حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص


1400/06/14

حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص

اوره ماده ای شیمیایی است که بیش از 70 درصد آن به عنوان کود شیمیایی برای تولید محصولات کشاورزی استفاده می شود. سایر اوره تولید شده در جهان در صنایعی مانند پلاستیک، چسب و سیستم خودروها به عنوان کاهنده آلاینده هوا استفاده می شود. کود شیمیایی اوره یک منبع غنی ازت برای کشاورزی است و با توجه به سهولت حمل و نقل آن، استفاده گسترده ای در کشورها دارد. کود اوره به صورت گرانول بوده و قابلیت حل شدن در آب را دارد. به همین خاطر می توان هم به صورت جامد و هم به صورت محلول از طریق آبیاری از آن برای تغذیه گیاهان استفاده کرد.

برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سال‌های گذشته روزنامه‌های عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه می‌شود.
شما می‌توانید به یکی از روش‌های زیر مشترک شوید:

در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یک‌ساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامه‌ها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارت‌های بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارت‌های اعتباری بین‌المللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکان‌پذیر است.

به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!

فولاد خراسان با فاصله «صدرنشین رشد حاشیه سود» فولاد سازان بزرگ کشور شد

شرکت مجتمع فولاد خراسانبا فاصله معنی دار از دیگر فولادسازان کشور رشد 92 درصدی حاشیه سود خالص را برای 6 ماه نخست سال جاری ثبت کرد.

به گزارش ایراسین به نقل از روابط عمومی فولاد خراسان، به گفته مدیر عامل «مجتمع فولاد خراسان»،علاوه بر کسب بالاترین سود خالص در بین شرکت‌های فولادی، حاشیه سود خالص این شرکت(که در 6 ماهه اول سال 1398 حدود 18 درصد بوده)، در شش ماه دوم امسال با رشد 92 درصدی به حدود 35درصد رسید. این در حالی است که حاشیه سودناخالص این شرکت در شش ماه اول سال 1399 حدود 91درصد رشد داشته است.

به گفته کسری غفوری، در حالیکه حاشیه سود ناخالص شرکت در شش ماه نخست پارسال حدود 21 درصد بوده، فولاد خراسان با ثبت حاشیه سود ناخالص 41درصدی در شش ماه اول امسال موفق به ثبت بالاترین حاشیه سود ناخالص در 7 سال گذشته شد.

مدیرعامل «فولاد خراسان»رشد چشمگیر عملکرد این شرکت را از نظر سودآوری و نسبت‌های عملکردی در شش ماه سال جاری نسبت به مدت مشابه سال قبل، پیامد مدیریت «بازاریابی و فروش» محصولات از یک سو و «مدیریت بهای تمام شده» محصولات تولیدی دانست که باعث افزایش حاشیه سود خالص و ناخالص شده و سودآوری، بهره‌وری و بازدهی سرمایه را برای فولاد خراسان به همراه داشته است.

بر اساس این گزارش، درآمد فولادخراسان از فروش محصولات خود در بورس کالا نیز قریب به 2.5 برابر شده و از 6هزار و 254 میلیارد ریال برای شش ماه نخست سال قبل به بیش از 21هزار و 500میلیارد ریال در نیمه سال جاری رسیده است. همچنین حجم معاملات فولاد خراسان در رینگ صنعتی بورس کالا، در شش ماه اول سال به رقم 286هزار و 316 تن رسیده که این رقم در مدت مشابه سال گذشته 161هزار و 864 تن بوده است.

با وجود کاهش ارسال محصولات به دلیل توقف فعالیت های شرکت در 20 روز اول فروردین ماه امسال و به تبع آن حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص کاهش حجم فروش محصولات در شش ماه اول سال در مقایسه با سال قبل، مجتمع فولاد خراسان با ثبت 2هزار 766 میلیارد تومان فروش در شش ماه نخست سال جاری ،رشد 27 درصدی درآمد ریالی ناشی از فروش محصولات خود را به ثبت رساند. این رقم در مقایسه با فروش سال قبل در همین مدت، بیش از 587 میلیارد تومان افزایش درآمد را برای این شرکت بزرگ بورسی نشان می دهد.

مدیر عامل فولاد خراسان سال99را یکی از موفق‌ترین سال‌های عملکردی شرکت دانست و افزود: خدا را شاکرم که در سال «جهش تولید» باهمت، غیرت و تلاش همکاران در مجتمع توانستیم با اقتدار و فاصله ای معنی دار در صدر بزرگترین مجتمع های فولاد کشور قرار بگیریم؛ همدلی، تلاش و یکرنگی کارکنان در کسب موفقیتهای تولیدی و اقتصادی شرکت تاثیر غیرقابل انکارداشته است.

گفتنی است سهامداران عمده این مجتمع، «موسسه صندوق بیمه اجتماعی روستائیان و عشایر»، «شرکت سرمایه گذاری توسعه معادن و فلزات» و «موسسه صندوق حمایت از بازنشستگی» کارکنان فولاد هستند.

حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص


شرکت فولاد خوزستان از آن نمادهای بورسی است که عموما به سودآوری مناسب در میان اهالی بازار سرمایه معروف است و در این گزارش قصد داریم از علی رمضانی، تحلیل‌گر بنیادی بازار سرمایه و عضو گروه مالی فراز درباره روند سودآوری این شرکت بورسی سوالاتی را بپرسیم.

در این گزارش به تحلیل بنیادی شرکت فولاد خوزستان پرداخته ایم. احتمال می‌دهیم در سال 1401 شرکت رشد 30 درصدی سود را برای سهامداران خود داشته باشد.

همان طور که در جدول یک مشاهده می‌کنید فروش صادراتی شرکت با نرخ 28000 تومان که دلار نیمایی است محاسبه شده است. این مقدار حدود 42 درصد بیشتر از سال 1400 است و پیش بینی می‌شود شرکت 627.509.518 میلیون ریال فروش را به ثبت برساند.

حاشیه سود خالص شرکت در سال 1400 برابر با 26 درصد بوده که این عدد در سال 1401 طبق پیش بینی ما احتمالا بدون تغییر باقی بماند.

فولاد خوزستان همواره از شرکت های سودساز بازار سرمایه بوده و در این تحلیل پیش بینی می‌کنیم شرکت با نرخ دلار نیمایی و فروش اسلب به نرخ جهانی 650 دلار سود 154 تومانی به ازای هر برگه سهم بسازد.طبق این تحلیل اگر شرکت سودسازی بالای 100 تومان داشته باشد در وضعیت نسبتا خوبی قرار دارد و اگر بین 90 تا 100 تومان باشد در حالت تعادل است و در قیمت 90 تومان به پایین وضعیت شرکت خوب نیست.

فولاد خوزستان در عملکرد سه ماهه توانسته است به ازای هر سهم 26 تومان محقق کند. سهم در سال مالی گذشته به ترتیب از فصل ابتدایی 31 ، 24 ، 33 و 17 تومان به ازای هر سهم گزارش کرده بود. سود سه ماهه کاهش 18 درصدی نسبت به دوره مشابه سال گذشته دارد.این شرکت درسه ماهه امسال فروش 12,764 میلیارد تومانی را داشته است. در دوره مشابه سال گذشته توانسته بود 10,907 میلیارد فروش بزند. فروش دو سال مالی گذشته شرکت بر اعداد 50,217 و 30,647 میلیارد استوار بوده است. در سال مالی 1400 حاشیه سود ناخالص فخوز برابر 33% بوده که در سه ماهه امسال برابر 31% است. این فولادساز در گزارش سه ماهه سود عملیاتی 3,276 میلیارد تومانی را اعلام کرده است که در سال مالی قبل سود عملیاتی شرکت به ترتیب از فصل اول برابر 4,138 ، 2,931 ، 4,216 و 2,149 میلیارد تومان ثبت شده بود.

محاسبه حاشیه سود و میانگین بازدهی صنعت

پیش تر گفتیم که قیمت سهم وابسته به سود شرکت است. طبیعتا سود شرکت که افزایش پیدا کند بعد از آن قیمت سهم می‌تواند افزایش یابد یا اینکه اصلاً بازار انتظار افزایش سود آن شرکت را داشته باشد می‌توان این انتظار داشت عکس‌العملی را در قیمت سهام به همراه داشته باشد اما تمرینی را برای شما و در خصوص حاشیه سود شرکت‌ها در نظر گرفته ایم.

در مقالات پیشین حاشیه سود را هم توضیح دادیم که اگر سود ناخالص یک شرکت را تقسیم بر فروش آن شرکت کنیم در واقع درصد حاشیه سود ناخالص به دست می‌آید اما تمرینی را برای انجام دادن در نظر گرفته ایم ، در واقع آن تمرین این است که شما طبق جدول ذیل که مشاهده می کنید ۵ شرکت از صنعت سیمان اینجا وارد نمائید.

نماد پنج شرکتی که در بازار سهام ما سهامشان معامله می شود. برای دو سال متوالی سال ۹۵ سی ام ۱۳۹۵ و یکی سال مالی منتهی به ۲۹/۱۲/۱۳۹۴ ، حاشیه سود شرکت ها را در این جدول وارد نمایید. مثلاً شرکت اول که انتخاب می کنید ببینید حاشیه سود ناخالص این شرکت برای صورت مالی سال ۱۳۹۵ صورت مالی باید واقعی و حسابرسی شده باشد. عدد حاشیه سود را وارد نمایید. حاشیه سود سال های دیگر ۵ شرکت سیمانی را به همین صورت وارد کنید. در انتها میانگین حاشیه سود آن صنعت را اینجا محاسبه نمایید و ببینید آن صنعت در بازار ما چه حاشیه سودی دارد و این که این حاشیه سود طی دو دوره متفاوت و دو دوره متوالی چه اختلافی دارند؟ کاهش داشته یا افزایش ؟

در بازار بورس ما بعضی صنعت ها حاشیه سودشان حدود ۲۰ درصد هست مثلاً صنعت سیمان حاشیه سود متوسط را اگر حساب کنید چیزی حدود ۲۰ تا ۲۲ الی۲۳ درصد می‌شود بعضی صنعت ها هم هستند مثل لبنیات، صنعت پالایشی اینها حاشیه سودشان ۲۳ درصد هست بعضی شرکت هایی هستند مثل نیروگاهی ها که حاشیه سودشان ۸۰ الی ۸۵ درصد است.

شرکت های فعال در در زمینه پتروشیمی حاشیه سودشان حدوداً ۴۵ تا ۵۰ درصد است و به همین صورت در صنعت های دیگر طبیعتاً هرچه حاشیه سود عدد بالاتری باشد این امر می تواند نقاط قوت و مزیت آن صنعت را نشان دهد.(در رابطه با حاشیه سود طی مقالات آتی بیشتر توضیح خواهیم داد)

تمرین فوق را حتما انجام دهید تا با نحوه محاسبه حاشیه سود بیشتر آشنا شوید.

برای مثال در این جدول به عنوان نمونه، شرکت اول را شرکت سیمان بجنورد که نماد آن “سبجنورد” هست را وارد میکنیم. می خواهم ببینم که حاشیه سود این شرکت برای سال ۹۵ و همین طور سال ۹۴ چه عددی بوده است.

ابتدا به سایت کدال می رویم، در قسمت جستجوی اطلاعیه ها و نماد “سبجنورد” که همان سیمان بجنورد را وارد می کنیم و می خواهم ببینم حاشیه سودش چه عددی هست و آن را محاسبه کنیم.

پس از آنکه حاشیه سود و میانگین ۵ شرکت حساب کردید حتماً به دنبال آن که دلیل افزایش یا کاهش حاشیه سود طی دو دوره هر شرکتی چه بوده بروید. به طور مثال افزایش فروش شرکت بوده یا اینکه افزایش هزینه‌های بهای تمام شده؟ یا بالعکس

در مثال فوق برای نمونه مثال ما سیمان بجنورد هست و اطلاعیه هایی که در کدال دارد. در قسمت صورت های مالی بررسی شده سال ۹۵ سیمان بجنورد فایل ضمیمه را باز کنید. اولین کاری که می کنیم صورت سود و زیان این شرکت را می بینم.

اینجا برای سال ۹۵ و همینطور برای سال ۹۴ حاشیه سود یعنی سود خالص ای که در قسمت مشخص شده اعدادش را می‌بینید، تقسیم بر درآمد عملیاتی یا همان فروش می کنید. (درآمد علیاتی و فروش زیاد تفاوتی با همدیگر ندارند)

حاشیه سود سال ۹۵ برابر است با : سود ناخالص شرکت که عددش در اینجا ۲۳۸ ۹۳۰ است، تقسیم بر فروش که است۱۰۶۸۳۵۵ می کنیم. در این جا حاشیه سود ۲۲۱۰۰ و یا همان ۲۲ درصد می شود. اگر بخواهیم به درصد بنویسیم حاشیه سود شرکت در سال ۱۳۹۵ برابر می‌شود با ۲۲ درصد. همینطور برای سال ۹۴ نیز یا می توانید مجزا صورت مالی سال ۹۴ را باز کنید یا اینکه در همان صورت سود و زیان سال ۹۵ در ستون مربوط به سال برایتان در ستون آخر نوشته شده است. سود ناخالص سال ۹۴ یعنی ۸۴۸۵۲تقسیم بر عدد فروش که ۱۳۲۴۵۴ است می شود ۸ درصد.

خب وقتی می بینیم که حاشیه سود شرکت طی دو سال این میزان نوسان داشته است کنجکاو می شویم که ببینم دلیل اینکه از ۸ درصد به عدد ۲۲ درصد رسیده چه بوده؟

در سال ۹۴، حاشیه سود ۸ درصد بود و سال ۹۵ این حاشیه سود افزایش پیدا کرد و به ۲۲ درصد رسیده است. یعنی سال ۹۴ از هر هزار تومان فروشی که داشته ۸۰ تومان سود بوده و سال ۹۵ از هر هزار تومان فروشی که داشته ۲۲۰ تومان سود بوده یعنی تقریباً سه برابر سال ۹۴ که این نشان دهنده عملکرد خوب شرکت هست اما چه دلیلی داشت که این افزایش اتفاق افتاده؟

می توانیم مجدد به سراغ صورت سود و زیان برویم و دلیلیش را پیدا کنیم.

در این مثال می بینم که فروش طی دو سال تقریباً با هم برابر است . فروش ۹۵یک میلیون و ۳۲ هزار هست و فروش سال ۹۴ یک میلیون و ۶۸ هزار ، تقریباً این دو عدد با هم برابر هستند شاید کمتر از ۲۳ درصد رشد داشته است. هزینه‌های تمام شده یا بهای تمام شده یک افت قابل ملاحظه‌ای داشته از ۹۵۰ رسیده به حدود ۸۳۰ یعنی ۱۲۰ الی ۱۳۰ میلیارد ریال کاهش داشته که برای این شرکت این عدد بزرگی هست.

حاشیه سود را مشاهده کردید که ۸۰ درصد است. ما گفتیم هر چه حاشیه سود کمتر باشد طبیعتاً ریسک تجاری آن شرکت خیلی کم افزایش پیدا می‌کند یعنی چی؟

یعنی زمانی که حاشیه سود خیلی پایین است و ریسک تجاری خیلی بالا هست کوچکترین تغییرات در فروش یا هزینه ها به بهای تمام شده می تواند بزرگترین تغییرات را در سود ناخالص ایجاد کند.

شما مشاهده کردید که این ۸ درصد با یک تغییر ۱۱۲ میلیارد ریالی اینجا سود ناخالص از ۸ میلیارد رسید به بیست و دو حدود ۴ میلیارد تومان که این خیلی رشد بالایی هست نزدیک به ۲۰۰ الی ۳۰۰ درصد سود ناخالص داشته اما گفتیم که دلیل این افزایش حاشیه سود که محاسبه کردیم از ۸۲۲ بهای تمام شده این شرکت بوده است. چرا که فروش آن تقریباً تغییری نکرده و به واسطه این بهای تمام شده سود ناخالص این شرکت افزایش چشم‌گیری داشته است.

شما برای پنج شرکت از گروه سیمان به همین ترتیب حاشیه سود ها را حساب کنید و در نهایت یک میانگین از اعدادی که حساب کرده‌ایم محاسبه کنید ببینید که میانگین حاشیه سود صنعت سیمان در سال ۹۵ چه عددی بوده و همین طور در سال ۱۳۹۴ میانگین حاشیه سود در صنعت سیمان چه عددی بوده و می توانید دلیل این رشد یا افت را در خصوص صنعت جستجو کنیم.

نحوه محاسبه درصد سود شرکت هایی که علاوه بر فرمول سود عملیاتی ، سود غیر عملیاتی هم دارند متفاوت است. بهتون پیشنهاد می کنیم مقاله ” نحوه محاسبه درصد سود فروش ” را مطالعه کنید تا نحوه ی محاسبه ی درصد سود فروش را یاد بگیرید.

مثلا یا رونق فروش شان بوده یا افزایش نرخ محصولات فروش رفته این شرکت ها می تواند باشد، یا اینکه بیشتر می‌توانستند تولید کنند، به قول معروف بهره وری تولیدشان افزایش داشته یا اصلاً از طرف هزینه ها ممکن است این هزینه ها کاهش یا افزایش چشمگیری داشته باشد.

بازدهی عملیاتی صنایع بورسی چقدر است؟

بازدهی عملیاتی صنایع بورسی چقدر است؟

1400/06/14

مقایسه ۳۱ صنعت بورسی کشور از نظر ۴ شاخص مهم سودآوری در سال ۹۹ نشان می‌دهد که حاشیه سود عملیاتی ۴ صنعت هتل و رستوران، خرده‌‌‌فروشی، سایر مواد معدنی و مخابرات بیشترین فاصله را با حاشیه سود ناخالص حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص آنها داشته است.

به گزارش فراسرمایه، حاشیه سود عملیاتی این ۴ صنعت حدود ۱۰ واحد درصد یا بیشتر از این مقدار کمتر سود ناخالص آنها گزارش شده است. این فاصله عمدتا به دلیل هزینه‌‌‌های عمومی، اداری و فروش و سایر هزینه‌‌‌های عملیاتی دیگر یا آن‌طور که در صنعت هتل و رستوران مشاهده شده به علت هزینه‌‌‌های جذب نشده به وجود آمده است.

یکی از شیوه‌‌‌های معمول برای اندازه‌‌‌گیری درآمد و همین‌طور کارآیی مدیریت، استفاده از شاخص حاشیه سود است، سهامداران و مدیران به طور دقیق روند تغییرات این شاخص را طی زمان رصد و آن را در ارتباط با دیگر شرکت‌ها و صنایع مشابه مورد مقایسه قرار می‌دهند. حاشیه سود یکی از نسبت‌های سودآوری است که برای بررسی وضعیت مالی و سودسازی شرکت‌ها از آن‌‌‌ کمک گرفته می‌شود. این پارامتر هم‌‌‌چنین می‌تواند بیانگر توانایی شرکت در مدیریت هزینه‌‌‌ها باشد و به همین دلیل از معیارهای مهم در تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. حاشیه سود خود به دسته‌‌‌های مختلفی تقسیم می‌شود: حاشیه سود خالص و عملیاتی، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود قبل از مالیات، از جمله انواع حاشیه سود به شمار می‌‌‌روند.

حاشیه سود ناخالص، درصد درآمد را پس از کسر هزینه کالاهای تولیدی فروخته شده، نشان می‌دهد. هزینه کالاهای فروخته شده، هزینه‌ای است که یک شرکت برای تولید کالا و خدماتی که به فروش می‌رساند، صرف کرده است. حاشیه سود عملیاتی هم از تقسیم رقم سود عملیاتی بر فروش یا درآمدهای عملیاتی به دست می‌‌‌آید و در صورتی که هزینه‌‌‌های عملیاتی، مالی و مالیات را از مجموع درآمد شرکت کسر کنیم، سود خالص به دست می‌‌‌آید. یعنی با کسر تمامی هزینه‌‌‌ها از سود شرکت، سود خالص به دست می‌‌‌آید.

چند نکته درباره کاربردهای حاشیه سود

طبیعتا همه کسانی که در بازار سرمایه فعال هستند از حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص کاربردهای شاخص‌‌‌ حاشیه سود اطلاع دارند، اما در این ارتباط با توجه به هدف گزارش حاضر که مقایسه حاشیه سودهای صنایع مختلف است، باید ابتدا به چند نکته توجه کرد. پیش از هرچیز لازم است گفته شود که کوچک یا بزرگ بودن حاشیه سود صنایع مختلف به طور حتمی و مطلق نمی‌تواند نشانه‌ کارآیی یا عدم‌کارآیی آنها باشد. مثلا برخی شرکت‌ها اقدام به فروش اجناس گران‌قیمت می‌کنند و سود بالایی به دست می‌‌‌آورند. در مقابل، شرکت‌هایی که کالاهایی اساسی تولید می‌کنند، نیازمند استخدام نیروی کار بیشتر و برخورداری از فضای بزرگ‌تری هستند. این شرکت‌ها موجودی کالای بیشتری دارند و هزینه سربار نیز در آنها به نسبت بالاست. در این شرکت‌ها ممکن است درآمد بالا اما حاشیه سود آنها پایین باشد. بنابراین در اقتصاد ممکن است برای برخی صنایع حاشیه سود ۱۰ تا ۱۱ درصد سود خوبی قلمداد شود ولی در برخی صنایع دیگر حاشیه ۴۰ تا ۵۰ درصد هم با توجه به پارامترهایی مانند نوع محصول، سطح تکنولوژی، نوع قیمت‌گذاری و امثالهم پایین محسوب شود. بنابراین لازم است که حاشیه سود شرکت‌هایی مورد مقایسه قرار گیرند که با یکدیگر مشابهت داشته باشند. اما برای برآورد این منظور ابتدا لازم است که حاشیه سود صنایع مختلف را در کشور داشته باشیم که به عنوان معیاری برای تعیین سطح شرکت‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

برای تحلیلگران و فعالان بازار بسیار اهمیت دارد که نسبت‌‌‌های سودآوری مخصوصا حواشی سود صنایع مختلف در اقتصاد یک کشور را به صورت تقریبی در ذهن داشته باشند که در صورت تغییرات فصلی این متغیرها بتوانند نگاهی دقیق‌‌‌تر به عوامل و زمینه‌‌‌های آن داشته باشند. چراکه تمام اهداف مدیریتی در سطح یک شرکت تا کل اقتصاد به دنبال افزایش درآمد و همزمان کاهش هزینه‌‌‌هاست؛ عملیاتی که در نهایت خود را در حاشیه سود نشان می‌دهد.

معمولا از حاشیه سود ناخالص زمانی استفاده می‌شود که بخواهیم شرایط تولید یک کالای خاص را بررسی کنیم. حاشیه سود عملیاتی هم برای ارزیابی یک صنعت و حاشیه سود خالص هم برای بررسی یک شرکت خاص بسیار کارآمد خواهد بود. با این سه شاخص سودسازی علاوه بر اینکه می‌توان شرکت‌های مختلف را با یکدیگر مقایسه کرد، عملکرد خود یک شرکت را می‌توان به دو صورت مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا می‌توان به صورت طولی و با عملکرد سنوات گذشته خود مقایسه کرد، علاوه بر این روش دوم که بسیار هم برای تحلیلگران اهمیت دارد، مقایسه حاشیه سودهای مختلف یک شرکت است، مخصوصا در شرایطی که تفاوت بین سه شاخص حاشیه سود عدد بزرگی باشد. به عنوان نمونه معمولا در شرکت‌هایی که در یک صنعت یکسان فعال هستند، انتظار می‌رود حاشیه سود ناخالص و عملیاتی مشابهی داشته باشند، اما اگر در بین آنها شرکتی حاشیه سود عملیاتی بسیار کمتر از ناخالصی داشته باشد، می‌توان حدس زد که در بخش هزینه‌های عمومی به صورت بی‌رویه و غیرصرفه‌‌‌جویانه عمل می‌کند. این بخش هزینه‌‌‌ها شامل حمل‌‌‌ونقل، تبلیغات، دستمزد کارکنان ستادی و پاداش‌‌‌ها می‌شود. ممکن است بیشتر شرکت‌های یک صنعت به طور کامل با چنین وضعیتی دست‌‌‌به‌‌‌گریبان باشند و در این زمینه‌‌‌ها معمولا حساسیت بالاتری نسبت به شرکت‌های دولتی و خصولتی وجود دارد.

اما لازم است به موارد دیگری هم توجه کنیم؛ ممکن است دو صنعت مشابه مانند اوره‌‌‌سازها و متانول‌‌‌سازها از نظر حاشیه سود ناخالص برابر باشند، اما حاشیه سود عملیاتی بسیار متفاوتی داشته باشند. معمولا در صنعت اوره بین این دو شاخص تفاوت چشمگیری وجود ندارد، اما برعکس شرکت‌های تولیدکننده متانول حاشیه سود عملیاتی کمتری نسبت به حاشیه سود ناخالص دارند. در چنین مواردی باید اقلام هزینه‌‌‌سازی که بین این دو حاشیه سود قرار دارند جست‌وجو کنیم. یکی از این اقلام بسیار مهم «هزینه‌های اداری و فروش» است که یکی از مولفه‌‌‌های آن را «هزینه حمل‌‌‌ونقل» تشکیل می‌دهد. هزینه حمل متانول با فروشنده است، اما اوره‌‌‌سازها چنین هزینه‌‌‌ای ندارد. در برخی از صنایع نیز بین دو حاشیه سود ناخالص و عملیاتی فاصله زیادی وجود دارد. یکی از این صنایع خودرو است که زیان عملیاتی بالای آن را می‌توان به هزینه‌های اداری و فروش مرتبط دانست.

وضعیت صنایع مورد بررسی

مقایسه ۳۱ صنعت بورسی کشور از نظر شاخص‌‌‌های سودسازی، نشان می‌دهد که بیشتر این صنایع در سال ۹۹ با افزایش حاشیه سود مواجه بودند. علت این امر هم به افزایش نرخ‌هایی مربوط است که شرکت‌ها در سال گذشته تجربه کردند که در مقابل بهای تمام شده آنها در بخش‌‌‌هایی مانند دستمزدها ثابت مانده بود. با این وجود سایه شیوع بیماری کرونا کاملا بر عملکرد برخی صنایع مشهود است؛ گروه هتل و رستوران با حاشیه سود عملیاتی منفی ۳۹ درصد در سال ۹۹ مواجه بوده است. این گروه از دو سهم «سمگا» و «گکوثر» تشکیل شده که در این گزارش وضعیت «گکوثر» مورد بررسی قرار گرفته است. هتل پارسان کوثر اصفهان با اینکه حاشیه سود ناخالص ۴/ ۱۴درصدی داشته است، اما به دلیل بخش «سایر هزینه‌‌‌ها» ۲/ ۱۰میلیارد تومان به زیانی به میزان یک‌سوم کل بهای تمام‌شده درآمدهای عملیاتی رسیده است. «سایر هزینه‌‌‌ها» آن‌طور که در بخش یادداشت‌های توضیحی این شرکت آمده مربوط به هزینه‌‌‌های جذب نشده شرکت است. مبنای محاسبه این بخش تفاوت میانگین سطح اشغال این هتل در ۴ سال گذشته (۷۱ درصد) نسبت به سطح اشغال برای سال ۹۹ (۳۰ درصد) بوده است. به طور متوسط از کل ۲۲۵ اتاق این هتل، در سال ۹۹ تنها ۶۸ اتاق به صورت روزانه مورد استفاده قرار گرفته است.

در مقابل برخی صنایع مانند بیمه بیشترین سود را از سال کرونایی برده‌‌‌اند. حاشیه سود عملیاتی این صنعت از ۳ درصد در سال‌های ۹۶ و ۹۷ به رقم ۶ درصد در سال ۹۸ و به ۴/ ۲۲درصد در سال ۹۹ رسیده است. حاشیه سود حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص خالص این صنعت بالاتر از دو شاخص سوددهی دیگر قرار دارد که علت این موضوع هم به ماهیت این صنعت در سرمایه‌گذاری حق‌‌‌بیمه‌‌‌ها و استفاده از درآمدهای آن برمی‌‌‌گردد. به طور کلی در صنایع دیگر معمولا حاشیه سود ناخالص پایدارتر از دیگر شاخص‌‌‌ها مخصوصا سود خالص است ولی چنین موضوعی در صنعت بیمه تا حدودی متفاوت‌‌‌تر است.

آنچه در این بررسی‌‌‌ها جالب توجه است حاشیه سود عملیاتی ۴ صنعت هتل و رستوران، خرده‌‌‌فروشی، سایر مواد معدنی و مخابرات بوده که بیشترین حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص فاصله را با حاشیه سود ناخالص آنها داشته است. حاشیه سود عملیاتی این ۴ صنعت حدود ۱۰ واحد درصد یا بیشتر از این مقدار کمتر سود ناخالص آنها گزارش شده است.

بازده دارایی

بررسی میزان و درصد سود، معیار مهمی در تحلیل بنیادی است، اما برای ارزیابی شرکت‌ها نمی‌توان فقط به این شاخص توجه کرد، چراکه نسبت‌‌‌های حاشیه سود به جای آن‌‌‌که میزان دارایی‌‌‌ها، سهام و سرمایه‌گذاری‌‌‌های شرکت را تخمین بزنند، میزان پولی را در نظر می‌‌‌گیرند که شرکت از فروش محصولات و دارایی‌‌‌ها و سرمایه‌گذاری‌‌‌ها به دست خواهد آورد.

یکی از شاخص‌‌‌های سوددهی مهم، بازده دارایی (ROA) است که از نسبت سود خالص به میانگین کل دارایی‌ها به دست می‌‌‌آید. نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارایی‌های شرکت و سود را تعیین می‌کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه‌گذاری‌های خود بیفزاید (البته برحسب کل دارایی‌ها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‌یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‌گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‌شود. این شاخص توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی را نشان می‌دهد به همین دلیل برای فعالان بازار سرمایه نرخ بازدهی دارایی یک شرکت در مقایسه با متوسط صنعت اهمیت دارد.

همان‌طور که در رابطه با شاخص‌‌‌های حاشیه سود گفتیم، نمی‌توان نرخ مطلوب بازده دارایی‌ها را هم مشخص کرد، زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلا، نرخ بازده دارایی‌ها در شرکت‌های با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشی‌ها یا تولیدکنندگان کالاهای مصرفی است. در مطالعات انجام شده پیشین ‌سه نقطه حداقلی، هدف و عملکرد بالا را برای ROA پیشنهاد کرده‌‌‌اند:

حداقل: اگر ROA پایین‌تر از ۵ درصد باشد، بقای کل شرکت زیر سوال می‌رود.

هدف: بین ۸ تا ۱۰درصد به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد می‌کند و قادر به سرمایه‌گذاری در تکنولوژی جدید و در ادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش است.

عملکرد بالا: وقتی که ROA از مرز ۲۰درصد بگذرد، این شرکت به عنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی می‌شود.

در این گزارش هم نرخ بازده سرمایه ۳۱ گروه صنعتی بورسی مورد ارزیابی قرار گرفته است. بررسی‌‌‌ها نشان می‌دهد سه گروه کانی‌‌‌های فلزی، مواد شیمیایی (پتروشیمی‌‌‌ها) و تولید کود و ترکیبات نیتروژنی (اوره‌‌‌سازها و… امثالهم) بیشترین بازده دارایی را ثبت کرده‌‌‌اند. البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که دارایی‌‌‌های یادشده با هزینه تمام شده در ترازنامه شرکت‌ها به ثبت می‌‌‌رسند و ممکن است بسیاری از آنها به دلیل عدم‌تجدید ارزیابی دارایی ارقامی غیرواقعی‌‌‌ را دربرگیرند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.