آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟


یعنی ورود پول هوشمند داشتیم یعنی پول گُنده و درشت وارد سهم شده است!

ماهیت اصلی تصمیمات سرمایه گذاری از صفر تا ۱۰۰

در این متن در خصوص ماهیت اصلی تصمیم گیری در سرمایه گذاری مطالبی ارائه شده است. از جمله آن که عوامل مهم در این مسیر، توجه به میزان سود و بازدهی است که سرمایه گذار در ذهن خود پرورانده است. همچنین توجه به موضوع عدم اطمینان نیز به میزان مختصری شرح داده است.

ماهیت اصلی تصمیمات سرمایه گذاری

به نظر شما چرا یک نفر سعی می کند تا سرمایه گذاری کند؟ دلایل متعددی را می توان بر شمرد. اما در حالت کلی در هر تصمیم که در این زمینه گرفته می شود، دو نکته مورد توجه است.

  • اول آنکه سود بیشتری کسب نماییم.
  • دوم آنکه تا آنجا که ممکن است ضرر را به حداقل برسانیم.

به حداقل رساندن ضرر یعنی این که در مقابل انواع ریسکی که ممکن است در سر راهمان باشد، مقاومت نماییم. برخی اوقات افراد از ریسک گریزان هستند. حتی یک درصد هم برایشان زیاد است. لذا در بخشی سرمایه گذاری می کنند که فقط سود دهی داشته باشد. مثلا پول خود را در بانک دپو می کنند. اما این افراد باید بدانند که سود بدون ریسک تقریبا پایین ترین سود ممکن است.

برای دریافت سود بیشتر باید ریسک نمود. اما این بدان مفهوم نیست که تا آنجا که جا دارد ریسک را به شدت بالا ببریم تا سود ده ها برابر شود. بر اساس نظریه نوین پرتفوی مارکویتز، همواره بین ریسک و بازده یک رابطه غیرخطی وجود دارد که البته این رابطه صعودی است.

یعنی برای کسب بازده بیشتر باید ریسک بیشتری را متحمل شد اما این رابطه به صورت خطی رشد نمی کند بلکه روند رشد ریسک نسبت به سود کمی تندتر است. یعنی به جایی خواهیم رسید که هر اندازه ریسک را افزایش دهیم، میزان سود به اندازه ناچیزی افزایش می یابد. در تصویر زیر این موضوع دیده شده است.

ماهیت اصلی تصمیمات سرمایه گذاری

در نتیجه تصور آنکه افزایش ریسک همواره با افزایش سود همراه است یک تصور نادرست است. لذا باید با توجه به خواسته سرمایه گذار، میزان ریسک و بازده محاسبه و در خصوص آنها تصمیم گیری شود. این موضوع اشاره به آن دارد که سرمایه گذاران به دنبال حداکثر کردن مطلوبیت خود هستند.

اگر سرمایه گذار سرمایه خود را در بخشی سرمایه گذاری کند که بدون ریسک است در طول زمان با نابودی سرمایه مواجه خواهد شد. این موضوع به معنای آن است که تحولات یک جامعه به شکلی خواهد بود که ممکن است ارزش سرمایه ای فرد به شدت کاهش یابد.

لذا باید به روش پویا اقدام نمود. یعنی تحلیل کرد و در جایی که منافع فرد در آن بیشتر تامین می شود، حضوری پر رنگ داشت. چرا این کاهش ارزش رخ می دهد؟ زیرا همواره تورم وجود دارد. شرایط اجتماعی و بین المللی بر رخدادهای یک کشور تاثیر مستقیم دارد.

سلطه گری کشورها و تغییرات نرخ ارز باعث خواهد شد تا کشور قویتر از اعتبار بیشتری برخوردار باشد. همه این موارد یعنی آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ رسیدن به این که اگر فرد در تصمیم گیری خود به راه غلطی قدم بگذارد، شاید ضربه جبران ناپذیری را متحمل شود که بازگشت به قبل نشدنی خواهد بود.

تمام این موارد بیان شد تا به این نکته برسیم که برای سرمایه گذاری راه های متنوعی وجود دارد. دپو کردن پول در بانک، ورود به بورس، خرید ملک و آپارتمان و زمین، خرید طلا، سکه و ارز، خرید ارز دیجیتال، مشارکت در تولید و دریافت سود و موارد متعدد دیگر. اما راه صحیح انتخاب کردن و تصمیم گیری مناسب نیازمند دانش و استفاده از تجربه افراد گوناگون است.

همانطور که در ابتدا بیان شد، باید در جایی سرمایه گذاری کرد که حتی اگر انواع اقدامات حاکمیتی و بین المللی بر شرایط سیاسی و اقتصادی یک کشور تاثیرگذار شد، کمترین ضرر به شخص وارد شود. پس تصمیم گیری باید بر اساس بازده و ریسک، تحولات مرتبط با این دو مفهوم و اطلاعات و دانش خبرگان باشد.

مرز کارا چیست؟

از آنجایی که سرمایه گذاران عموما ریسک گریز هستند و برخی از آنها هرگز به پذیرش ریسک نمی باشند، به طور علمی در خصوص رابطه میان ریسک و بازده، مطالعات گسترده ای صورت پذیرفته است. در این مطالعات که برگرفته از نظریه نوین پرتفوی مارکویتز است، رابطه ای میان ریسک و بازده وجود دارد.

اگر فرد بخواهد بر اساس تعداد از سهام چند شرکت، برای خود پرتفویی تشکیل دهد، بهتر است این راه علمی را سرلوحه کار خود قرار دهد و به یک تصمیم گیری منطقی دست بزند.

در این مسیر، به ازای هر میزان ریسک خواسته شده از سوی سرمایه گذار که پرتفوی خاصی را تشکیل داده است، میزان بازدهی که از تشکیل پرتفوی برای او حاصل خواهد شد، محاسبه می گردد.

مرز کارا چیست؟

همچنین میزان وزن خریداری سهام از شرکتها را نیز مشخص می گردد. تمام این موارد به نوعی تصمیم گیری در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش این نحو از تشکیل پرتفوی و در معنای وسیع تر آن سرمایه گذاری است. پس به این نتیجه می رسیم که برای تصمیم گیری موفق حتما باید بر علوم مختلفی اشراف داشت و اقدام به انجام رفتارهای هیجانی نداشته باشیم.
بدون استفاده از دانش و تجربه خبرگان هرگز در این مسیر موفق نخواهیم بود چنانچه بسیاری از افراد بعد از گذشت چند ماه از سرمایه گذاری در بورس، از آن خارج شده و هرگز به آن برنگشتند و حتی به دیگران نیز پیشنهاد حضور در این مکان معاملاتی را ندادند.

عاملی که باعث می شود موفقیت ها نوسان داشته باشند، چیست؟

آیا دانش و عقل بشری به جایی رسیده است که بتواند حتی لحظه ی بعد را پیشگویی کند؟ آیا زمانی که تصمیم می گیریم تا سرمایه گذاری کنیم، مطمئن هستیم که سود در نظر گرفته شده در ذهنمان محقق میشود؟ آیا روشهای مختلف برای حداکثرسازی سود و کاهش ریسک را به طور کامل پیش روی خود قرار داده و نقشه راه را ترسیم نموده ایم؟ جواب همه این سوالها هرگز به طور قطع داده نخواهد شد. زیرا عاملی وجود دارد که همواره مانع می شود تا با یقین به این پرسشها پاسخ بگوییم و آن عدم اطمینان است. دانش بشر کافی نیست. عقل بشر نیز تا اندازه ای که باید به تکامل واقعی خود نرسیده است. در نتیجه پیشگویی محقق نخواهد شد.

عاملی که باعث می شود موفقیت ها نوسان داشته باشند، چیست؟

پس به واسطه این عدم اطمینان، نه سودی که در ذهن داریم محقق می شود و نه تمام عواملی که بر سر راه سرمایه گذاری موفق مانع ایجاد می کنند، شناخته می شود. پس همواره باید این عامل را نیز در تصمیم گیری ها در ذهن داشته باشیم.

انتقال سهام از یک کد به کد دیگر

وقتی جابجایی سهام از کدهای معاملاتی حقوقی به کدهای معاملاتی حقیقی انجام می شود، به اصطلاح می گویند کد به کد اتفاق افتاده است.

یعنی سایر معاملاتی که در بازار بورس انجام می شود کد به کد نیست!؟

چرا همه معاملات بین دو گروه حقیقی و حقوقی به صورت زیر انجام می شود:

۱- از حقوقی به حقوقی

۲- از حقوقی به حقیقی

۳- از حقیقی به حقوقی

۴- از حقیقی به حقیقی

تمام ۴ مدل معاملاتی که گفتم از یک کد به کد دیگر سهام انتقال می یابد.

حالا یک طرف معامله خریدار است و طرف دیگر معامله فروشنده

اما نکته مهم کجاست و ما چرا از اصطلاح کد به کد استفاده می کنیم؟

حتما ویدیوی زیر را ببین تا متوجه داستان کد به کد بشوی

و اگر باز هم سوال داشتی حتما در زیر همین ویدیو بپرس

ویدیوی انتقال سهام از یک کد به کد دیگر

همانطور که در ویدیوی فوق متوجه شدی، کد به کد حقوقی به حقیقی بسیار بسیار مهم است.

یعنی وقتی که جابجایی سهام از یک کد حقوقی به کد حقیقی اتفاق می افتد ما باید شاخک هایمان را تیز کنیم! 🙂

یعنی ورود پول هوشمند داشتیم

یعنی پول گُنده و درشت وارد سهم شده است!

حالا قرار است این سهم به آسمان ها برود و سود شارپی نصیب افراد آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ باهوش کند.

در معاملات روزانه یک سهم در کادر قیمت و حجم در طول روز، اگر دیدی در زمان های خاصی، حجم معاملات یکدفعه افزایش پیدا کرده است

حتما حتما شک کن!

و حتما از بخش اطلاعات تکمیلی، ریز معاملات سهم را در حوالی آن زمان مشخص چک کن.

همچنین حتما قدرت خریدار به فروشنده حقیقی را نیز چک کن.

قبلا یک ویدیو در خصوص تعیین قدرت خریدار و فروشنده ضبط کردم و در سایت قرار دادم که می توانی از آن کمک بگیری.

اگر دوست داری بیشتر متوجه کد به کد شوی و کاملا حرفه ای آن را یاد بگیری

و در کنار آن از فیلترهای ورود پول هوشمند استفاده کنی

پیشنهاد می کنم حتما حتما از دوره تابلوخوانی فراسهام استفاده کن

درباره صادق عباسی

بزرگترین و قوی ترین استراتژی سرمایه گذاری بدون ریسک در بازار بورس فقط در ذهن خود توست پس در تحلیل ها و حرف های دیگران، دنبال پیدا کردن فرمول یا معجزه نباش! چون پیش بینی ها در بهترین حالت، فقط ۲۰ درصد جواب می دهد و ۸۰ درصد لازم است که روانشناسی سرمایه گذاری بلد باشی و مربی ذهن خودت شوی. و اینجا دقیقا همان جایی است که قرار است به سودهای بزرگ برسی.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

نمادهای پربیننده بورس

نمادهای پربیننده بورس چیست؟

آموزش قدرت خریدار و فروشنده

آموزش قدرت خریدار و فروشنده

بهترین ساعت معامله در بورس

بهترین ساعت معامله در بورس

حجم نمایشی

حجم نمایشی یا حجم مخفی در بورس

حجم مبنا در تابلوخوانی

حجم مبنا در تابلوخوانی و تاثیر آن بر معامله

32 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

شیوه بیان ساده و کاربردی شما را دوست داشتم. ممنون

ممنونم ابوالفضل جان لطف دارین

سلام من مقداری سهم پالایشی ازکارگزاری مفیددارم دوروزپیش مقداردیگری ازان سهم راخریدمازکارگزاری فارابی سهم کارگزاری فارابی اتوماتیک واردرپرتقوی مفیدنشسته ولی درپرتقوی لحطه ای واردنشده لطفادراین مورد توضیح دهید.باتشکر

سلام جناب رضا بخش
اگر یک سهم رو با دو کارگزاری خرید کنید کارگزار ناظر شما میشه کارگزاری اول
کارگزار ناظر یعنی کارگزاری که میتونید سهام خودتون رو از اون طریق به فروش برسونید
یعنی الان کل سهام خودتون رو باید از طریق مفید بفروشید
ولی اگه قصد فروش از طریق فارابی رو دارید باید در پنل کارگزاری فارابی خودتون از بخش تغییر کارگزار ناظر نماد مدنظرتون رو وارد کنید تا کل سهام از پرتفوی مفید به پرتفوی فارابی منتقل بشه

سلام
ممنون از مطالب خوبتون.
می‌شه یه نفر سهامشو بدون فروختن به دیگری منتقل کنه؟

سلام جناب تجزیه چی عزیز
خیر این امکان وجود نداره

سلام همسر من میتونه سهام های بورسش رو بدون فروختن خود سهام ها، اون ها رو به حساب بورسی پسرم منتقل کنه؟؟

سلام خیر نمیتونه

آیا امکان انتقال سهم از یک کد حقیقی به یک کد حقیقی دیگه امکان پذیره؟؟؟

از طریق پنل کارگزاری بله ولی به طور اختصاصی خیر

دمت گرم عالی بود

سلام استاد.. لطفا امکانش هست ثنوسا را درآخرین. روزیه تحلیل برام بکنی چه اتفاقی افتاده؟ کدبه کد شده ولی هدفو نفهمیدم. اگر راهنمایی کنی دعاگوتم

سلام هاشم عزیز
خیر امکانش نیست چون فرصت نمیکنم تمام سهم های موجود در بازار رو تحلیل کنم
شما خودتون باید اقدام کنید و بورس رو یاد بگیرید تا هیچ نیازی به من و امثال من نداشته باشید

خواهشا جواب بدین وقتی در کد به کد؛ شخص حقیقی میفروشه ( خب چون قبلا از کد حقوقیش فروش کرده بوده و با کد حقیقیش خریده بوده سهم قیمتش رفته بالا و وقتی میفروشه سود میکنه کد حقیقیش تا اینجا درست)و اما همون شخص حقیقی همون وقت درحالی که قیمت رفته بالا با کد حقوقی میخره سهم قیمتش پایین میاد خب حقوقی اینجا که خریده همون شخص حقیقی هست و در واقع سودی نکرده چون پس از این قیمت سهم میاد پایین و همون شخص حقیقی با کد حقوقی که خرید میزنه چون قیمت سهم پایین میاد ضرر کرده و در این حالت چرا کد به کد میکنن؟!
با زبان ساده اگر شخص با کد حقوقی بفروشه و با کد حقیقیش بخره سهم بالا میره و شخص با کد حقیقیش میفروشه سود میکنه و این در جایی هست همون موقع با کد حقوقی نخره اما اگر دوباره همون موقع با کد حقوقیش بخره که دیگه سود نیست؟!

سلام علی جان
باور کن خودم تاحالا اینجوری گیر نداده بوده به کد به کد. 🙁
ببین علی جان در یک سهم بعضی وقتا مبالغ سنگینی رد و بدل میشه و فقط بین یک نفر خرید و فروش انجام نمیشه
یعنی ممکنه طرفی که با کد حقیقیش داره میفروشه سود کنه و طرف مقابل که داره میخره از سهم حمایت کنه یا کوتاه مدت ضرر کنه ولی در بلندمدت سود کنه

سلام یه سوال دارم پدر من مقداری سهام از شرکتی که در اون کار میکرد داشت که ۵ ماه پیش به خاطر مشکل مالی تصمیم گرفت بفروشه وقتی برای فروش مراجعه کرد گفتن که کد سهام شما قدیمی شده و باید یک کد جدید براش صادر بشه و یه کده بشه و این کار به طور سیستمی انجام میشه و ۱ ماه طول میکشه الان هر بار بعد از یک ماه پرس و جو میکنیم هی میگن تو صفین و بازم یک ماه تا یک ماه و نیم طول میکشه…این درسته؟ ما میتونیم جور دیگه ای پیگیری کنیم یا باید منتظر سیستم باشیم ..پدر من پول لازم داره و باید سهام فروخته بشه اینجوری یه سال طول میکشه که! آخه این چه وضعشه تا الان ۳ ماه طول کشیده..من چطوری میتونم پیگیری کنم

سلام خانم فلاح
اول در سامانه سجام ثبت نام کنین سپس در یک کارگزاری ثبت نام کنین و مراحل احراز هویت رو انجام بدین
سپس از طریق امور سهام شرکت مربوطه پیگیری کنید

فیلتر پول هوشمند، از نظریه تا عمل

فیلتر پول هوشمند

در این مقاله قصد داریم با شفاف کردن موضوع پول هوشمند، درک و نگاه عمیق به نحوه شناسایی پول هوشمند با استفاده از ابزارهای گوناگون نظیر فیلتر نویسی و تابلوخوانی به بررسی تاثیرات آن در معاملات معامله گران بازار بورس تهران بپردازیم.
در کنار این موضوع ۱۵ راهکار شناسایی پول هوشمند به همراه ۲۶ فیلتر کاربردی در بورس تهران را به شما ارائه خواهیم کرد، تا با درک کامل پول هوشمند و نحوه ورود و خروج آن بتوانید معاملات هوشمندانه تری نسبت به گذشته داشته باشید.

پول هوشمند چیست ؟؟

عبارت پول هوشمند که مسلما بعد از اندکی فعالیت در بازار مالی به گوش هر شخصی خواهد رسید، در واقع ورود نقدینگی هدف دار جهت خرید میزان مشخصی سهام (از پیش تعیین شده توسط مارکت میکر یا بازیگر) به دلایل مختلفی مانند شرایط خاص بنیادی، افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی یا محل های دیگر و یا صرفا بازی پول جهت بالا بردن قیمت سهم و فروش آن در قیمت بالا تر است.

پول هوشمند به زبان ساده

مارکت میکر یا بازیگر یک سهم، با توجه به میزان نقدینگی خود با هماهنگی با سهامدار عمده یک شرکت شروع به جمع آوری شناوری سهام یک شرکت از کف بازار بورس تهران می کند.
بعد از جمع آوری میزان مشخصی از آن و به اصطلاح خشک شدن سهم، شروع به رنج مثبت کشیدن در سهم می کند، سهم را تا سقف قیمتی روزانه هدایت کرده و صف خرید برای آن تشکیل می دهد، قیمت سهم را بالا می برد، این پول هدفمند، پول هوشمند است.

تابلو معاملات و پول هوشمند

در سایت tsetmc.com بخش های مختلفی وجود دارد یکی از بخش های مهم و اساسی دیده بان بازار است، در این قسمت شما می توانید فیلتر های مورد نظر خود را نگارش کنید. اما در تابلوی اختصاصی هر آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ سهمی نیز می توان موارد زیادی را برای شناسایی پول هوشمند پیدا کرد ابتدا با شناخت این اجزا شروع می کنیم و بعد از آن شروع به نگارش فیلتر های ساده و کاربردی در سایت بورس تهران خواهیم کرد فیلتر های پول هوشمند که چراغ راه شما خواهند بود.
فیلتر ورود پول هوشمند در بورس، یک فیلتر مجزا و تکی نیست بلکه جمعی از فیلترهای شناسایی پول هوشمند در بورس با یکدیگر می توانند ورود پول هوشمند به یک سهم را تشخیص دهند. در مقاله های دیگری به فیلترهای متنوع از جمله ” فیلتر مووینگ در اوریج ” نیز اشاره می گردد که می توانید با آن آشنا شوید.

راهنمای استفاده از صفحه فیلترهای رایگان، اموزش استفاده صحیح از فیلترها

در این ویدیو به صورت ادواری قصد داریم به شما یاد بدهیم چگونه فیلترها رو با هم ترکیب کنید و درک صحیح از خروجی داشته باشید:

صاحبان سهام عدالت حتما بخوانند / شرایط دریافت و بازپرداخت وام سهام عدالت

صاحبان سهام عدالت حتما بخوانند / شرایط دریافت و بازپرداخت وام سهام عدالت

به گزارش اقتصادآنلاین؛ دریافت تسهیلات سهام عدالت و اعطای کارت اعتباری به مشمولان، از جمله طرح‌های زیرمجموعه آزادسازی سهام عدالت است. با وجود اینکه در حال حاضر، مشکلاتی برای ارائه کارت اعتباری سهام عدالت وجود دارد، اما در این گزارش به مشروحی از نحوه دریافت تسهیلات پرداخته می‌شود.

شرایط دریافت وام سهام عدالت چیست؟

همه اشخاص حقیقی، از جمله دارندگان سهام عدالت که تاکنون هیچ میزان از سهام خود را نفروخته‌اند و همه سرپرستان خانوار که حداقل یکی از یارانه‌های نقدی یا معیشتی را دریافت می‌کنند، می‌توانند تا سقف هفت میلیون تومان کارت رفاهی دریافت کنند.

سهامداران باید در سامانه سجام ثبت‌نام کرده، مراحل احراز هویت را طی و سپس در بانک ثبت‌نام کنند.

متقاضیان دریافت کارت اعتباری سهام عدالت پس از ثبت‌نام در سجام باید اقدام به بازگشایی حساب در دو بانک ملی و تجارت کرده و از طریق اپلیکیشن‌های دو بانک (ایوا و زمرد) اقدام به ثبت‌نام کنند.

مبلغ وام، ۵۰ درصد ارزش سهام عدالت افراد است.

همچنین سهامدارانی که متقاضی دریافت کارت اعتباری سهام عدالت هستند، باید پیش از ورود به سامانه بانک حتما تغییر کارگزاری ناظر را در پرتفوی سهام عدالت خود فعال کنند.

با توقیف سهام و فروش حتی یک سهم از پرتفوی سهام عدالت توسط اشخاصی که مدیریت مستقیم را انتخاب کرده‌اند، افراد دیگر قادر به دریافت کارت اعتباری نیستند.

شرایط بازپرداخت وام سهام عدالت چیست؟

اگر سهامداران عدالت بتوانند تا یک ماه مبلغ را به بانک بازگردانند، این مبلغ قرض‌الحسنه خواهد بود. اما اگر از یک ماه عبور کرد و قادر به بازپرداخت وام نبودند، این اعتبار به تسهیلات سه ساله تبدیل خواهد شد.

نرخ سودی که برای کارت‌های اعتباری سهام عدالت در نظر گرفته شده ۱۸درصد است، اما اگر مشمولان تا پایان ماه اول مبلغ کارت را تسویه کنند، هیچ سودی از آنها دریافت نمی‌شود.

چنانچه سهامداران نتوانند به تعهدات خود در قبال بازپرداخت مبالغ کارت‌های اعتباری عمل کنند، سهام عدالت آنها توسط بانک به فروش می‌رسد.

تضاد منافع در بورس (چرا حقوقی می‌فروشد؟)

تضاد منافع یکی از مهم‌ترین مباحث در بازارهای مالی است. موضوع مهمی که در ایران کم‌تر به آن پرداخته‌اند اما دود آن در چشم همه رفته است.

  • چرا داریم تضاد منافع را بررسی می‌کنیم؟
  • پس چه کار کنیم؟
  • چرا راه‌حل خود به مشکل تبدیل می‌شود؟
  • تضاد منافع چیست؟
  • تضاد منافع در بورس عدم تقارن اطلاعات
  • مشاور مسکن، بهترین مثال در تضاد منافع
  • از بین بردن تضاد منافع
  • به آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ بورس بازگردیم
  • قانون، مانعی برای ایجاد منافع متضاد

چرا داریم تضاد منافع را بررسی می‌کنیم؟

بیایید از این دیدگاه نگاه کنیم. من در یک صندوق، سرمایه‌گذاری کرده‌ام. این صندوق به عنوان یک شخص حقوقی سهم‌های ارزان را می‌خرد و گران‌ها را می‌فروشد. من از سود صندوق خوشحالم.

شما سهمی را دارید که از نظر مدیر صندوق گران است. فروش سنگین صندوق، سهم را منفی می‌کند. شما از این فروش ناراحت هستید. اگر نفروشند من ضرر می‌کنم و اگر بفروشند شما.

به عنوان راه‌حل، دولت می‌گوید که صندوق‌ها سهم‌های گران را به دولت بفروشند. پول این خریدها از کجا می‌آید؟ از پولی که قرار بود در روستایی دور به بیمارستان، مدرسه و راه تبدیل شود. مردم فقیر روستایی دارند پول می‌دهند که من و شما ضرر نکنیم. منطقی نیست.

پس چه کار کنیم؟

بگذاریم فروش حقوقی‌ها بازار را منفی کند که بتوانند سهم را ارزان‌تر بخرند؟ که مردم بترسند و از بازار بروند و حقوقی‌ها هم مشتری‌های کم‌تری داشته باشند؟

این دور باطل مرا به یاد این بیت می‌اندازد «از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود. زنهار از این بیابان، وین راه بی‌نهایت.»

به نظر می‌رسد هر راه‌حلی که ارائه کنیم، ما را با مشکلات دیگری روبرو می‌کند که راه‌حل‌هایی سخت‌تر از مشکل اولیه دارد.

دنیا برای حل این مشکل، مبحث تضاد منافع را مطرح می‌کند. موضوعی که ما را به یک راه‌حل منطقی می‌رساند.

چرا راه‌حل خود به مشکل تبدیل می‌شود؟

در یک پست جداگانه حتما در مورد این موضوع مفصلا صحبت خواهیم کرد. الان به یک اشاره گذرا اکتفا می‌کنیم که سریع‌تر به بحث تضاد منافع برسیم.

اقتصاد را باید شبیه به یک موجود زنده دید. این موجود، یک موجود منفعل نیست. اگر یک سیخ به شکمش بزنید، یک لگد به سمت شما پرت خواهد کرد.

در زمان استعمار هندوستان توسط انگلیسی‌ها، مارهای کبرا در دهلی، انگلیسی‌ها را می‌ترساند. آن‌ها به دنبال یک راه حل بودند. راه‌ حل بسیار هوشمندانه‌ای انتخاب شد:

دولت انگلستان برای هر مار کبرا که مردم تحویل دهند جایزه می‌دهد. مرده یا زنده.

این جایزه می‌توانست مردم فقیر دهلی را به مارگیری تشویق کند. اقتصاد آزاد داشت مشکل را حل می‌کرد.

همین‌طور هم شد. هر روز مارهای زیادی تحویل داده می‌شود و مردم پاداش خوبی می‌گرفتند. همه از این وضعیت راضی بودند.

اما یک چیز مشکوک بود. هر روز مارهای بیشتری تحویل داده می‌شد اما از تعداد مارهای شهر کم نمی‌شد.

کاشف به عمل آمد که مردم بجای آن که به خیابان بروند و مارگیری کنند، در خانه پرورش مار کبرا زده‌اند! هدف اصلی یعنی کاهش جمعیت مارها محقق نشد. پرورش مار بسیار ساده‌تر و سودآورتر بود.

دولت خرید مار را متوقف کرد. این همه مار پرورشی را چه می‌شد کرد؟ پرورشگاه‌ها تعطیل شد. مردم مارها را در خیابان رها کردند. جمعیت مارهای دهلی به شدت زیاد شد.

این اثر که به اثر کبرا معروف است، به ما می‌گوید که راه‌حل‌های اقتصادی آن‌قدر که فکر می‌کنیم راحت نیستند. بجای پاداش نقدی به مردم شاید بشود تضاد منافع را از بین برد.

در این مثال، مردم از افزایش جمعیت مار سود می‌کردند. هیچ‌کس دلش آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ نمی‌خواست نسل مارها منقرض بشود و منبع درآمد صدها هزار نفر از میان برود. این منفعت متضاد، باعث شد که مشکل حل نشود، تشدید هم بشود.

تضاد منافع چیست؟

شما یک پولی به من می‌دهی که برایتان کالا یا خدماتی را فراهم کنم. مثلا پول می‌دهید که ماشینتان را تعمیر کنم. اگر ماشین شما را خوب تعمیر نکنم، اعتمادتان به من از دست می‌رود. شاید دیگر نزد من باز نگردید. شاید هم برگردید. کسی نمی‌داند.

اما اگر ماشینتان را طوری تعمیر کنم که دیگر به تعمیر نیاز نداشته باشد، شما دیگر برای تعمیر خودرو سراغ من نخواهید آمد. همان‌طور که می‌بینید، گزینه اول برای من منفعت بیشتری دارد، منفعت من با منافع شما در تضاد است.

یک راه سوم هم وجود دارد. من مشکل شما را به طور کامل حل کنم، طوری که دیگر خراب نشود، اما در خودروی شما مشکلی دیگر ایجاد کنم. شما به کار من ایمان پیدا می‌کنید و برای مشکل جدید هم سراغ خودم می‌آیید!

بررسی‌ها نشان می‌دهد که بیشترین دلیل مردم برای تعویض گوشی تلفن، باتری آن است. اگر باتری به سادگی قابل تعویض باشد، مردم کم‌تر گوشی خواهند خرید. منفعت شرکت‌ها در این است که باتری را غیرقابل تعویض و البته کم‌دوام کنند. تصمیمی که به‌شدت برای مردم و برای محیط‌زیست مضر است.

تضاد منافع در هزاران جا می‌تواند رخ دهد. یکی از آن‌ها بازار سرمایه است.

تضاد منافع در بورس

تصور کنید من مدیر یک صندوق بزرگ هستم. می‌دانم فردا می‌خواهیم سهام شرکت الف را خریداری کنیم. خبر دارم که حجم خرید آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ ما به‌قدری هست که خرید، باعث افزایش قیمت سهم در زمانی کوتاه شود.

اینجا می‌توانم بیایم سهم را در پرتفوی خودم بخرم و به محض این که خرید صندوق تمام شد، سهم را با قیمت بالا بفروشم.

در این مثال کسی ناراحت نمی‌شود. من سود کرده‌ام و سرمایه‌گذاران صندوق هم از خرید سهم خوب سود کرده‌اند. به‌نظر می‌رسد تضادی وجود ندارد.

اما چه می‌شود اگر با پول‌های مردم، سهم یک شرکت کوچک را در صندوق بخرم. بعد به یکباره آن را بفروشم و قیمتش پایین بیاید. در فروش‌ها پرتفوی شخصی‌ام را پر کنم، بعد با تقاضای سنگین قیمت سهم را بالا ببرم و از حساب شخصی بفروشم. وقتی فروش خودم تمام شد، سهم را به امان خدا رها کنم؟ می‌توانم در مدتی کوتاه پرتفوی شخصی خودم را دوبرابر کنم. اما هزینه این سود را مردمی داده‌اند که در صندوق سرمایه‌گذاری می‌کنند.

همان‌طور که می‌بینید در این تضاد منافع، مشکل این نیست که حقوقی فکر می‌کند سهم خوب یا بد است و خریدوفروش می‌کند. مشکل اینجا است که یک فرد حقیقی از قدرتی که در دست دارد، سواستفاده می‌کند. اینجا باید خیلی جدی وارد بحث تضاد منافع شویم.

عدم تقارن اطلاعات

وقتی می‌خواهید یک ماشین را بخرید، فروشنده همه‌چیز را در مورد خودرو می‌داند. شما نه. او می‌داند که ماشین چقدر کار کرده، آیا تصادف شدید داشته، آیا تعمیر و نگهداری اصولی به عمل آمده، آیا ماشین مشکل خاصی دارد؟

شما این اطلاعات را ندارید. یعنی اطلاعات دو طرف معامله نامتقارن است.

از نظر شرعی این معامله حرام و باطل است. اگر چیزی وجود دارد که دانستنش می‌تواند روی تصمیم شما اثر بگذارد، حتما باید بدانید. وگرنه پولی که فروشنده می‌گیرد حرام خواهد بود.

چرا او به شما راستش را نمی‌گوید؟ چون منافع شما متضاد است. نفع شما در خرید ارزان یک ماشین سالم است و نفع او در فروش گران یک ماشین خراب.

مشاور مسکن، بهترین مثال در تضاد منافع

برای خرید یک خانه به مشاور مسکن مراجعه کرده‌اید. نفع شما کاملا واضح است: «یک خانه خوب می‌خواهید که ارزان باشد.»

یک فروشنده هم به همین مشاور مراجعه می‌کند: «خانه من را به گران‌ترین قیمت ممکن بفروش، شیرینی شما محفوظ.»

نفع مشاور در چیست؟ قیمت بالاتر یا پایین‌تر چندان به حال او فرق نمی‌کند. نفع او در این است که «هر چه سریع‌تر معامله جوش بخورد و او کمسیونش را بگیرد.» اگر کمسیونش ده درصد بیشتر شود اما بجای یک روز، در دو روز این معامله شکل بگیرد، او ضرر می‌کند.

او از فروش گران خانه یا پیدا کردن یک خانه خوب برای شما سود نمی‌کند. سود او در انجام معامله است. به هر قیمتی که باشد.

به خاطر این تضاد منافع است که بنگاهی اصرار می‌کند زودتر معامله جوش بخورد. به شما می‌گوید که خانه فوق‌العاده‌ای است و با این قیمت دیگر چیزی پیدا نمی‌کنی. به فروشنده می‌گوید وضع بازار خراب است و جز این شخص دیگر مشتری پیدا نمی‌کنی.

او مشاور شما نیست. بلکه کاتالیزوری است که به انجام معامله سرعت می‌دهد.

از بین بردن تضاد منافع

شفافیت و عدم تقارن اطلاعات اولین قدم برای از بین بردن تضاد منافع است.

اگر اطلاعات تمام خودروها به دقت ثبت شود و هیچ کس نتواند در مورد ماشینش دروغ بگوید، دست کم می‌فهمیم که داریم در مورد یک ماشین معیوب صحبت می‌کنیم.

اگر ما به تمامی قیمت‌ها دسترسی داشته باشیم، فروشنده نمی‌تواند اطلاعات قیمت را پنهان کند و برای ماشین خود درخواست‌هایی عجیب داشته باشد.

هر قدر که اطلاعات بیشتر، شفاف‌تر و در دست‌رس‌تر باشد، تضاد منافع کم‌تر فرصت نفوذ پیدا می‌کند.

به بورس بازگردیم

در ابتدای بحث دیدیم که مدیران صندوق‌ها، کارگزاری‌ها و سبدگردان‌ها «می‌توانند» از قدرت پول مردم سواستفاده کنند.

دقت کنید که منفعت کارگزاری، در بالارفتن حجم و تعداد معاملات است. این که سهمی را بخرید و برای مدتی طولانی نگه دارید، هیچ کارمزدی به کارگزار نمی‌رساند. اما اگر هر روز وحشت‌زده بفروشید و فردا مشتاقانه بخرید، نان کارگزاری در روغن می‌افتد.

همچنین مدیر صندوق می‌تواند با استفاده از پول مردم، برای پرتفوی شخصی خودش «موج‌سازی» کند و سوار این موج بشود.

منفعت شما در یک چیز است، منفعت آن‌ها در چیزی دیگر. آن‌ها «می‌توانند» از ضرر شما سود کنند. پس تضاد منافع وجود دارد. نمی‌گویم این کار را می‌کنند، می‌گویم می‌توانند این کار را بکنند.

فرض کنید شرایط غیر از این بود. مثلا اگر کارگزاری از سود شما سود می‌کرد و در قبال زیان شما ملزم به پرداخت جریمه می‌بود. حالا عملکرد پرتفوی شما برایش مهم بود.

در این حالت او شما را تشویق به خرید بیشتر و فروش سریع‌تر نمی‌کرد. بلکه می‌کوشید شما را به مسیری ببرد که مطمئن شود سهم‌های خود را برای مدتی طولانی نگه می‌دارید و حتما سود می‌کنید. او در مقابل خریدهای پرخطر شما احساس خطر می‌کرد. ریزش بازار برای او به معنای زیانی سنگین می‌شد.

به احتمال زیاد در این حالت، رفتار کارگزار شبیه به کارگزاری‌های خارجی می‌شد. اول از شما تست می‌گرفت، بعد سعی می‌کرد با کم‌ترین خطر ممکن و به آهستگی به شما اجازه خرید بدهد. چرا که منفعت او در منتفع شدن شما می‌بود.

قانون، مانعی برای ایجاد منافع متضاد

فرض کنید من در یک شرکت سرمایه‌گذاری کار می‌کنم. برای شرکت بسیار مهم است که هیچ کدام از کارکنان از تضاد منافع سواستفاده نکنند. شرکت چه‌کار می‌تواند بکند؟

اگر شرکت بگوید که «حق نداری در پرتفوی شخصی خود معامله کنی» به نفع دیگران نخواهد بود. در آن صورت من از جو بازار دور می‌شوم و دردی که سرمایه‌گذاران می‌کشند را احساس نخواهم کرد. این هم تضاد منافع به‌وجود می‌آورد.

راه‌حل از دیدگاه نسیم آیا حتما باید یک پرتفوی داشته باشیم؟ طالب این نیست که من را از بازی دور کنند. بلکه راه‌حل این است که «پوست من را در بازی قرار دهند.» یعنی چه؟ یعنی کاری بکنند که دقیقا حال من و سرمایه‌گذاران یکی شود.

اگر من فقط مجاز باشم از واحدهای صندوق شرکت خودمان خریداری کنم، حالا تنها راه سود کردن من این خواهد بود که عملکرد صندوق بهتر شود.

اگر سهمی سراغ داری که به صندوق ترجیح می‌دهی، پس چرا به مشتری‌ها می‌گویی که صندوق بخرند؟ کاری کن که صندوق، واقعا بهترین خرید ممکن باشد.

چنین مدیرصندوقی هرگز پاداش نمی‌گیرد. اگر سود صندوق افسانه‌ای شود، خودت پاداشت را در پرتفوی شخصی‌ات خواهی گرفت.

یک قرارداد ساده، می‌تواند تمام معاملات تحلیل‌گران و معامله‌گران را در اختیار شرکت قرار دهد. به این ترتیب شرکت دقیقا می‌داند که من چه سهمی را خریده و کدام را فروخته‌ام.

در اینجا تحلیل‌گر متخلف به سرعت اخراج خواهد شد. نه به این دلیل که از اطلاعاتی که در اختیارش بوده سواستفاده کرده است. نه. به این دلیل که تمام تلاشش را نکرده که صندوق پیشنهادی شرکت، بهترین انتخاب برای همه شود.

یک راه دیگر این است که کارمندان، قبل از آن که سهمی را بخرند یا بفروشند، از شرکت خود اجازه بگیرند. چنانچه سهم مورد نظر مورد توافق تحلیل‌گران نیست و فکر می‌کنند نمی‌خواهند این سهم را بخرند، یا بفروشند، در آن صورت کارمند مجاز است سهم را خریداری کند.

یعنی او مجاز است بین صندوق پیشنهادی شرکت یا سهم‌هایی که تحلیل‌گران شرکت «بی‌ارزش» توصیف می‌کنند، یکی را انتخاب کند.

شاید این قواعد رد تضاد منافع زیادی سختگیرانه به نظر برسد، اما در بیشتر کشورهای پیشرفته، وضعیت به همین شکل است. «اگر فکر می‌کنی بهتر از تحلیل‌گران و مدیران شرکت می‌توانی به مدیریت دارایی بپردازی، برو و شرکت خودت را باز کن. اگر می‌مانی، باید برای بهترین بودن شرکت تلاش کنی.»



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.