الگوي جزیره چند روزه فوقانی


اوپو پتنت طراحی کشویی جدید خود با نسبت ابعاد نمایشگر به بدنه بالا را ثبت کرد

دفتر مالکیت معنوی اتحادیه اروپا (EUIPO) اطلاعات مربوط به پتنت یک تولیدکننده چینی تلفن‌همراه با نام اوپو را (به نقل از وب‌سایت TigerMobiles) منتشر نموده است. اوپو فایند X نخستین اسمارت‌فون کمپانی با طراحی کشویی بود. ساختار کشویی این هندست، دوربین جلویی و دوربین‌های پشتی دوگانه دستگاه را تا زمان نیاز به آن‌ها مخفی می‌کرد. اکنون طراحی کشویی جدید اوپو شامل دوربین‌های دوگانه‌ای است که در قسمت پشتی گوشی قرار گرفته و ابدا پنهان نخواهند شد. در عین‌حال قسمت کشویی از یک جفت دوربین سلفی در جلوی دستگاه میزبانی می‌کند.

تصاویر پتنت جدید اوپو

اخیرا تصویری از کیس یک گوشی موسوم به اوپو رنو به نمایش گذاشته شد. اوپو از این هندست در روز 10 آوریل رونمایی خواهد کرد. به منظور طراحی اوپو رنو با نسبت ابعاد نمایشگر به بدنه بالا بدون استفاده از ناچ (که در حقیقت دلیل اصلی برای به‌کارگیری کلیه الگوهای کشویی، نمایشگرهای حفره‌دار، دوربین‌های کشویی و پنل‌های جانبی مشاهده شده در هندست‌های جدید امروزی است)، این گجت از یک گو بهره می‌گیرد. این ساختار به‌صورت مکانیکی و از قسمت فوقانی دستگاه خارج می‌شود.

تصاویر ارایه شده به‌همراه این پتنت نشان‌دهنده یک گوشی با ساختار کشویی ثبت شده جدید است؛ اما در عین‌حال اسکنر اثرانگشت به چشم نمی‌خورد. این موضوع می‌تواند بیانگر عدم به‌کارگیری مشخصه مذکور در این پتنت یا تصمیم احتمالی اوپو برای عرضه گوشی‌هایی با طراحی کشویی جدید و اسکنر اثرانگشت یکپارچه با نمایشگر باشد.

درخواست ثبت این پتنت ابتدا در ماه ژانویه ارایه شد؛ اما نهایتا امروز شاهد ثبت رسمی و انتشار آن بودیم. این پتنت در روز 30 ژانویه سال 2024 منقضی می‌شود.

طلاق لاکچری حمیرا و شاهرخ در تهران + عکس

طلاق لاکچری حمیرا و شاهرخ در تهران + عکس

زوج پزشک زندگی مشترکشان را از هیچ، اما با عشق شروع کرده بودند، اما حالا همه چیز دارند جز عشق و علاقه. زندگی آن‌ها به بن‌بست رسیده و طوفان اعتیاد جزیره خوشبختی‌شان را ویران کرده است.

پرونده این زوج در یکی از طبقات فوقانی مجتمع قضایی خانواده ولنجک در حال رسیدگی بود. در شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده؛ جایی که از پنجره‌اش می‌شد آسمان دودآلود تهران را در چشم‌اندازی وسیع مشاهده کرد. زندگی مشترک «حمیرا» و «شاهرخ» نیز شباهت زیادی با آسمانی داشت که ابتدا درخشان و پرطراوت بود و حالا از فرط ابر و غبار در انتظار صاعقه به سر می‌برد.

پرونده این زوج در یکی از طبقات فوقانی مجتمع قضایی خانواده ولنجک در حال رسیدگی بود. در شعبه ۲۷۶ دادگاه خانواده؛ جایی که از پنجره‌اش می‌شد آسمان دودآلود تهران را در چشم‌اندازی وسیع مشاهده کرد. زندگی مشترک «حمیرا» و «شاهرخ» نیز شباهت زیادی با آسمانی داشت که ابتدا درخشان و پرطراوت بود و حالا از فرط ابر و غبار در انتظار صاعقه به سر می‌برد.

حمیرا به تنهایی مقابل قاضی «غلامرضا احمدی» نشسته بود که شاهرخ دستبند به دست با مأمور کلانتری وارد شد. زن و شوهر نگاهی به هم انداختند و دور از یکدیگر روی صندلی نشستند. قبل از اینکه قاضی بررسی پرونده را شروع کند، مرد به همسرش گفت: «خجالت نمی‌کشی برای ۴۰ سکه حکم جلب برایم گرفته ای؟» و زن جواب داد: «تو خجالت نمی‌کشی با دسته چک امانت مادرم ۵۰۰ میلیون بدهی برای آن بیچاره درست کرده‌ای؟».

اما مشکل اصلی حمیرا و شاهرخ نه مهریه بود و نه چک برگشتی. آن‌ها مالک دو مؤسسه ترک اعتیاد و کلینیک زیبایی، آپارتمان لاکچری و ویلا، خودروی خارجی و حساب میلیاردی بودند که در حقیقت اعتیاد به قرص ترامادول، ناامیدی را به زندگی مشترک آن‌ها تزریق کرده بود. ماجرای آشنایی این زن و شوهر از ۵ سال قبل کلید خورده بود. حمیرا تازه برای گذراندن طرح پزشکی عمومی خود به یکی از شهر‌های کوچک جنوبی رفته بود که شاهرخ را دید. گرچه شاهرخ ۱۰ سال بزرگتر بود، اما از نگاه حمیرا او مردی خوش لباس، مؤدب با چشمانی گیرا به نظر می‌آمد. هر دو در یک بیمارستان مشغول به‌کار بودند، شاهرخ به عنوان پزشک عمومی و حمیرا به‌عنوان پزشک تازه کار. کم کم حرف‌های عادی و روزمره‌ای که در مورد درس و تحصیل و کار بینشان رد و بدل می‌شد رنگ و بوی دیگری گرفت و بالاخره یک روز شاهرخ پیشنهاد ازدواج داد، اما حمیرا شش ماه فرصت خواست تا شناخت کافی از هم پیدا کنند.

حمیرا که از شنیدن این واقعیت شوکه شده بود تصمیم گرفت موضوع را از خانواده‌اش پنهان نگه دارد. با این حال سنگ بزرگی مقابل پای داماد عاشق پیشه انداخت و خواستار سکه طلا به تعداد سال تولدش شد. شاهرخ هم با خوشحالی سینه‌اش را جلو داد و گفت: «حتی اگر یک میلیون سکه هم باشد قبول می‌کنم.» حمیرا، اما باز هم راضی نشد و این بار حق طلاق را نیز درخواست کرد که باز هم مورد موافقت قرار گرفت. خانواده‌ها نیز پذیرفتند و خیلی زود اتوبوسِ سرنوشت، حمیرا و شاهرخ را مقابل دفترخانه ازدواج پیاده کرد. در موعد مقرر دختر جوان به خانواده‌اش اطلاع داد که آماده پذیرایی از خواستگارش باشند، اما درست یک روز قبل از مراسم شاهرخ اعتراف کرد که قبلاً ازدواج ناموفقی داشته و به خاطر ترس از دست دادن عشق تازه‌اش جرأت نکرده این راز را افشا کند.

چند ماه پس از عقد، عروس و داماد به خانه خودشان در تهران پا گذاشتند تا زندگی مشترکشان را زیر یک سقف آغاز کنند، آن هم خانه‌ای کلنگی که توسط پدر حمیرا بازسازی شده بود. واقعیت این بود که شاهرخ نه خانه‌ای داشت و نه پس اندازی. هر چه داشت بابت مهریه همسر قبلی‌اش داده بود و حتی جشن ساده‌ای هم ترتیب نداد.

جدا از این، طرح کارورزی حمیرا پایان یافته و او وارد دوره تخصصی شده بود، در حالی که شاهرخ در آزمون ورودی رد شد، نخستین اختلاف آن‌ها از همان روز‌های اول بروز کرد. زن جوان اصرار می‌کرد همسرش در جایی به طبابت مشغول شود و قدری از بار هزینه‌ها را به دوش بکشد، اما شاهرخ حاضر نبود در هر درمانگاه و بیمارستانی کار کند و تنها به مدیریت و ریاست فکر می‌کرد.

هر چه بود با کمک‌هزینه دانشگاه و کار پاره وقت حمیرا روزگار می‌گذراندند تا اینکه شاهرخ نشانه‌های رخوت و بی‌حوصلگی را از خودش نشان داد. دائم بهانه‌گیری می‌کرد، در میهمانی‌ها حاضر نمی‌شد. شب‌ها بی‌خواب بود و وقت و بی‌وقت عرق می‌کرد.

شاهرخ این نشانه‌ها را از عوارض بیکاری و تنهایی‌اش در خانه می‌دانست. یک سال بعد حمیرا موفق شد نظر یکی از دوستانش را برای شراکت در یک مؤسسه ترک اعتیاد جلب کند و بدین ترتیب شاهرخ شغلی که الگوي جزیره چند روزه فوقانی همواره در جست‌و‌جویش بود؛ یعنی مدیریت به دست آورد.

اما شش ماه بعد به خاطر ناسازگاری شراکت را به هم زد و دوباره به خانه برگشت. این بار حمیرا با وام و قرض گرفتن از خانواده یک مؤسسه شخصی راه انداخت. یک سال بعد مؤسسه به سوددهی رسید و مراجعان زیادی پیدا کرد تا جایی که یک مؤسسه دیگر به‌نام شاهرخ ثبت کردند و حالا دیگر هر کدام به تنهایی مؤسسه‌ای را مدیریت می‌کردند. در سومین سال زندگی، آن‌ها به یک آپارتمان بزرگ و شیک نقل مکان کردند، هر کدام یک خودروی خارجی خریدند و حساب‌های بانکی‌شان روز به روز پرتر می‌شد. در چهارمین سال بعد از ازدواج یک کلینیک زیبایی بزرگ راه انداختند و دو مؤسسه قبلی را اجاره دادند.

حالا درآمدشان به بالاتر از ۱۰۰ میلیون تومان در ماه رسیده بود و احساس می‌کردند در اوج خوشبختی قرار دارند. اما در یکی از سفر‌های تفریحی به خارج از کشور شاهرخ تشنج کرد و تا مرز مرگ پیش رفت. همان جا بود که پزشکان راز تلخی را بر حمیرا آشکار کردند.

آن‌ها با بررسی آزمایش‌ها و نشانه‌های دیگر فهمیده بودند که وی به قرص‌های ترامادول معتاد است و به خاطر مصرف بی‌رویه به این حال افتاده است. حمیرا در کشوری غریب درمانده و ناامید و پشیمان از گذشته تنها به این فکر می‌کرد که اتوبوس سرنوشتشان به پیچ خطرناکی نزدیک شده است. هر چه بود شاهرخ چشم باز کرد و به ایران برگشتند. اما او مسئولیت دروغی را که به همسرش گفته بود نپذیرفت.

با این حال حمیرا دست به تحقیق زد و متوجه شد که نه تنها همسرش از همان روز‌های آشنایی به مصرف قرص ترامادول اعتیاد داشته بلکه در دوره شراکت در مؤسسه ترک اعتیاد هم به خاطر مصرف مواد مخدر با معتادان مراجعه‌کننده اختلاف پیدا کرده است.

یک روز از همان روز‌ها حمیرا مدارک مربوط را جلوی همسرش گذاشت و توضیح خواست، اما شاهرخ با التماس خواست که همسرش تنهایش نگذارد و در ترک کردن این قرص‌ها کمکش کند. حمیرا هم تأکید کرد در صورت مصرف دوباره قرص او را برای همیشه ترک خواهد کرد. شاهرخ به قولش درباره مصرف نکردن قرص عمل کرد، اما این بار به مواد مخدر رو آورد و از آنجا که بیشتر کارمندان کلینیک زیبایی و مؤسسه ترک اعتیاد از آشنایان و فامیل حمیرا بودند، ماجرای اعتیاد آقای دکتر لو رفت. خانم دکتر دیگر تصمیم گرفته بود یک بار برای همیشه زندگی مشترک با شاهرخ را به پایان برساند. یک شب روبه‌روی شوهرش نشست و گفت: بهتر است راهشان را از هم جدا کنند، شاهرخ قبول نکرد و حمیرا تصمیم گرفت مهریه سنگین‌اش را به طور قانونی درخواست کند. آقای دکتر هم که توان پرداخت چنین رقمی را نداشت با استفاده از چک مادرزنش – که به طور امانت در اختیار داشت – چک‌های متعددی نوشت و به شرخر‌ها داد. درست یک ماه پیش بود که شاهرخ به پرداخت ۱۱۰ سکه از مهریه محکوم شد و، چون از پرداختنش شانه خالی کرده بود تحت تعقیب قرار گرفت. حمیرا موفق شد شب پیش از دادگاه با استفاده از حکم جلب سیار شوهرش را بازداشت کند.

حالا هر دو در دادگاه منتظر رسیدگی قاضی احمدی بودند. قاضی پس از بررسی مدارک و مستندات به شاهرخ گفت: «با توجه به اینکه تعدادی از دستگاه‌های ترمیم پوست و مو متعلق به کلینیک شما توسط همسرتان ضبط شده، شما باید ۴۰ سکه طلا به همسرتان بپردازید در غیر این صورت به زندان هدایت خواهید شد.»

شاهرخ توضیح داد که همسرش را دوست دارد و حمیرا هم در جواب به حق طلاق قانونی‌اش اشاره کرد. در ادامه شاهرخ که راه گریزی نداشت قبول کرد دسته چک امانتی و چک ۵۰۰ میلیونی را پس بدهد تا پرونده حقوقی را در دادگاه دیگر ببندند. تعداد ۱۰ سکه هم بپردازد و روز طلاق هم ۳۰ سکه دیگر پرداخت کند. زن جوان هم قول داد در صورت واگذاری کلینیک زیبایی باقی مهریه‌اش را ببخشد. بدین ترتیب هر دو طرف پرونده پای برگه‌ها را امضا کردند و از دادگاه خارج شدند. آن هم در حالی که اتوبوس سرنوشت زن و شوهر پزشک در ایستگاه طلاق از حرکت ایستاده بود.

چند علامت مهم سرطان که زنان باید بدانند

سرطان از جمله بیماری‌هایی است که تشخیص زودهنگام آن بسیار می‌تواند مفید باشد.

چند علامت مهم سرطان که زنان باید بدانند

سلامت نیوز: سرطان از جمله بیماری‌هایی است که تشخیص زودهنگام آن بسیار می‌تواند مفید باشد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از چاردیواری ضمیمه روزنامه جام جم، در زنان ابتلا به برخی سرطان‌ها شایع‌تر است و محققان بر این باورند که اطلاع از علائم آن به تشخیص سریع‌تر و آغاز مراحل درمانی پیش از تشدید بیماری کمک کند البته به خاطر داشته باشید که وجود همه این علائم به طور قطع نشانه وجود سرطان نیست، بلکه تداوم آنهاست که باید هشداری باشد به فرد که با مشاهده علائم برای کشف علت اصلی به پزشک مراجعه کند.

تغییرات ایجاد شده در سینه

وجود توده یا برآمدگی در ناحیه سینه را حتی اگر جواب ماموگرافی‌ها هم سالم باشد، نباید نادیده گرفت. اگر نوک سینه پوسته می‌شود و شروع به ور آمدن کرده باشد، نشانه بیماری «پاژه» است که در حدود 95 درصد موارد به دلیل سرطان زمینه‌ای ایجاد می‌شود. هر گونه ترشحات شیری یا خون‌آلودی که از نوک سینه خارج ‌شود، باید مورد بررسی قرار گیرد. فرورفتگی پوست اطراف سینه هم ازجمله علائمی است که باید مراقب آن باشید. این فرورفتگی‌ها با بروز سرطان التهابی سینه در ارتباط است که معمولا با تورم، داغ شدن و قرمزی سینه‌ها خود را نشان می‌دهد. پزشک با آزمایش‌های مختلف و بررسی سابقه خانوادگی و در ادامه ماموگرافی و سونوگرافی اقدام به تشخیص بیماری می‌کند.

خونریزی منظم

زمانی که دوران یائسگی آغاز می‌شود، فرد معمولا 12 ماه را بدون خونریزی سپری می‌کند. بنابراین در زمان پس از یائسگی، مشاهده هر گونه خونریزی می‌تواند علامت هشداردهنده‌ای تلقی شود. هر نوع خونریزی، لکه‌بینی، مشاهده قطرات کم خون در لباس زیر یا لخته‌های خونی بزرگ در این دوران غیرطبیعی است و باید بلافاصله بعد از مشاهده به پزشک مراجعه کنید. چنین خونریزی‌هایی در دوران پس از یائسگی ممکن است به دلیل ایجاد پولیپ‌های آندومتر یا بیماری حادتر و جدی‌تری چون سرطان آندومتر یا سرطان دهانه گردن رحم باشد، بنابراین مشاهده هر گونه خونریزی خارج از سیکل طبیعی ماهانه یا قاعدگی‌های شدید الگوي جزیره چند روزه فوقانی باید حتما مورد بررسی قرار گیرد. در زمان‌های نزدیک یائسگی، بروز خونریزی‌های غیرطبیعی اغلب مرتبط با تغییرات هورمونی است و البته برخی مشکلات جدی‌تر نیز ممکن است عامل بروز این خونریزی‌ها باشد. پزشک برای بررسی عامل این قبیل خونریزی‌ها اغلب سونوگرافی ترنس‌واژینال یا نمونه‌برداری را توصیه می‌کند.

ترشحات دستگاه تناسلی

ترشحات بدبوی واژینال علائمی از سرطان گردن دهانه رحم است. این ترشحات خون‌آلود بوده و معمولا بین سیکل‌های ماهیانه یا بعد از یائسگی رخ می‌دهد. پزشکان توصیه می‌کنند اقدام به خوددرمانی و استفاده از داروهای بدون نسخه کار بسیار اشتباهی است. برای تشخیص علت بروز این ترشحات باید آزمایش‌های لازم را انجام داد که طبق تجویز پزشک باید دنبال شود. علت این ترشحات اغلب عفونت‌ها یا عامل جدی دیگری است که باید مشخص شود.

نفخ کردن

سرطان تخمدان در صدر انواع سرطان‌های اندام‌های تناسلی قرار دارد که به آن قاتل خاموش هم می‌گویند. سرطان تخمدان نیز مانند هر بیماری دیگری علائمی دارد که عبارتند از: نفخ کردن، احساس سیری پیش از غذا خوردن، تغییر عادات اجابت مزاج مانند تکرر ادرار و درد تحتانی کمر یا لگن خاصره.

در صورتی که یک یا دو علامت از علائم گفته شده بویژه بعد از صرف غذا در شما وجود داشته باشد، خیلی غیرعادی نیست، اما اگر دو علامت یا بیشتر به طور روزانه و بیشتر از دو هفته ادامه داشته باشد باید به پزشک معالج مراجعه کنید. پزشک معمولا با آزمایش‌های لگنی، سونوگرافی، ترنس‌واژینال و آزمایش خون، احتمال وجود سلول‌های سرطانی را بررسی می‌کند.

کاهش یا افزایش وزن بدون علت

اگر به طور ناگهانی حدود دو کیلوگرم کم کرده‌اید، خیلی جای نگرانی نیست، اما اگر همیشه وزن متعادلی داشتید و ناگهان ماه به ماه وزن اضافه یا کم می‌کنید، ممکن است به خاطر سرطان تخمدان باشد و باید توسط پزشک بررسی شود. کاهش بی‌دلیل چهار کیلوگرمی یا بیشتر وزن بدن ممکن است اولین نشانه سرطان باشد. کاهش وزن می‌تواند با سرطان‌های پانکراس، معده، مری یا ریه در ارتباط باشد، اما کاهش وزن در زنان اغلب با پرکاری تیروئید مرتبط است.

بیش از ۲۵ هزار ظرفیت اسکان راهیان نور در خرمشهر

دبیر ستاد راهیان نور خرمشهر از فراهم کردن ظرفیت شبمانی بیش از ۲۵ هزار نفر از کاروان‌های راهیان نور و نظارت بر بهداشت اقامتگاه‌ها آن‌ها خبر داد.

به گزارش فیدوس: عبدالامیر عریضاوی اظهار کرد: برای اسکان راهیان نور در خرمشهر اردوگاه شهید باکری با ظرفیت اسکان بیش از ۲۰ هزار نفر، ستاد اسکان آموزش‌وپرورش با ظرفیت ۴ هزار نفر در روز، اردوگاه فاطمه زهرا (س) با ظرفیت ۷۰۰ نفر در روز، اردوگاه پادگان دژ با ظرفیت ۹۰۰ نفر و مساجد و محلاتی که امکان اسکان دارند در نظر گرفته‌شده است.

وی بر نظارت بهداشتی بر اردوگاه‌ها و محل استقرار این کاروان‌ها تأکید کرد و گفت: در پی برگزاری جلسه‌های شهرستانی و معرفی محل‌های اسکان، شبکه بهداشت خرمشهر سه گروه فعال برای نظارت بر اردوگاه‌ها، یادمان‌ها و اماکن استقراری در نظر گرفته است که مهمانان و زائران با مشکلات بهداشتی مواجه نشوند.

دبیر ستاد راهیان نور خرمشهر در ادامه به ارائه آماری از شمار بازدیدکنندگان از مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس خرمشهر پرداخت و بیان کرد: بازدید از موزه و مرکز دفاع مقدس خرمشهر در چهار بخش راهیان نور، بازدیدکنندگان عمومی یا مردمی و مسئولان کشوری و لشکری و مهمان خارجی است که در سال ۹۷ در این بخش‌ها ۸۵۶ هزار و ۲۵۰ نفر از این مرکز بازدید کردند.

وی افزود: حدود ۵۰۰ هزار نفر در بخش دانش‌آموزی، ۳۷۰ هزار نفر عمومی، بیش از ۶ هزار نفر بازدیدکننده خارجی و ۲۵۰ مسئول کشوری و لشکری از این مرکز و موزه بازدید کردند.

عریضاوی تعداد از بازدیدکنندگان در سال ۹۷ به نسبت مدت سال ۹۶ را مقایسه کرد و گفت: بازدید از مرکز فرهنگی دفاع مقدس در سال ۹۷ نسبت به سال ۹۶ در بخش راهیان نور کاهش ۱۰ درصدی داشته اما در بخش عمومی ۱۵ تا ۲۰ درصد افزایش بازدیدکننده را داشته‌است.

مدیر مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس خرمشهر در ادامه با اشاره به وضعیت جوی و اقتصادی حاکم بر کشور و پیش‌بینی افزایش شمار گردشگران در نوروز ۹۸، به برشماری اقدامات انجام‌شده در این مرکز فرهنگی برای استقبال از راهیان نور و مسافران پرداخت.

وی در این رابطه اظهار کرد: در بخش خدمات رفاهی برای بازدیدکنندگان و زائران بحث ایستگاه صلواتی آب شرب، بهسازی سرویس‌های بهداشتی با ظرفیت روزانه ۱۰ هزار نفر در نظر گرفته‌شده است.

عریضاوی به اقدامات فرهنگی پیش‌بینی‌شده در این مرکز فرهنگی نیز اشاره کرد و گفت: در بحث خدمات فرهنگی نیز ۱۰ راوی و خادم خانم و ۱۰ راوی آقا برای هدایت کاروان‌ها و خانواده و زائران در حال فعالیت هستند و در بخش کودکان نیز غرفه کودک را برای کودکان به‌ویژه دختران خردسال در طبقه فوقانی مرکز با مدیریت امور بانوان مرکز آماده‌شده است که ظرفیت اجرای برنامه روزانه برای حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ را دارد.

وی افزود: همچنین در ضلع شمالی مرکز بازی تیراندازی به چهره‌های ترامپ و نتانیاهو را با توپ‌های بادی در نظر گرفته‌شده است که این بازی مورد استقبال جوانان، نوجوانان و حتی بزرگ‌سالان قرارگرفته است.

شریعتمداری: نه تنها جزایر سه‌گانه، بلکه بحرین هم برای ایران است

در پی دخالت دوباره اتحادیه عرب در امور داخلی و تکرار ادعاهای بی‌اساس درباره جزایر سه‌گانه، باید به این واقعیت اشاره شود که بحرین هم متعلق به ایران است.

شریعتمداری: نه تنها جزایر سه‌گانه، بلکه بحرین هم برای ایران است

به گزارش خبر24، در پی انتشار مفاد بیانیه نشست ۱۵۸ وزرای خارجه اتحادیه عرب و کمیته خودخوانده ۴ جانبه در خصوص جمهوری اسلامی، وزارت امور خارجه این نشست را محکوم کرد.

کنعانی سخنگوی وزارت امورخارجه در اینباره گفت: صدور چنین بیانیه‌هایی، نشان از فقدان فهم درست برخی کشورهای یادشده نسبت به سیر تحولات منطقه و تجاهل نسبت به واقعیات منطقه غرب آسیا است.

کنعانی در خصوص جزایر سه گانه ایرانی با مردود شمردن ادعاهای بیانیه، تمامی اقدامات ایران را در چارچوب اعمال حاکمیت بر تمامیت ارضی کشور دانست و مداخله دیگران در این زمینه را محکوم کرد.

چندی پیش نیز در سال ۱۳۸۶، سران اتحادیه عرب این خطای راهبردی نسبت به ایران را تکرار کردند، در آن نشست سه روزه که در ریاض و با مدیریت و توطئه عربستان برگزار شد، شیوخ عرب نسبت به مالکیت ایران در جزایر سه‌گانه دچار فراموشی شدند و حسین شریعتمداری، در یادداشتی با عنوان "آواز کوچه باغی"، دلایل تاریخی و قانونی درباره مالکیت ایران نسبت به مناطق فوق را تبیین کرد که در فضای فعلی، بازنشر آن یادداشت، لازم به نظر می‌رسد.

متن یادداشت در ادامه می‌آید:

«آواز کوچه باغی» اصطلاح شناخته شده‌ای در فرهنگ قدیم تهران است و در مواردی به صورت ضرب المثل درآمده است. به گفته قدیمی‌ترها- که امروزه تعدادشان زیاد نیست- در آن سال‌های نه چندان دور که تهران شهر خلوتی بود و پاسی از شب گذشته، سکوت همه جا را فرا می‌گرفت. افرادی که به هر علت، ناچار بودند در ساعات پایانی شب از کوچه‌های تاریک و خلوت عبور کنند و احیاناً از تاریکی و خلوتی می‌ترسیدند برای غلبه بر ترس با صدای بلند زیر آواز می‌زدند. این آوازها به آواز کوچه باغی معروف بود- یا یکی از انواع آوازهای کوچه باغی بود- و هنگامی که صدای عابری به این آواز بلند می‌شد و چهچهه پایانی آن با کلماتی مانند حبیب من… عزیز من… امان امان و… در فضا می‌پیچید، برخی از اهالی محل که دل و دماغ بیشتری داشتند و انگیزه رهگذر آوازه خوان را می‌شناختند، سر از پنجره بیرون می‌آوردند و با جملاتی نظیر دمت گرم!… دارمت! و … با او همراهی می‌کردند، یعنی این که نترس! خوف نکن! ما بیداریم…

پنج شنبه هفته گذشته وزرای خارجه، دفاع و امنیتی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در پایان اجلاس سه روزه خود در ریاض، بار دیگر- و به روال چند ساله اخیر- با صدور بیانیه‌ای از ادعای مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی حمایت کردند و از جمهوری اسلامی ایران خواستند از طریق مذاکره به اختلافات موجود درباره مالکیت این سه جزیره پایان دهد!

کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس- عربستان، کویت، امارات عربی متحده، بحرین، قطر و عمان- که سابقه تشکیل هیچیک از آنها به ۱۰۰ سال نمی‌رسد، به خوبی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه و اسناد این حاکمیت بلامنازع باخبرند و حتی در دورترین افق‌های ذهن خویش هم نمی‌توانند تصور روزی را داشته باشند که این حاکمیت کمترین خدشه‌ای پیدا کند، بنابراین انگیزه آنها از تکرار این ادعای واهی و بی اساس هرچه باشد، احتمال خروج این سه جزیره از حاکمیت ایران نیست. پس ماجرا چیست؟

برای پاسخ به این سؤال، ابتدا باید به اسنادی که حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه را نشان می‌دهد اشاره کرد؛

۱- علاوه بر نقشه‌های متعددی که از دوران یونان باستان - قبل از میلاد مسیح- برجای مانده و در آنها از تمامی جزایر خلیج فارس با عنوان بخشی از سرزمین ایران یاد شده است، در سده‌های اخیر نیز تمامی نقشه‌های رسمی که از سوی کشورهایی نظیر انگلستان، فرانسه، روسیه، پرتغال، اسپانیا و… تهیه شده و به عنوان اسناد رسمی نگهداری می‌شوند، جزایر خلیج فارس- از جمله سه جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی- را بخشی از خاک ایران دانسته‌اند. از جمله دولت انگلیس که بیش از دو سده در منطقه حضور داشته و در مواردی نیز با دولت‌های وقت ایران درگیر بوده است، در مجموع ۲۳ نقشه رسمی از منطقه تهیه کرده که در تمامی آنها- بدون استثناء- جزایر سه گانه متعلق به ایران است.

۲- در سال ۱۸۳۰ کاپیتان جی.بی.بروکس GBBRUCKS از سوی کمپانی هند شرقی- وابسته به دولت استعماری انگلیس- نقشه‌ای رنگی از خلیج فارس تهیه می‌کند. در این نقشه رنگی که نسخه‌هایی از آن در وزارت خارجه انگلیس و مخزن اسناد سازمان ملل متحد نگهداری می‌شود، ۳ جزیره تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به رنگ خاک ایران ترسیم شده است. کاپیتان بروکس نزدیک به ۱۲ سال برای تهیه این نقشه در منطقه خلیج فارس بود.

۳- در سال ۱۸۳۵ «ساموئل هنل» از سوی دولت انگلیس مأمور تعیین حدود کشورها در خلیج فارس می‌شود. هنل در نقشه خود یک خط فرضی در آبهای خلیج فارس ترسیم می‌کند که جزایر سه گانه در قسمت فوقانی- شمالی- این خط فرضی قرار داشته و متعلق به ایران دانسته شده است.

۴- در ژانویه سال بعد- ۱۸۳۶- سرگرد «موریسن» جانشین ساموئل هنل، مأموریت او را پی می‌گیرد و پس از مذاکره با شیوخ خلیج فارس نقشه‌ای که به تأیید آنها رسیده بود را تهیه می‌کند. در این نقشه، جزایر سه گانه در عمق بیشتری از قلمرو ایران قرار گرفته است.

۵- در سال ۱۸۸۱ نیروی دریایی انگلیس بار دیگر نقشه‌ای از منطقه خلیج فارس تهیه می‌کند که در آن جزایر سه گانه و خاک ایران، رنگ مشترکی دارند. مقاله و مقالات

۶- در سال ۱۸۸۶ دایره اطلاعات دولت انگلیس نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران تهیه کرده و در ۱۲ ژوئن همان سال این نقشه از سوی وزیر مختار انگلیس در تهران به ناصرالدین شاه تحویل می‌شود.

۷- در سال ۱۹۰۸، دولت ایران امتیاز استخراج خاک سرخ -سنگ آهن- ابوموسی را به ونگهاوس آلمانی می‌دهد که دولت انگلیس به دلیل تیرگی روابط خود با آلمان، به ایران اعتراض می‌کند، دولت انگلیس در اعتراض خود خواهان کسب امتیاز استخراج خاک سرخ برای شرکت‌های انگلیسی است یعنی تاکید بر حاکمیت ایران…

و از ده‌ها سند دیگر، از جمله احکامی که دولت‌های وقت ایران برای انتصاب حکام- استانداران- خود در بندرلنگه- که شبه جزیره یاد شده بخشی از آن بوده است- صرف نظر می‌کنیم.

۸- اصلی‌ترین- و تنهاترین- سندی که امارات برای اثبات ادعای خود ارائه می‌کند نامه‌ای است که شیخ یوسف فرماندار ایرانی بندرلنگه در سال ۱۸۸۲ به شیخ حمید القاسمی حاکم رأس الخیمه می‌نویسد و در آن به عنوان تعارف و ابراز ادب- که آن هنگام بسیار متداول بوده و در بسیاری از نامه‌های مشابه دیده می‌شود- نوشته بود؛ ابوموسی از آن شماست (در خدمت شما هستیم!)

نکته درخور توجه این که شیخ یوسف در ادامه همین نامه خطاب به حاکم رأس الخیمه می‌نویسد «بلد لنجه بلدکم» یعنی شهر بندرلنگه هم شهر شماست و عجیب آن که اماراتی‌ها وقتی به این نامه استناد می‌کنند جمله اخیر را که به وضوح نشان می‌دهد جمله قبلی فقط یک تعارف بوده است، حذف می‌کنند!

۹- در حقوق بین الملل و قوانین مربوط به مرزها الگوي جزیره چند روزه فوقانی و سرزمین‌ها، حاکمیت یک کشور بر یک منطقه از چند راه به اثبات می‌رسد. از جمله «مالکیت تاریخی»، حاکمیت مؤثر- یعنی افراشته بودن پرچم، نصب حکام، حضور نیروی نظامی و…- که تمامی این ملاک‌ها و معیارهای حقوقی از حاکمیت قطعی ایران بر جزایر سه گانه حکایت دارند.

۱۰- در میان کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، همراهی بحرین با سایر کشورهای عضو حساب جداگانه‌ای دارد، زیرا بحرین بخشی از خاک ایران بوده است که در جریان یک زد و بند غیرقانونی میان شاه معدوم و دولت‌های آمریکا و انگلیس از ایران جدا شده است و امروزه اصلی‌ترین خواسته مردم بحرین بازگشت این استان جدا شده از ایران به سرزمین اصلی و مادری آن، یعنی ایران اسلامی است و بدیهی است که این حق مسلم ایران و مردم استان جدا شده آن نباید و نمی‌تواند نادیده گرفته شود.

۱۱- و اکنون با توجه به اسناد یاد شده که از حاکمیت قطعی و بلامنازع ایران بر جزایر سه گانه حکایت می‌کند، باید به این پرسش بازگشت که انگیزه اصلی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از طرح ادعای واهی حاکمیت امارات بر جزایر سه گانه چیست؟ و آیا این ادعا می‌تواند غیر از وحشت آنان از زلزله‌ای که انقلاب اسلامی بر حکومت‌های قرون وسطایی و غیرقانونی آنها انداخته است علت دیگری داشته باشد؟

تمامی دولت‌های یاد شده با دخالت مستقیم قدرت‌های استکباری شکل گرفته‌اند و مردم کمترین دخالتی در تعیین دولت، سیاستگذاری ها و تصمیم سازی های آن نداشته و ندارند. از سوی دیگر تمامی دولت‌های عضو این شورا در میان مردم خود به همکاری با رژیم صهیونیستی- و دستکم بی تفاوتی در مقابل جنایات این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین- متهم هستند. حاکمان دولت‌های یاد شده به خوبی می‌دانند که در عصر بیداری اسلامی- با الگوی انقلاب اسلامی- حاکمیت یک خانواده بر سرنوشت مردم و غارت ذخایر ملی، امکان پذیر نیست و از آنجا که لرزه منجر به فروپاشی رژیم‌های غیرقانونی خود را ناشی از الگوی جمهوری اسلامی ایران می‌دانند- و در این مورد حق دارند!- دشمنی با ایران اسلامی را به عنوان یکی از اهداف استراتژیک خود برگزیده‌اند… و چه گزینش خطرناکی، نه برای ایران که برای ادامه حاکمیت خودشان.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.