بازده چیست؟
سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایهگذاری، بازده نامیده میشود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر داراییها در مدت مشابه و شاخصهای پولی، ارزیابی میگردد. بازدهی سرمایهگذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل میشود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب میتواند تابعی از افق سرمایهگذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینههای معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.
به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شدهای برای آنها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.
برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایهگذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشتهاند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه میپردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آنها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایهگذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه میباشد.
بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونهای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازدهی معقول حاضر میشوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمیشود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایهگذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب میشوند. در یک کلام میتوان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایهگذاری است.
انواع بازده در بازار سهام
در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام تقسیم میشود.
بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکتها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر میگیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روشهای تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه میشود.
بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه میباشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدمهای سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایهگذاری طی دوره مذکور است.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانهای داشته باشید. زیرا موجب میشود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.
نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی
همانگونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما را به یک معامله فرضی جلب میکنیم:
سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم میگیرد؛ با افق سرمایهگذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایهگذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی میشود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العادهای داشته و بر اساس سیاستهای مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.
حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه میباشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص میشود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.
۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰
۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰
۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰
تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار
طبق تحلیل فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد میباشد، که نشان دهنده شرایط ایدهآل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.
۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰
اما پس از گذشت یک سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان میرسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیانگر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص میشود؛ این سرمایهگذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.
۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰
با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه میرسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.
همانطور که خودتان میدانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی میباشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکتها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمیشود و مسلماً طولانیتر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، میتواند ناشی از پیش بینیهای بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسکهای سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایهگذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معاملهگری است، زیرا توانستهاید موقعیتهای معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونهای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آنها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبتهای کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.
عرضه اولیه | پذیرهنویسی چه فرقی با عرضه اولیه سهام دارد؟
دنیای بورس: یکی از موضوعاتی که این روزها به محل بحثی میان فعالان بازار سهام تبدیل شده است، موضوع شرکتهای سهامی عام و نحوه دادوستد سهام این شرکتهای در بازار سرمایه است. در این شرکتها قسمتی از سرمایه شرکت از طریق فروش سهام به مردم تامین میشود. به این منظور پس از واریز سرمایه تعهد شده از سوی موسسین در شماره حساب شرکت مربوطه، نوبت به پذیرهنویسی سهام میرسد. سپس مراحل ثبت شرکت در مراجع ثبت شرکتها و در نهایت با بازگشایی نماد مربوط به شرکت در بورس یا فرابورس، سهام مذکور مورد دادوستد قرار میگیرد. اما پذیرهنویسی چیست؟ چه تفاوتها و شباهتهایی میان پذیرهنویسی و عرضه اولیه سهام وجود دارد؟
- نقاط اختلاف پذیرهنویسی و عرضه اولیه سهام
در نگاه اول شاید پذیرهنویسی و عرضه اولیه سهام در نگاه سرمایهگذاران به ویژه سرمایهگذاران جدید بورسی از شباهت زیادی برخوردار باشند. یکی از شباهتهای پذیرهنویسی و عرضه اولیه، روش ثبت سفارش یا همان بوک بیلدینگ (Book Building) است. اما تفاوتها کجاست؟
1. در عرضه اولیه سهام در بورس یا فرابورس، محدوده قیمتی برای سهم در نظر گرفته میَشود به عنوان مثال طی اطلاعیهای از سوی مقام ناظر اعلام میشود که سهام شرکت در محدوده قیمتی 2130 تا 3050 ریال عرضه خواهد شد. از این رو متقاضیان سفارشهای خود را در این بازه قیمتی در سیستم معاملاتی وارد میکنند. پذیرهنویسی اما در قیمت اسمی یعنی 100 تومان انجام میپذیرد.
2. برای عرضه اولیه سهام یک بازه زمانی معمولا 2 ساعته در یک روز در نظر گرفته میَشود و سپس بر اساس سفارشهای ثبت شده در سیستم سهام به متقاضیان تخصیص پیدا میکند. در پذیرهنویسی اما مهلت زمانی حدکثر 30 روزه در نظر گرفته میَشود. پذیرهنویسان با شروع زمان پذیرهنویسی میتوانند سفارشهای خود را در سیستم معاملاتی ثبت کنند و این فرآیند تا زمانی که تمام اوراق مورد نظر شرکت مورد عرضه قرار گیرد ادامه پیدا میکند. این فرآیند ممکن است در همان روز اول پذیرهنویسی به اتمام رسیده یا تا پایان مهلت مقرر شده تداوم یابد.
3. مهمترین تفاوت پذیرهنویسی و عرضه اولیه سهام اما زمان قابل معامله شدن سهم شرکت در بازار سهام است. در عرضه اولیه بلافاصله در روز بعد از عرضه، نماد شرکت باز شده و با دامنه نوسان 5 درصدی آماده معامله میَشود. در پذیرهنویسی اما پس از اتمام فرآیند، باید مراحل مربوط به ثبت شرکت دنبال شود. این مرحله ممکن است روزها یا ماهها به درازا بکشد. پس از آن است که شاهد بازگشایی نماد معاملاتی در بازار سهام و انجام دادوستد خواهیم بود.
- پذیرهنویسی چیست؟
پذیرهنویسی در واقع عملی حقوقی است که به موجب آن شخص متعهد میشود تا قسمتی از سرمایه شرکت را تامین کند. فرآیند پذیرهنویسی مستلزم تهیه طرحی از طرف موسسان شرکت است که لازم است به امضای همه آنها رسیده باشد و به اداره ثبت شرکتها و در نقاطی که اداره ثبت شرکتها وجود ندارد، به اداره ثبت اسناد و املاک محل تسلیم شود.
- پذیرهنویسان چند نفر هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
در شرکت سهامی عام هیئت مدیره از حداقل 5 نفر از صاحبان سهم تشکیل میشود. از این رو تعداد پذیرهنویسان باید به حدی باشد که کل شرکا از پنج نفر کمتر نباشند. قانون برای حداکثر تعداد شرکا، شرطی را تعیین نکرده است. بنابراین ممکن است این تعداد بین 5 تا هزاران نفر باشد.
- تعهد پذیرهنویسی چیست؟
در فرآیند تعهد پذیرهنویسی، کارگزار پس از بررسی سهام شرکتهای متقاضی، بهای سهام را مشخص میکند و جهت معرفی شرکت برای پذیرهنویسی متعهد میشود تا باقیمانده اوراق بهاداری که تا پایان دوره عرضه اولیه خریداری نشده است را خریداری کند.
همچنین کارگزار پذیرهنویس باید به سازمان بورس وثیقه و شواهد لازم را ارائه و این اطمینان را ایجاد کرده باشد که میتواند به تعهدات پذیرهنویسی خود عمل کند.
یکی از مزیتهای روش تعهد پذیرهنویسی، جلوگیری از رفتارهای سفتهبازانه در هفتههای آغازین عرضه سهام شرکتها در بازار سهام است. همچنین باعث میشود تا سهام زودتر به قیمت واقعی خود در بازار برسد. با این کار واسطهها در بازار حذف میشوند و میزان ریسک سرمایهگذاری روی سهام شرکتهای بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام تازه وارد، کاهش پیدا میکند.
- مهلت پذیرهنویسی چقدر است؟
بر طبق تبصره یک ماده 23 قانون بازار اوراق بهادار، سازمان بورس تعیینکننده مدت زمان انجام پذیرهنویسی است که این مدت عموما بیشتر از 30 روز نخواهد بود. با این حال سازمان بورس میتواند با تقاضای موسسان و احراز ادله مستدل، حداکثر 30 روز دیگر پذیرهنویسی را تمدید کند. تبصره2 همین ماده مقرر کرده نتایج توزیع و فروش اوراق بهادار باید به سازمان اطلاع داده شود.
این امر به منظور حفظ حقوق سرمایهگذاران بوده تا سرمایه آنها بدون دلیل در بانک باقی نماند. تبصره 3 ماده فوق پیشبینی کرده که استفاده از وجوه دریافتی، پس از تکمیل فرآیند عرضه عمومی توسط سازمان مجاز است. از سوی دیگر در تبصره 4 این ماده آمده است در صورت عدم تکمیل فرایند عرضه عمومی، وجوه تادیه شده باید حداکثر ظرف مدت پانزده روز به سرمایهگذاران برگردانده شود.
- ورقه تعهد سهم شامل چه مواردی میشود؟
با «ورقه تعهد سهم»، تعهد پذیرهنویسی تحقق مییابد که این امر از قانون فرانسه اقتباس و در لایحه قانونی 1347 ذکر شده است. این ورقه پذیرهنویسان را قادر میسازد تا اطلاعاتی درباره شرکت کسب کنند. بر طبق ماده 13 لایحه قانونی 1347 ورقه تعهد سهم مشتمل بر این موارد است: «سرمایه شرکت. نام بانک و شماره حسابی که مبلغ لازم توسط پذیرهنویسان باید به آن حساب پرداخت شود.
تعداد سهام، مبلغ اسمی آن و همچنین مبلغی که در موقع پذیرهنویسی باید پرداخت شود. هویت و نشانی کامل پذیرهنویس. نام، موضوع و مرکز اصلی. مدت زمان تشکیل شرکت. شماره و تاریخ اجازه انتشار اعلامیه پذیرهنویسی و مرجع صدور آن و سرانجام درج اینکه پذیره نویس باید مبلغ پرداخت نشده سهام مورد تعهد را مطابق با مقررات اساسنامه شرکت پرداخت کند».
روشهای ارزشگذاری استارتاپها
وقتی یک استارتاپ راهاندازی میکنید قطعا برای رشد و چند برابر شدن آن برنامههای زیادی دارید؛ اما تقریبا شروع هیچ کاری بدون داشتن سرمایه اولیه ممکن نیست. پس هر استارتاپی نیاز به سرمایهگذار دارد. در واقع برای شما به عنوان یک کارآفرین، لازم است که طریقه ارزشگذاری استارتاپ خود را بدانید تا بتوانید در ازای دریافت سرمایه، درصدی از استارتاپ خود را به سرمایهگذار واگذار کنید تا سرمایهگذاران با توجه به تمام جزییات استارتاپ شما، حاضر به سرمایهگذاری شوند.
اما درصد منصفانهای که باید به سرمایهگذار واگذار شود چقدر است؟
این کاملا به ارزش اولیه شرکت شما بستگی دارد.
در این مطلب 9 روش معمول در ارزشگذاری استارتاپها را با شما مطرح میکنیم تا زمان جذب سرمایه ارزش حدودی استارتاپ خود را بهتر بدانید یا سریعتر با سرمایهگذار به توافق نهایی برسید.
ارزشگذاری به روش Berkus
روش برکس یک قانون ساده و راحت برای تخمین ارزش استارتاپ شما است. این روش توسط Dave Berkus نویسنده مشهور و سرمایهگذار فرشته در دهه 1990، ارائه شده است.
این روش به صورت کاملا کیفی صورت میگیرد. به این صورت که به هر یک از پارامترهای زیر امتیاز و سرمایهای تخصیص میگیرد. در مجموع با کنار هم قرار دادن این امتیازات ،عددی به عنوان ارزش استارتاپ بدست میآید. پارامترهای این روش عبارتند از:
- ایده مناسب و واقعی (ارزش اصلی و پایه و ریسک ایده و محصول)
- پروتوتایپ (ریسک تکنولوژی به کار رفته)
- کیفیت تیم مدیریت (ریسک اجرایی ایده)
- استراتژی ورود به بازار (ریسک بازار)
- عرضه ،فروش و رونق محصول (ریسک محصول)
این به شما یک ایده تقریبی از ارزش استارتاپ میدهد و مهمتر از آن، مواردی را که در استارتاپ خود باید تقویت کنید را به شما نشان میدهد. یکی از مزیتهای این روش این است که ریسکها و نقاط ضعف استارتاپ را مشخص میکند که این امکان را به شما میدهد تا در جهت رفع آنها تلاش کنید. توجه داشته باشید که کسی میتواند این روش را استفاده کند که تا به حال بر روی استارتاپهای زیادی سرمایهگذاری کرده است و به صورت کیفی ارزش هر پارامتر را میتواند تخمین بزند.
ارزشگذاری به روش Risk factor summation
این روش برای استارتاپهایی که هنوز به درآمد نرسیدهاند کاربرد دارد. در این روش ابتدا بر اساس استارتاپها و شرکتهای مشابه ارزش ابتدایی و پایهای شرکت را حدس میزنید. سپس مقدار گفته شده را برای 12 عامل ریسک یک شرکت تنظیم میکنید. این عوامل به شرح زیر است:
- ریسک مدیریت
- ریسک مرحلهی حضور استارتاپ
- ریسکهای سیاسی و قانونی
- ریسک تولید محصول
- ریسک بازاریابی و فروش
- ریسک رقابت
- ریسک نوآوری و تکنولوژی
- ریسک افزایش سرمایه
- ریسک مشکلات و دعویهای قضایی
- ریسک بین المللی
- ریسک اعتبار
- ریسک خروج با سود قابل قبول
مطابق این روش ارزش اولیه به عنوان ارزش متوسط برای یک شرکت مشابه در منطقه جغرافیایی شما تعیین میشود. فاکتورهای ریسک را به عنوان ضرایب در نظر گرفته سپس بر اساس این ضرایب ارزش استارتاپ را بالا و پایین میآورید. به طوری که اگر فاکتور ریسک در شرکت شما ریسک کمتری نسبت به نمونهی مشابه داشت ارزش آن بیشتر میباشد. به همین ترتیب با مقایسه این فاکتورها با عوامل مشابه ارزش استارتاپ را محاسبه میکنید.
در این روش دشوارترین قسمت بدست آوردن اطلاعات مربوط به استارتاپهای مشابه است.
ارزشگذاری به روش Scorecard (کارت امتیازدهی)
این روش هنگامی کاربرد دارد که اطلاعات کافی از استارتاپهای مشابه موجود باشد.در این روش استارتاپی را که ارزشگذاری شده است و از نظر بیزینس مدل، سایز، صنعت، نوع خدمات، مکان جغرافیایی و … با استارتاپ شما مشابهت دارد پیدا میکنید. سپس استارتاپ خود را با توجه به زمان قبل استارتاپ مشابه ارزشگذاری میکنید. این ارزیابی بر اساس معیارها انجام میشود، برای انجام این روش به معیارهای استارتاپ مشابه امتیاز 100 را میدهید و این امتیاز را بر اساس مدارک موجود به پارامتر های خود میدهید.
این معیارها شامل مدیریت، اندازه فرصتهای بازار، محصول یا خدمات، بازاریابی و کانالهای فروش، رقبا و سایر عوامل میشود.
به طور مثال اگر امتیاز استارتاپ شما 1.2 استارتاپ مشابه محاسبه شود و استارتاپ مشابه 500 میلیون دلار ارزشگذاری شده باشد ارزش استارت شما 600 میلیون دلار است. این مدل نیز برای استارتاپهایی که هنوز به درآمد نرسیدهاند استفاده میشود.
ارزشگذاری به روش Comparable transaction (روش مقایسهپذیر و نسبی)
اساس این روش، مقایسه ارزش استارتاپ با دیگر استارتاپهای فعال در آن صنعت است. در این روش یک شاخص کلیدی استارتاپ با استارتاپ مشابه آن در همان مرحله مقایسه میشود. این روش هم برای استارتاپهایی که به مرحله فروش و درآمد رسیدهاند کاربردی است و هم برای استارتاپهایی که در مرحله ابتدایی بیزینس خود هستند.در این روش معاملات مشابه M&A (خرید و ادغامی) مشخص میشود که اخیرا در همین صنعت انجام شده است. پس از انتخاب شاخصهای مقایسه شدنی، گام بعدی محاسبه معیارهای مهم بوسیله بررسی و تجزیه و تحلیل معاملات استارتاپ مشابه است. رایجترین معیارها که در این روش به کار میروند به شرح زیر است:
EV/EBITDA و EV/Sales که EV بیانگر ارزش استارتاپ، EBITDA بیانگر نرخ درآمد قبل از کسر مالیات و استهلاک و Sales هم نشان دهندهی میزان فروش است. یعنی دو نسبت ارزش استارتاپ به نرخ درآمد قبل از مالیات و نسبت ارزش استارتاپ بر فروش را باید محاسبه کنید و با توجه به این دو نسبت مقایسه استارتاپها انجام خواهد شد.
در این روش باید اطلاعات و داده های مقایسه شدنی را بیابید که سختترین کار در این روش است.
ارزشگذاری به روش Book (دفتری)
ارزشگذاری دفتری به ارزش خالص (با کسر بدهی، مالیات و…) شرکت یعنی داراییهای مشهود به عبارتی موارد قابل لمس استارتاپ شما اشاره دارد.
ارزش دفتری هر استارتاپ با کسر ارزش داراییهای نامشهود و بدهیها از ارزش کل داراییهای قابل ملاحظه و قابل لمس محاسبه میشود. این روش برای استارتاپهای نوپا کاربردی ندارد زیرا در اکثر اوقات داراییهای استارتاپ در شروع کار معمولا از نوع داراییهایی نامشهود است تا لزوما داراییهای فیزیکی از قبیل تکنولوژی و فناوری، نیروی انسانی و … .
ارزشگذاری به روش Liquidation (انحلال)
این روش به ندرت توسط بنیانگذاران مورد قبول قرار میگیرد. همانطور که از اسم این روش مشخص است ارزش استارتاپ را با فرض لغو شرکت و فروش داراییها، پرداخت بدهیها و تقسیم سود سهامداران محاسبه میکنند. در این روش فقط داراییهای مشهود از قبیل کارخانه، املاک، ماشین آلات، تجهیزات، موجودی انبار و تمام آنچه که در زمان کوتاه به پول تبدیل میشود، در نظر گرفته میشوند. بنابراین ارزش خالص شرکت با کسر بدهی ها و … از فروش داراییها محاسبه میشود. حتی ممکن است نتیجه نهایی منفی شود که در این حالت شرکت بدهکار است.
تفاوت اصلی این روش با روش ارزشگذاری دفتری این است که ارزشگذاری دفتری، داراییها و هزینههای ثبت شده در ترازنامه و کسر استهلاک آنها را در نظر میگیرد اما روش انحلال با فرض لغو شرکت و فروش داراییها پیش میرود. لازم به ذکر است اگر یک شرکت نوپا واقعا مجبور باشد در صورت ورشکستگی داراییهای خود را بفروشد به دلیل شرایط خاص شرکت، داراییها به قیمت پایینتر از ارزش دفتری به فروش میرسند. همچنین ارزشگذاری دفتری نشان دهندهی میزان سرمایهگذاری سهامداران در بیزینس است ولی ارزیابی به روش انحلال، سهامداران مبلغی را پس از لغو و خروج شرکت از بازار دریافت میکنند که از ارزش دفتری در شرایط خاص کمتر است.
ارزشگذاری به روش Discounted Cash Flow (روش تنزیل جریان نقدی)
هنگامی که جریان نقدی استارتاپ مشخص شد به طوری که حتی بتوان جریان نقدی شرکت را در آینده تخمین زد میتوانید از این روش استفاده کنید. پس از تخمین جریان نقدی در آینده که با تخمین هزینه و درآمد بدست میآید، باید آن را به نرخ امروز بدست آورید. دشوارترین کار پیشبینی درآمدها است در صورتی که تخمین هزینهها تا حدودی ملموستر است.
نرخ تنزیل هر چه بیشتر باشد ارزش استارتاپ کمتر میشود. این عدد در کشورهای مختلف متفاوت است ولی آنچه که مشخص است در ایران سرمایهگذار بدون اینکه ریسکی کند سالانه به طور متوسط بین 30 تا 40 درصد سود از طریق بورس، سود بانکی و روشهای ریسک گریز دیگر میتواند بدست آورد پس قطعا نرخ تنزیل بیشتر از این مقادیر است. در ایران نرخ تنزیل از 45 درصد شروع میشود و حتی تا 120 درصد هم مشاهده شده است.
حال با استفاده از مجموع جریانهای نقدی پیشبینی شده و تنزیل آنها به نرخ روز میتوان ارزش استارتاپ را مشخص کرد. برای این کار از فرمولهای زیر میتوان کمک گرفت.
CFk= جریان نقدی مورد انتظار در دورهی kام
r = نرخ تنزیل و یا نرخ بهره
k = عدد سال مورد نظر
در این روش موفقیت به میزان دقت در تخمین رشد بلند مدت استارتاپ وابسته است.
ارزشگذاری به روش First Chicago
ارزیابی در این روش در سه فرضیه مورد بررسی قرار میگیرد. فرضیهها به صورت بدبینانه، واقع بینانه و خوش بینانه تقسیم میشوند. سپس هر کدام از این سه حالت در صورت امکان از روش DCF محاسبه میشوند و احتمال وقوع هر کدام در نظر گرفته میشود.
ارزشگذاری به این روش در واقع میانگین این سه فرضیه است. این روش تکمیل کننده روشهای دیگر است و برای استارتاپهایی که به درآمد رسیدهاند کاربرد دارد.
ارزشگذاری به روش venture capital
یکی از روشهای ارزشگذاری استارتاپها و شرکتهای نوپا ارزیابی به روش سرمایه خطرپذیر ( (VCاست. این روش معمولا توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد. سرمایهگذار در این روش به صنعت و نوع استارتاپ توجهی ندارد و توانایی استارتاپ برای بدست آوردن سود مورد نیاز خودش را در نظر میگیرد. در روش VC سرمایهگذار نرخ بازگشت مورد انتظار خود را در نظر گرفته و به روش زیر ارزش استارتاپ را محاسبه میکند.
نرخ ROI پیش بینی شده/ارزش نهایی=ارزش استارتاپ پس از جذب پول
ارزش نهایی همان قیمت هدف مورد انتظار فروش استارتاپ است که این عدد بر اساس مدارک موجود به صورت منطقی پیشبینی میشود. حال ارزش شرکت قبل از جذب سرمایه به صورت زیر محاسبه میشود.
مبلغ مورد نیاز استارتاپ- ارزش استارتاپ پس از جذب سرمایه= ارزش استارتاپ قبل از گرفتن سرمایه
تا اینجا با 9 روش ارزشگذاری آشنا شدیم ولی سوال این است که کدام روش بهتر است؟
در ابتدا توجه داشته باشید که تنها روشهایی توسط VC استفاده میشود که قابل مقایسه و پیشبینی باشد و همچنین میزان رقیق شدن سهام، مورد قبول بنیانگذاران باشد.
و حتما به یاد داشته باشید که ارزیابیها چیزی جز برآوردهای رسمی نیستند و ارزشگذاریها هرگز ارزش واقعی شرکت شما را نشان نمیدهد. آنها فقط دو چیز را نشان میدهند.
- چقدر بازار به سرمایهگذاری در استارتاپ شما تمایل دارد.
- چقدر شما توانایی و تمایل به پذیرش آن دارید.
در فرآیند جذب سرمایه شما باید ابتدا در مورد نیازهای خود با سرمایهگذار مذاکره کنید و سپس به مذاکره در مورد رقیق شدن سهام بپردازید. سرمایه بهینه بدست آمده حداکثر مبلغی است که در یک دوره معین اجازه میدهد شما به اهداف تعیین شده خود در پایان آن دوره برسید.
نحوه افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها
تجدید ارزیابی به زبان ساده به معنی ارزش گذاری مجدد می باشد و در فرایند تجدید ارزیابی دارایی ها در شرکت ها، ارزش روز دارایی ها ( شامل دارایی های ثابت ، دارایی های نامشهود و سرمایه گذاری ها) مورد بازبینی و محاسبه مجدد قرار می گیرد.
اصل بهای تمام شده تاریخی در حسابداری
برای آشنایی بیشتر با فرایند تجدید ارزیابی لازم است با مفهوم اصل بهای تمام شده تاریخی در حسابداری آشنا شوید.
طبق این اصل در فرایند ثبت و ضبط اطلاعات و رویدادهای مالی و گزارشگری مالی ، مبنای اندازه گیری و گزارشگری، بهای تمام شده می باشد. به این معنی که کلیه رویدادهای مالی بر مبنای آنچه اتفاق افتاده اندازه گیری و گزارش می شوند.
فرض کنید یک شرکت، در سال 1390ساختمانی را به بهای 10 میلیارد تومان خریداری می کند و خط تولید و ماشین آلاتی را به بهای 50 میلیارد تومان خریداری می کند در صورتهای مالی این شرکت این داراییها به بهای خرید آنها گزارش می شوند حتی اگر ارزش آنها در زمان گزارشگری خیلی بیشتر از بهای خرید آنها باشد.
تورم عامل اصلی تجدید ارزیابی
در کشورهایی که تورم ناچیزی دارند اساسا استفاده از اصل بهای تمام شده تاریخی در گزارشگری و حسابداری،مشکل خاصی ایجاد نمی کند چون در این کشورها تغییرات در بهای کالاها و خدمات بسیار ناچیز است. مثلا قیمت یک کالا طی 5 سال ممکن است در حد 10 درصد یا کمتر تغییر کند.
اما در کشورهایی که نرخ تورم بالایی دارند استفاده از این روش برای گزارشگری مالی باعث می شود اطلاعات افشا شده در صورت های مالی شرکت ها واقع بینانه و مفید نباشد.
در کشور ما نیز بدلیل اینکه در سالیان طولانی دارای نرخ تورم دو رقمی بوده است استفاده از اصل بهای تمام شده تاریخی باعث می شود اطلاعات صورت های مالی برای استفاده کنندگان و سرمایه گذاران قابل اتکا و مربوط نباشد.
لذا در این کشورها تجدید ارزیابی دارایی ها در ارائه اطلاعات مربوط و قابل اتکا امری ضروری می باشد.
تجدید ارزیابی در استانداردهای حسابداری
بر اساس استدلالی که در بالا ارائه شد تجدید ارزیابی دارایی ها در استاندارد حسابداری شماره 11 نیز مجاز شناخته شده منوط به اینکه ارزش منصفانه دارایی ها به گونه ای اتکا پذیر قابل اندازه گیری باشد.
مازاد تجدید ارزیابی چیست؟
ما بتفاوت ارزش روز دارایی ها و ارزش دفتری دارایی ها ( بهای تمام شده پس از کسر استهلاک انباشته) به عنوان مازاد تجدید ارزیابی شناخته می شود و تحت همین نام در صورت های مالی گزارش می شود.
از نظر استانداردهای حسابداری ، مازاد تجدید ارزیابی در حکم درآمد تحقق نیافته محسوب شده و در قسمت حقوق صاحبان سهام گزارش می شود.
در مثال بالا فرض کنید در پایان سال 1399، ارزش ساختمانی که شرکت مالک آن است طبق نظر کارشناس 150 میلیارد تومان و ارزش خط تولید آن 500 میلیارد تومان برآورد گردد و شرکت این دارایی ها را تجدید ارزیابی کند. چنانچه ارزش دفتری دارایی ها را 30 میلیارد تومان در نظر بگیریم ( فرض کردیم مبلغ 30 میلیارد تومان استهلاک انباشته ساختمان و ماشین آلات خط تولید باشد) آنگاه مبلغ 620 میلیارد تومان در حساب های شرکت بعنوان مازاد تجدید ارزیابی شناسایی و گزارش می گردد.
تجدید ارزیابی و مالیات
یکی از مباحث اصلی در بحث تجدید ارزیابی، موضوع مالیات می باشد. وقتی اضافه ارزش برای دارایی های یک شرکت شناسایی می گردد این اضافه ارزش ماهیت درآمدی داشته و باید تکلیف مالیاتی آن مشخص گردد.
طبق ماده 149 قانون مالیاتهای مستقیم ، افزایش بهای ناشی از تجدید ارزیابی داراییهای اشخاص حقوقی، با رعایت استانداردهای حسابداری مشمول پرداخت مالیات بر درآمد نیست . بر اساس آیین نامه اجرایی مربوط به این ماده ، انتقال مازاد تجدید ارزیابی به حساب سرمایه مجاز نیست .
افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها
همانطور که ذکر شد تجدید ارزیابی دارایی ها طبق استانداردهای حسابداری مجاز بوده و طبق قوانین مالیاتی نیز معاف از مالیات می باشد. اما افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی داراییها مجاز نبود. به همین دلیل انگیزه تجدید ارزیابی دارایی ها توسط شرکت ها بالا نبود.
در قانون حداکثر استفاده از توان تولید داخلی،برای یک دوره 5 ساله ( تا پایان سال 1395) افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها معاف از مالیات و مجاز شناخته شد.
در قانون بودجه قانون بودجه سال 1397 ،انتقال مازاد تجدید ارزیابی شرکتها به حساب افزایش سرمایه با رعایت شروط ذیل بلامانع، و مشمول مالیات بر نرخ صفر دانسته شد:
۱- شرکتهایی که براساس صورت های مالی عملکرد سال ۱۳۹۶ مشمول ماده 141 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب سال 1347 شده باشند.
۲- شرکتهای مذکور باید با این تجدید ارزیابی از شمول ماده بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام 141 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت خارج شوند.
با این مجوز قانونی فرایند تجدید ارزیابی و افزاش سرمایه از محل آن توسط شرکتهایی که واجد شرایط بودند شروع شد اما معافیت مالیاتی این قانون صرفا مربوط به سال 1397 بود .
سرانجام با اصلاح قانون حداکثر استفاده از توان تولید داخلی در قالب قانون ” حداکثر استفاده از توان تولیدی و خدماتی کشور و حمایت از کالای ایرانی” که در خرداد 1398 تصویب و ابلاغ شد افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها مجاز و معاف از مالیات شناخته شد.
طبق ماده 14 قانون مذکور به منظور رونق تولید و ایجاد اشتغال از طریق اصلاح ساختار مالی شرکت ها و کارآمدسازی افزایش بهای ناشی از تجدید ارزیابی دارایی های اشخاص حقوقی موضوع حکم مقرر در تبصره(۱) ماده(۱۴۹) قانون مالیات های مستقیم مصوب ۱۳۶۶/۱۲/۳ با اصلاحات و الحاقات بعدی، افزایش سرمایه از این محل مجاز و مشروط بر این است که ظرف مدت یک سال پس از تجدید ارزیابی به حساب سرمایه افزوده شده و این امر فقط یک بار در هر پنج سال امکان پذیر است.
با مجوز قانونی فوق یکی از موانع قانونی در راه افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی داراییها برای همیشه رفع گردید. مجوزهای قانونی قبل از این قانون، برای دوره محدود و با شرایط خاص بودند لکن با تصویب این قانون محدودیت زمانی و شرایط خاصی برای این امر وضع نشده است.
تاثیر افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی ها بر قیمت سهام
در سال 1398 و 1399 بر اساس قانون فوق شرکت های بسیاری اقدام به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی دارایی های خود کردند. این اقدام بعنوان یک سیگنال قوی برای رشد قیمت سهام محسوب گردیده و سهام این شرکت ها رشدهای عجیبی را تجربه کردند که عموما پس از انجام افزایش سرمایه و رکود بازار، اصلاح قیمتی زیادی هم تجربه کردند.
واقعیت این است که این امر صرفا یک عملیات حسابداری محسوب شده و عموما تاثیری بر سودآوری شرکت ها ندارد. تاثیر اصلی این امر در اصلاح و واقعی نمودن صورت های مالی شرکت ها است و البته بصورت غیر مستقیم مزایایی برای شرکت ها ایجاد می کند. مثلا با اصلاح ترازنامه شرکت ها و واقعی شدن ارزش دارایی های آنها، شرایط اعتباری و قدرت اخذ تسهیلات توسط شرکت ها افزایش می یابد یا برخی از شرکت ها از شمول ماده 141 قانون تجارت خارج می شوند اما تاثیر مستقیمی بر عملیات و سودآوری شرکت ها ندارد.
همچنین برخی از شرکت ها دارایی های غیر مولد زیادی دارند که با تجدید ارزیابی، ارزش روز این دارایی ها مشخص و شفاف می شود و در این صورت،سرمایه گذاران و تحلیل گران در ارزش گذاری شرکت ها این دارایی ها را با دقت و شفافیت بیشتری لحاظ می نمایند.
شروط سازمان بورس برای افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها
سازمان بورس نیز علاوه بر شرایط قانونی ذکر شده ، ضوابطی را جهت این موضوع تعیین کرده است. ابلاغیه مربوطه را مطالعه کنید.
پس از دریافت کد بورسی چه کنیم؟ + آموزش تصویری مراحل و خرید سهام
مراحل خرید و فروش آنلاین سهام، معامله در بورس، شارژ حساب کاربری، خرید سهام از طریق کارگزاری، برداشت پول از حساب کارگزاری و واریز به حساب بانکی، بررسی سهام های مختلف در سایت بورس ایران و گزارش های مالی شرکت ها پس از دریافت کد بورسی منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، ورود به بورس در این روزها و با سودهای شگرفی که نصیب سرمایهگذاران کرده است بیش از پیش مورد توجه مردم قرار گرفته است اما سوال اینجاست که برای ورود به بورس باید چه کنیم؟
مراحل خرید و فروش سهام
- دریافت کد بورسی و ورود به سامانه معاملات آنلاین
- شارژ کردن حساب کارگزاری
- جست و جو کردن نام نماد بورسی مورد نظر
- ثبت سفارش خرید سهم
- تأیید سفارش و اضافه شدن سهم به پرتفوی سرمایهگذار
- ثبت سفارش فروش و فروختن سهم
- دریافت وجه و واریز به حساب بانکی
گام اول برای ورود به بورس، دریافت کد سجام و کد بورسی است که در مطلب نحوه دریافت کد بورسی به صورت کامل توضیح داده شد اما پس از دریافت کد بورسی چه کنیم؟ پس از اینکه که کد بورسی بعد از طی مراحل ثبت نام و احراز هویت دریافت شد، میتوان برای انجام معاملات بورسی اقدام کرد اما پیش از آن باید منتظر ماند تا کد بورسی از سوی سازمان بورس و اوراق بهادار تأیید و فعال شود. به طور معمول حداکثر ۴۸ ساعت پس از صدور کد بورسی برای شخص، این کد فعال و شخص مجاز به انجام معاملات در سهام است.
در صورتی که پس از گذشت ۴۸ ساعت از بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام زمان صدور کد بورسی، متقاضیان هنوز مجاز به انجام معاملات نشدند باید با تماس با کارگزاری خود که از آن کد بورسی گرفتهاند، علت امر را جویا شوند در غیر این صورت ممکن است فرصتهای سرمایهگذاری خوبی را از دست بدهند!
کدهای بورسی قدیمی چگونه فعال میشود؟
تنها متقاضیان جدید ورود به بورس و بازار سرمایه نیاز به دریافت کد بورسی و در انتظار ماندن برای فعال شدن آن ندارند. کد بورسی مشتریانی که در گذشته این کد را دریافت و مدت زمان طولانی اقدام به معامله نکردهاند، به حالت تعلیق درخواهد آمد. در چنین شرایطی دارنده کد بورسی باید با کارگزاری خود تماس گرفته و درخواست رفع تعلیق کد معاملاتی خود را ارائه دهد.
در حالت دیگر مشتریانی که چندین سال گذشته و پیش از راهاندازی سامانه جامع مشتریان (سجام) کد بورسی گرفتهاند، ملزم به ثبت اطلاعات خود در این سامانه هستند در غیر این صورت کد بورسی آنها تاکنون غیرفعال شده است. این افراد نیز برای رفع این مشکل ابتدا باید در سامانه سجام ثبت نام و پس از دریافت کد سجام خود، به کارگزارش خود مراجعه کرده و مراحل رفع تعلیق کد بورسی خود را در کارگزاری ادامه دهند.
پس از فعال شدن کد بورسی چه کنیم؟
پس از فعال شدن کد بورسی میتوان معامله و خرید سهام را آغاز کرد، بسیاری از کارشناسان عقیده دارند گام پیش از شروع معامله در بورس این است که افراد چند ماه، صرفاً تماشاچی سامانه معاملات بورس در نشانی http://www.tsetmc.ir/Loader.aspx?ParTree=۱۵ باشند و هر روز پربینندهترین سهام، پر معاملهترین نمادها، نمادهای شاخص ساز مثبت و منفی را بررسی کنند.
در گام بعد اگر تحلیل صورتهای مالی را بلد هستید و میتوانید گزارشهای مالی و حسابداری و حسابرسی قانونی شرکتها را بررسی و ارزشیابی کنید، به سامانه کدال در نشانی https://codal.ir بروید و اطلاعات مربوط به صورتهای مالی شرکتها و گزارش ۱۲ ماهه هیأت مدیره، برگزاری مجامع، آگهی تقسیم سود و غیره را بررسی کنید، اگر بلد نیستید، کتابهای تحلیل بورسی را بخرید و مطالعه کنید.
نحوه شروع معامله در بورس
خرید و فروش سهام از طریق کارگزاریها انجام میشود، هر کارگزاری سامانه آنلاینی برای معاملات آنلاین کاربران خود طراحی کرده است که افراد با ورود به آن و وارد کردن نام کاربری و کلمه عبور خود، وارد دنیای خرید و فروش سهام میشوند و دسترسی به این سامانههای آنلاین از طریق سایت یا اپلیکیشن کارگزاریها امکان پذیر است.
خرید سهام
در بدو ورود به بورس سهامی برای فروش وجود ندارد و افراد فقط میتوانند سهام بخرند.
شارژ حساب بورس
برای خرید سهام نیاز به پول و در نتیجه شارژ حساب است. برای شارژ حساب سه راه وجود دارد:
شارژ آنلاین از حساب بانکی یا پرداخت شتابی یا واریز آنی
در این روش حساب از طریق پرداخت اینترنتی و با داشتن رمز دوم پویا شارژ میشود، سقف واریز وجه ۵۰ میلیون تومان است، برای خریدهای بیشتر از این مقدار باید در چند روز متوالی اقدام و یا از چند کارت بانکی استفاده کرد.
نکته: در واریز وجه لازم نیست حتماً از همان حساب بانکی که هنگام دریافت کد بورسی معرفی کردهاید استفاده کنید و میتوانید از هر حساب بانکی که دارید واریز را انجام دهید. اما هنگام برداشت وجه و نقد کردن سهام، تنها باید از همان حساب استفاده کرد.
فیش واریز نقدی به صورت ثبت فیش
این روش برای کسانی که میخواهند حسابشان را با پول نقد شارژ کنند و واریز نقدی را به واریز اینترنتی ترجیح میدهند طراحی شده است.
سرمایهگذار باید به بانک مراجعه کند و مبلغ نقد را به حساب کارگزاری واریز کند و بر اساس اطلاعات واریزی که انجام داده، قسمتهای خالی این صفحه را پر کند. به این ترتیب شارژ حساب انجام میشود.
اتصال حساب کارگزاری به حساب بانکی
در این روش سرمایهگذاران میتوانند حساب خود را به حساب بانکی متصل کنند و خرید و فروش را از همان حساب بانکی انجام دهند و نیازی به مرحله واسطه شارژ کردن نداشته باشند. این روش تنها برای دو بانک ملت و سامان در دسترس است و برای استفاده از این امکان باید در یکی از این دو بانک حساب داشته باشید.
جست و جوی نام نماد بورسی مورد نظر
برای پیدا کردن نماد مورد نظر و خرید یا در مراحل بعدی فروش آن باید از قسمت بالای صفحه و در کادر جست جو نام نماد را بنویسید و دکمه ذرهبین را بزنید تا پیدا شود.
پس از پیدا کردن نماد با کلیک روی آن اطلاعاتی مانند جدول عرضه و تقاضا، مشخصات نماد، نمودار روند سهام و اطلاعات حجم خرید و فروش حقیقی و حقوقی نمایش داده میشود.
به عنوان مثال در عکس بالا نماد فرا بورسی "ذوب" را بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام سرچ کردهایم (ذره بین در قسمت دایره قرمز رنگ) و اطلاعات این نماد در تایم معاملاتی به ما نشان داده میشود.
چطور سهام بخرم؟
پس از شارژ حساب و پیدا کردن نماد مورد نظر میتوان سهم خرید، در صفحه نماد دو گزینه خرید و فروش وجود دارد. گزینه خرید را که سبز رنگ است انتخاب میکنیم.
در بالای این صفحه دو کادر آبی و قرمز وجود دارد که کادر آبی به کادر تقاضا و کادر قرمز به کادر عرضه شناخته میشود. به عبارتی کادر آبی کادری است که بالاترین قیمتهای سفارشات خرید در آن ثبت میشود و در مرحله خرید مورد توجه است. کادر قرمز هم کادری است که پایینترین قیمتها برای فروش در آن ثبت میشود. به این ترتیب اگر قیمتهای ثبت شده در این دو کادر با هم جور شوند، خرید و فروش انجام میشود.
با بررسی کادر عرضه و تقاضا و قیمتهای ارائه شده توسط دیگر خریداران و فروشندگان، میتوانید تصمیم بگیرید که خریدتان را با چه قیمتی انجام دهید و به مرحله بعد که کادر زرد رنگ است بروید.
در این کادر میتوانید دو جور ثبت سفارش انجام دهید، یا میزان سرمایهای را که دارید وارد کنید (در این روش سامانه تعداد سهم را بر اساس سرمایهتان محاسبه میکند) و یا تعداد سهمی که میخواهید بخرید. کادر قیمت هم مربوط به قیمت مد نظر شما برای خرید هر سهم این نماد است، پس باید سعی کنید قیمتی در بازه روز (مثبت و منفی ۵ درصد قیمت پایانی) که منجر به خرید میشود را پیشنهاد دهید.
در معاملات سهام، کارگزاری هم برای انجام معاملات کارمزد دریافت میکند، در کادر نارنجی قیمت سر به سر با در نظر گرفتن این هزینه نوشته شده است. یعنی قیمت پیشنهادی شما برای خرید هر سهم ۱۱.۲۰۲ ریال است، اما با در نظر گرفتن کارمزد کارگزاری، هر سهم ۱۱.۳۶۵ ریال تمام میشود.
تکمیل سفارش خرید سهام
پس از زدن دکمه خرید اگر حساب شما شارژ داشته باشد و مبلغ خریداری شده شما از حداقل مبلغ قابل قبول (۱۰۰ هزار تومان) بیشتر باشد، زیر همین کادر سفارش خرید شما به شکل زیر ثبت میشود. به عنوان مثال در عکس زیر سفارش خرید نماد "غگل" با حجم ۵۰۰ سهم و به قیمت ۶,۵۵۶ ریال ثبت شده که قیمت آخرین معامله انجام شده روی این نماد ۶,۰۲۹ ریال بوده است.
اضافه شدن سهم به پرتفوی
پس از ثبت سفارش خرید، اگر در قیمت و حجم تعریف شده فروشندهای پیدا بشود خرید شما تکمیل میشود، اگر در همان صفحه کارگزاری از منوی سمت راست گزینه " پرتفوی لحظهای " را انتخاب کنید، تمامی نمادهای خریداری شده توسط شما، قیمت خرید، قیمت آخرین معامله و سود و زیانتان نمایش داده شود و مشخص میشود سهم مورد نظر به طور کامل خریداری شده است یا خیر.
روش فروش سهام
فروش سهام به چند دلیل صورت میگیرد، یا سهام مورد نظر به سوددهی که هدفتان بوده رسیده، یا سوددهیاش را از دست داده، یا به پول نقد نیاز دارید و میخواهید پولتان را از بازار خارج کنید و یا سهامی با پتانسیل سوددهی بیشتر بخرید.
در این مرحله واضح است که باید به جای گزینه خرید، گزینه فروش را انتخاب کنید و بعد از آن، به میزان نیاز یا قصدی که از فروش دارید، کادر تعداد و قیمت را مانند مرحله خرید پر کنید و باید سعی کنید به بیشترین قیمت بفروشید.
کادر نارنجی همان قیمت تمام شده برای هر سهم را نشان میدهد. یعنی اگر شما بخواهید هر سهم را به ۱۱.۲۰۲ بفروشید، با احتساب کارمزد کارگزاری، قیمت تمام شده برای هر سهم ۱۱.۰۴۲ میشود. یعنی این قیمت برای هر سهم به حساب شما واریز میشود.
برداشت پول از حساب کارگزاری بورس
برای اینکه بتوانید مبلغ داخل حساب کارگزاری خود را به حساب بانکیتان منتقل کنید که بتوانید آن را در بازاری جز بازار سهام خرج کنید، باید از منوی سامانه، گزینه تقاضای وجه را انتخاب کنید.
صفحهای باز میشود که همان بالا سه گزینه وجود دارد شامل سه تاریخ و محدودیت برداشت. این تاریخها معمولاً از سه روز کاری بعد شروع میشوند که کارگزاری میتواند وجه مورد نظرتان را به حسابتان واریز کند. البته بستگی به کارگزاری هم دارد و ممکن است از دو روز یا یک روز کاری بعد شروع شوند.
نکته: به همه روزهایی که بازار سهام فعال است، یعنی همه روزهای هفته به جز پنجشنبه و جمعه و ایام تعطیل رسمی، روز کاری میگویند.
با انتخاب تاریخ مورد نظر و بر اساس حداکثر مبلغ قابل برداشت، مبلغ مورد نظرتان را در کادر مبلغ وارد میکنید. پس از انتخاب شماره حسابی که در زمان ثبت نام به کارگزاری داده بودید و سپس ثبت درخواست، میتوانید منتظر واریز وجه به حسابتان باشید.
نکته: دریافت وجه فقط از طریق همان حساب بانکی که داده بودید صورت میگیرد، در مرحله واریز وجه بود که میتوانستید از هر حساب بانکی استفاده کنید.
انواع مطالب آموزشی در بازار سرمایه
بورس و بازار سرمایه ماهیتی انتها ناپذیر دارند بنابراین نمیتوان مطالب مشخص و محدودی را برای فعالیت در این بازار مشخص کرد به طور کلی میتوان موارد آموزشی لازم برای فعالیت در این بازار را در چند دسته طبقه بندی کرد: اولین دسته یادگیری مبانی سرمایهگذاری در بورس است اصول و مبانی پایه برای فعالیت در این بازار را به مخاطب آموزش میدهد.
دسته دوم تحلیل تکنیکال است. این شیوه تحلیل بر اساس نمودارهای موجود قیمت یا به طور کلی هر نوع نمودار است. در تحلیل تکنیکال، روند آتی فعالیت مثلاً قیمت یک سهم به وسیله الگوها و تکنیکهای موجود و تاریخچه فعالیت سهم پیشبینی میشود.
تحلیل تکنیکال به طور کلی بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام بر سه اصل استوار است. بر اساس اصل اول همه چیز در نمودار قیمت خلاصه شده است. دومین اصل بیانگر این نکته است که قیمتها طبق روند مشخصی حرکت میکند و تا زمانی که نیرویی خارجی به آن وارد نشود، تمایل به حفظ روند خود دارد. بر اساس سومین اصل تحلیل تکنیکال نیز تاریخ همواره تکرار میشود. به عبارت بهتر، سرمایهگذاران در رویدادهای مشابه، عکسالعملهای مشابهی از خود نشان میدهند که میتواند معیاری برای پیشبینی بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام قیمت محسوب شود.
اگرچه دانش تحلیل تکنیکال، دانشی پرکاربرد در عرصه معاملات است اما انتقاد عمده در موردش این است که صرف نظر از عوامل فاندامنتال (بنیادی) شرکت، فقط حرکت نموداری قیمت را در نظر میگیرد، در صورتی که قیمت هر سهمی همه عوامل فاندامنتالی که بر شرکت تأثیر دارد یا میتواند داشته باشد را منعکس میکند.
در تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموداری برای تحلیل حرکتهای بازار و درک الگوها استفاده میشود. به عبارتی تشخیص بررسی چگونگی فرآیند ارزش گذاری سهام و تحلیل روند یکی از مهارتهای لازم، ابتدایی اما حائز اهمیت در تحلیل تکنیکال است. بر اساس روند حرکت قیمت، قیمت سهم یا کالا یا به طور کلی دارایی در آینده تحلیل پیشبینی میشود. یکی از نکات قابل توجه درباره روندها، بازه زمانی روندهاست که میتواند دید بهتری به تحلیلگر برای معامله در بازارهای زمانی مختلف ارائه دهد. به طور کلی روندها به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم میشوند که اگرچه برخی از آنها روندهای حتی ۱۰۰ ساله را در بر میگیرد (روندهای بلندمدت) اما الگوهای رفتاری مشابهی را میتوان در آنها یافت.
دسته بعدی آموزشها در بورس مربوط به تحلیل بنیادی است. در این روش، سهام یا اوراق بهادار و یا به طور کلی هر نوع دارایی، به منظور یافتن ارزش واقعی آن دارایی تحلیل میشود. پس از محاسبه این ارزش، قیمت فعلی دارایی با این ارزش ذاتی مقایسه شده و در صورتی که ارزش ذاتی دارایی بیش از قیمت فعلی آن باشد، دارایی مذکور ارزش خرید و سرمایهگذاری دارد در یر این صورت خرید آن مقرون به صرفه نیست. حال هنگامیکه بازار این شکاف ارزشی را درک کند با افزایش قیمت سهم، آن را تنظیم کرده و بنابراین سرمایهگذار به هدف اصلی خود دست خواهد یافت.
سومین دسته از آموزشهای بورسی به روانشناسی معاملات مرتبط میشود. بازارهای مالی از تعداد بسیار زیادی انسان تشکیل شده که هر یک طرز تفکرات، تحلیلها و پیشبینیهای مخصوص به خود را دارند. در واقع روانشناسی معاملات همان روانشناسی معامله گران است که به سرمایهگذار این امکان را میدهد تا با وجود تحلیلهای خود، موقعیت درست ورود یا خروج از بازار را نیز تشخیص دهد. البته این بخش تا حدی با مبحث تابلو خوانی نیز مشترک است که برخی آن را دسته دیگری از آموزشهای بورسی میدانند.
به هر حال فارغ از انواع و طبقهبندی علوم، دانش و مهارتهای مورد نیاز برای معاملهگری موفق، مهارت آموزی و کسب پیوسته دانش معاملهگری برای موفقیت در این حوزه الزامی است. البته این الزام بدین معنی نیست که در این مدت نمیتوان از سود فعالیت در بازار سرمایه برخوردار شد. این افراد میتوانند تا زمان کسب دانش و مهارت مکفی برای فعالیت موفق در این بازار، از صندوقهای سرمایهگذاری استفاده کنند که توسط افراد ماهر و حرفهای اداره میشود که ریسک سرمایهگذاری را به شدت کاهش میدهد.
دیدگاه شما