آموزش تحلیل فاندامنتال
قبل از اینکه یک فرصت معاملاتی پیدا کنید و با یک معامله وارد بازار شوید، ابتدا باید تجزیه و تحلیل خود را انجام دهید. در حالی که روش های زیادی برای تجزیه و تحلیل بازار وجود دارد، رایج ترین آنها تحلیل تکنیکال و فاندامنتال است.
هنگام در نظر گرفتن سرمایه گذاری، آیا تا به حال محصولات، صورت های مالی، تیم مدیریت شرکت یا بازارهایی که در آن فعالیت می کنند را بررسی کرده اید؟ به تحلیل بنیادی یا فاندامنتال خوش آمدید!
با تحلیل بنیادی، سرمایه گذاران تا آنجا که می توانند اطلاعات بیشتری را برای درک بهتر یک شرکت و کمک به تعیین ارزش ذاتی یا واقعی سهام آن جمع آوری می کنند. این تحلیل یک رویکرد مفید است وقتی می خواهید بفهمید در کدام سهام شرکت سرمایه گذاری کنید.
تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) چیست؟
بر خلاف تحلیل تکنیکال که به بررسی قیمت و روندها برای تعیین دقیق قیمت بعدی می پردازد، تحلیلگران بنیادی همه داده های موجود را برای کمک به آنها در تعیین ارزش نسبی بازار در نظر می گیرند. سپس آنها به دنبال مغایرت بین قیمت فعلی بازار و ارزش گذاری خود هستند تا فرصت های معاملاتی را مشخص کنند. به عنوان مثال، ممکن است بخواهند طولانی مدت بمانند یا سهام اپل را بخرند در صورتی که ارزش خود اپل از قیمت سهام فعلی آن بیشتر باشد.
به عنوان مثال، تصور کنید که می خواهید ماشین بخرید. شما یک ماشین را با قیمت 100 میلیون تومان دوست داشته اید، اما نمی دانید که آیا این قیمت منصفانه است یا خیر. بنابراین شما در اینترنت تحقیق می کنید، نظر دیگران را جویا می شوید، آن را با قیمت های ارائه شده در نمایندگی های مختلف خودرو مقایسه می کنید و تحقیقات کلی را برای ارزیابی اینکه آیا قیمت "منصفانه" است و آیا ماشین ارزش آن پول را دارد انجام می دهید.
آنچه در این سناریو انجام می دهید اساساً تحلیل فاندامنتال (Fundamental Analysis) است: شما باید تمام عوامل فاندامنتال را در نظر بگیرید تا تصمیم بگیرید که آیا قیمت منعکس کننده ارزش واقعی دارایی است یا خیر.
تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش واقعی یا ارزش ذاتی یک ابزار مالی را شناسایی کند. برای انجام این کار، تحلیلگران بنیادی باید شاخص های اقتصادی مانند اخبار اقتصادی، نرخ بهره ، نسبت های مختلف مالی و چشم اندازهای رشد آینده برای یک صنعت را دنبال کنند. هنگام تحلیل این شاخص های اقتصادی، تحلیلگران فاندامنتال معتقدند که عدم تعادل بین فشار خرید و فروش ممکن است در بلندمدت باعث تغییرات قابل توجه قیمت شود. کلمه کلیدی در اینجا "بلند مدت" است، زیرا تحلیل فاندامنتال بهترین نتایج را در بازه زمانی چند هفته تا چند ماه نشان می دهد. دلیل این افق معاملاتی بلندمدت این است که در کوتاه مدت، قیمت بازار می تواند تا حد زیادی با سطح اساسی تعادل آنها متفاوت باشد. به همین دلیل است که تحلیلگران فاندامنتال معمولاً تحلیل تکنیکال را برای معاملات کوتاه مدت ترکیب می کنند.
جستجوی سرنخ ها برای تحلیل فاندامنتال
تحلیلگران فاندامنتال از مجموعه ای از داده های موجود، از جمله گزارش درآمد شرکت ها، رویدادهای ژئوپلیتیک، سیاست بانک مرکزی، عوامل محیطی و موارد دیگر برای تحلیل آنها استفاده می کنند. آنها به دنبال سرنخ هایی در مورد جهت گیری بازار در آینده هستند.
چنین سرنخ هایی اغلب در داده های اقتصاد کلان یافت می شود، به همین دلیل دانستن زمان انتشار اطلاعات مهم برای معامله گران فاندامنتال بسیار مهم است. بازارهای مالی تمایل دارند بر روی شاخص های بالقوه مهم اقتصاد کلان که می تواند بر بازار تأثیر بگذارد و نوسان ایجاد کند، تمرکز کنند.
روشی که انتشارات کلان اقتصادی می توانند بر بازار تأثیر بگذارند بستگی زیادی به انتظارات بازار دارد. به طور کلی، هرچه تفاوت بین انتظار و واقعیت بیشتر باشد، واکنش بزرگتر می تواند باشد. اگر بازاری انتظار داشته باشد که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش دهد و بانک این کار را انجام دهد، واکنش ممکن است "قیمت گذاری شده" باشد. با این حال، وقتی بازار غافلگیر می شود، آن وقت است که می توان باعث ایجاد نوسانات عمده شد.
تفاوت تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال
تفاوت های مهمی در نحوه درک تحلیلگران فاندامنتال و تکنیکال از بازار وجود دارد.
با این حال، توجه داشته باشید که هیچ نوع تحلیلی بهتر از روش های دیگر نیست و معامله گران موفق معمولاً برای دستیابی به فرصت های تریدینگ سودآور، تکنیک ها و اصول اولیه را ترکیب می کنند. در اینجا تفاوت های اصلی بین تحلیل فاندامنتال و تکنیکال را بازگو می کنیم:
- فاندامنتال مبتنی بر بلند مدت است - همانطور که در بالا اشاره کردیم، بازارها برای رسیدن به ارزش واقعی اصلی خود به زمان نیاز دارند. تعدادی از نیروها به طور همزمان در بازار کار می کنند تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی و قیمت سهام در کوتاه مدت می تواند تفاوت قابل توجهی با ارزش ذاتی آنها داشته باشد. از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال می تواند در بلند مدت و کوتاه مدت مورد استفاده قرار گیرد.
- تحلیلگران تکنیکال معتقدند که قیمت همه چیز را کاهش می دهد - این یکی از مقدمات اساسی تحلیل تکنیکال است. از آنجا که قیمت بلافاصله بر روی اخبار و عوامل خارجی تأثیر می گذارد، تمام اطلاعاتی که ممکن است برای معامله بازار به آن احتیاج داشته باشید در قیمت موجود است.
- تحلیل فنی نقاط ورود و خروج دقیقی را ارائه می دهد - تحلیلگران تکنیکال نمودار قیمت سهام را تجزیه و تحلیل می کنند و همه تنظیمات معامله بالقوه دارای نقاط ورود و خروج دقیق هستند. از سوی دیگر، تحلیلگران فاندامنتال می توانند جهت قیمت را بدون داشتن نقاط ورود و خروج دقیق پیش بینی کنند.
- همه ابزارهای فنی سعی می کنند روند را بفهمند - همه ابزارهایی که تحلیلگران تکنیکال در اختیار دارند ، هدف اصلی آنها این است که روند را در مراحل اولیه مورد بررسی قرار دهند. برای انجام این کار، تکنسین ها از ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل عملکرد قیمت، میانگین متحرک، الگوهای نمودار و مناطق پشتیبانی/مقاومت استفاده می کنند. به همین دلیل تحلیل تکنیکال در بین معامله گران فارکس بسیار محبوب است - بازار فارکس به سادگی روند را دوست دارد.
نسبت های مالی
علاوه بر پیگیری اخبار و شاخص های مهم اقتصادی، تحلیل نسبت های مالی یکی از رایج ترین انواع تحلیل های فاندامنتال در بازار سهام است.
بیشتر نسبت های مالی به منظور اندازه گیری سلامت مالی شرکت و ارزش واقعی سهام آن، بر داده های صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت های مالی یک شرکت متکی است.
سود هر سهم- در میان همه ابزارهای تحلیل فاندامنتال سهام EPS بیشترین استفاده را دارد. EPS سهام با تقسیم سود خالص یک شرکت با تعداد سهام برجسته محاسبه می شود. EPS معمولاً برای مقایسه شرکت هایی که در یک صنعت فعالیت می کنند استفاده می شود، اما برای یافتن فرصت های تریدینگ واقعی، باید نسبت های دیگر مانند نسبت P/E را بررسی کنیم.
نسبت قیمت به درآمد (P/E) - نسبت P/E با تقسیم قیمت سهام با EPS محاسبه می شود. این ایده نشان می دهد که سرمایه گذاران چقدر مایل به پرداخت سود شرکت هستند. نسبت بالای P/E می تواند نشان دهنده گران بودن قیمت سهام باشد، در حالی که از نسبت های P/E پایین برای یافتن سهام کم قیمت استفاده می شود. با این حال، P/E پایین همچنین می تواند به اعتماد پایین سرمایه گذاران در مورد یک سهام خاص اشاره کند. بر اساس "سرمایه گذار هوشمند" بنیامین گراهام، نسبت P/E سهام نباید از 15 تجاوز کند.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) - از نسبت ROE می توان استفاده کرد تا ببینیم یک شرکت چقدر از دارایی های خود برای ایجاد درآمد استفاده می کند. در این راستا، ROE با تقسیم درآمد خالص یک شرکت بر کل ارزش دفتری آن محاسبه می شود. همه اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه ROE را می توان در ترازنامه و صورت سود و زیان یک شرکت یافت.
کاربرد و مقایسه تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، دو روش اصلی تحلیل در بازار سرمایه هستند، برای معاملهگری حرفهای شناخت هر دو روش اهمیت دارد.
قیمت انواع اوراق بهادار قابل معامله در بازار سرمایه، همواره تحت تاثیر پارامترهای بسیاری قرار دارد. به همین جهت، لازمه موفقیت در این بازار، تحلیل درست شرایط کلی بازار و همچنین تحلیل اوراق بهاداری است که قصد سرمایهگذاری در آن وجود دارد. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی، دو روش اصلی تحلیل در بازار سرمایه هستند. در تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی ادامه به بررسی و مقایسه این روشها پرداخته خواهد شد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال، یکی از روشهای تحلیل بورس است که با استفاده از آن، ارزش ذاتی هر دارایی مانند اوراق بهادار، از طریق بررسی پارامترهای مالی، اقتصادی و غیره برآورد میشود. تحلیلگران بنیادی در برآورد ارزش اوراق بهادار، به مطالعه و بررسی عوامل خرد و کلان مالی و اقتصادی مانند نرخ بهره، نرخ تورم، نرخ جهانی کامودیتیها و سایر عوامل مرتبط با صنعت مربوطه میپردازند.
هدف نهایی تحلیل بنیادی، محاسبه ارزش ذاتی سهم است. سپس ارزش ذاتی با قیمت بازاری سهم مقایسه شده و در خصوص خرید یا فروش آن تصمیمگیری میشود. بر همین اساس، اگر ارزش ذاتی به دست آمده، بالاتر از قیمت فعلی سهم باشد، آن سهم برای خرید مناسب خواهد بود.
تحلیل تکنیکال چیست؟
در تحلیل تکنیکال تحلیلگر میکوشد تا با بررسی نمودارها و توجه به رفتار قیمتی گذشته یک ورقه بهادار، رفتار قیمتی آینده آن را پیشبینی کند. تحلیل تکنیکال بر سه اصل استوار است: همه چیز در قیمت لحاظ شده است، قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند و تاریخ تکرار میشود.
فعالیت اصلی یک تحلیلگر تکنیکال، تجزیه و تحلیل نمودارهای یک سهم با استفاده از دانش و ابزارهای تحلیل تکنیکال و شناسایی الگوها و روندهای قیمتی و در نهایت، پیشبینی آینده قیمتی آن است. از همین رو به تحلیل تکنیکال، تحلیل نموداری نیز گفته میشود. از جمله استراتژیهای موجود برای تحلیل تکنیکال، میتوان به پرایس اکشن، الگوهای هارمونیک و … اشاره کرد.
تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی چیست؟
به طور خلاصه میتوان گفت تحلیل بنیادی کمک میکند تا ارزش ذاتی یک ورقه بهادار را یافته و با قیمت روز آن مقایسه شود. در مقابل، تحلیل تکنیکال بر اساس روند تاریخچهای قیمت اوراق، شاخصها و هر آنچه عرضه و تقاضا بر قیمت آن مؤثر است، کمک میکند رفتار قیمت آنها پیشبینی شود.
محدودیت اصلی تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی مربوط به زمانی میشود که سهام یک شرکت به تازگی وارد بازار سرمایه شده باشد. در این صورت، نمودار قابل اتکایی نخواهد داشت تا بتوان با تحلیل آن، روند آینده قیمت را شناسایی کرد. این درحالی است میتوان بهصورت بنیادی آن را به خوبی تحلیل نمود. سایر تفاوتهای آنها به شرح زیر است
در تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی از چه ابزارها و اطلاعاتی استفاده میشود؟
اطلاعات اولیه مورد نیاز برای تحلیل بنیادی یک سهم، از صورتهای مالی آن شرکت استخراج میشود. سامانه تحلیل بنیادی بورس ویو یکی از کاملترین سامانههای ارائه اطلاعات بنیادی شرکتها، هر آنچه برای تحلیل بنیادی نیاز است را در اختیار کاربران قرار میدهد.
تحلیل تکنیکال یک سهم نیز با استفاده از نمودارهای قیمتی آن و با کمک اندیکاتورها و اسیلاتورها و ابزارهای رسم انجام میشود. نرم افزار متا تریدر، به عنوان یکی از کامل ترین نرمافزارهای تحلیل تکنیکال، مورد استفاده بسیاری از تحلیلگران حرفهای قرار میگیرد.
معاملهگران حرفهای از تمام روش های تحلیل بهره میبرند تا بهترین تصمیم را بگیرند. برای ارتقای دانش معاملهگری خود نیاز است تا هر دو مهارت تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی را با هم داشته باشید. طبعا این کار زمان زیادی خواهد گرفت و به همین دلیل بسیاری از افراد سرمایه گذاری در صندوقهای سرمایهگذاری را انتخاب میکنند.
آیا کسب سود در بازار سرمایه بدون دانش تحلیلی امکانپذیر است؟
سرمایهگذاری در سهام نیازمند شناسایی سهام ارزنده به واسطهی انجام انواع تحلیلها است، اما روش دیگری نیز برای سرمایهگذاری تحت عنوان سرمایهگذاری به روش غیرمستقیم در صندوقهای سرمایهگذاری وجود دارد که در آن نیازی به انجام هیچگونه تحلیلی نیست. صندوق سرمایهگذاری محلی است که سرمایههای افراد در آن جمع میشود و این سرمایه جمع شده در یکی از بازارهای مالی سرمایهگذاری میشود. در واقع در این نوع سرمایهگذاری یک تیم حرفهای به بررسی سهام از صنایع مختلف میپردازند و با توجه به ماهیت صندوق، در سهام، اوراق درآمد ثابت، گواهی سکه طلا و… سرمایهگذاری میکنند و به سرمایهگذار در کسب سود کمک میکنند.
برای شروع سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری، داشتن کد بورسی الزامی است. پس از دریافت کد بورسی، سرمایهگذار میتواند در یک یا انواع صندوقهای کارگزاری مفید سرمایهگذاری کند. کارگزاری مفید درحال حاضر ۲ صندوق درآمد ثابت نامی و حامی، ۱ صندوق سرمایهگذاری مختلط با نام ممتاز، ۴ صندوق سرمایهگذاری در سهام با نامهای اطلس، پیشرو، پیشتاز و امید توسعه، ۱ صندوق سرمایهگذاری در اوراق مبتنی بر سکه طلا با نام عیار و ۱ صندوق شاخصی با نام آرام را در لیست صندوقهای سرمایهگذاری خود دارد.
شما میتوانید برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به سامانه آموزش کارگزاری مفید به نشانی learning.emofid.com مراجعه کنید. در این سامانه بیش از ۹۰۰ مطلب در سه سطح «مبتدی»، «نیمه حرفهای» و «حرفهای» به همراه دوره های مختلف آموزشی ارائه شده است. به علاوه روزانه چندین کلاس آموزش بورس به صورت رایگان و غیر حضوری برگزار میشود که میتوانید از آنها بهرهمند شوید.
کدام تحلیل بهتر است؟ تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال یا سنتیمنتال؟
در سفر طول و دراز خود به عنوان یک معامله گر علاقمند فارکس، خواهید دید که هر نوع تحلیل طرفداران دو آتشه خود را دارد.
تحلیل تکنیکال (TA) شامل کنار هم چیدن نمودارها برای شناسایی الگوها یا روندها است، و تحلیل بنیادی (FA) شامل کنار هم چیدن گزارشها و دادههای اقتصادی و عناوین خبری است.
معامله گران دو اتشه در اردوگاه تحلیل تکنیکال فریاد میزنند، “تحلیل بنیادی مهم نیست! از قبل در قیمت لحاظ شده است و میتوانید آن را در نمودارها مشاهده کنید! ”
معامله گران دو آتشه در اردوگاه تحلیل بنیادی فریاد میکشند: «تحلیل تکنیکال فقط یک سری خطوط نقاشی و تخیلات است! ”
این در حالی است که افراد در اردوگاه تحلیل احساسات به تماشای این دو اردوگاه نشسته و سطح احساسات آنها از یکدیگر را نظاره میکنند! ولی بالاخره بهترین نوع تحلیل فارکس کدام است؟
سه تحلیل مختلف فاندامنتال و تکنیکال و سنتیمنتال مکمل هم هستند!
خوشبختانه انواع مختلف تحلیل بازار مکمل یکدیگر هستند.
حتی معامله گران تکنیکال دو آتشه هم ممکن است تحلیلهای بنیادی مفیدی را پیدا کنند که میتواند به تحلیل تکنیکال آنها کمک کند. و بالعکس.
در بازارهای واقعی، قیمتها دائماً در حال تغییر هستند و معمولاً روندها را ایجاد میکنند. این تغییرات قیمتی بر تحلیلهای بنیادی تأثیر میگذارد.
این بدان معناست که روندهای قیمتی بر تحلیلهای بنیادین تأثیر میگذارند همانگونه که تحلیلهای تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی بنیادین بر قیمتها تأثیر گذارند.
و همانطور که در درسهای بعدی خواهید فهمید، شناسایی روندها بخش مهمی از تحلیل تکنیکال است.
گول افراط گرایان هر دسته از این تحلیلها را نخورید! هیچ کدام بهتر از دیگری نیست … همه آنها فقط زوایای مختلفی برای نگاه کردن بازار هستند.
در پایان، شما باید بر اساس همان تحلیلی که راحت هستید و برای شما سودآور است معامله کنید.
به طور خلاصه، تحلیل تکنیکال مطالعه حرکت قیمت ارز بر روی نمودارها است در حالی که تحلیل بنیادی نگاهی به چگونگی حال و روز اقتصاد کشورها دارد.
تحلیل احساسات بازار تعیین میکند که بازار از منظر چشم انداز بنیادی فعلی یا آینده نزولی است یا صعودی.
عوامل بنیادی احساسات را شکل میدهند و تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند تا این احساسات را برای خود تجسم کرده و چارچوبی برای ایجاد سیستم معاملاتی خود به کار ببندیم.
هر سه نوع این تحلیلها توامان با هم کار میکنند تا شما بتوانید به ایدههای خوب معاملاتی فارکس دست پیدا کنید.
تمام حرکات و سوابق قیمتی و اقتصادی موجود هستند – کافیست کمی تفکر و تأمل کنید و این مهارتهای تحلیلی را به آزمایش بگذارید!
دوباره به مثال سهپایه فکر کنید!
بگذارید دوباره آن سه پایه را بیرون بیاوریم تا فقط بر اهمیت هر سه نوع این تحلیلها تأکید کنیم.
اگر یک پایه یا دو پایه از این سه پایه را از جا دراورید لرزان خواهد شد، درست است؟!
برای اینکه به یک معامله گر واقعی فارکس تبدیل شوید، باید بدانید که چگونه از این سه نوع تحلیل بازار به طور مؤثر استفاده کنید.
بگذارید مثالی بزنیم که چگونه تمرکز تنها روی یک نوع تحلیل میتواند تبدیل به یک فاجعه شود.
- فرض بگیرید که شما به نمودارهای خود نگاه میکنید و یک فرصت خوب معاملاتی شکار میکنید.
- فقط به پولی که از آسمان قرار است ببارد فکر میکنید و بنابراین هیجان زده میشوید.
- با خود می گویید، “اوه، من هرگز تا بحال فرصت معاملاتی کاملتر از این روی GBP / USD ندیدهام. من عاشق نمودارهایم هستم. هلو بپر تو گلو!”
- سپس با یک لبخند بزرگ بر لبان (از نوعی که همه دندانهایتان نمایان میشود) اقدام به خرید GBP / USD میکنید.
- شما از این پوزخند بزرگ خود یک سلفی هم میگیرید و در اینستاگرام میگذارید.
- سپس یک رقص شاد انجام میدهید و آن را هم در فیسبوک میگذارید.
- اما صبر کنید! ناگهان پوزیشن 100 پیپ در خلاف جهت شما حرکت میکند!
- متاسفاته انگلیس در این لحظه به اتحادیه اروپا گفت گور بابات و از آن خارج شد!
- از آنجا که شما فقط به نمودارها نگاه میکنید، نمیدانید که اصلاً اتحادیه اروپا چیست. بنابراین شما آن را در گوگل جستجو میکنید.
- شما میفهمید که اتحادیه اروپا یک اتحادیه اقتصادی و سیاسی با 28 کشور اروپایی است و تجارت آزاد را مجاز میداند، این بدان معناست که کالاها میتوانند بدون هیچ گونه چک یا هزینه اضافی بین کشورهای عضو انتقال داده شوند.
- پناه بر خدا! شما تازه فهمیدید که اگر انگلیس بخواهد چنین کاری را انجام دهد احتمالاً جریان جدی میشود. اقتصاد آنها ممکن است با خاک یکسان شود. بسیاری از افراد ممکن است شغل خود را از دست بدهند.
- ناگهان احساسات همه نسبت به بازار انگلیسترش میشود و همه در جهت مخالف معامله میکنند!
- لبخند چاق بزرگ شما چپه میشود و از دست نمودارهایتان عصبانی میشوید.
- کامپیوتر خود را پخش زمین میکنید و شروع به خرد کردن آن میکنید. (از آن یک عکس میگیرید و توییت میکنید).
- شما یک مشت پول از دست دادهاید و حال رایانه شما نیز به یک میلیارد ذره تبدیل شده است. (اما توییت شما اکنون یک میلیون لایک دارد.)
- و همه اینها به این دلیل است که شما تحلیل بنیادی و تحلیل احساسی را کاملاً نادیده گرفتید.
(توجه: این داستان واقعی نبوده است. چنین چیزی برای ما اتفاق نیفتاده است. هرگز این چنین ساده لوح نبودهایم. ما همیشه معامله گرانی باهوش هستیم … فقط خواستیم با کنایه بیش از حد، تصویری را در ذهن شما ایجاد کنیم 🙂)
خوب، کمی پیاز داغش زیاد شد، اما شما متوجه موضوع شدید.
یادتان هست که مادر بزرگ در کودکی به شما میگفت که افراط در هر چیزی خوب نیست؟
خوب، ممکن است آن زمان فکر کرده باشید که پرت و پلا میگوید اما در فارکس، هنگام تصمیم گیری برای استفاده از نوع تحلیل، دقیقاً چنین است.
فقط به یکی اعتماد نکن.
با این حال، باید یاد بگیرید که تعادل بین استفاده از همه آنها را حفظ کنید. فقط در این صورت واقعاً میتوانید از معاملات خود بیشترین سود را ببرید.
مرحله بعدی آموزش چیست؟
اکنون که آموزش سطح دبستان را تمام کردید و کمی از هر نوع تحلیل آموختید، وقت آن است که کمی عمیقتر رویم!
در درسهای بعدی وارد دبیرستان ما خواهید شد.
در دوره دبیرستان از تحلیل تکنیکال صحبت میشود.
شما در مورد حرکات قیمتی، همچون سطح حمایت و مقاومت، کندلهای شمع ژاپنی و اندیکاتور تکنیکال مانند میانگین متحرک و MACD چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.
شما اندیکاتورهای پیشرو و باتاخیر را آزمایش خواهید کرد و نحوه استفاده از آنها را در ایده های معاملاتی آتی کشف خواهید کرد.
هیجان انگیز به نظر می رسد، اینطور نیست؟
درسهای بعدتر را به مطالعه سایر ابزار تحلیل تکنیکال اختصاص داده ایم.
نگاهی خواهیم داشت به ابزارهای پیشرفتهتر فارکس مانند نقاط پیوت، واگراییها، هایکین آشی، نظریه امواج الیوت و الگوهای هارمونیک.
به نظر سرگرمکننده میرسند؟
شرط میبندم که میخواهید هر چه زودتر شروع کنید!
پس از دوره دبیرستان، باید وارد دانشگاه شوید!
دوره دانشگاه ما، پیچیدهتر خواهد بود، زیرا شما باید با تحلیل بنیادین و احساسی همزمان روبرو شده و آنها را مدیریت کنید.
با یک تیر دو نشان بزنید!
شما تیر هستید و تحلیل فاندامنتال و احساسات دو هدف چاق و چله.
دو دلیل که چرا ما تحلیل احساسی و بنیادین بازار را در کنار هم قرار دادهایم:
تا وقتی به دانشگاه میرسید، چنان درگیر مطالب فارکسی خواهید شد که یک درس کافی نخواهد بود.
تعیین مرز بین تحلیل بنیادی و تحلیل احساسی بازار کار سختی است، اما با پشتکار به آنجا خواهید رسید.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، عوامل بنیادی اساساً عامل شکل گیری احساسات بازار هستند.
امیدواریم ادامه مباحث این مدرسه فارکس باعث رشد سطح معامله گری شما شود. مطمئنیم اینطور خواهد شد.
تکنیکال یا فاندامنتال ؟
تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال: از کدام تحلیل باید استفاده کرد؟
برای دههها، ترجیح تحلیلگران استفاده از تحلیل فاندامنتال بود. با پیشرفت تحلیل داده و مدلسازیهای مربوط به آن، تحلیل تکنیکال نیز پرطرفدار شد. با توجه به آنکه هرکدام جنبههای متفاوتی را در تحلیل مد نظر قرار میدهند، پاسخ ایده آل آن است که از هر دو استفاده شود. برای تحلیلهای بلند مدت، نیازمند به دادههای کلان و عوامل بزرگ و تاثیرگذار هستیم، بنابراین تحلیل فاندامنتال در الویت قرار دارد. در حالتی که بخواهیم براساس نوسانات کوتاه مدت تحلیل کنیم، تحلیل تکنیکال کاربرد بیشتری خواهد داشت.
درک تفاوت بین تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای تریدرهای ارز دیجیتال ضروری است. در این پست به مقایسه تفاوت آنالیز تکنیکال و بنیادی میپردازیم.
یکی از مهمترین بخشهای بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل است. با کمک تحلیل، ارزنده بودن یک رمز ارز را میتوان تشخیص داد و بهترین زمان برای خرید و فروش آن را تعیین کرد. بدون آنالیز، صرفا بر اساس شانس عمل کرده و احتمال ضرر کردن در مقایسه با سود بردن به شدت افزایش پیدا میکند. علت اصلی بازنده بودن بسیاری از بازیگران در بازارهای مالی، کوچک شمردن اهمیت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و عدم درک تفاوت آنها است.
هدف در اینجا تعیین ارزش ذاتی یک دارایی (در حوزه فعالیت ما یک ارز دیجیتال) است. تلاش بر این است که بالاتر یا پایینتر بودن قیمت کنونی یک رمز ارز در مقایسه با ارزش ذاتی آن را مشخص کرد. به این ترتیب فرد به استراتژی مناسبی برای سرمایه گذاری در یک رمز ارز دست خواهد یافت. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید. این مثال به درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال کمک میکند.
تصور کنید فردی تصمیم گرفته در یک شرکت اقدام به سرمایه گذاری کند. برای اطمینان از سلامت مالی این شرکت، او قادر است مواردی مثل درآمد شرکت، ترازنامه، صورتهای مالی و گردش پول را در آنجا ارزیابی کند. این احتمال وجود دارد که او قبل یا بعد از این بررسیها، به صنعت مربوط به حوزه فعالیت شرکت نیز توجه کرده و تحقیقاتی درباره آن انجام بدهد. در آنالیز بنیادی، بعد از این عمل، سوالاتی مثل رقبا، جامعه هدف و سرعت گسترش یا حتی کوچک شدن آن صنعت مطرح میشود. حتی میتوان مطالعات خود را گستردهتر کرد تا ملاحظات اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم نیز در تحلیل گنجانده شوند. این یک رویکرد از پایین به بالا است.
همانطور که گفتیم در تحلیل بنیادی هدف نهایی، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی است. اگر ارزش واقعی از قیمت کنونی بالاتر باشد، نتیجه میگیریم دارایی مورد نظر اکنون ارزان به فروش میرسد. اگر ارزش واقعی پایینتر از قیمت کنونی باشد، قیمت حال حاضر دارایی مورد نظر گران تلقی میشود. به این ترتیب میتوان درباره بهترین زمان خرید و فروش یک رمز ارز تصمیم گرفت.
مزایا و معایب تکنیکال یا فاندامنتال
در نظر داشته باشید اگرچه همه قادر هستند از تحلیل فاندامنتال برای آنالیز انواع دارایی در بازارهای مالی مختلف استفاده کنند، اما در دنیای رمز ارزها ممکن است اوضاع متفاوت باشد، چرا که یافتن بخشی از دادهها دشوار یا غیر ممکن است و همبستگی سنگینی بین کوینهای گوناگون وجود دارد. در نتیجه احتمال ناکارآمد شدن یا پایین آمدن دقت تحلیل بنیادی در اینجا بالا میرود.
البته نباید فراموش کرد در صورتی که (با درک درست از تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) آن را به درستی انجام بدهیم، قادر است با دقتی زیاد ارزان یا گران بودن قیمت یک دارایی را در مقایسه با ارزش ذاتی آن مشخص کند. اسطورههای سرمایه گذاری مانند وارن بافت و بنجامین گراهام در طول چندین دهه ثابت کردهاند که استفاده درست از آنالیز بنیادی نتایجی شگفتانگیز و بسیار سودآور خواهد داشت.
از طرفی دیگر، مشکل اینجاست که به سختی میتوان به یک تحلیل فاندامنتال خوب و در عین حال ساده و قابل فهم دست پیدا کرد. هدف این نوع آنالیز، در چند کلمه یعنی «تعیین ارزش ذاتی» خلاصه میشود، اما این کار از آن چه تصور میکنید بسیار دشوارتر است! مشخص کردن ارزش واقعی یک رمز ارز، فرآیندی وقتگیر بوده و به کار بسیار بیشتری نسبت به ارتباط دادن اعداد به یک فرمول، نیازمند است. تحلیل فاندامنتال در گرو ارزیابی عوامل متعدد بوده و منحنی یادگیری در آن کاملا شیبدار است
مقایسه تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال
آنالیز فاندامنتال راهکاری قدرتمند به منظور ارزیابی شرکتها بوده و از این نظر، آنالیز تکنیکال نمیتواند با آن رقابت کند. برای سرمایهگذاران، تحقیق روی طیف وسیعی از معیارهای کمی و کیفی، یک نقطه شروع اساسی برای هر نوع سرمایهگذاری و بیزینس است. تحلیل بنیادی به مطالعه و بررسی شرایط و وضعیت یک دارایی، در اینجا یک رمز ارز مشخص، میپردازد. هدف اصلی آن، تعیین ارزش واقعی دارایی مورد نظر است. در مقابل، تحلیل تکنیکال از طریق مطالعه وضعیت گذشته، قیمت آن ارز دیجیتال را در آینده پیشبینی میکند.
طرفداران روش فاندامنتال معتقد هستند قیمت حال حاضر یک رمز ارز، لزوما منعکسکننده ارزش واقعی آن نیست. این ایدئولوژی و نوع نگاه، پایه تصمیمات سرمایهگذاری در روش آنالیز نام برده است. در آن سو، دوستداران روش تکنیکال اعتقاد دارند از طریق ارزیابی عملکرد و رفتار قیمت در گذشته و همچنین بررسی حجم معاملات، میتوانید رفتار آینده را نیز تا حد زیادی پیشبینی کنیم. آنها به جای مطالعه عوامل بیرونی، خود را درگیر نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار میکنند.
دیدگاه افراد معتقد به فرضیه بازار کارا (Efficient-Market Hypothesis) نیز جالب است. اعتقاد آنها بر این است که با اتکای همیشگی به تحلیل تکنیکال، موفقیت امکانپذیر نیست. گفتنی است در یک بازار کارا، اطلاعات موجود خیلی سریع روی قیمت اوراق بهادار اثر میگذارند. به عبارتی در اینجا اطلاعات بلافاصله بر قیمت سهام تاثیر گذاشته و قیمتها، طبق این اطلاعات تعدیل خواهند شد. فرض بر این است که افراد فعال در یک مارکت، به منظور تصمیمگیری درباره خرید یا فروش یک دارایی، همه اطلاعات مربوط را در قیمت در نظر میگیرند.
خلاصه تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال
تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاه مدت استفاده میشود، اما تحلیل بنیادی دید بلند مدتتری دارد، زیرا نگاه تحلیلگران بنیادی کلی است. برخلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ندارد.
تحلیل بنیادی به دنبال پیدا کردن رابطه بین حرکات قیمت و اخبار اقتصادی است، اما در تحلیل تکنیکال تنها فاکتوری که مورد ارزیابی قرار میگیرد، قیمت است.
تحلیل تکنیکال مناسبترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه مدت نشان میدهد، در حالی که تحلیل بنیادی سهم خوب را برای بلندمدت شناسایی میکند.
هزینه و زمان تحلیل تکنیکال کم است، اما این هزینه و زمان برای تحلیل بنیادی مقداری قابل توجه است.
نتایج تحلیل تکنیکال در صورت عدم رعایت قوانین با خطا مواجه میشود، اما نتایج تحلیل بنیادی در صورت تغییرات محیطی تحلیل، با خطا مواجه میشوند.
تحلیل تکنیکال از نمودار و اندیکاتور و تحلیل بنیادی از اطلاعات مالی شرکت، صنعت و عوامل محیطی مانند دلار برای تحلیل استفاده میکند.
در تحلیل بنیادی روند گذشته ارز دیجیتال و تغییرات قیمتی در طول تاریخ مورد مطالعه قرار نمیگیرد، اما در تحلیل تکنیکال تغییرات کنونی برای مطالعه روند در آینده به کار میرود، زیرا در تحلیل تکنیکال اعتقاد بر این است که روند گذشته دوباره تکرار خواهد شد.
قیمت و حجم ترند سهام، تنها ورودی های تحلیل تکنیکال هستند، در حالی که بررسی وضعیت درآمد، ترازنامه، و وضعیت جریان نقدینگی یک شرکت، در تحلیل بنیادی مهم به شمار میروند.
در بازار ارزهای دیجیتال تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟
فعالان بازارهای مالی بعد از چند دهه استفاده از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و مقایسه تفاوت آنها، اکنون به این نتیجه رسیدهاند که در مارکتهای مختلف، مخصوصا رمز ارزها، بهترین استراتژی استفاده ترکیبی از آنها است. نباید این دو را شبیه یک رقیب دید و صرفا روی یک روش متمرکز شد، بلکه آنها مکمل یکدیگر هستند.
این دو روش، دست به دست هم، درک ما را نسبت به زمینههای مختلف یک بازار مالی زیادتر میکنند. بعید نیست افرادی سبک معاملاتی منحصربهفرد خود را داشته و از آن استفاده کنند، اما در عمل، بسیاری از تریدرها از یک یا ترکیب این دو روش تحلیلی در معاملات خود بهره میبرند. این روشها هم در تحلیلهای کوتاه مدت و هم در تحلیلهای بلند مدت قابل استفاده هستند.
تکنیکال یا فاندامنتال؟
همیشه دو گروه از معامله گران، سرمایه گذاران وجود داشته اند: تحلیلگران تکنیکال و تحلیلگران فاندامنتال. هر دو گروه معمولاً با هم خوب نیستند چرا که بر عکس هم فکر میکنند و به سختی موافق هستند. بنابراین، کدام یک از این رویکردها برای ما به عنوان معاملهگران بهتر است؟ پس با ترند ویزارد همراه باشید
تفاوت بین گروه فاندامنتال و تکنیکال
ابتدا باید بگویم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی زیاد است چرا که در هر دو گروه – تحلیلگران تکنیکال و فاندامنتال، افرادی وجود دارند که اعصاب من را خراب می کنند و من به شدت با آنها مخالفم. در میان تحلیلگران تکنیکال، این افراد هستند که از همه شاخصهایی که اینترنت پر است استفاده میکنند و طوری رفتار میکنند که انگار جام مقدسی در میان آنها پیدا کردهاند.
اکنون بیایید نگاهی دقیق تر به تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال داشته باشیم. اجازه دهید به شما بگویم که مزایا و معایب کار با آن رویکردهای مختلف را در نظر بگیریم. من همچنین به شما نشان خواهم داد که چگونه هر یک از دو سبک را به بهترین نحو برای پیش بینی حرکات بازار استفاده کنید.
تحلیل تکنیکال
قابلیت پیش بینی
اگر استراتژی معاملاتی خوبی دارید، تجزیه و تحلیل تکنیکال قطعاً قادر به پیشبینی حرکت قیمت در آینده است. می توان آن را با موفقیت در تمام بازه های زمانی انجام داد. همچنین می تواند به ما بگوید که قیمت به کجا تغییر خواهد کرد یا اینکه آیا احتمال ادامه روند فعلی وجود دارد یا خیر. به عنوان مثال استراتژی ولوم پروفایل را که ما آموزش می دهیم در نظر بگیرید – می تواند مکان هایی را که قیمت در آن تغییر می کند را با احتمال زیاد پیش بینی کند. شما می توانید این استراتژی را در هر بازه زمانی و برای هر ابزار معاملاتی اعمال کنید. اما همین مساله رانمی توانم در مورد تحلیل فاندامنتال بگویم!
مطمئناً مواردی وجود دارد که حتی تحلیل تکنیکال نیز با شکست مواجه می شود. این در درجه اول زمانی اتفاق می افتد که اخبار بازار را هدایت می کنند. وقتی یک عامل بنیادی قوی وجود داشته باشد – مانند تغییر غیرمنتظره سیاست نرخ بانک مرکزی، آنگاه تحلیل تکنیکال اغلب با شکست مواجه میشود و قیمت از تمام مناطق قوی عبور میکند. این فقط به این دلیل است که بازارها در مورد وضعیت جدید و غیرمنتظره دیوانه شدند. اگر یک عامل اساسی مانند این وجود نداشته باشد، قیمت کاملاً قابل اعتماد بر روی حجم ها و در مناطق حمایت و مقاومت قیمت واکنش نشان می دهد.
در مورد سفارشات کوه یخ چقدر می دانید؟
تحلیل فاندامنتال، تکنیکال یا فاندامنتال؟
امکان پیش بینی بازه های زمانی کوتاه مدت و میان مدت
یک نظریه اقتصادی به نام فرضیه بازار کارا وجود دارد که می گوید هر خبر مهم تقریباً بلافاصله در قیمت منعکس می شود و بنابراین تقریباً غیرممکن است که دائماً از آن سود ببرید. من اگر تریدر موفق باشم، تمایل دارم با این نظریه موافق باشم. همانطور که می دانید اخبار قوی وجود دارد، قیمت بالا یا پایین میرود (یا هر دو)، و سپس بازارها دوباره آرام میشوند. این یک پدیده رایج است. چگونه می خواهید از آن سود ببرید؟ دقیقاً به همین دلیل است که در بازه زمانی کوتاه و میانمدت، واقعاً نمیتوانید با استفاده از استراتژی بنیادی سود ثابتی داشته باشید.
اگر امکان پیشبینی اعداد اخبار کلان و واکنشها به آن اعداد وجود داشت، پیشبینی حرکت قیمت در کوتاهمدت یا میانمدت نیز امکانپذیر بود. با این حال، در تلاشم برای انجام این کار، به این نتیجه رسیدیم که حدس زدن نتیجه اخبار و پیشبینی واکنش بازارها به اخبار تقریباً غیرممکن است. ممکن است چند بار حق با شما باشد، اما در دراز مدت، کار نمی کند. نتیجهگیری ما این است که در بازههای زمانی کوتاهمدت و میانمدت نمیتوان با استفاده از تحلیل بنیادی به سود ثابتی دست یافت.
فرضیه بازار کارآدر معاملات واقعی
چند ماه پیش یک تجزیه و تحلیل EUR/USD را مشاهده کردیم که در آن پیش بینی شد که قیمت EUR/USD به شدت کاهش می یابد. در این میان افرادی بودند که باور نداشتند زیرا همه اصول به تقویت این جفت اشاره داشتند. اما یک چیز مهم وجود دارد! همه اصول اولیه قبلاً قیمت گذاری شده بودند (این نظریه EMH است)! این شگفتی است که قیمت را تعیین می کند، نه چیزهایی که همه می دانند. اگر هیچ عامل بنیادی جدید و غیرمنتظره ای وجود نداشته باشد، بهتر است که صرفاً از تحلیل تکنیکال پیروی کنید – مانند آنچه که ما با EUR/USD انجام دادیم.
یکی دیگر از مواردی که تحلیل فاندامنتال در آن شکست می خورد این است که به ما بگوید قیمت به کجا خواهد رفت. تجزیه و تحلیل تکنیکال می تواند این کار را انجام دهد. به عنوان مثال تحلیل تکنیکال مبتنی بر حجم که ما از آن استفاده می کنیم. تجزیه و تحلیل فاندامنتال تنها می تواند نشان دهد که برخی از دارایی ها کمتر از قیمت یا بیش از حد قیمت هستند، اما نمی تواند به ما بگوید که قیمت به کجا تغییر می کند. این فقط به ما می گوید که قیمت باید تغییر کند، اما واقعاً به ما نمی گوید کجا.
بیشتر بخوانیم: اندیکاتور ها را بهتر بشناسیم
امکان پیش بینی در بازه های زمانی طولانی
تحلیل فاندامنتال در بازه های زمانی طولانی بسیار خوب عمل می کند. معاملهگران و سرمایهگذاران اغلب از آن برای یافتن داراییها (سهام، شاخصها، کالاها و…) استفاده میکنند که قیمت کمتری دارند. این بدان معناست که یک سرمایه گذار سعی می کند دارایی با ارزش بیشتری را خریداری کند. بنابراین اگر یک شرکت قوی با پایه های قوی پیدا کنید که قیمت آن بیش از حد نباشد، با رشد شرکت و افراد بیشتری ارزش واقعی آن را درک خواهند کرد، درآمد کسب خواهید کرد. این را می توان نه تنها با سهام، شاخص ها یا قراردادهای آتی مختلف انجام داد. چنین تحلیل بنیادی در ارزها نیز کار می کند.
تجزیه و تحلیل ارزها با استفاده از تحلیل فاندامنتال
از آنجایی که بیشتر شما در اینجا معاملهگران فارکس هستید، فکر میکنم ممکن است علاقه مند باشید که چگونه به ارزیابی ارزها از نقطه نظر بنیادی نزدیک شوید. در مورد ارزها، باید کل وضعیت اقتصاد کلان کشور/منطقه صادرکننده ارز را در نظر بگیرید. دلیل آن این است که ارز فقط به اندازه اقتصاد پشت آن قوی است. مهمترین عوامل در ارزیابی این موضوع به عنوان تفاوت بین تحلیل فنی و بنیادی مثال سلامت اقتصاد، بدهی ، منابع، قدرت دولت سیاست پولی مستقل، است. بهترین نمودار تحلیل تکنیکال را میتوانید در ترید لایو دنبال کنید
بهترین های ما: ترند تریدینگ و ولوم تریدینگ
نتیجه گیری
نتیجه همه اینها این است: اگر میخواهید در بازههای زمانی پایینتری معامله کنید، به خود زحمت ندهید. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانید با تحلیل فاندامنتال معامله کنید و از آنها به نفع خود استفاده کنید. بهترین کار این است که فقط بر روی تحلیل تکنیکال تمرکز کنید.
اگر بیشتر شبیه یک سرمایه گذار هستید و نه یک معامله گر روزانه، پس به نظر ما بهترین کار این است که تحلیل تکنیکال را با تحلیل فاندامنتال فارکس ترکیب کنید. به این ترتیب می توانید به عنوان مثال، سهام، شاخص ها (با استفاده از تحلیل فاندامنتال) پیدا کنید و سپس می توانید مکان هایی را در نمودار پیدا کنید که در آن این دارایی ها را خریداری خواهید کرد (با تحلیل تکنیکال). بهترین راه برای جستجوی چنین مکان هایی به نظر ما با پرایس اکشن و ولوم پروفایل است که از نظر ترندویزارد بهترین ابزار تحلیل تکنیکال است.
دیدگاه شما