی مانند تحلیل بنیادی و تکنیکال به دست می آید، باید حداقل دو برابر ضرر و زیان احتمالی که باز هم بر اساس همین تحریم ها به دست میآید باشد، آن سهم مانعی برای خرید ندارد، در غیر این صورت خرید سهم پیشنهاد نمیشود. باید بدانید که خرید سهام حتما باید با توجه به نسبت ریسک به ریوارد انجام شود در غیر این صورت تنها ممکن است در سریهای اول با موفقیت روبرو شوید اما به هیچ عنوان به طور پیوسته و مداوم برای شما سود نخواهد داشت و با گذشت زمان متوجه میشوید که سرمایه شما از اصل سرمایه هم کمتر خواهد شد و دچار ضرر و زیانهای شدید میشوید.
پرهیز از معامله هیجانی در بازار های مالی
تحلیلگران بازار های مالی توصیه میکنند تا از خریدهای هیجانی در مقاومتها و حتی صفهای خرید بدون در نظر گرفتن نسبت ریسک به ریوارد اجتناب کنید. البته این موضوع را هم در نظر بگیرید که همیشه تنها برای انجام یک معامله بررسی نسبت ریسک به ریوارد کافی نیست و این تنها یکی از نکات اصولی و اساسی در خرید و فروش یک سهم است. در نظر داشته باشید که ریسک به ریوارد یک عدد است که بر اساس عوامل مختلفی ایجاد شده و میتوان گفت که کاربرد اصلی آن برای طبقهبندی و اولویتبندی کردن موارد خرید است.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد با فرض یک مثال
تصور کنید که قصد معامله در خرید بیت کوین با دید سرمایه گذاری بلندمدت دارید. در این حالت باید حد سود و حد ضرر خود را مشخص کنید که این تحلیل ها باید به صورت حرفهای انجام شود. به طور مثال میتوانید حد سود خود را از همان نقطه ورود به سهم حدود ۱۵ درصد در نظر بگیرید.
در این بین اگر با توجه به تحلیلهایی که شما انجام دادهاید، نتیجه آنطور که می خواهید نشود و یا تحلیلها نادرست باشند چه اتفاقی قرار است بیافتد؟ نوبت آن است که برای تحلیل خود حد ضرر هم مشخص کنید برای مثال میتوانید حد ضرر خود را ۵ درصد در نظر بگیرید.
توجه داشته باشید که تمامی این اعداد بر اساس تخصص و تکنیک های مورد استفاده از تکنیکهای تحلیل به دست میآیند. قطعاً برای بررسی نسبت ریسک به ریوارد به این اعداد نیاز خواهیم داشت. همانطور که توضیح داده ایم حد سود در این معامله ۱۵ درصد و حد ضرر هم ۵ درصد مشخص شده است حالا میخواهیم بدانیم که نسبت ریسک به ریوارد در این معامله چند است؟
در این حالت باید عدد ۵ را بر عدد ۱۵ تقسیم کنید عدد ۰.۳۳ به دست می آید در نتیجه به صورت اختصار این نسبت را ۱:۳ نشان میدهند. این عدد مشخص میکند که به ازای هر یک واحد ریسک سه واحد سود انتظار است. برای مثال میتوانیم به این صورت بیان کنیم که به ازای از دست دادن هر یک دلار، انتظار کسب ۳ دلار سود داریم.
حالا تصور کنید که با ۱۰۰ دلار معامله خود را شروع کردهاید؛ در این صورت سود احتمالی شما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی معامله هم ۵ درصد خواهد بود. نکته قابل توجه این است که هیچ کدام از این اعداد را نمیتوانیم به طور سلیقهای و دلخواه خود انتخاب کنیم و همانطور که در بالاتر هم توضیح دادهایم، تمامی این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال بدست میآیند. اگر در یک معامله متوجه شدهاید که نسبت ریسک به ریوارد آن میزان بالایی دارد، بهتر است وارد معامله نشوید و به دنبال فرصتهای دیگری برای سرمایهگذاری بهتر باشید.
مفهوم نسبت ریسک به ریوارد با مثالی از یک باغ وحش
توجه داشته باشید که مفهوم ریسک و پاداش فقط مختص به بازارهای مالی نیست و در هر شرایط دیگری ممکن است مورد استفاده قرار بگیرد. برای اینکه این موضوع را بهتر درک کنید، با یک مثال خارج از بازارهای مالی بیان میکنیم.
یک باغ وحش را در نظر بگیرید که در آن حیوانات بسیار وحشی نگهداری میشوند. موضوعی که در این بین مشخص است، ورود بازدیدکنندگان به قفس حیوانات کاملا ممنوع است و انجام این کار یک تخلف محسوب میشود.
تصور کنید که یکی از بازدیدکنندگان در ازای ورود به قفس پرندگان و غذا دادن به آنها به شما پیشنهاد یک بیت کوین بدهد. در این صورت ریسک قبول این ماجرا برای شما چقدر است؟ این موضوع را در نظر بگیرید که ورود افراد به قفس حیوانات کاملا ممنوع است و شما با انجام این کار و اجازه دادن به آن شخص برای ورود به قفس پرندگان دچار خلاف شدهاید و برای انجام این کار طبق قانون با شما برخورد میشود. انجام این کار برای خلاف مقررات شما است و پاداش آن هم یک بیت کوین است.
حال تصور کنید فرد دیگری از بازدیدکنندگان در ازای ورود شما به قفس شیرها و غذا دادن به آنها پیشنهاد دو بیت کوین به شما میدهد. قطعاً انجام این کار برای شما دارای ریسک بیشتری است، زیرا شما با ورود به قفس پرندگان تنها بر خلاف قانون عمل کردهاید.
اما با ورود به قفس شیرها و غذا دادن به آنها علاوه بر انجام خلاف قانون جان خود را هم به خطر میاندازید، در نتیجه ریسک انجام این کار برای شما بیشتر است و شما برای ورود به قفس شیرها ریسک بیشتری را متقبل میشوید که احتمالا آسیب جبران ناپذیری به شما وارد شود؛ اما در حین حال پاداش آن از حالت اول که برای شما توضیح دادهایم، بیشتر است.
بهتر است در این مورد تجزیه و تحلیلهایی انجام دهید و ببینید که کدام حالت برای شما سود بیشتری دارد و میتواند بهترین گزینه باشد؟ به طور کلی انجام هر دو حالت برخورد قانونی برای شما دارد، اما مسئله مورد نظر این است که انجام کدام یک از این دو حالت تصمیم بهتر و عاقلانهتری برای شما است.
قطعاً انجام حالت اول با وجود پاداش کمتر دارای ریسک کمتری است و کاملاً عاقلانهتر و صحیحتر است. در واقع شما با این نوع ارزیابی توانسته نسبت ریسک به ریوارد را در میان این دو حالت را ارزیابی کنید. اگر شما هم میخواهید بدانید که مفهوم کلی نسبت ریسک به ریوارد چیست این مقاله را به طور کامل مطالعه کنید.
معاملهگران حرفهای چطور عمل میکنند؟
در واقع باید بدانید که در معامله حتماً باید ضرر و سود معاملات خود را با یکدیگر مقایسه کنید و آنها را ارزیابی کنید. معاملهگران حرفهای هم زمانی وارد یک معامله میشوند که نسبت ریسک به ریوارد کاملاً منطقی و مناسبی از یک سهم به دست آورند.
اگر شما هم میخواهید همیشه در سرمایه گذاری های خود موفق عمل کنید، حتما باید یکی از کارهایی که انجام می دهید، بررسی نسبت ریسک به ریوارد در یک سهم باشد. در واقع این بررسی یکی از اصول مدیریت سرمایه در معاملهگری به حساب میآید. در ادامه این مقاله سعی داریم به بررسی ریسکپذیری بپردازیم.
معنا و مفهوم ریسک پذیری
به طور کلی آیا شما اهل ریسک پذیری هستید؟ آیا فردی هستید که در صورت متحمل شدن ضرر دچار آسیبهای روحی روانی نشوید؟ در واقع باید بدانید که آستانه تحمل شما در چه حد است؟ ریسک پذیری نه تنها در بازارهای مالی بلکه در موارد مختلفی در زندگی وجود دارد.
برای مثال ممکن است دوست صمیمی شما عاشق بانجیجامپینگ باشد. این در حالی است که شما حتی با شنیدن نام آن هم دچار حمله پانیک میشوید. در نتیجه باید بدانیم که هر کسی باید با توجه به شخصیت خود میزان ریسک پذیری را بسنجد. بازارهای مالی هم به همین صورت است که علاوه بر سودهای کلانی که به شما می دهد، در برخی شرایط به شما ضرر تحمیل میکند که منجر به کاهش سرمایهی شما میشود. تمامی این موارد احتمالاتی است که در بازارهای سرمایه وجود دارند.
اما با یادگیری تکنیکها و مهارتها میتوانید این احتمالات منفی را کمتر کنید. این روزها افراد زیادی وجود دارند که وارد بازارهای مالی شدند اما تعداد کمی از آنها مهارت و تخصص کافی در زمینه معاملهگری در بازارهای مالی دارند.
همین موضوع باعث میشود تا افراد زیادی دچار ضرر شوند. در واقع باید بدانید که حتی اگر شما ترس و بیمی برای از دست دادن سرمایه خود ندارید، حتماً باید برای پولی که به دست میآورید ارزش قائل شوید. زمانی میتوانید برای سرمایه خود ارزش قائل شوید که تنها بر اساس شانس و احتمالات وارد معاملهگری نشوید و حرفه و تخصص انجام این کار را فرا بگیرید. در نتیجه میتوانید از مشاوران که در این زمینه تخصص کافی دارند کمک بگیرید تا کاملا حساب شده و بر اساس منطق وارد معامله شوید.
بررسیهای مهم برای انجام معامله در بازارهای مالی
زمانی که یک سهم را برای خرید مناسب میدانید بهتر است آن را کاملا مورد بررسی قرار دهید. در واقع شما باید بتوانید رفتار آن سهم را شناسایی کنید. در مراحل اولیه حتما از تحلیلهای مختلف مانند تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و فاندامنتال استفاده کنید.
این دو تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در بازارهای مالی بسیار اهمیت دارد که میتوانند کمک شایانی در خرید و فروش یک سهم به شما بکنند. پس از این نوع تحلیلها به سراغ نسبت ریسک به ریوارد بروید و این نسبت را با تحلیل مورد نظر خود بررسی کنید.
توجه داشته باشید که بهترین این ریسک به ریوارد در انجام معاملات نسبت یک به سه است. در واقع شما باید بدانید زمانی برای ورود به یک معامله، ارجحیت دارد که سود احتمالی آن از ضرر احتمالیش، بیشتر باشد. اگر در محاسبات که شما انجام دادهاید، ضرر احتمالی آن سهم از سود احتمالی آن بیشتر شود، بهتر است وارد معامله نشوید و فرصت دیگری را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید یا میتوانید به سراغ سهم دیگر بروید و آنها را هم ارزیابی کنید.
آشنایی با انواع ریسکها
به طور کلی دو نوع ریسک در زندگی وجود دارد که در ادامه این مقاله سعی داریم به بررسی آنها بپردازیم.
- ریسک واقعی و یا خالص
ریسک اول به نام ریسک واقعی یا خالص و یا همان Pure Risk شناخته میشود که در واقع به معنی ریسکهای فیزیکی هستند که انسان از زمان متولد تا زمان مرگ ممکن است با آنها مواجه شود. از جمله این نوع ریسکها میتوان به ریسک بیماری، تصادف و … اشاره کرد که از ویژگیهای بارز آنها عدم کنترلپذیری و ایجاد حتمی خسارات است.
ریسک بعدی هم ریسک سوداگرانه یا همان ریسک پویا است. نکته قابل توجه این است که ریسک پویا تنها در موقعیتهای اقتصادی قابل نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) سنجش می شود که نتیجه آن هم میتواند سود و یا ضرر باشد که کاملاً هم قابل کنترل است.
به طور کلی میتوانیم بگوییم که ریوارد به سود یا پاداش حاصل از سرمایهگذاریهای مختلف گفته میشود. زمانی که شما تصمیم میگیرید وارد یک سرمایهگذاری در بازارهای مالی شوید در واقع دوروی شمشیر را پذیرفتهاید که میتواند سودآوری بالایی داشته باشد یا حتی دچار ضرر و زیان زیادی شوید.
سرمایهگذاران حرفهای و باتجربه قبل از انجام معاملات خود نسبت ریسک به ریوارد شاخص و سهم را مورد بررسی قرار میدهند تا ضررهای احتمالی آنها کمتر شود و به سود بیشتری دست یابند. تعریفهای متفاوتی در مورد این نسبت وجود دارد که ما در این مقاله سعی کردهایم به زبان کاملا ساده و صریح برای شما توضیح دهیم.
اگر شما حد ضرر را منهای قیمت سهم کنید، ریسک آن معامله مشخص میشود. همینطور اگر شما قیمت یک سهم را منهای حد سود آن کنید، ریوارد مشخص میشود. در مرحله بعدی باید مقدار ریسک را بر ریوارد تقسیم کنید و در این بین هر چه نسبت محاسبه شده کمتر از ۵۰ درصد باشد آن سهم برای خرید مناسبتر است.
توجه داشته باشید که اگر شما هم میخواهید مانند حرفهایها وارد بازارهای مالی شوید، باید از آنها الگو برداری کنید و شما بدون در نظر گرفتن تکنیکهای مهمی مانند تکنیک فاندامنتال و بنیادی و نسبت ریسک به ریوارد نمی توانید سود خوبی در بلند مدت داشته باشید.
دیدگاه شما