بررسی رابطه سقوط بازار سهام وریسک بازار شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مقاله
هدف این تحقیق بررسی رابطه بین سقوط بازار سهام و ریسک بازار شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران است .قلمرو مکانی این تحقیق کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. قلمرو زمانی این تحقیق شرکتهای پذیرفته شده در بورس طی سال های بین ١٣٨٨ تا ١٣٩٢ می باشد. واین تحقیق از نظر روش توصیفی -همبستگی می باشد. نتایج بیان میکندبین رابطه سقوط قیمت بازار سهام و ریسک بازار در شرکتهای استراتژیک وغیراستراتژیک تفاوت معناداری دارد.نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده سیاستگذاران مالی واقتصادی تصمیم گیرندگان بازار سرمایه ، شرکت های پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار وموسسات مالی سرمایه گذاری وسرمایه گذاران فردی قرار گیرد
خلاصه ماشینی:
نتايج اين تحقيق مي تواند مورد استفاده سياستگذاران مالي واقتصادي تصميم گيرندگان بازار سرمايه ، شرکت هاي پذيرفته شده دربورس اوراق بهادار وموسسات مالي سرمايه گذاري وسرمايه گذاران فردي قرار گيرد واژگان کليدي : سقوط بازار سهام ، ريسک بازار، ريسک سيستماتيک ،ريسک غير سيستماتيک مقدمه تاکيد سيستم مالي از يک سقوط بايد در زمان مورد نياز براي تنظيم بازار به يک حالت پايدار قابل مشاهده باشد. در اين تحقيق ما به دنبال پاسخگويي به سوال زير هستيم : آيا بين افشاي سقوط قيمت سهام وريسک بازار شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداري وجود دارد؟ نگراني نسبت به تغييرات بازده مهمترين عامل برتري يک سهم ، ميزان سودآوري آن مي باشد. به عبارتي ديگر، بازده انتظار دارايي به سطح ريسک سيستماتيک بستگي دارد (قنبري و همکاران ، ١٣٨٨) ريسک سيستماتيک ، (ريسکي که نمي توان از طريق تنوع گرايي حذف نمود) ريسک ناشي از عوامل غير قابل کنترلي است که در اثر عوامل کلي بازار مالي به طور همزمان بر قيمت کليه اوراق بهادار تاثير ميگذارد. فرضيه تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک هاي تحقيق ــبين سقوط قيمت بازار سهام و ريسک بازار شرکت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداري وجود دارد. -قلمرو موضوعي تحقيق قلمرو موضوعي اين تحقيق بررسي ارتباط بين سقوط قيمت بازار سهام و ريسک بازار سرمايه شرکت هاي پذيرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران مي باشد. ĝĝ:بين سقوط قيمت بازار سهام وريسک بازار شرکت هاي پذيرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران رابطه معناداري وجود دارد.
کلیدواژه ها:
کلید واژه های ماشینی:
ریسک ، بورس اوراق بهادار تهران ، بازار سهام و ریسک بازار ، رابطه سقوط قیمت بازار سهام ، سقوط قیمت بازار سهام ، سهام و ریسک بازار شرکت ، سقوط بازار سهام و ریسک ، قیمت بازار سهام و ریسک ، بورس اوراق بهادار تهران رابطه ، ریسک غیر سیستماتیک
مقایسه ریسک مالی با ریسک کسب و کار: این دو باهم چه تفاوتی دارند؟
ریسک مالی و ریسک کسب و کار دو نوع مختلف از علائم هشدار دهنده ای هستند که سرمایه گذاران باید هنگام سرمایه گذاری در نظر بگیرند. ریسک مالی به توانایی شرکت برای مدیریت سود و اهرم مالی آن اشاره دارد؛ در حالی که ریسک کسب و کار به توانایی شرکت برای تولید درآمد کافی برای پوشش دادن هزینههای عملیاتی آن اشاره دارد.
یک روش جایگزین برای مشاهده تفاوت این است که ریسک مالی را به عنوان ریسکی درنظر بگیریم که یک شرکت ممکن است در پرداخت بدهی با آن مواجه شود و ریسک کسب و کار را به منزله ی عدم توانایی شرکت در سودآوری در نظر بگیریم.
ریسک مالی
ریسک مالی با توانایی شرکت در ایجاد جریان نقدینگی کافی برای پرداخت سود تسهیلات و تامین مالی جهت برآورده کردن تعهدات مربوط به بدهی در ارتباط است. یک شرکت با میزان بدهی مالی بیشتر دارای سطح بالاتری از ریسک مالی است چرا که احتمال عدم پرداخت به موقع تعهدات مالی شرکت و ورشکستگی آن بیشتر است.
برخی از عواملی که ممکن است بر ریسک مالی تاثیر گذار باشند، تغییرات نرخ سود تسهیلات و درصد کلی تامین مالی بدهی آن است. شرکتهایی که دارای مقادیر بیشتری از سهام در بازار سرمایه هستند در موقعیت بهتری برای تحمل تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک بار بدهی خود قرار دارند. یکی از نسبتهای مالی اولیه ای که تحلیل گران و سرمایه گذاران برای تعیین سلامت مالی یک شرکت در نظر میگیرند، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام شرکت است که از فرمول زیر محاسبه می شود:
= D/E کل بدهی/ حقوق صاحبان سهام
ریسک نرخ ارز خارجی بخشی از ریسک مالی کلی شرکت هایی است که به میزان قابل توجهی از فعالیت های تجاری در کشور های خارجی مشغول هستند.
ریسک کسب وکار
ریسک کسب وکار به دوام اولیه یک تجارت اشاره دارد. پاسخ به این سوال است که آیا یک شرکت توانایی فرو ش و ایجاد درآمد کافی برای پوشش هزینههای عملیاتی خود و رسیدن به سود را دارد یا خیر. در حالی که ریسک مالی مربوط به هزینههای تامین مالی است، ریسک کسب وکار با هزینه های دیگر عملیاتی نیز درگیر است. این هزینه ها شامل حقوق، هزینههای تولید،اجاره یا خرید تجهیزات و سایرهزینه های اداری و اجرایی می شود .
نکته مهم:
ریسک تجاری یک شرکت تحت تاثیر عواملی مانند هزینه کالا، حاشیه سود، بازار رقابت و میزان تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که شرکت عرضه می کند.
ریسک کسب و کار اغلب به دو دسته ی کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم می شود. ریسک سیستماتیک به ریسک کلی بازار، ریسک ناشی از نوسانات اقتصادی، سیاسی و تجاری اشاره دارد. ریسک سیستماتیک یک ریسک غریزی و ذاتی کسب و کار است که شرکت ها با وجود توانایی در پیش بینی و ارائه واکنش به تغییر شرایط ، کنترل کمی بر روی آن دارند.
ریسک غیر سیستماتیک که به ریسک مشخص نیز معروف است به ریسک منحصر به فرد و خاص یک کسب و کار اطلاق می شود که شرکت با آن در گیر است. یک شرکت می تواند با تصمیمات مدیریتی مناسب در ارتباط با کنترل هزینه ها، سرمایه گذاری ها و بازاریابی، ریسک غیر سیستماتیک خود را کاهش دهد. اهرم عملیاتی و جریان نقدینگی آزاد معیارهایی هستند که سرمایه گذاران برای ارزیابی بهره وری عملیاتی و مدیریت منابع مالی یک شرکت از آن استفاده میکنند.
مروری بر نکات کلیدی این بحث:
ریسک مالی به توانایی شرکت برای مدیریت بدهی و اهرم مالی آن اشاره دارد.
ریسک کسب و کار به توانایی شرکت برای ایجاد درآمد کافی در جهت پوشش هزینه های عملیاتی اشاره دارد.
در ریسک مالی نگرانی از احتمال قصور شرکت در پرداخت بدهی و ورشکستگی وجود دارد.
اقتصاد+I
ریسک را میتوان به صورت رویدادهای غیرمنتظره که معمولاً به صورت تغییر در ارزش داراییها یا بدهیها میباشد، تعریف کرد. بنگاهها در معرض انواع مختلف ریسک قرار دارند که به طور کلی میتوان به دو دسته 'ریسکهای تجاری' و 'ریسکهای غیرتجاری' تقسیم کرد.
ریسک تجاری و غیرتجاری
ریسکهای تجاری آنهایی هستند که از دید بنگاه ایجاد مزیت رقابتی و ارزش افزوده برای سهامداران میکنند. ریسک تجاری به بازار محصولی که یک بنگاه در آن فعالیت میکند مربوط میشود. این بازار شامل نوآوریهای تکنولوژیک، طراحی محصول و بازاریابی میشود. نسبت عملیاتی (نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر) هم یک متغیر مهم محسوب میشود. پذیرش منطقی ریسک تجاری، یک مزیت رقابتی در هر کسب و کاری محسوب میشود. فعالیتهای تجاری همچنین با ریسکهای اقتصاد کلان سروکار دارند که ناشی از چرخههای اقتصادی و نوسان درآمد و سیاستهای پولی است.
سایر ریسکهایی که بنگاه بر آنها کنترلی ندارد، دسته ریسکهای غیرتجاری را تشکیل میدهند. این دسته شامل ریسکهای استراتژیک میشوند که نتیجه تغییرات بنیادی در محیط سیاسی و اقتصادی هستند. یک مثال، ازبین رفتن سریع تهدید اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه 80 میلادی است که باعث کاهش تدریجی بودجه دفاعی شد و مستقیماً روی صنایع دفاعی تأثیر گذاشت. سلب مالکیت و ملی شدن هم جزو ریسکهای استراتژیک محسوب میشوند. پرهیز از این ریسکها مشکل است، مگر با توسعه در کسب و کارهای گوناگون یا کشورهای متعدد.
در پایان ریسکهای مالی که بخشی از ریسکهای تجاری هستند میتوانند به ریسکهایی تعبیر شوند که مربوط به سقوط در بازارهای مالی هستند، مانند ضررهای ناشی از تغییر نرخ بهره و یا تغییر قیمت سهام. میزان پذیرش ریسک مالی میتواند به دقت بهینه شود به طوری که بنگاه بتواند بر روی فعالیت اصلی خودش تمرکز کند.
ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
کل ریسک بازار را میتوان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم نمود ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصسات خاص شرکت از جمله نوع محصول ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره میباشد.ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمیباشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکتهای کلی بازار به وجود می آید.طبق نظریه های پرتفولیو با پرگونه سازی سبد سهام میتوان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی میماند. شاخص بتا شاخصی برای اندازه گیری همنوایی حرکت یک شرکت با حرکت کل بازار و یا شاخصی برای اندازه گیری ریسک سیتماتیک است.
روشهای اندازهگیری ریسک
ریسک عبارت است از احتمال نوسانات آتی نرخ بازدهی. شاخصهای مختلفی برای تبیین نوسانات مورد استفاده قرار میگیرد که بعضی از مهمترین آنها بدین صورت هستند:
1. دامنه تغییرات
2. متوسط انحراف خطی (متوسط قدر مطلق انحرافات)
3. واریانس (متوسط مجذور انحرافات)
4. انحراف معیار
5. نیمواریانس
6. نیم انحراف معیار
7. شاخص بتا
8. داراییدرخطر(VaR)
ریسک اعتباری
ریسک اعتباری ریسکی است که از نکول/قصور طرف قرارداد، یا در حالتی کلیتر ریسکی است که از «اتفاقی اعتباری» به وجود میآید. به طور تاریخی این ریسک معمولاً در مورد اوراق قرضه واقع میشد، بدین صورت که قرضدهندهها از بازپرداخت وامی که به قرضگیرنده داده بودند، نگران بودند. به همین تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک خاطر گاهی اوقات ریسک اعتباری را 'ریسک نکول' هم گویند.
ریسک اعتباری از این واقعیت ریشه میگیرد که طرف قرارداد، نتواند یا نخواهد تعهدات قرارداد را انجام دهد. تأثیر این ریسک با هزینه جایگزینی وجه نقد ناشی از نُکول طرف قرارداد سنجیده میشود.
ضررهای ناشی از ریسک اعتباری ممکن است قبل از وقوع نکول واقعی طرف قرارداد رخ دهند. به طور کلیتر ریسک اعتباری را میتوان به عنوان ضرر محتمل که در اثر یک رخداد اعتباری اتفاق میافتد، بیان کرد. رخداد اعتباری زمانی واقعی شود که توانایی طرف قرارداد در تکمیل تعهداتش تغییر کند. ریسک اعتباری یکی از مهمترین عوامل تولید ریسک در بانکها و شرکتهای مالی است. این ریسک از این جهت ناشی ميشود که دریافتکنندگان تسهیلات توانایی بازپرداخت اقساط بدهی خود را به بانک نداشته باشند.
در اندازهگیری ریسک اعتباری، ریسک مشخصهای را باید اندازه گرفت که تعبیرهای مختلفی از آن میشود کرد: ریسک نکول، ریسک کاهش رتبه، ریسک نرخ بهره، ریسک تفاوت نرخ بهره.
اندازهگیری ریسک اعتباری
برای اندازهگیری ریسک اعتباری باید به این موارد توجه کرد:
* احتمال نُکول: احتمال این است که طرف قرارداد در مدت تعیینشده در قرارداد، به تمام یا بخشی از تعهداتاش، خواسته یا ناخواسته عمل نکند.
* میزان تعهد اعتباری: نشان میدهد که در زمان نکول، چه مقدار از تعهدات متأثر از نکول قرار میگیرد.
* نرخ بازیافت: در صورت نکول، چه سهمی از تعهدات ممکن است از راههای مختلف مثل وثیقه و . بازگردد.
بحثی مهم دیگری که در اندازهگیری ریسک اعتباری مطرح میشود، رتبهبندی اعتباری شرکتهاست.
ریسک عملیاتی
ریسک عملیاتی عموماً ناشی از اشتباهات انسانی یا اتفاقات و خطای تکنیکی تعریف میشود. این ریسک شامل تقلب (موقعیتی که معاملهگرها اطلاعات غلط میدهند)، اشتباهات مدیریتی و کاستی کنترل میشود. خطای تکنیکی ممکن است ناشی از نقص در اطلاعات، پردازش معاملات، سیستمهای جابهجایی یا به طور کلی هر مشکل دیگری در سطح سازمان روی میدهد، باشد.
ریسکهای عملیاتی ممکن است منجر به ریسکهای اعتباری و بازار شوند. به عنوان مثال یک اشتباه عملیاتی در معامله تجاری مانند عدم انجام جابهجایی ممکن است ریسک بازار یا ریسک اعتباری ایجاد کند، زیرا هزینه آن به تغییرات قیمت بازار وابسته است.
ریسک بازار
ریسک بازار در اثر نوسانات قیمت داراییها در بازار ایجاد میشود. اشخاص حقیقی و حقوقی داراییهای خود را به صورتهای مختلف مانند پول نقد، سهام، اوراق قرضه، مسکن، طلا و سایر داراییهای با ارزش نگهداری میکنند. تمام این داراییها در معرض تغییرات قیمت قرار دارند، و این نوسانات قیمتی مداوم، عامل اصلی ایجاد ریسک بازار هستند. ریسک بازار که یکی از عوامل اصلی ایجاد کننده ریسک میباشد، به همراه ریسک اعتباری نقش اصلی را در اکثر ورشکستگیها ایفا میکنند. بحرانهای پیاپی و پیوسته مالی ناشی از ریسک مالی که در دو دهه اخیر در مقاطع مختلف در سطح جهان روی دادهاند، لزوم مدیریت یکپارچه و کمی ریسک مالی با تمرکز بر ریسک بازار و ریسک اعتباری را بیش از پیش مطرح ساختهاند.
ریسک نرخ ارز یکی از ریسکهای زیر مجموعه ریسک بازار است که به دلیل تغییرات نرخ ارز روی ميدهد. اهميت این ریسک هنگامي افزایش ميیابد که بخش قابل توجهی از پرتفوی شرکت متشکل از یک ارز و یا ارزهای گوناگون بر اساس وضعیت بازار (سبد ارزی) باشد. حالت دیگری که باعث ایجاد ریسک نرخ ارز ميشود هنگامي روی ميدهد که بانک مبادلات ارزی قابل توجهی داشته باشد و یا اینکه در مورد بانکها، سپردههای ارزی دریافت نموده و همچنین تسهیلات ارزی پرداخت نماید.
ریسک قانونی
ریسک قانونی زمانی مطرح میشود که یک معامله از نظر قانونی قابل انجام نباشد. ریسک قانونی در کل با ریسک اعتباری مرتبط است زیرا طرفین معامله در صورت زیان در یک معامله به دنبال بستر قانونی برای زیر سؤال بردن اعتبار معامله میگردند.
این ریسک میتواند به صورت شکایت سهامداران علیه شرکتی که ضررده باشد ظاهر شود. ریسکهای قانونی از طریق سیاستهایی که قسمت حقوقی مؤسسه با مشاوره مدیر ریسک و مدیریت سطح بالا اعمال میکند کنترل میشود. مؤسسات باید مطمئن باشند قراردادها با طرفین قابلیت اجرا دارد. با این حال وقتی پای زیانهای بزرگ در میان باشد کشمکشهای هزینهبر به وجود میآید زیرا منافع زیادی درگیر است.
ریسک قانونی که 'ریسک حقوقی' نیز نامیده میشود، یکی از ریسکهای اثر گذار بر فعالیت شرکتها است. دو عامل مهم در ميزان ریسک حقوقی تأثیرگذار هستند. عامل اول ایجاد کننده ریسک حقوقی، نوع و ساختار قوانین، روند قانونگذاری، و همچنین تغییرات قوانین ميباشد. عامل دوم ایجاد کننده ریسک حقوقی، روابط حقوقی بین بانک و اشخاص حقیقی و حقوقی مرتبط با بانک ميباشد.
ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی دارای دو گونهٔ «ریسک نقدینگی دارایی» و «ریسک نقدینگی تأمین مالی» میباشد.
ریسک نقدینگی دارایی
ریسک نقدینگی دارایی، که با نام 'ریسک نقدینگی بازارـمحصول' تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک هم شناخته میشود، زمانی ظاهر میشود که معامله با قیمت پیشبینیشده قابل انجام نباشد (به دلیل تغییر وضعیت نسبت به زمان معامله عادی) این ریسک در بین گونههای داراییها و در زمان وابسته به شرایط بازار تغییر میکند. بعضی داراییها مانند ارزهای اصلی یا اوراق قرضه، بازارهای عمیقی دارند و در اغلب مواقع به راحتی با نوسان کمی در قیمت، نقد میشوند اما این امر در مورد همه داراییها صادق نیست.
در مورد بانکها، ریسک نقدینگی به دلیل کمبود و عدم اطمينان در ميزان نقدینگی بانک ایجاد ميشود. حالت دیگری که باعث افزایش ریسک نقدینگی ميشود این است که بازارهایی که منابع بانک در آنها قرار دارد دچار کمبود نقدینگی شوند. ریسک نقدینگی با سایر ریسکهای مالی مختلط است و به همين دلیل سنجش و کنترل آن با دشواری روبرو است.
ریسک نقدینگی تأمین مالی
ریسک نقدینگی تأمین مالی، که ریسک جریان وجه نقد هم نامیده میشود، به عدم توانایی در پرداخت تعهدات برمیگردد. این موضوع مخصوصاً برای پرتفوهایی که متوازن شدهاند و متعهد به پرداخت حاشیه سود به طلبکاران هستنند معضل مهمی است. در واقع اگر ذخیره وجه نقد کافی نباشد، ممکن است در شرایط سقوط ارزش بازار نیاز به پرداخت وجه نقد وجود داشته باشد که منجر به نقد کردن اجباری پرتفو در قیمت پایین میشود. این چرخه ضررها که با حاشیه سود تعهدشده شدیدتر میشود، گاهی به مارپیچ مرگ تعبیر میشود.
ریسک تأمین مالی با برنامهریزی مناسب جریان وجه نقد کنترل میشود. محدود کردن شکاف جریان وجه نقد، متنوع کردن و در نظر گرفتن منابع مالی جدیدی برای پر کردن کسری نقدینگی نقش مهمی در کنترل ریسک نقدینگی دارند.
مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تامين مالی ميشود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی ميشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند.
وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار ميدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار ميشود.
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت ميگیرد. اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی ميشود. دومين نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی ميکند. سومين نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی ميپردازد.
رتبهبندی اعتباری
برای سنجش ریسک اعتباری معمولاً شرکتها را بر اساس ریسکی که در قرارداد متوجه بانک میکنند مرتب کرده و اصطلاحا رتبهبندی میکنند. برای اندازهگیری ریسک اعتباری، به هر رتبه احتمال نکولی نسبت میدهند.
روشهای رتبهبندی اعتباری
برای رتبهبندی اعتباری از مدلهای مختلفی استفاده میشود. مدلهای لوجیت و پروبیت، تحلیل تفکیک خطی، روش نزدیکترین همسایهها، مدلهای ساختاری (مثل مدل کیاموی) و نهایتا مدلهای شبکه عصبی و الگوریتم ژنتیک.
نکول
دراصطلاح به معنای عدم قبول یا رد است زبان مالیچیها اگر طرف قرارداد نتواند در قبال قراردادی که بسته است به تمام یا بخشی از تعهداتاش، خواسته یا ناخواسته، عمل کند، اصطلاحا گویند که "نکول" انجام داده است. از بابت نکول، معمولاً ریسکی به وجود می آید که به ریسک اعتباری معروف است.
با تشکر از میلاد رشیدی
ریسک در بازار سرمایه به چه معناست؟
ریسک بازار و ریسک خاص (غیر سیستماتیک) دو دسته اصلی ریسک سرمایه گذاری را تشکیل می دهند. ریسک بازار که « ریسک سیستماتیک » نیز نامیده میشود ، نمیتواند از طریق تنوع حذف شود، اگرچه میتوان آن را به روشهای دیگری پوشش داد. منابع ریسک بازار عبارتند از رکود ، آشفتگی سیاسی، تغییر در نرخ بهره، بلایای طبیعی و حملات تروریستی. ریسک سیستماتیک یا بازار، تمایل دارد تا کل بازار را همزمان تحت تأثیر قرار دهد.
آن را می توان با ریسک غیرسیستماتیک ، که منحصر به یک شرکت یا صنعت خاص است، مقایسه کرد. همچنین به عنوان “ریسک غیر سیستماتیک”، “ریسک خاص”، “ریسک قابل تنوع” یا “ریسک باقیمانده” شناخته می شود، در زمینه یک سبد سرمایه گذاری، ریسک غیر سیستماتیک را می توان از طریق تنوع کاهش داد .
ریسک بازار به دلیل تغییرات قیمت وجود دارد. انحراف معیار تغییرات در قیمت سهام، ارز یا کالاها به عنوان نوسان قیمت نامیده می شود. نوسانات به صورت سالانه رتبه بندی می شود و ممکن است به صورت یک عدد مطلق، مانند 10 دلار، یا درصدی از مقدار اولیه، مانند 10٪ بیان شود.
شرکت های سهامی عام در ایالات متحده توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) ملزم به افشای چگونگی ارتباط بهره وری و نتایج آنها با عملکرد بازارهای مالی هستند. این الزام به منظور جزئیات قرار گرفتن شرکت در معرض ریسک مالی است. برای مثال، شرکتی که سرمایهگذاریهای مشتقه یا قراردادهای آتی ارز خارجی ارائه میکند، ممکن است نسبت به شرکتهایی که این نوع سرمایهگذاریها را ارائه نمیکنند، بیشتر در معرض ریسک مالی قرار گیرد. این اطلاعات به سرمایه گذاران و معامله گران کمک می کند تا بر اساس قوانین مدیریت ریسک خود تصمیم بگیرند.
انواع دیگر ریسک
برخلاف ریسک کلی بازار، ریسک خاص یا “ریسک غیر سیستماتیک” مستقیماً با عملکرد یک اوراق بهادار خاص مرتبط است و می تواند از طریق تنوع سرمایه گذاری در برابر آن محافظت شود. یکی از نمونههای ریسک غیرسیستماتیک، اعلام ورشکستگی شرکتی است که در نتیجه سهام خود را برای سرمایهگذاران بیارزش میکند.
رایج ترین انواع ریسک های بازار عبارتند از: ریسک نرخ بهره، ریسک سهام، ریسک ارز و ریسک کالا.
- ریسک نرخ بهره، نوساناتی را پوشش می دهد که ممکن است با نوسانات نرخ بهره به دلیل عوامل اساسی، مانند اطلاعیه های بانک مرکزی مربوط به تغییرات در سیاست پولی همراه باشد. این ریسک بیشتر مربوط به سرمایه گذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت، مانند اوراق قرضه است.
- ریسک حقوق صاحبان سهام، ریسکی است که در تغییر قیمت سرمایه گذاری های سهام وجود دارد.تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
- ریسک کالا تغییرات قیمت کالاهایی مانند نفت خام و ذرت را پوشش می دهد.
- ریسک ارز یا ریسک نرخ ارز از تغییر قیمت یک ارز نسبت به ارز دیگر ناشی می شود. سرمایهگذاران یا شرکتهایی که داراییهایی در کشور دیگری دارند در معرض خطر ارز هستند.
سرمایه گذاران می توانند از استراتژی های پوشش ریسک برای محافظت در برابر نوسانات و ریسک بازار استفاده کنند. با هدف قرار دادن اوراق بهادار خاص، سرمایه گذاران می توانند برای محافظت در برابر یک حرکت نزولی، گزینه های فروش را خریداری کنند و سرمایه گذارانی که می خواهند پرتفوی بزرگی از سهام را پوشش دهند، می توانند از گزینه های شاخص استفاده کنند.
اندازه گیری ریسک بازار
برای اندازه گیری ریسک بازار، سرمایه گذاران و تحلیلگران از روش ارزش در معرض خطر (VaR) استفاده می کنند. مدلسازی VaR یک روش مدیریت ریسک آماری است که زیان احتمالی سهام یا سبد و همچنین احتمال وقوع آن زیان احتمالی را کمیت میکند. در حالی که روش VaR به خوبی شناخته شده و به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد، به مفروضات خاصی نیاز دارد که دقت آن را محدود می کند. به عنوان مثال، فرض می کند که ترکیب و محتوای نمونه کارها تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک در یک دوره مشخص بدون تغییر است. اگرچه این ممکن است برای افق های کوتاه مدت قابل قبول باشد، اما ممکن است اندازه گیری های دقیق تری را برای سرمایه گذاری های بلند مدت ارائه دهد.
بتا یکی دیگر از معیارهای ریسک مرتبط است، زیرا نوسان یا ریسک بازار یک اوراق بهادار یا پرتفوی را در مقایسه با کل بازار اندازه میگیرد. در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) برای محاسبه بازده مورد انتظار یک دارایی استفاده می شود.
یک معیار پرکاربرد برای ارزیابی ریسک بازار، روش ارزش در معرض خطر (VaR) است. مدلسازی VaR یک روش مدیریت ریسک آماری است که زیان احتمالی سهام یا سبد و همچنین احتمال وقوع آن زیان احتمالی را کمیت میکند. در حالی که روش VaR به خوبی شناخته شده است، به مفروضات خاصی نیاز دارد که دقت آن را محدود می کند. بتا یکی دیگر از معیارهای ریسک مرتبط است، زیرا نوسان یا ریسک بازار یک اوراق بهادار یا پرتفوی را در مقایسه با کل بازار اندازه میگیرد. در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) برای محاسبه بازده مورد انتظار یک دارایی استفاده می شود.
تفاوت بین ریسک بازار و ریسک خاص چیست؟
ریسک بازار و ریسک خاص دو دسته اصلی ریسک سرمایه گذاری را تشکیل می دهند. ریسک بازار که «ریسک سیستماتیک» نیز نامیده میشود، از طریق تنوعبخشی قابل حذف نیست، اگرچه میتوان آن را به روشهای دیگری پوشش داد، و همزمان بر کل بازار تأثیر میگذارد. در مقابل، ریسک خاص مختص یک شرکت یا صنعت خاص است. ریسک خاص که به عنوان «ریسک غیرسیستماتیک»، «ریسک متنوع پذیر» یا «ریسک باقیمانده» نیز شناخته می شود، می تواند از طریق تنوع بخشی کاهش یابد.
آشنایی انواع ریسک مالی
هر اقدام پس انداز و سرمایه گذاری شامل ریسک ها و بازده های مختلفی است. به طور کلی، تئوری مالی ریسک های سرمایه گذاری را که بر ارزش دارایی ها تأثیر می گذارد، به دو دسته طبقه بندی می کند: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. به طور گسترده، سرمایه گذاران در معرض هر دو ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک هستند.
ریسک های سیستماتیک، که به عنوان ریسک های بازار نیز شناخته می شوند، ریسک هایی هستند که می توانند کل بازار اقتصادی یا درصد زیادی از کل بازار را تحت تأثیر قرار دهند. ریسک سیستماتیک خطر از دست دادن سرمایه گذاری به دلیل عواملی مانند ریسک سیاسی و ریسک کلان اقتصادی است که بر عملکرد بازار کلی تأثیر می گذارد. ریسک تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک بازار اغلب توسط بتا اندازه گیری می شود. بتا معیار اندازه گیری ریسک یک سرمایه گذاری نسبت به کل بازار است. ریسک بازار را نمی توان به راحتی از طریق متنوع سازی نمونه کارها کاهش داد. سایر انواع متداول ریسک سیستماتیک می تواند شامل ریسک نرخ بهره، ریسک تورم، ریسک ارزی، ریسک نقدینگی، ریسک کشور و ریسک اجتماعی-سیاسی باشد.
ریسک های غیر سیستماتیک، که به عنوان ریسک خاص شناخته می شود، دسته ای از ریسک است که فقط یک صنعت یا یک شرکت خاص را تحت تأثیر قرار می دهد. ریسک غیر سیستماتیک خطر از دست دادن سرمایه گذاری به دلیل ریسک خاص شرکت یا صنعت است. مثال آن شامل تغییر در مدیریت، بازگشت محصول، تغییر نظارتی است که می تواند باعث کاهش فروش شرکت و وجود رقیب جدید در بازار با پتانسیل گرفتن سهم بازار از یک شرکت شود. سرمایه گذاران غالباً با سرمایه گذاری در دارایی های متنوع، از تنوع برای مدیریت ریسک غیر سیستماتیک استفاده می کنند.
علاوه بر خطرات گسترده سیستماتیک و غیر سیستماتیک، انواع مختلفی از ریسک مالی وجود دارد، از جمله:
در این نوع ریسک سوالی مطرح می شود- آیا یک شرکت قادر به فروش کافی و ایجاد درآمد کافی برای تأمین هزینه های عملیاتی خود و سودآوری خواهد بود؟ در حالی که ریسک مالی به هزینه های تأمین مالی مربوط می شود، ریسک تجاری با تمام هزینه های دیگری که یک کسب و کار باید برای تأمین و عملکردی باقی ماندن احتیاج دارد، درگیر است. این هزینه ها شامل حقوق، هزینه تولید، اجاره تسهیلات، دفتر و هزینه های اداری می شود. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند هزینه کالاها، حاشیه سود، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی است که می فروشد، می باشد.
ریسک اعتباری یا ریسک پیش فرض
ریسک اعتباری زمانی اتفاق می افتد که یک وام گیرنده قادر به پرداخت سود قراردادی یا اصل بدهی های خود نباشد. این نوع ریسک به ویژه برای سرمایه گذاران که اوراق قرضه در اوراق بهادار خود دارند، نگران کننده است. اوراق قرضه دولتی، به ویژه اوراق صادر شده توسط دولت فدرال، کمترین میزان ریسک پیش فرض و به همین ترتیب کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر اوراق بهادار شرکت، دارای بالاترین میزان ریسک پیش فرض، و در نتیجه نرخ بهره بالاتر هستند.
ریسک کشور زمانی اتفاق می افتد که یک کشور قادر نباشد به تعهدات مالی خود عمل کند. هنگامی که یک کشور نتواند به تعهدات خود عمل کند، می تواند به عملکرد سایر قسمت های مالی در آن کشور و همچنین سایر کشورهایی که با آنها رابطه دارد، آسیب برساند. این نوع خطر بیشتر در بازارهای نوظهور یا کشورهایی که کسری شدید دارند، دیده می شود.
هنگام سرمایه گذاری در کشورهای خارجی، توجه به این نکته ضروری است که نرخ ارز می تواند قیمت دارایی را نیز تغییر دهد. ریسک ارزی (یا ریسک نرخ ارز) برای کلیه قسمت های مالی که به ارز غیر از ارز داخلی شما هستند اعمال می شود. به عنوان نمونه، اگر شما در ایالات متحده زندگی می کنید و در یک سهام کانادایی به دلار کانادا سرمایه گذاری می کنید، اگر دلار کانادا نسبت به دلار آمریکا کاهش ارزش پیدا کند، ممکن است پول خود را از دست بدهید.
ریسک نرخ بهره
ریسک نرخ بهره ریسکی است که به دلیل تغییر در سطح مطلق نرخ بهرهرخ خواهد داد. این نوع ریسک بیش از بورس روی ارزش اوراق تأثیر می گذارد و برای همه دارندگان اوراق بهادار ریسک قابل توجهی است. با افزایش نرخ بهره، قیمت اوراق در بازار ثانویه سقوط می کند – و بالعکس.
ریسک سیاسی ریسکی است که بازده یک سرمایه گذاری ممکن است به دلیل بی ثباتی سیاسی یا تغییر در یک کشور متحمل شود. این نوع ریسک می تواند ناشی از تغییر دولت، نهادهای مقننه، سایر سیاست گذاران خارجی یا کنترل نظامی باشد. همچنین با عنوان ریسک ژئوپلیتیک شناخته می شود، با طولانی تر شدن افق زمانی یک سرمایه گذاری، این ریسک بیشتر می شود.
ریسک طرف مقابل
ریسک طرف مقابل احتمال این که یکی از افراد درگیر در معامله ممکن است در تعهدات خود دچار ریسک پیش فرض شود را بیان می کند. ریسک طرف مقابل می تواند در معاملات اعتباری رخ دهد.
ریسک در مقابل پاداش
تعادل بین ریسک و بازده، تعادلی بین حداقل امکان وجود ریسک مالی و حداکثر بازگشت سرمایه است. به طور کلی، سطح پایین ریسک با بازده کم و ریسک بالا با بازده بالقوه بالا همراه است. هر سرمایه گذار باید تصمیم بگیرد که برای بدست آوردن بازده، تا چه حد حاضر است ریسک پذیر باشد. این امر براساس عواملی مانند سن، درآمد، اهداف سرمایه تفاوت ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک گذاری، نیاز نقدینگی، افق زمانی و شخصیت خواهد بود.
نمودار زیر نمایانگر بصری از معامله ریسک / بازده برای سرمایه گذاری است که در آن انحراف استاندارد بالاتر به معنای سطح بالاتر یا ریسک بالاتر – و همچنین بازده بالقوه بالاتری است.
باید به این امر مهم توجه داشته باشیم که ریسک بالاتر به صورت اتوماتیک تبدیل به بازده بالاتر نخواهد شد. نمودار شکل بالا تنها نشان می دهد که ریسک بالاتر احتمال بازده بالاتر را افزایش می دهد ولی هیچ تضمینی وجود ندارد. به صورت تئوری، کمترین میزان بازده مربوط به زمانی است که ریسک سرمایه گذاری تقریباً صفر باشد.
ریسک و تنوعاساسی ترین و مؤثرترین استراتژی برای به حداقل رساندن ریسک مالی، تنوع است. تنوع سازی به شدت مبتنی بر مفاهیم همبستگی و ریسک است.در حالی که اکثر متخصصان سرمایه گذاری موافق هستند که تنوع سازی نمی تواند در برابر ریسک آنها را تضمین کند، می توان گفت تنوع سازی مهمترین مؤلفه برای کمک به یک سرمایه گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است و این در حالی که ریسک مالی را به حداقل می رساند.
همه ما هر روز با ریسک و خطرات روبرو هستیم – خواه برای رسیدن به محل کار رانندگی می کنیم، یا روی یک موج 60 فوتی در حال موج سواری باشیم، سرمایه گذاری کنیم یا مدیر یک کسب و کار باشیم. در دنیای مالی، ریسک مالی به این احتمال اشاره دارد که بازده واقعی یک سرمایه گذاری با آنچه انتظار می رود، تفاوت دارد – این امکان را نشان می دهد که یک سرمایه گذاری به همان صورت که دوست دارید، انجام نشود یا این که در نهایت ضرر کنید.
موثرترین روش برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری از طریق ارزیابی منظم ریسک و متنوع سازی است. اگرچه متنوع سازی تضمین نمی کند که سود بدست می آوریم و ضمانت نمی کند که دچار ضرر نمی شویم، اما امکانی برای بهبود بازده ها بر اساس اهداف و سطح ریسک مالی شما فراهم می کند. یافتن تعادل مناسب بین ریسک و بازده به سرمایه گذاران و مدیران مشاغل کمک می کند تا از طریق سرمایه گذاری هایی به اهداف مالی خود دست یابند
دیدگاه شما