نقش هوش در موفقیت در بازار سهام


توصیه من دوستان و اعضای تیم یکسان است: هیچ چیز در این زندگی ساده نیست.
مهم نیست که چقدر باهوش هستید. مهم این است که چگونه می توانید افراد دیگر را به هم وصل کنید ، درک کنید و از آنها الهام بگیرید.هرگز به این دلیل که باهوش هستید مغرور نشوید.
در پایان ،افرادی که احساسات را می فهمند ، که برنده روز می شوند.

کارمندان با ضریب هوشی بالا را استخدام کنیم یا کارمندان با هوش هیجانی بالا؟

یک باور عمومی می‌گوید افراد موفق ضریب هوشی (IQ) بالاتری دارند و باهوش هستند. به نظر می‌رسد یکی از عوامل موفقیت در کسب‌وکارها دارا بودن هوشمندی بیشتر باشد. روزانه هزاران مقاله درباره تقویت ذهن و IQ منتشر می‌شود و به مردم آموزش می‌دهند چگونه کارهای خود را هوشمندتر انجام دهند تا در زندگی و تجارت موفق‌تر باشند اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد هوش هیجانی (EQ) نیز نقش به‌سزایی در موفقیت افراد دارد و شاید از IQ هم مهم‌تر است. یک روان‌شناس اصرار دارد اگر شما دایم به دنبال هوشمندی بیشتری هستید تا موفق‌تر شوید، وقت خود را تلف می‌کنید.

در ابتدا اجازه بدهیم نگاهی به تعریف و تفاوت IQ و EQ داشته باشیم.

IQ (Intelligence Quantity) که در زبان فارسی با عبارت‌های «هوش»، «ضریب هوشی» یا «بهره هوشی» مترادف است، یک عبارت آشنا برای همه مردم است و به عنوان یک معیار برای قدرت ذهنی افراد شناخته می‌شود.

مثلا می‌گویند آلبرت انیشتن، دانشمند معروف معاصر ما IQ بسیار بالایی داشته است. آزمون‌هایی برای تعیین IQ افراد وجود دارد.

روانشناسان برای محاسبة بهره هوشی از فرمولی ساده استفاده می‌کنند. در این فرمول سن ذهنی فرد بر سن زمانی او تقسیم و سپس در عدد 100 ضرب می‌شود. اگر بخواهیم کمی این فرمول را ساده‌تر کنیم، می‌توانیم بگوییم، اگر توانایی ذهنی فردی کاملا برابر با توانایی باشد که همسالان او در آن محدوده سنی دارند، بهره هوشی او مساوی با عدد 100 خواهد بود.

موسسه‌های بین‌المللی هستند که آزمون‌های IQ را برگزار می‌کنند. اخیرا در یکی از این آزمون‌ها یک دختر ۱۲ ساله توانسته بود برای اولین بار در دنیا امتیاز انیشتن را شکسته و امتیاز بیشتری کسب کند که نشان‌دهنده IQ بالای او است اما آیا این دختر را از هم‌اکنون باید فرد موفقی دانست؟

اینجا است که هوش هیجانی (Emotional intelligence) وارد معرکه می‌شود. هوش هیجانی با هوش عاطفی و هوش احساسی مترادف و یکسان است و شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان‌های خود است.

به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد، سه مؤلفه هیجانی را به طور موفقیت‌آمیزی با یکدیگر تلفیق می‌کند: «مؤلفه شناختی، مؤلفه فیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری.»

در علم مدیریت ثابت شده است یکی از عوامل موفقیت مدیران و رهبران کسب‌وکارها بهره‌مندی از EQ بالا است چون این افراد توانایی بالاتری برای کنترل و هدایت سازمان تحت مدیریت‌شان دارند. خلاقیت، ارتباطات، به‌کارگیری حواس پنج‌گانه و استفاده از تجربیات همگی در زیرمجموعه EQ هستند.

سوال اینجا است که برای موفقیت در کسب‌وکار و البته زندگی به IQ بیشتر نیاز داریم یا EQ؟ اگر می‌خواهیم یک مدیر برای سازمان‌مان انتخاب کنیم؛ بهتر است IQ بالاتری داشته باشد یا EQ؟ اگر می‌خواهیم برای پست‌های حساس شرکت‌مان، نیروی جدید استخدام کنیم؛ بیشتر روی آزمون‌های ضریب هوشی تاکید کنیم یا به دنبال سنجش هوش هیجانی داوطلبان باشیم؟

دکتر توماس چامورو، از روان‌شناسان دانشگاه کلمبیای امریکا سال‌ها روی این موضوع کار کرده است و نتایج تحقیقات خود را به صورت یک مقاله منتشر ساخت.

خلاصه مقاله این دکتر روان‌شناس این است که «آموزش مغز، اتلاف وقت است.» این دانشمند، مخالف یادگیری و تقویت ذهن و گسترش مهارت‌های آن در طول زندگی نیست اما اعتقاد دارد این رویکرد برای بهبود وضعیت افراد بی‌فایده است.

تحقیقات دکتر توماس نشان می‌دهد برنامه‌های آموزش مغز، حل جدول و پازل، ورزش‌ها و تمرین‌های ذهنی و انواع تلاش‌های دیگر رایج و مرسوم کمکی به تغییر رویکردهای ذهنی افراد برای رسیدن به موفقیت و حل بهتر مشکلات نمی‌کنند و در عوض مردم باید روی دست یافتن به روش‌های کارامد و موثر برای «هوشمندتر» انجام دادن کارها تمرکز کنند.

EQ مشکلات بیشتری حل می‌کند

دکتر توماس در مقاله خود به چندین روش موثر برای حل مشکلات از طریق EQ اشاره کرده است و بعد اثبات می‌کند هوش هیجانی می‌تواند مشکلات واقعی بیشتری در زندگی روزمره مردم را حل کند.

مردم نیاز به مهارت‌هایی دارند تا با استفاده از اطلاعات خام، مشکلات خود را حل کنند و این دقیقا برعهده هوش هیجانی است. دکتر توماس اکیدا توصیه می‌کند افراد برای رسیدن به موفقیت بیشتر در زندگی و به‌خصوص مسایل کاری و تجاری به‌جای تقویت ذهن و تاکید روی IQ، بیشتر روی تقویت EQ سرمایه‌گذاری و تمرکز کنند.

وی می‌گوید در حالی که شخصیت ما به طور ژنتیکی شکل گرفته است اما می‌توانیم عادت‌های خود را در امور ساده زندگی یا مواجه با رویدادهای مختلف تغییر دهیم که در نهایت منجر به روابط اجتماعی بهتر شوند و کارایی و بهره‌وری بیشتری به همراه داشته باشند.

این دکتر روان‌شناس با مثال‌هایی درباره مدیریت و کنترل «استرس» نشان می‌دهد چگونه افراد می‌توانند سود سهام بیشتری دریافت کنند یا در بازار سهام موفق‌تر ظاهر شوند. همچنین، افرادی که بتوانند روابط اجتماعی خود را بهتر مدیریت کنند و ارتباطات قوی‌تری داشته باشند، سریع‌تر و بهتر می‌توانند چالش‌های زندگی و کاری را مدیریت کنند.

گاهی اوقات یک مشکل پیچیده مدیریتی به هیچ‌گونه بهره هوشی یا IQ نیاز ندارد و تنها کافی است بلد باشید کمی کارمندان را تهییج کنید. در مقالات مدیریتی بارها این موضوع مطرح شده است که افرادی مانند «استیو جابز» یا «بیل گیتس» بیشتر از اینکه IQ بالایی داشته باشند؛ از EQ بالایی برخوردار بودند و می‌دانستند چگونه باید مشکلات را حل کرد و کسب‌وکارشان را به پیش ببرند.

در نهایت، دکتر توماس در مقاله خود از افراد مختلف می‌خواهد به‌جای تاکید و تمرکز روی IQ به سراغ تقویت و توسعه EQ بروند.

برای شخصیت، استخدام کن؛ برای مهارت شغلی، آموزش بده

چندین سال است که نتیجه تحقیقات دکتر توماس به طور ضمنی در فضای مدیریت کسب‌وکارها پیاده‌سازی می‌شود.

در سال‌های دور مرسوم بود که سازمان‌ها و شرکت‌ها برای استخدام نیروی انسانی آزمون IQ برگزار می‌کردند اما در چند سال اخیر شاهدیم که برخی شرکت‌ها کمتر به آزمون‌های IQ توجه کرده و بیشتر روی آزمون‌های EQ تمرکز کرده‌اند. تجربه ثابت کرده است تنها ۱۰ الی ۲۵ درصد کارایی افراد براساس IQ و مابقی براساس EQ است.

یعنی ۷۵ درصد موفقیت یک کارمند براساس توانایی مهارت او در برقراری ارتباطات، کنترل هیجان‌ها، مدیریت روندها و به کارگیری خلاقیت در کار است. بسیاری از کسب‌وکارها با استفاده از آزمون‌های هوش هیجانی سعی می‌کنند شناختی از شخصیت و مهارت‌های فردی داوطلب استخدام به دست بیاورند و کمتر روی مهارت‌های شغلی و فنی وی حساب باز می‌کنند.

این شرکت‌ها پس از استخدام نیروی انسانی سعی می‌کنند با برگزاری دوره‌های شغلی و حتا ارتقای EQ، فرد را برای پست ویژه سازمانی‌اش آموزش بدهند. جمله معروفی در مطالب مدیریتی هست که نکات ریز و زیبایی دارد: «افراد را برای شخصیت آن‌ها استخدام کن و برای افزایش مهارت شغلی به آن‌ها آموزش بده».

از سوی دیگر، افراد با هوش هیجانی بالا بهتر می‌توانند در کارهای تیمی شرکت کنند. آن‌ها بهتر می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. همچنین مطالعات بسیاری نشان داده‌اند افراد با EQ بالاتر کارایی بهتری در محیط‌های کاری دارند، رهبران خوبی هستند، اعتماد به نفس بالاتری دارند، صادق هستند و از نظر دیگران دوست‌داشنتی‌تر از افرادی هستند که از EQ پایین‌تری برخوردارند.

مختصات دنیای جدید

در تحقیق دیگری که نتایج آن در نشریه Science منتشر شده است؛ بررسی شده كه برای مشاغل جدید و در حال رشد افراد با ضریب هوشی بالاتر مناسب‌تر هستند یا افراد با هوش هیجانی بالاتر.

در این تحقیق مشاغلی که با اینترنت و سامانه‌های آنلاین سروکار دارند، شغل‌هایی که با روبات‌ها در تعامل هستند و کارهای مرتبط با شبکه‌های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه این تحقیق باز هم نشان می‌دهد مشاغل امروزی و به‌خصوص مشاغل آینده نیاز بیشتری به هوش هیجانی دارند و وجه ضریب هوشی کم‌رنگ‌تر می‌شود چون می‌توان بسیاری از کارهای پیچیده فکری یا حل مسئله را به هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی سپرد.

در حال حاضر، بسیاری از کارها در شبکه‌های اجتماعی را بات‌ها انجام می‌دهند اما فاقد شخصیت و هویت هستند و نمی‌توانند ارتباطاتی پویا میان اعضای یک صفحه یا کانال برقرار کنند.

اما افرادی که EQ بالایی دارند در شبکه‌های اجتماعی یا سرویس‌های موبایل بهره‌وری به مراتب بیشتری دارند و از ابزارهای ارتباطی جدید و فضای مجازی بیشترین استفاده خواهند برد.

هوش مصنوعی؛ مهمترین تکنولوژی عصر حاضر و دارای نقش استراتژیک در صنایع

مدرس و مشاور بازاریابی دیجیتال و هوش مصنوعی گفت: امروز جایگاه هوش مصنوعی در تمامی صنایع بسیار استراتژیک است و می توانیم بگوییم هوش مصنوعی مهمترین تکنولوژی عصر حاضر است و در حال حاضر کاملاً قابل بهره برداری است، زیرا زیرساخت های ارتباطات، جمع آوری اطلاعات و پردازش کامپیوترها افزایش یافته است و این دقیقاً منطبق با انقلاب صنعتی چهارم و تحول دیجیتال است.

دکتر سامان صادق زاده مشاور و مدرس بازاریابی دیجیتال و هوش مصنوعی در گفتگو با خبرنگار ایراسین درباره ضرورت تحول دیجیتال در صنایع تولیدی گفت: در عصر حاضر ما وقتی به دنبال افزایش بهره وری و بهبود فرآیندها هستیم باید به سمت تحول دیجیتال برویم، به خاطر اینکه تحول دیجیتال در وهله اول از داده استفاده می کند و این داده ها در بخش فرآیندی و چه در لایه های بالاتر به سمت بهبود پیش می رود.

صادق زاده در ادامه به هوشمند شدن کارخانه ها اشاره کرد و افزود: در مورد فرآیند های تولیدی می توانیم به این موضوع اشاره کنیم که یک کارخانه چطور می تواند هوشمند باشد؟ یک کارخانه زمانی هوشمند است که بتواند محصول معیوب را حین فرآیند تولید تشخیص بدهد و آن را ردیابی کند یا بتواند تعمییر و نگهداری دستگاه هایش را پیش بینی کند تا کمترین زمان توقف تولید را داشته باشد. کارخانه ای هوشمند است که بتواند هوشمند و برخط نسبت به تقاضای بازار، وضعیت تامین و موجودی خودش، تولید را مدیریت کند. بتواند تولیدات بدون نقص داشته باشد، کیفیت محصولاتش را به حداکثر برساند و نقش هوش در موفقیت در بازار سهام هزینه های خودش را کاهش دهد و در نهایت کارخانه ای هوشمند است که بتواند رضایت کارکنانش را افزایش دهد یعنی وقتی که بخشی از کارهای روزمره یا حتی کارهای خطرناک به ماشین ها منتقل شود و ماشین ها بتوانند کار را انجام دهند. لذا در تحول دیجیتال ما در مورد این صحبت می کنیم که باید کارخانه خودمان را هوشمند کنیم تا این فرآیند ها ایجاد شود.

وی به جایگاه هوش مصنوعی در صنایع پرداخت و افزود: امروز جایگاه هوش مصنوعی در تمامی صنایع بسیار استراتژیک است و می توانیم بگوییم هوش مصنوعی یا ( AI ) مهمترین تکنولوژی عصر حاضر است. هوش مصنوعی از سال های 1950 تا 1955 شروع شده و تا به امروز ادامه داشته است و در حال حاضر این تکنولوژی کاملا قابل بهره برداری است. دلیل آن این است که زیرساخت های ارتباطات، جمع آوری اطلاعات و پردازش کامپیوترها افزایش یافته است و این دقیقاً منطبق با انقلاب صنعتی چهارم و تحول دیجیتال است.

وی در خاتمه خاطر نشان کرد: اگر ما بتوانیم از دیتا در تصمیم گیری استفاده کنیم مطمئنا می توانیم به هدفمان یعنی افزایش بهره وری برسیم. شما یک فرآیند تولید را در نظر بگیرید که در آن تمامی مراحل تولید با استفاده از سنسورها و دوربین ها بازنگری می شود و اطلاعات آن ذخیره می شود. حالا حجم این اطلاعات به اندازه ای بالا خواهد رفته که توسط انسان قابل تحلیل نیست و ما برای آنکه واکنش آنی نسبت به دیتا داشته باشیم نیاز به استفاده از هوش مصنوعی داریم. لذا امروزه می توانیم از هوش مصنوعی در مدیریت عملیات، مدیریت انبار، ردیابی موجودی، کیفیت محصوات، تعمییرات و نگهداری، تامین و لجستیک، ایمنی و سلامت کارکنان و. استفاده کنیم.

بهره هوشی ( IQ ) ، مقلوب هوش هیجانی ( EQ ) در تجارت

بهره هوشی ( IQ ) ، مقلوب هوش هیجانی ( EQ ) در تجارت

همیشه افرادی وجود دارند که از لحاظ بهره هوشی متوسط اند و در محیط کار پیش خود فکر کنند به خاطر اینکه باهوش نیستند موفق نخواهند شد و یا همیشه یک زندگی در سایه افراد موفق خواهند داشت و این افراد فکر می کنند که انسانهای باهوش همیشه برنده اند اما این تفکر اشتباه است. اگر کمی دقیق تر به اطراف خود نگاه کنیم خواهیم دید که مثال نقض های بسیاری را خواهیم یافت.
در حقیقت تنها هوش خام و ضریب هوشی بالا برای موفقیت در زندگی کافی نیست زیرا زندگی و یا کسب و کار دارای ابعاد مختلی است که نیازمند عناصری مانند احساسات ، روابط عمومی و سخت کوشی است.در این مقاله می خواهم به سه موضوعی اشاره کنیم که اگر کمی دقت کنید خواهید دید که ما در زندگی گاها آنها را فراموش می کنیم .

EQ از IQ پیشی می گیرد

یک جمله معروف می گوید “مردم آنچه را که شما گفتید فراموش خواهند کرد ، مردم آنچه را که انجام داده اید فراموش می کنند ، اما مردم هرگز فراموش نخواهند کرد که چگونه آنها را احساس کرده اید.” این امر قطعاً در حوزه تجارت صادق است. مردم احساسات می خرند ، نه محصول. در اصل افراد کارآفرین معمولا در شروع کار فقط از روی اشتیاق عمل می کنند و نه منطق . به طور کلی اگر نام هوش هیجانی را هم ندانیم معمولا به دنبال یافتن این نوع افراد هستیم.
برخلاف ضریب هوشی ( IQ ) که تا حد زیادی ژنتیکی است ، هوش هیجانی (EQ) قابل رشد و توسعه است . افراد دارای EQ بالا می توانند با روح شخص دیگری صحبت کنند و درنهایت بر رفتار آنها تأثیر بگذارند. در محل کار ، هوش هیجانی (EQ) هر روز هفته ضریب هوشی (IQ) را شکست می دهد.

فروتنی راه را هموار می کند

انسان بودن به معنای داشتن فهم و درک از محیط اطراف است. بعضی افراد اعتقاد بر این دارند که باید در محیط کار به تنهایی کار کرد و موفق شد . با این کار شما از افراد دیگر فاصله خواهید گرفت و این اصلا خوب نیست.
برعکس گفته قبل، فروتنی موفقیت اصلی است. زیرا همه بالاخره روزی به مشکل خواهند خورد و وقتی شما اطرافیانتان را برای خود نگه دارید آنها داوطلبانه به شما کمک خواند کرد. افرادی که تواضع در فکر ، کلمه و کردار نشان می دهند به سرعت در داخل سازمان رشد می کنند ، زیرا مردم به طور طبیعی تمایل دارند که به آنها در موفقیت کمک کنند. از طرفی افراد مغرور و متکبر حتی اگر دارای هوش بالا هم باشند چون قادر به کسب وفاداری از اطرافیان نیستند معمولا پیشرفت نخواهند کرد.

نکته مهم پشتکار

شاید مهمترین عامل در تعیین موفقیت ، پشتکار باشد.پشتکار داشتن نکته دیگری برای تقویت شخصیت است. فردی یا تیمی که پشتکار از خود نشان می دهد ، می تواند در مقابل صدمات و سختی های راه دوام بیاورد. این انعطاف پذیری است که تیم های موفق را قادر می سازد از مشکلات ناشی از افسردگی ، بی حالی و بی عدالتی که افراد هنگام مواجهه با آن با مشکل روبرو هستند جلوگیری کنند.
بعضی از افراد بسیار باهوش آنقدر از شکست و سختی می ترسند که هرگز ریسکی نمی کنند. آنها در حالت سکون می ایستند در حالی که دیگران دنیا را به جلو سوق می دهند. همین امر باعث می شود تیم ها یا افراد پیشرو در عین حال که شکستهای بسیاری می خورند ولی با سخت کوشی و پشتکار به جلو پیش روند.
همان طور که چرچیل میگوید:” موفقیت رفتن از شکست، به شکست بعدی بدون از دست دادن اشتیاق است.”

هیچ چیز ساده نیست

سامانه حضور و غیاب آنلاین

توصیه من دوستان و اعضای تیم یکسان است: هیچ چیز نقش هوش در موفقیت در بازار سهام در این زندگی ساده نیست.
مهم نیست که چقدر باهوش هستید. مهم این است که چگونه می توانید افراد دیگر را به هم وصل کنید ، درک کنید و از آنها الهام بگیرید.هرگز به این دلیل که باهوش هستید مغرور نشوید.
در پایان ،افرادی که احساسات را می فهمند ، که برنده روز می شوند.

آشنایی با رشته مدیریت بورس/ رشته‌های مرتبط با بورس و سرمایه‌گذاری

اقتصاد یک کشور یکی از ارکان مهم و حیاتی بقای آن محسوب می‌شود، هر چه اقتصاد کشوری خوب باشد مردم آن در رفاه و آسایش بیشتری خواهند بود. اقتصادی که تنها با مشارکت تعداد محدودی است افراد سرمایه‌دار، و دارایی‌های عمومی و دولتی شکل می‌گیرد نمی‌تواند جایگاه خود را بهبود بخشد، بلکه نیاز است مردم نیز با درگیر ساختن سرمایه‌های خرد و کلان خود در بخش‌های سرمایه‌گذاری، اقتصاد قوی و محکمی برای کشور خویش ایجاد کنند، در این حالت خودشان نیز به سود و منفعت خواهند رسید.

موضوعات مالی و سرمایه‌گذاری امروزه در تمام دنیا و مخصوصاً ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است و افراد زیادی می‌خواهند تا سرمایه‌های خود را در این بازار وارد کند، اما چگونه؟

طبیعتاً افراد عادی اطلاعات کمی در این مورد دارند و نیاز دارند تا از توانایی‌ها و دانش افراد متخصص در این حوزه بهره بگیرند تا بتوانند سرمایه‌گذاری‌های مطمئنی انجام دهند. برخی رشته‌های تحصیلی در دانشگاه‌های ایران ایجاد شده‌اند که مربوط به این مباحث هستند مانند رشته‌های مدیریت بورس و اوراق بهادار و مدیریت امور مالی و برخی رشته‌هایی که تا حدودی با این مباحث مرتبط هستند مانند حسابداری، اقتصاد و…

اگر شما نیز به رشته‌هایی که با بورس، امور مالی و سرمایهگذاری سروکار دارند علاقه‌مندید و دوست دارید در مورد آن‌ها بیشتر بدانید، ادامه‌ی مطلب را دنبال کنید.

بورس چیست؟

بهتر است ابتدا از بورس و مدیریت بورس یک تعریف کلی داشته باشیم و آن را بهتر بشناسیم. بورس مکانی که در آن اوراق بهادار، دارایی‌های مالی از قبیل سهام، اوراق مشارکت و غیره مورد معامله قرار می‌گیرد. درواقع در بازار بورس، سهام شرکت‌های خصوصی و دولتی برای مردمی که دارای سرمایه‌های کوچک و بزرگ هستند به فروش گذاشته می‌شود و درنتیجه طرفین این قراردادها از خرید یا فروش سهام سود می‌برند، یعنی بخش‌های دولتی و خصوصی برای انجام پروژه‌های بلندمدت خود سهام خود را وارد بازار بورس می‌کنند و مردم با خرید آن‌ها از سود حاصله از این سرمایه‌گذاری برخوردار می‌شوند.

بورس جایی است که سرمایه‌های راکد مردم را به‌صورت سرمایه‌های فعال در جامعه تبدیل می‌کند و به همان میزان که مردم در بورس مشارکت داشته باشند سرمایه‌ی لازم برای پروژه‌های دولتی و خصوصی فراهم می‌شود درنهایت هر دو طرف از آن سرمایه به سود خوبی می‌رسند و اقتصاد کشور رشد و پیشرفت خوبی خواهد داشت.

انتخاب رشته نهم به دهم، هدایت تحصیلی

معرفی رشتههای مرتبط با بورس

تمام افراد و مردم می‌توانند در بورس شرکت کنند و سرمایه‌ی خود را در این بازار وارد کنند اما اگر دانش، تخصص و تجربه‌ی کافی در این مورد داشته باشند و از ضرر و زیان و تمامی قوانین حاکم بر بازار بورس آشنا شوند راحت‌تر و با اطمینان بیشتری می‌توانند در این حوزه موفق شوند.

تمام افرادی که دارای سرمایه هستند مطمئناً نمی‌توانند رشته‌های مرتبط با بورس را در دانشگاه بگذرانند اما آن‌ها می‌توانند با مشورت افرادی که دانش این کار را دارند از تجربه و علم آن‌ها بهره ببرند. در کشور ما نیز برخی رشته‌های دانشگاهی وجود دارد که دانش‌آموزان می‌توانند با گذراندن آن، هم وارد سرمایه‌گذاری‌های بورس شوند و هم می‌توانند به‌عنوان مشاور مالی شرکت‌ها و افراد مختلف به فعالیت بپردازند که با توجه به نیاز کشور و اهمیت یافتن سرمایه‌گذاری، آینده‌ی کاری خوبی برای این افراد وجود دارد.

معرفی رشتهی بورس و نقش هوش در موفقیت در بازار سهام اوراق بهادار

با توجه به نقش کلیدی بازار سرمایه در کشور، سازمان بورس و اوراق بهادار برای تربیت کارشناسان و نیروهای کارآمد با همکاری شرکت اطلاع‌رسانی و خدمات بورس اقدام به طراحی رشته‌ی بورس و اوراق بهادار کرده است تا این افراد بتوانند با توجه به مهارت‌ها و آموزش‌هایی که می‌بینند در حوزه‌های مختلفی همچون سرمایه‌گذاری، بانکداری، بیمه، مدیریت ریسک، مهندسی مالی و … مشغول به کار شوند.

در حال حاضر این رشته دارای آینده‌ی شغلی بسیار مناسبی است و احتمال می‌رود آینده‌ی درخشانی برای فارغ‌التحصیلان خود فراهم کند.

افرادی که در این رشته‌ها تحصیل می‌کنند مهارت‌های زیر را به دست می‌آورند:

  • تجزیه‌وتحلیل مالی
  • شناخت قوانین و مقررات حاکم بر معامله‌گری
  • شناخت ابزارهای مالی
  • شناخت قوانین و مقررات معامله‌گری
  • توانایی تجزیه‌وتحلیل مالی
  • توانایی پیش‌بینی روند شاخص قیمت‌ها
  • توانایی کار با نرم‌افزارهای تحلیل و پیش‌بینی
  • و…

انتخاب رشته بر مبنای اصول علمی

معرفی رشته‌ی مدیریت امور مالی

با پیشروی سیاست‌های اقتصادمحور و تشکیل بازارهای سرمایه در نقش هوش در موفقیت در بازار سهام ایران و جهان موجب شده تا هر شرکت، نهاد و سازمانی برای ادامه‌ی فعالیت‌های مالی خود به مشاورین مالی نیاز داشته باشد. کسانی که بتوانند در حوزه‌ی مدیریت سرمایه تخصص داشته باشند و شرکت‌ها را در سرمایه‌گذاری‌های سودآور کمک کنند.

فارغ‌التحصیلان رشته‌ی مدیریت امور مالی در کنترل هزینه، قیمت‌گذاری، پیش‌بینی سود، اندازه‌گیری بازده موردنظر پروژه‌ها، مدیریت دارایی‌ها و مدیریت منابع مالی متخصص می‌شوند.

همان‌طور که گفته شد با افزایش تمایل مردم به شرکت در بورس و سرمایه‌گذاری و افزایش شرکت‌های سرمایه‌گذاری، بازار کار گسترده‌ای را پیش روی تحصیل‌کرده‌های رشته‌ی مدیریت امور مالی قرار داده است. این افراد علاوه بر مشاوره‌ی مالی که می‌توانند برای شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف انجام دهند با دانش‌شان، خود نیز می‌توانند به سرمایه‌گذاری بپردازند و درآمد خوبی داشته باشند.

دیگر رشته‌های مرتبط با بازار بورس و سرمایه‌گذاری

از رشته‌هایی که می‌توانند در بازار بورس و سرمایه‌گذاری موفق عمل کنند می‌توان به رشته‌های مدیریت بازرگانی، حسابداری و اقتصاد اشاره کرد. فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها می‌توانند به‌عنوان تحلیل‌گر مالی، در کنار افراد، نهادها و سازمان‌های مختلف در بورس و سرمایه‌گذاری‌های مالی حضور موفقی داشته باشند.

کلام آخر

افرادی که در رشته‌های مرتبط با بورس، اقتصاد، مدیریت مالی و غیره تحصیل کرده‌اند می‌توانند در بورس و سرمایه‌گذاری‌های مختلف عملکرد بهتری داشته باشند، چراکه سرمایه‌گذاری در بورس نیازمند داشتن برخی آموزش‌ها و اطلاعات است.

قوانین و مفاهیم و نکات بسیار زیادی در بورس وجود دارد که اگر فردی بدون آموزش یا مشورت با فرد صاحب‌تجربه بخواهد سرمایه‌گذاری کند احتمال می‌رود متحمل زیان و ضرر بالایی شود. ازاین‌رو توصیه می‌شود افرادی که به سرمایه‌گذاری‌ها و بورس علاقه دارند در رشته‌های مرتبط که در مطلب بالا اشاره کردیم تحصیل کنند و با کسب تجربه و مهارت سرمایه‌گذاری‌های درستی انجام داده و به‌عنوان مشاور مالی برای دیگران، فعالیت شغلی خوب و درآمد مناسبی به دست آورند.

۶ راز موفقیت ایلان ماسک در تجارت

علت موفقیت ایلان ماسک، برترین کارآفرین حال و حاضر جهان، چیست؟

ایلان ماسک، ثروتمندترین فرد جهان، دیدگاه‌های جالبی درباره تجارت و زندگی دارد

ایلان ماسک، کارآفرین و میلیاردر معروف، موفق شد در هفته‌ای که گذشت، جف بزوس، بنیانگذار آمازون را کنار زده و لقب ثروتمندترین مرد جهان را از آن خود کند. سهامدار اصلی تسلا و بنیانگذار شرکت موفق اسپیس‌ایکس به لطف رشد پیوسته و خیره‌کننده سهام شرکت خودروسازی خود با حدود ۲۰۸ میلیارد دلار ثروت، اکنون یکی از موفق‌ترین کارآفرینان و تاجران تاریخ به‌شمار می‌رود. اما علت موفقیت ایلان ماسک چیست؟ این شما و این راهنمای موفقیت در تجارت از نظر ایلان ماسک!

آنچه در ادامه می‌خوانید، نکات کلیدی در دیدگاه ایلان ماسک به تجارت است که نقش قابل ملاحظه‌ای در موفقیت او داشته‌اند:

۱. همه‌چیز پول نیست

این موضوع بدون‌شک یکی از نکات کلیدی در نگرش ایلان ماسک به تجارت است. نگاهی به مصاحبه‌ او بیندازید. او بارها گفته که دقیقا نمی‌داند چقدر ثروت دارد. «اینطور نیست که کپه‌ای از پول جایی جمع کرده باشم. درواقع من تنها تعداد رأی مشخصی در تسلا، اسپیس‌ایکس و سولارسیتی دارم و بازار برای این حق رأی ارزش تعیین می‌کند.» البته ماسک «به‌شرطی که از روش‌های اخلاقی و با رفتارهای درست انجام شود» مشکلی با کسب ثروت ندارد، اما این موضوع انگیزه اصلی او به‌شمار نمی‌رود.

واضح است که این رویکرد جواب داده است. کسی که الهام‌بخش شخصیت تونی استارک یا همان آیرون‌من در جهان سینمایی مارول بوده، مشخص است که ثروت نقش مهمی در زندگی‌اش دارد. بخش بزرگی از ثروت فعلی او ناشی از عملکرد فوق‌العاده تسلا بوده‌ که در سال اخیر با رسیدن به ارزش بازار ۷۰۰ میلیارد دلاری تبدیل به ارزشمندترین شرکت خودروسازی جهان شده.

با این پول می‌توانید فورد، جنرال‌موتورز، ب‌ام‌و، فولکس‌واگن و فیات‌ کرایسلر را بخرید و کماکان پول اضافی برای خریدن فراری داشته باشید. اما او در آستانه ۵۰ سالگی فکر نمی‌کند ثروتمند بمیرد. احتمالا بیشتر ثروتش صرف احداث پایگاهی در مریخ خواهد شد و تعجبی نخواهد داش ت اگر این پروژه تمام ثروت او را ببلعد.

۲. اشتیاق داشته باشید

طرح پایگاه مریخ به‌خوبی کلید موفقیت در نظر ایلان ماسک را نمایش می‌دهد. او می‌گوید: «آدم‌ها می‌خواهند آینده بهتر باشد. آدم‌ها چیزهای جدید و هیجان‌انگیزی که زندگی را راحت‌تر می‌کنند، دوست دارند. من انتظار داشتم سفر ما به ماورای زمین ادامه پیدا کند. انسان‌ها روی مریخ فرود بیایند، پایگاهی در ماه داشته باشیم و می‌دانید؛ پروازهای منظم به مدار زمین برقرار باشد.» وقتی این اتفاق نیفتاد، ماسک پروژه «واحه‌ای در مریخ» را کلید زد. واحه به نقطه‌ای سرسبز در میان صحرا گفته می‌شود. هدف این پروژه فرستادن یک گلخانه کوچک به سیاره سرخ و ایجاد هیجان عمومی در مردم درباره اکتشاف فضایی بود تا دولت آمریکا متقاعد شود بودجه ناسا را افزایش دهد.

در گیرودار این پروژه بود که ماسک فهمید مشکل «نبود اراده» نیست، بلکه «نبود راه‌حل» است. فناوری فضایی بسیار گران‌تر از آنچه باید، شده‌ بود. همین جرقه باعث تاسیس اقتصادی‌ترین تجارت پرتاب ماهواره جهان یعنی اسپیس‌ایکس شد. نکته اینجاست که انگیزه اصلی کسب درآمد بیشتر نبود، بلکه هدف رساندن پای انسان به کره مریخ بود.

ماسک به خودش بیشتر به‌چشم یک مهندس نگاه می‌کند تا سرمایه‌دار و انگیزه او برای ادامه تلاش، نه پولدار شدن، که حل مشکلات فنی است. از نظر او معیار سنجش پیشرفت این موضوع است، نه دلارهایی که در بانک دارید. او می‌داند هر چالشی که توسط یکی از تجارت‌های او رفع می‌شود به تمامی افراد دیگری که می‌خواهند همان مشکل را حل کنند کمک می‌کند و این چرخه ابدی است. به همین دلیل هم او تمامی حقوق مالکیت معنوی فناوری‌های تسلا را عمومی کرد تا روند توسعه خودروهای الکتریکی شتاب بیشتری بگیرد.

یکی از جذاب‌ترین نکات تجارت‌های ایلان ماسک، جسورانه بودن آنها‌ست

۳. از آرزوهای بزرگ نترسید

یکی از جذاب‌ترین نکات تجارت‌های ایلان ماسک، جسورانه بودن آنها‌ست. او می‌خواهد صنعت خودروسازی را متحول کند، مریخ را مسکونی کند، قطارهای فوق‌سریع در تونل‌های خلأ بسازد، هوش مصنوعی و ذهن انسان را یکپارچه کند و صنایع انرژی خورشیدی و باتری را گسترش دهد.

تمامی این ایده‌ها یک فصل مشترک دارند؛ تمام پروژه‌های ماسک از آن دست فانتزی‌های آینده‌نگرانه‌ای هستند که در مجلات کودکان در دهه۸۰ میلادی دیده می‌شد. اسم تجارت حفاری ماسک The Boring Company است. او هیچ تلاشی برای پنهان‌کردن این نکته ندارد که فیلم‌ها و کتاب‌هایی که کودکی او در آفریقای جنوبی را پر می‌کردند، الهام‌بخش بسیاری از طرح‌هایش بوده‌اند.

تمامی اینها مقدمه‌ای برای پند سوم ماسک در تجارت است: بلندپرواز باشید. به نظر ماسک ساختار بسیاری از شرکت‌ها براساس آرزوهای کوچک بنا شده است. به‌گفته او «شرکت‌های بسیاری روند رشد گام‌به‌گام را انتخاب می‌کنند. اگر شما مدیرعامل یک شرکت بزرگ باشید و هدفی که در نظر می‌گیرید تنها بهبودی جزئی نسبت به وضع موجود باشد، حتی اگر پروژه بیش از آنچه باید طول بکشد یا به نتیجه نرسید هم، در مظان اتهام نخواهید بود. می‌توانید به‌سادگی بگویید تقصیر از من نبود و مشکل از تامین‌کنندگان بوده است.

اگر جاه‌طلب باشید و بخواهید تغییری اساسی نسبت به وضعیت موجود ایجاد کنید و به نتیجه نرسید، قطعا اخراج خواهید شد.» از نظر او به همین دلیل بسیاری از شرکت‌ها بر بهبود مستمر محصولات خود تمرکز می‌کنند و جرأت اندیشیدن به محصولات کاملا جدید را ندارند. بنابراین توصیه ماسک این است که اطمینان حاصل کنید وقت‌تان را صرف «کارهای واقعا مهم» می‌کنید.

۴. خطرپذیر باشید

این مورد دیگر برای همه روشن است. برای دستیابی به نتایج خوب باید خودتان هم در کار شریک باشید، هرچند ماسک خطرهای بیشتری را به نسبت سایرین به جان خریده است. وقتی در سال‌۲۰۰۲ ماسک سهام خود در دو تجارت اول خود یعنی PayPal و Zip2 را فروخت، در اوایل ۳۰‌سالگی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار ثروت داشت. او می‌گوید قصد داشت نصف ثروتش را در تجارت سرمایه‌گذاری کرده و نیمه دیگر را برای خود نگه دارد. هرچند روند وقایع با او همراه نبود و در سال ۲۰۱۶ به سختی توانست از تاریک‌ترین روزهای دوران کاری‌اش فاصله می‌گرفت. شرکت‌های جدیدش به انواع و اقسام مشکلات برخوردند و بحران اقتصادی سال‌۲۰۰۸ هم تبدیل به قوز بالای قوز شده بود.

ماسک در این باره می‌گوید: «من انتخاب سختی در پیش داشتم. می‌توانستم پولم را نگه دارم و بگذارم شرکت‌ها منحل شوند، یا باقی پولم را هم در این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کنم تا شانسی برای بقا داشته باشند.» او تمام پولش را وارد کار کرد، تا جایی که در مقطعی برای تامین هزینه‌های روزمره ناچار به قرض گرفتن از دوستان و آشنایان شده بود. ولی آیا فکر می‌کنید تصور ورشکستگی عذابش می‌داد؟ به گفته خودش «ممکن بود مجبور شوم بچه‌هایم را به مدرسه دولتی بفرستم، ایرادی ندارد، من خودم به مدرسه دولتی رفتم.»

ایلان ماسک نگران شکست خوردن در قمارهای بزرگ اقتصادی‌اش نیست، بلکه درپی تحقق بخشیدن به ایده‌های بزرگ است

۵. منفی‌باف‌ها را ندیده بگیرید

یکی از چیزهایی که ماسک را شگفت‌زده کرده بود – در سال‌۲۰۱۴ معلوم بود هنوز خیلی بابت آن عصبانی است– شادی بسیاری از صاحب‌نظران و مفسران اقتصادی از مشقت‌هایی بود که او تحمل می‌کرد. شاید مردم می‌خواستند او شکست بخورد، چون جاه‌طلبی او ممکن است به نظرشان گستاخانه باشد. او این نظر را قبول ندارد: «فکر می‌کنم گستاخی یعنی اینکه ما به‌جای آنکه بگوییم قصد داریم این کار را بکنیم و نهایت تلاشمان را به‌کار می‌بندیم، می‌گفتیم قطعا این کار را انجام می‌دهیم.» این نکته ما را به پند بعدی ماسک برای موفقیت در تجارت می‌رساند: به حرف منفی‌باف‌ها توجه نکنید.

ماسک فکر نمی‌کرد روزی تسلا یا اسپیس‌ایکس به سودآوری برسند و واقعیت این است که هیچ کس دیگری هم چنین تصوری نداشت. اما او حرف‌های منفی را ندیده گرفت و به کار خود ادامه داد. چرا؟

یادتان باشد او کسی است که معیار موفقیتش مسائل مهمی است که موفق به حل آن شده، نه مقدار ثروتی که کسب کرده است. به این فکر کنید که چنین دیدگاهی چه آرامش خاطری در فرد ایجاد می‌کند. او نگران نیست به خاطر شکست خوردن قمارهای بزرگ اقتصادی‌اش در چشم دیگران احمق جلوه کند، بلکه درپی تحقق بخشیدن به ایده‌های بزرگ است.

۶. از زندگی لذت ببرید

اگر به پندهای این راهنما عمل کنید و کمی بخت با شما یار باشد، شما هم فوق‌العاده ثروتمند و مشهور خواهید شد. سپس، می‌توانید کمی به خودتان بپردازید. ایلان ماسک یکی از معروف‌ترین معتادان به کار است. او مدعی است در دورانی که سعی می‌کرد فرآیند تولید تسلا مدل ۳ را راه بیندازد تا ۱۲۰ ساعت در هفته کار می‌کرد، اما پس از آن دوران به‌نظر می‌رسد او کمی درحال لذت‌ بردن از زندگی است.

او در این سال‌ها با روابط جنجالی، ماری‌جوانا کشیدن روی آنتن زنده و توییت‌های پرحاشیه‌اش توجه‌ها را به سمت خود جلب کرده است. با این حال رفتار غیرقابل‌پیش‌بینی او از قرار تاثیر منفی بر عملکرد کاری‌اش نداشته‌ و این کارآفرین موفق جاه‌طلب‌تر از همیشه است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.