مثال‌هایی از استراتژی بازاریابی


آموزش استراتژی بازاریابی رقابتی

به عقیده بسیاری از کارشناسان آموزش بازاریابی و فروش، آموزش بازاریابی و تبلیغات و آموزش بازاریابی دیجیتال مارکتینگ جزو اولین آموزش‌هایی است که همه فعالین حوزه بازار و افراد فعال در محیط رقابتی بازار باید به این آموزش‌ها تسلط داشته باشند. داشتن تسلط به این آموزش‌ها یکی از مهم‌ترین پارامترها برای موفقیت در بازار، آشنایی با اتمسفر موجود در بازار و شناخت فضای رقابتی موجود در بازار است. امروزه بازاریابی و marketing به یکی از دانش‌هایی تبدیل شده است که تسلط بر آن همواره می‌تواند افراد را به موفقیت‌هایی چشمگیر برساند. بسیاری از افراد که نتوانسته‌اند در زمینه موقعیت‌یابی مشتریان و بازاریابی رقابتی به موفقیت چندانی دست پیدا کنند، به‌رغم داشتن بسیاری از پارامترهای لازم، فقط به دلیل نداشتن تسلط بر فضای رقابتی بازار و نداشتن تسلط بر مباحث آموزش بازاریابی رقابتی، پس از مدتی دچار شکست شده‌اند.

دوره آموزش استراتژی‌های بازاریابی رقابتی قرار است شما را با فضای رقابت در بازار آشنا کند. این آموزش به زبان ساده و کاربردی و همراه با مثال‌هایی واقعی از دنیای کسب‌وکار است تا مفاهیم آن برای مخاطبان از گروه‌های مختلف مفید باشد. مباحث مطرح شده در این دوره به موضوعات و مثال‌های مختلفی از فضاهای متفاوت بازار مثل آموزش بازاریابی بین‌المللی، آموزش بازاریابی صنعتی و آموزش بازاریابی بانکی پرداخته می‌شود و به کمک این مثال‌های گوناگون افراد می‌توانند با مباحث مختلف ارائه بهتر و کاربردی‌تر آشنا شوند.

در این دوره مباحث مختلفی مطرح شده است و آشنایی با این مباحث برای همه فعالان حوزه بازار کاربردی و مفید خواهد بود. از جمله موضوعاتی که در این دوره موردبحث و بررسی قرار می‌گیرد می‌توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • آشنایی با کلیات مربوط به بازار رقابتی و شناخت ابعاد مختلف موضوع
  • آشنایی با تفاوت استراتژی‌های اقیانوس قرمز و اقیانوس آبی
  • بررسی انواع بازارها را مثال‌هایی از استراتژی بازاریابی از نظر میزان رقابت
  • آشنایی با بازارهای انحصاری و رقابتی
  • آشنایی با عبارات و اصطلاحات مفاهیم مختلف بازار مثل آموزش بازاریابی فروش و همه مباحث مربوط به آن
  • آشنایی با پنج نیروی رقابتی پورتر
  • آشنایی با مفاهیم سهم بازار، سهم ذهنی، سهم قلبی و نحوه محاسبه و اندازه‌گیری آن‌ها
  • آشنایی با مفاهیمی مثل رهبر بازار، چالشگر بازار، دنباله‌رو و شرکت‌های نیچ
  • بررسی استراتژی‌های تهاجمی
  • آشنایی با استراتژی‌های دنباله‌روی یا تقلید

هدف از برگزاری دوره:

هدف اصلی این دوره آشنایی شرکت‌کنندگان با موضوع استراتژی‌های بازاریابی رقابتی و کمک به مخاطبان برای حضور مؤثر در این بازار بوده است. به‌این‌ترتیب مخاطبان با شرکت در این دوره می‌توانند شروع بسیار خوبی در زمینه ورود به بازار داشته باشند و نکات مربوط به بازار رقابتی را به طور کامل یاد بگیرند.

مخاطب دوره:

دوره آموزش استراتژی‌های بازاریابی رقابتی به نحوی تهیه و تدوین شده است که همه افراد می‌توانند از آن نهایت استفاده را داشته باشند. با شرکت در این دوره افراد یاد می‌گیرند چطور با داشتن یک بیزینس پلن مناسب وارد بازار رقابتی شوند و چطور از دانش خود در این زمینه نهایت استفاده را داشته باشند. مخاطب اصلی این دوره افرادی هستند که در حوزه بازار فعالیت دارند و قصد یادگیری استراتژی‌های مختلف مربوط به بازار رقابتی را دارند. اما به‌جز این افراد، همه علاقه‌مندان به مباحث مربوط به بازار و بازاریابی و فروش نیز می‌توانند از این دوره استفاده کنند و مزیت رقابتی بازار را بهتر و عمیق‌تر بشناسند. مخاطب این دوره به‌طورکلی:

بازاریابی حسی چیست؟ معرفی ۵ استراتژی بازاریابی حسی

ایا تا به حال برای شما پیش آمده که در حال قدم زدن در خیابان شخصی جلوی شما را بگیرد و بخواهد قهوه‌ای را که می‌فروشد بو کنید یا مغازه گل فروشی برای جذب بهتر مشتری سبدهای گلی که درست کرده، کنار خیابان ردیف کند. یا یک مغازه شیرینی فروش برای فروش بیشتر محصولات خود سعی کند فضای مغازه را تا جای ممکن با شیرینی‌های تازه پر کند تا بدین صورت مشتری‌ها شیرینی‌های بیشتری بخرند. اگر شخص از محصولات راضی باشد در اینصورت افراد دیگری را نیز با خود به آن مغازه می‌آورد و فروش افزایش می‌یابد. نمونه دیگر درگیر شدن حواس در تبلیغات تلویوزیونی است که اغلب درآن‌ها برای تبلیغ محصولات شوینده با کیفیت بالا از رنگ‌هایی ماند آبی آسمانی یا سبز روشن استفاده می‌شود که القا کننده حس پاکیزگی و طراوت است در اینصورت بیننده نیز درگیر حسی که تبلیغات سعی در انتقالش دارد، می‌شود.تمام مثال‌هایی که زده شد، نمونه‌ای از بازاریابی حسی است. این نوع بازاریابی مبتنی بر حواس پنج‌گانه است که در مطلب آکادمی اینفوگرام سعی می‌شود بهتر و بیشتر توضیح داده شود.

بازاریابی حسی به چه معناست؟

همانطور که در مثال‌های بالا عنوان کردم، بازاریابی حسی یا (Sensitive marketing) نوعی از بازاریابی است که در آن فروشنده یا بازاریاب سعی در درگیر کردن حواس پنجگانه جامعه هدف خود دارد. این نوع از مارکتینگ علاوه بر اینکه می‌تواند نتایج بسیار خوبی برای یک کسب‌وکار داشته باشد، مشتری‌ها را نیز برای مدت طولانی وفادار نگه می‌دارد. به عنوان مثال یک عطر فروش مشتری‌های خود را نه از طریق بسته‌بندی عطرها که بر اساس بوی خاص و اسانس‌های مورد استفاده در محصولاتش، جذب می‌کند. در این صورت مشتری چون می‌داند از مواد درجه یک و اسانس‌های خاصی استفاده می‌شود باز هم به سراغ او می‌رود. بازیابی حسی شاید به نظر آسان باشد اما علاوه بر اینکه احاطه کامل بر موضاعات بازاریابی را می‌طلبد، نیاز به نگاه روانشناسی نیز دارد.به بیان دیگر بازاریاب نمی‌تواند به دور از مسائل روانشناسی در این نوع از بازاریابی موفق باشد.

ویژگی های بازاریابی حسی

مهمترین ویژگی که یک بازاریاب باید به آن توجه کند، گره خوردن هویت برند و آن حسی است که در مشتری ایجاد می‌کند. در واقع شخصیت برند برای مدت‌ها که ممکن است به دهه‌ها نیز به طول بینجامد بر این حس استوار خواهد بود.در قسمت‌های ابتدایی بر این موضوع تاکید شد که اگر فردی با بازاریابی حسی جذب شود، می‌تواند افراد دیگری را نیز با خود همراه کرده و از آن برند خریداری کنند. پس یکی از ویژگی‌های بازاریابی حسی تبلیغات دهان به دهان توسط افرادی است که پیش از آن خود توسط بازاریابی حسی درگیر شده اند. ویژگی دیگر که در دل ویژگی اول نیز هست، تقویت ارتباط با برند توسط مشتری‌های وفادار است. هرچه مستری وفادارتر، مشتری‌های وفادارتر دیگری را برای خرید محصولات معرفی می‌کند و این چرخه ادامه می‌یابد تا برند موردنظر به شهرت بالایی برسد.نکته‌ای که در بازاریابی باید به آن اشاره کرد، تجربه «زنده و پویا» از برند به جای تجربه کیفیت و مزایای آن پس از خرید است. به عنوان مثال شما وارد فروشگاه شکلات فروشی می‌شوید. در آستانه در به شما شکلات‌هایی داده می‌شود که هرکدام مزه متفاوتی دارد و شما در نهایت تصمیم خود را برای خرید هرکدام از آنها می‌گیرید. در واقع این فروشگاه با تحریک کردن حس چشایی و تاحدی بویایی شما، کار بازاریابی خود را انجام می‌دهد. در این شرایط فروشگاه صحنه‌ای برای به نمایش گذاشتن محصولاتش است و در این صورت است که می‌تواند پیام‌های پیچیده و البته دقیقی به مخاطب بدهد.

بازاریابی حسی

انواع استراتژی‌های حسی در بازاریابی حسی

استراژی چشایی

حس مثال‌هایی از استراتژی بازاریابی چشایی یکی ازحواسی است که به‌واسطه دیجیتالی شدن دنیای امروز از همه کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد اما دلیل نمی‌شود از تاثیری که بر بازاریابی می‌گذارد غافل شد. شاید با خود بگویید مگر در بازاریابی این حس نیز به‌کار می‌آید؟ پاسخ بله است. البته برای ملموس‌تر شدن این پاسخ باید به سراغ طرفداران دو برند معروف نوشیدنی، کوکاکولا و پپسی بروید. قطعا کسی که طرفدار سرسخت کوکاکولا است، لب به پپسی نمی‌زند و برعکس . نمونه این نوع بازاریابی را در خیابان یا کنار سوپرمارکت‌ها نیز می‌توان مشاهده کرد. کسانی که از شما می‌خواهند از جدیدترین محصول سان استار را بنوشید یا بدانید آیا محصول جدید کرانچی فلفلی مناسب است یا خیر، به این نوع بازاریابی مشغولند.

استراژی شنوایی

جالب است بدانید که آخرین حسی که در افراد از بین می‌رود، شنوایی است. به همین دلیل است افرادی که در کما هستند، صداهای اطراف خود را می‌شنوند. از این توضیحات کافی‌است تا به اهمیت حس شنوایی پی‌ببرید. صدا آنقدر مهم است که نباید از آن در هیچ نوع تبلیغی، از رادیو گرفته تا تلویوزیون غافل شد. تصور کنید در ماشین خود نشسته‌اید و رادیو را روشن می‌کنید که در حال تبلیغ نوعی چیپس است. صدای خرد شدن چیپس زیر دندان‌های فرد تبلیغ‌کننده شما را وادار می‌کند تا با دیدن اولین مغازه بایستید و همان مارک چیپس را بخرید. اما تنها استفاده از حس شنوایی در تبلیغ محصول نیست بلکه در مراکز خرید نیز هست. به عنوان مثال شما به پاساژی وارد می‌شوید که موسیقی بسیار انرژی‌بخشی از بلندگوهایش پخش می‌شود، ممکن است در لحظه خستگی از تن‌تان بیرون رود و برای بیشتر ماندن در آنجا به سراغ مغازه‌ها بروید و از آنها خرید کنید. در این صورت پاساژ با استفاده از استراتژی شنوایی شما را مجذوب خودش کرده تا خرید کنید.

استراژی بینایی

شاید بتوان به جرات گفت حس بینایی پرکاربردترین حس در افراد و بازاریابی است. به عنوان مثال شما با دیدن لوگو مک دونالد در هر کجا دنیا که باشید به یاد همبرگرها یا مرغ‌های سوخاری آن می‌افتید یا با دیدن گوجه سبز دهن‌تان جمع می‌شود. این حس با وجود کاربرد فراوانی که در زندگی و بازاریابی دارد، اما اشباع شده است. به این معنی که هر کسب‌وکاری برای در حافظه ماندن می‌بایست لوگو خاصی داشته باشد که با یک‌بار دیدن در حافظه بماند. لوگوهای ساده‌ای مانند اپل، شنل و رالف لورن در عین سادگی به دلیل استفاده از رنگ‌ها و نقش‌های ساده، به راحتی در نگاه اول قابل درک هستند و نیازی نیست فرد برای مدت چند ثانیه به آن‌ها خیره شود تا متوجه شود به کدام برند تعلق دارد.

استراژی بویایی

حس بویایی بیشتر برای شرکت‌های سازنده موادغذایی، عطر و اسپری‌های بدن و البته رستوران‌ها و مغازه‌های فروش خوراکی مهم است. فرض کنید در حال رد شدن از خیابان بوی شیرینی تازه به مشام‌تان می‌خورد، حتی اگر گرسنه هم نباشید راه خود را کج می‌کنید تا از آن شیرینی‌فروشی خرید کنید. حتی ممکن است بپرسید که طالب شیرینی هستید که بویش شما را به آن مغازه کشانده است. شاید به همین دلیل باشد که بیشتر مغازه‌های شیرینی فروشی موقع از فر درآوردن محصولات خود، درب مغازه را باز می‌گذارند تا شما به آن جذب شوید.

0 تا 100 بازاریابی حسی | +مثال‌هایی که همه‌مان روزانه در دامش می‌افتیم!

این روزها، همه به نحوی می‌خواهند فروش بیشتری را تجربه کنند و به زبان دیگر، بازاریابی موفقی را به کسب و کارشان هدیه دهند. بنابراین، اهمیت این موضوع به قدری بالا رفته‌است که فرصت مناسبی را سوءاستفاده از برخی از بازاریابان فراهم کرده‌است. این افراد با تکرار برخی از کلمات دهان پرکن و متقاعد کننده …

این روزها، همه به نحوی می‌خواهند فروش بیشتری را تجربه کنند و به زبان دیگر، بازاریابی موفقی را به کسب و کارشان هدیه دهند. بنابراین، اهمیت این موضوع به قدری بالا رفته‌است که فرصت مناسبی را سوءاستفاده از برخی از بازاریابان فراهم کرده‌است. این افراد با تکرار برخی از کلمات دهان پرکن و متقاعد کننده که ازشان، سر درنمی‌آورید، سعی در متقاعد کردن شما برای استفاده از خدماتشان دارند. همه این‌ها را گفتیم، تا بدانید ما به شما حق می‌دهیم اگر کمی به دنیای بازاریابی بدبین باشید! در این مطلب، می‌خواهیم به یکی از علمی‌ترین شیوه‌های بازاریابی اشاره کنیم؛ یعنی بازاریابی حسی! پیش از هر چیز باید بگوییم، بازاریابی حسی واقعاً وجود دارد و نتایج آن می‌تواند تأثیر فوق‌العاده ای روی کسب و کارتان بگذارد. از این رو، اگر می‌خواهید:

Table of Contents

به دنبال جذب مشتریان جدید برای کسب و کارتان هستید؟
تیم ما قدم به قدم در مسیر موفقیت در کنار شما خواهد بود.
  • بدانید بازاریابی حسی چیست
  • ویژگی‌های آن چگونه است
  • استراتژی‌های آن رابشناسید
  • بازاریابی موفق تری را تجربه کنید

جای درستی را برای مطالعه انتخاب کرده‌اید. به خواندن ادامه دهید و آژانس دیجیتال مارکتینگ تاس را تا انتهای این مطلب، همراهی کنید:

مثال بازاریابی حسی

پیش از هر چیز، بیایید از تجربیات خودتان از بازاریابی حسی صحبت کنیم.

آیا تا به حال تجربه گشت و گذار در خیابان را داشته‌اید که فردی بیاید و از شما بخواهد قهوه ای که می‌فروشد را به شما بدهد تا استشمام کنید؟

یا آیا برایتان پیش آمده‌است که عطر فروش‌ها، بوی عطرشان را روی کاغذهای کوچکی تزریق کنند و به شما بدهند؟

همچنین آیا تجربه خرید از مغازه‌های گل فروش را داشته‌اید که برخی از کل‌هایشان را در بیرون مغازه گذاشته باشند و به وسیله آن بو، به داخل رفته باشید؟

به احتمال زیاد، در کمتری حالت ممکن، یک بار هم چنین تجربه‌هایی داشته‌اید.

این مثال‌ها، بخشی از متدوال‌ترین شیوه‌های بازاریابی حسی بودند. روش‌هایی که همه ما به‌طور روزانه با آنها رو به رو می‌شویم. بنابراین، اگر برای یک بار هم در دام این شیوه از بازاریابی افتاده باشید، می‌فهمید که واقعاً واقعی است! پس شما هم می‌توانید از آن برای افزایش فروش کسب و کارتان استفاده کنید.

بازاریابی حسی چیست؟

مطمئناً، با خواندن مثال‌های بخش قبل می‌دانید که این شیوه از بازاریابی چیست.

بزرگترین کاری که بازاریاب، در این شیوه از تبلیغات استفاده می‌کند، آن است که حواس پنجگانه مخاطبش را درگیر کند و به وسیله آنها، او را ترغیب به خرید کند.

استفاده از بازاریابی حسی، نه تنها فروشتان را بیشتر می‌کند؛ بلکه مشتریانی وفادار برایتان می‌آورد.

به عنوان مثال، یک عطر فروشی را تصور کنید. بیشتر فروش این مغازه، به سبب بسته‌بندی عطرها نیست؛ بلکه به خاطر رایحه عطرها و ماندگاری بالایشان است. بنابراین اگر فروشنده این مغازه، محصولاتی با کیفیت را بفروشد، با استفاده از بازاریابی حسی مشتریانی وفادار را بدست می آورد و آنها باز هم برای خرید مراجعه می‌کنند.

ممکن است تا اینجای مطلب، بازاریابی حسی برایتان ساده جلوه کرده باشد؛ اگر چنین است باید بگوییم موفقیت در این شیوه از تبلیغات، نیازمند آن است که همه چیز درباره بازاریابی حسی را بدانید و از فوت و فن‌های روانشناسانه آن هم با خبر باشید. (در ادامه، همه را یادمی‌گیرید)

ویژگی‌های بازاریابی حسی چگونه است؟

ویژگی‌های بازاریابی حسی را چقدر می‌شناسید؟

اگر می‌خواهید از مزیت‌های بازاریابی حسی، نهایت استفاده را ببرید؛ یکی از مهمترین نکاتی که باید بدانید آن است که هویت برندتان را باید با حسی که برای مخاطب ایجاد می‌کنید، گره بزنید.

در واقع، در بازاریابی حسی شما از تجربه ای زنده و پویا استفاده می‌کنید به جای آنکه کیفیت محصولات و مزایای آن را به رخ مخاطبانتان بکشید.

به عنوان مثال، وارد فروشگاهی می‌شوید و با نوش جان کردن هر کدام از شکلات‌های آن، تصمیم خودتان را برای انتخاب و خرید می‌گیرید. در واقع، فروشنده با تحریک حس چشایی تان، شما را ترغیب به خرید می‌کند.

استراتژی‌های بازاریابی حسی

از آنجایی که پنج حواس داریم، بنابراین برای بازاریابی حسی، 5 استراتژی می‌توانیم تعریف کنیم. این شما هستید که با توجه به سیاست‌های کاری تان، تعیین می‌کنید از کدام مورد استفاده کنید:

استراتژی بازاریابی حسی با حس چشایی

این روزها، اینترنت همه دنیای ما را فرا گرفته‌است و به واسطه همین دیجیتالی شدن، کمتر از حس چشایی برای بازاریابی استفاده می‌شود. اما این اصلاً بدین معنی نیست که از اهمیت فوق‌العاده آن غافل شوید.

مثال قدرت بازاریابی حسی در چشایی را می‌توان در رقابت بین کوکاکولا و پپسی دید. معمولاً طرفداران کوکاکولا، لب به پپسی نمی‌زنند و برعکس!

اگر تا به حال در کنار خیابان‌ها یا فروشگاه‌ها، تجربه چشیدن آب میوه‌ها، چای‌ها و یا قهوه‌هایی را داشته‌اید، بازاریابی حسی چشایی روی شما انجام شده‌است.

به دنبال جذب مشتریان جدید برای کسب و کارتان هستید؟
تیم ما قدم به قدم در مسیر موفقیت در کنار شما خواهد بود.

استراتژی بازاریابی حسی با حس شنوایی

آیا می‌دانستید آخرین حسی که در انسان از بین می‌رود، حس شنوایی او است؟ بنابراین، همین موضوع به تنهایی قدرت این حس را نشان می‌دهد!

اگر توجه کوتاهی به تبلیغات بکنید، متوجه می‌شوید که صداها، بخش ثابتی از آنها هستند. از تبلیغات تلویزیونی گرفته تا پخش شدن صدای رادیو وصحبت‌هایی که در آن می‌شود.

در نظر داشته باشید، حس شنوایی تنها برای تبلیغ محصولات به کار نمی‌رود و می‌توان از ان برای ایجاد حس خوب در شما استفاده کرد.

به عنوان مثال، هنگامی که وارد فروشگاه‌ها می‌شوید، آهنگی آرام پخش می‌شود و خستگی را تن‌تان بیرون می‌کند. از این رو، حوصله بیشتری برای گشت و گذار در فروشگاه بدست می‌آورید و قت بیشتری را در آنجا می‌گذرانید.

استراتژی بازاریابی حسی با حس بینایی

بینایی، یکی از پرکاربردترین حسی است که همه ما به‌طور روزانه از آن استفاده می‌کنیم. به سبب قدرت حس بینایی است که با دیدن لوگوی مک دونالد، یاد مرغ‌های سوخاری می فتیم.

بازاریابی بینایی، به خوبی در بین مردم اشباع شده‌است و استفاده‌های فراوانی از آن می‌شود. اگر تجربه طراحی سایت و طراحی لوگو را داشته باشید، به همین دلیل است که می‌گویند باید ساده باشد. تا مخاطب با کوچکترین نگاه، آن را ذهنش ثبت کند و نیازی نباشد برای فهم لوگو یا کار وب سایت، وقت بگذارد.

مثال بازاریابی حسی

استراتژی بازاریابی حسی با حس بویایی

بازاریابی با استفاده از حس بویایی، بیشتر به درد کسب و کارهایی می‌خورد که می‌خورد عطر می‌فروشند، اسپری‌های بدن ارائه می‌دهند و البته در انواع مغازه‌هایی که خوردنی می‌فروشند، به کار می‌رود.

اگر در هنگام راه رفتن در خیابان، بوی خوشمزه یک شیرینی فروشی به مشامتان بخورد، حتی اگر گشنه هم نباشید، به احتمال زیاد هوس می‌کنید و دلتان می‌خواهد بخرید.

بنابراین، اکنون می‌فهمید که چرا اکثر مغازه‌های شیرینی فروشی، درب مغازه شان را بازمی‌گذارند؟

استراتژی بازاریابی حسی با حس لامسه

این روزها که در دوران کرونا زندگی می‌کنیم، به خوبی قدر نعمت حس لامسه را می‌دانیم و موهبت آن برایمان واضح تر از هر زمانی شده‌است.

این روزها، از دست زدن به هر چیزی خودداری می‌کنیم و به راحتی نمی‌توانیم کیفیت کالا را تشخیص دهیم.

شاید به دلیل همین اهمیت لمس کردن است که هنوز خرید آنلاین لباس، آن طور که باید و شاید در بین مردم جا نیفتاده است.

استراتژی بازاریابی حسی با حس لامسه

نتیجه‌گیری: روی کدام حس برای بازاریابی مان، سرمایه‌گذاری کنیم؟

به دنبال جذب مشتریان جدید برای کسب و کارتان هستید؟
تیم ما قدم به قدم در مسیر موفقیت در کنار شما خواهد بود.

و در نهایت، به عنوان جمع‌بندی کوتاهی از این مطلب، به یکی از مهمترین سوالات پاسخ می‌دهیم. روی کدام یکی از این استراتژی‌ها باید سرمایه‌گذاری کنیم؟

پاسخ به این سؤال، واقعاً سخت است؛ چرا که همه چیز به شما و کسب و کارتان بستگی دارد. برای برخی ممکن است خوردن یک شیرینی جذاب باشد و برای برخی دیگر، دیدن نرمی آن، به راحتی برای خرید تشویقشان کند! بنابراین، باید خودتان بسته به محصول و خدماتتان تصمیم‌گیری کنید.

اما این را همیشه به یاد داشته باشید، تحت هیچ شرایطی از حس بینایی غافل نشوید!

شما با دیدن لوگوی اپل یاد گوشی‌های گران‌قیمت و خاص می‌افتید، بدون آنکه آن را از نزدیک لمس کرده باشید!

سپاسگزاری که وقت ارزشمندتان را برای خواندن این مطلب صرف کردید. اگر تجربه ای از در دام افتادن بازاریابی حسی دارید، در بهش نظرات با ما و دیگر خوانندگان آموزش‌های آژانس دیجیتال مارکتینگ تاس، به اشتراک بگذارید.

آشنایی با استراتژی توسعه بازار برای کسب و کار (قسمت دوم)

در این مقاله شما را با دیگر استراتژی های کسب و کار که هر فردی برای پیشرفت و بهبود به آن نیاز دارد آشنا می کنیم. در مقاله قبلی آشنایی با انواع استراتژی کسب و کار (قسمت اول) بیشتر بر روی نفوذ بازار و … اشاره کردیم در اینجا می خواهم در مورد استراتژی توسعه بازار، کسب و کار و روش های مختلف در آن را مورد بررسی قرار دهیم.

استراتژی توسعه بازار

گاهی یک شرکت می‌تواند بدون تغییر بازار هدف، رشد خود را افزایش دهد. اما گاهی اوقات هم می‌توان محدوده‌ی بازار هدف را گسترش داد، که این استراتژی رشد، توسعه‌ی بازار خوانده می‌شود. توسعه‌ی بازار راهکاری فوق‌العاده مؤثر برای بنگاه‌هایی به شمار می‌رود که نتوانسته‌اند جای پای ثابتی در بازار فعلی به دست آوردند. در شرایطی که رقابت بسیار شدیدی در بازار حاکم است، کسب‌ و کارهای کوچک باید به دنبال راهکارهای هوشمندانه تر باشند.

از طرف دیگر ممکن است یک محصول، استفاده‌های جدیدی پیدا کند که در بازار فعلی تعریف‌نشده باشند.مثلاً یک محصول را درنظر بگیرید که از ابتدا برای مصارف بهداشتی و پزشکی طراحی‌شده، حالا در زیبایی پوست نیز کاربرد خواهد داشت. بنابراین تولیدکننده مجبور نیست خود را به بازار مراقبت‌های بهداشتی محدود کند، بلکه می‌تواند بازار محصولات پوست و زیبایی را نیز هدف قرار دهد.

در این روش، محصول جدید نمی شود فقط شرکت به بازار جدیدی قدم می‌گذارد و بدین وسیله فروش و سود خود را افزایش می‌دهد. بنابراین بازارهای بالقوه محصول یا از طریق شناسایی کاربران جدید یا استفاده‌های جدید برای محصول، توسعه می‌یابند.

1- نقش خرید فرانشیز در استراتژی توسعه بازار

استراتژی توسعه‌ی بازار، اکثراً برای گسترش تجارت به نواحی جدید جغرافیایی مانند ایالت‌ها و استان‌ها، کشورها و قاره‌های دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد. خرید فرانشیز، یکی از قابل‌توجه‌ترین نمونه‌های این استراتژی به شمار می‌رود.بسیاری از شرکت ها با همین استرتژی قلمرو خود را گسترش دادند.

بااین‌حال توصیه می شود که کسب‌ و کار های کوچک در انتخاب و استفاده از این استراتژی نهایت هوشیاری را به خرج دهند. ازآنجاکه این راهکار با ورود به یک بازار کاملاً جدید شکل می‌گیرد، شرکت‌ها باید تحقیقات بازار خود را با دقت تکمیل کنند و درک واقع‌بینانه‌ای از مشتریان پایه بدست آورند. ممکن است آنچه که در بازار فعلی جواب می‌دهد، به دلیل تفاوت‌های ذاتی فرهنگی و دیگر فاکتورها، در بازار جدید کارایی خوبی نداشته باشد.

2- استفاده از کانال‌های جایگزین

امروزه اینترنت یکی دیگر از کانال‌های توزیع جدیدی است برای دسترسی به مشتریان و فروش محصولات. در واقع این روند به یکی از فرصت‌های بسیار سودمند کسب‌ و کار های کوچک تبدیل‌شده، زیرا آن‌ها می‌توانند با فراهم کردن یک پلتفرم خوب، حتی با برندهای بنام نیز رقابت کنند. از گزینه‌های جدیدی که به همراه اینترنت پیش روی شرکت‌ها قرارگرفته عبارت‌اند از:

فروش آنلاین

حالا شرکت‌ها می‌توانند وب‌سایتی راه‌اندازی کنند و محصولات خود را از طریق آن مستقیماً به مشتریان عرضه کنند، یا می‌توانند با سایت‌های خرده‌فروشی شریک شوند.

فروش اشتراکی

در این روش شرکت‌های کوچک می‌توانند امکان عضویت آنلاین و اشتراک مشتریان را فراهم کنند و به‌این‌ترتیب، محصولات خود را به مخاطبین بیشتری معرفی کنند.

فروش از طریق اپلیکیشن‌های همراه

مردم اپلیکیشن‌های تلفن همراه را به‌عنوان یک ابزار تسهیل‌کننده‌ی معاملات پذیرفته‌اند و شرکت‌ها نیز تلاش می‌کنند روش‌های بهتری برای ادغام این ابزار با استراتژی‌های بازاریابی خود بیابند.

توسعه محصول

در این استراتژی توسعه بازار، بازار جدیدی وجود ندارد، اما یک شرکت محصولات جدیدی تولید کرده که با معرفی آن‌ها، سهم بیشتری از بازار فعلی به دست می‌آورد.

این استراتژی توسعه بازار در صنایعی که با رشد سریع تکنولوژی همراه هستند مثل تلفن همراه یا صنایع الکترونیک، بیشتر مورداستفاده قرار می‌گیرد. همان‌طور که می‌بینیم تولیدکننده‌های گوشی همراه مدام محصولات جدیدی به بازار عرضه می‌کنند تا خود را با پیشرفت‌های تکنولوژی به‌روز نگه‌دارند.

البته باید بگویم که کسب‌ و کار های کوچک نیز در بسیاری از شرایط می‌توانند از مزایای این استراتژی به‌خوبی بهره‌مند شوند. آنها می توانند با اجرای ویژگی های زیر به اهداف خود برسند.

1- با توسعه و معرفی محصولات جدید، خط تولید خود را گسترش دهند.
2- ویژگی‌های جدیدی به محصولات فعلی خود اضافه کنند.
3- هنگامی که کاربردهای پیشین محصولات قدیمی می‌شوند، آن‌ها را به‌روزرسانی کنند.

فقط باید این نکته را درنظر داشت که به منظور موفقیت در اجرای این استراتژی ها، شرکت باید بتواند سریعاً به تغییرات بازار واکنش نشان دهد و بتواند راه‌ حل‌های جدید بازار را به سرعت پیش‌بینی کند، تا سود زیادی ببرد، زیرا تا زمانی که بخواهد خودش را با تغییرات فعلی بازار تطبیق دهد، تحولات جدیدی به وجود آمده است.

استراتژی کسب و کار

استراتژی متنوع سازی

استراتژی متنوع سازی به معنی فروش محصولات جدید در بازارهای جدید است. این استراتژی هم ریسک و هم بازده بالایی دارد، زیرا شرکت باید عملیات جدیدی را یاد بگیرد و اجرا کند و با گروه‌های جدیدی از مشتریان وارد رابطه شود.

ریسک بالای استراتژی فوق ازآنجا است که متنوع سازی مستلزم سرمایه‌گذاری حجم قابل‌ توجهی از منابع است: زمان، پول، نیروی انسانی و سایر دارایی‌ها. همچنین شرکت باید با توجه به محصول جدید، تحقیقات بازاریابی جدیدی را برای بازار جدیدی شروع کند. برای تنوع می توان دو نمونه نام برد.

1- تنوع غیرمرتبط یا غیرهمگن

هنگامی که یک شرکت در با محصول فعلی خود با محدودیت فرصت‌های مناسب مواجه است، که ممکن است تصمیم بگیرد فعالیت خود را به مناطقی منتقل کند که با اساس فعالیت‌های جاری آن مرتبط نیست.

به عنوان مثال یک تولیدکننده‌ کفش ورزشی که از نتیجه‌ی عملیات خود راضی نیست، تصمیمی می‌گیرد خدمات خود را با ورود به عرصه‌ی کسب‌ و کار فست فود، متنوع سازی کند. این پروسه ها کاملا از یکدیگر مجزا هستند و رابطه‌ی مستقیمی ندارند، اما تنوع خدمات سودآوری شرکت را افزایش داده و به رشد آن منجر می‌شود.

بنابراین تنوع غیرهمگن معمولا زمانی روی می‌دهد که بیشتر پروسه‌های تولیدی یک شرکت به علت کمبود تقاضا، با رکود مواجه شوند. باید توجه کرد مسیرها و روش‌هایی که شرکت برای غلبه بر این مشکل در پیش می‌گیرد، هم از لحاظ مشتریان و هم فعالیت‌های تولیدی و تخصص‌های کاری، ربطی به محصولات قبلی شرکت ندارند.

2-تنوع همگن یا مرتبط

زمانیکه یک کسب‌ و کار کوچک، محصولات جدیدی را به خط تولید خود اضافه می‌کند که با محصولات قبلی آن مرتبط هستند، یا محصولاتش را در بازارهای جدیدی ارائه می‌کند که به‌نوعی با بازارهای فعلی در تعامل‌اند، از استراتژی متنوع سازی همگن استفاده کرده است.

مثلاً در مثال قبل، اگر شرکت تولید کننده کفش ورزشی تصمیم بگیرد یک خط تولید غذاهای مکمل های ورزشی را هم داشته باشد یا با شرکتی دیگر در این زمینه شریک شود در واقع از استراتژی متنوع سازی از نوع همگن استفاده کرده است.

اگرچه این استراتژی توسعه بازار ریسک بسیار بالایی دارد، ولی اگر اجرای خوب و حساب‌شده‌ای داشته باشد در رشد اقتصادی کسب‌ و کار بسیار تأثیرگذار خواهد بود.

استراتژی ادغام و تملک

استراتژی ادغام و تملک یا به خرید یک شرکت توسط شرکت دیگر، یا ترکیب دو شرکت با یکدیگر دلالت دارد. نقشی که این استراتژی در بازسازی و سازمان‌دهی متفاوت شرکت‌ها دارد، باعث می‌شود همیشه به‌عنوان یکی از برترین استراتژی‌های رشد مطرح شود.

در این شیوه این کسب‌وکارهای بزرگ هستند که منابع موردنیاز را برای کسب و مالکیت شرکت‌های دیگر در اختیاردارند. حتی اگر یک کسب‌ و کار کوچک موفق شود هزینه‌ی خرید یک شرکت دیگر را بپردازد، بازهم از لحاظ تصمیم‌گیری تجاری، ریسک بسیار بزرگی را پذیرفته است که مدیریت آن آسان نیست.اگر انتخاب درست و موفقی داشته باشید، سود بسیار کلانی را از آن خود می‌کنید.

چگونه این استراتژی به رشد و توسعه بازار یک کسب و کار کمک می‌کند؟

  • خرید یک شرکت دوم، به شرکت مالک کمک می‌کند سهم بیشتری از بازار را به دست آورد و درآمد بیشتری کسب کند.
  • استراتژی تملک باعث می‌شود شرکت جایگاه برتری در ترکیب بازار به دست آورد.
  • استراتژی تملک به کسب‌ و کار های کوچک کمک می‌کند فراتر از مرزهای جغرافیایی و حتی سیاسی، عملیات خود را در جهان گسترش دهند.

معمولاً شرکت‌هایی می‌توانند از مزایای خرید و ادغام بهره‌مند شوند که به منابع نقدی مازاد و کلانی دسترسی دارند.

استراتژی کسب و کار

استراتژی بخش‌بندی بازار

بخش‌بندی بازار یکی دیگر از استراتژی‌های بزرگ توسعه بازار کسب‌ و کار است که اغلب توسط کسب‌ و کارهای کوچک، در بازاری که تحتاحاطه یک برند قرار دارد، مورداستفاده قرار می‌گیرد.

شرکت‌های کوچک به‌منظور حفظ فعالیت خود در کنار بازیگران بزرگ صنعت، ناگزیرند همه جوانب را به‌دقت بررسی کنند و زوایایی را بیابند که در آن‌ها، قادر به بازی باشند.

استراتژی تقسیم‌بندی بازار

یعنی جمعیت‌شناسی، جغرافیا، رفتار بازار، رفتار مشتری و حتی پروفایل‌های روان‌شناختی بازار. درنهایت هر بخش از بازار، با گروه‌های متمایز مشتریان تعریف می‌شود که نیازها و ترجیحات خاصی دارند.

یکی از بزرگ‌ترین موانع اجرای این استراتژی برای کسب‌وکارهای کوچک، هزینه‌ی بالای تحقیقات بازار برای هر بخش هدف است، این درحالی‌که این هزینه برای شرکت‌های بزرگ مشکلی محسوب نمی‌شود. به همین دلیل توصیه می‌شود شرکت‌های کوچک در جمع‌آوری داده‌های موردنیاز خود، به این منابع رجوع کنند:

۱- آنالیزهای غیر رسمی اجرایی کسب‌ و کار

۲- مطالعه کردن برنامه‌های بازاریابی رقبا

۳- انجام تحقیقات غیررسمی با پاسخ‌دهندگان / مشتریان هدف‌گذاری شده

۴- ارتباط با بازیگران کلیدی صنعت نظیر خریداران، توزیع‌کنندگان و تحلیلگران

۵- تحقیقات ثانویه و منابع داده

۶- داده‌هایی که در نشریات پژوهشی معتبر منتشر می‌شوند

۷- داده‌هایی که در نشریات تجاری و انجمن‌ها منتشر می‌شوند

۸- داده‌های اعلام‌شده توسط کارشناسان

۹- داده‌های سرویس‌های مستقل سنجشی و آماری

زمانی که بخش‌های مختلف بازار شناسایی شدند، شرکت این بخش‌ها را موردبررسی قرار می‌دهد و نیازها و خواسته‌های رفع نشده‌ی مشتریان را پیدا می‌کند. در مرحله‌ی بعد نیز محصولات یا خدماتی ارائه می‌کند که این نیازها را پوشش دهند.

استراتژی کسب و کار

مشارکت و شبکه‌های ارتباطی

کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند با همکاری و مشارکت یکدیگر، به رشد بالاتری دست پیدا کنند. قبلاً گفتیم که توزیع‌کنندگان و نمایندگی‌های فروش، چه نقشی در استراتژی‌ توسعه بازار و رشد کسب و کار ها ایفا می‌کنند. مشارکت متقابل یعنی برد – برد و به نفع طرفین خواهد بود.

به‌طور خلاصه برخی از مشارکت‌های استراتژیکی که به رشد شرکت‌ها منجر می‌شود عبارت است از:

  • توزیع اشتراکی: یکی از شرکت‌ها نقش توزیع‌کننده با فرماندهی محصولات شرکت دیگری را به عهده می‌گیرد.
  • انتقال تکنولوژی: دو کسب‌ و کار در توسعه‌ی یک تکنولوژی جدید با یکدیگر همکاری می‌کنند.
  • تولید متقاطع: دو شرکت برای بهبود عملکرد خود، از خطوط تولیدی یکدیگر مثال‌هایی از استراتژی بازاریابی استفاده می‌کنند.

استراتژی مشارکت یکی از مفیدترین و کاربردی‌ترین راهکارهای رشد و توسعه بازار به شمار می‌رود زیرا به کاهش هزینه‌ها، افزایش بهره‌ وری کمک می‌کند.

مفهوم استراتژی به زبان ساده (به همراه مثال)

11 روش برای افزایش مشارکت کارکنان در سازمان

عوامل کلیدی پیاده سازی و اجرای موفق ارزشیابی عملکرد کارکنان

آمارهای بهره وری کارکنان و نیروی انسانی در سازمان که باید بدانید

خصوصیات یک رهبر خوب چیست ؟

مثال هایی برای درک بهتر مفهوم استراتژی

در این مقاله از مدیرنو؛ به بیان مفهوم استراتژی به زبان ساده، می‌پردازیم. استراتژی یکی از اصول اساسی مدیریت در کسب و کار بوده که واژگان، ابزارها و اصول خاص خودش را دارد. در دوره تغییرات سریع کسب و کار، درک ما به توسعه و اجرای استراتژی سازمان‌ها باید همانند همه مسائل دیگر در مدیریت تکامل یابد.

هدف از این مقاله کمک به درک مفهوم استراتژی و تشریح مفهوم استراتژی به زبان ساده است که پیشنهاد می‌کنیم حتماً این مقاله را بخوانید.

درک بهتر مفهوم استراتژی

ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯼ چیست؟

مفهوم لغوی

کلمه ﺍﺳﺘﺮﺍﺗﮋﯼ از کلمه یونانی استراتگوس (Strategos) گرفته شده است. استراتگوس یا استراتژ به معنی لشکر بوده و به معنی فرماندهی ارتش هم به کار می رفت. به عنوان مثال: ارتش یونان باستان که از گروههای کوچک سربازان تشکیل شده بود، توسط افرادی به نام استراتگوس فرماندهی می شد.

مفهوم اصطلاحی

فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست.

معنای قدیمی ا ستراتژی به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما کم کم استراتژی از بعد نظامی فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهند.

استراتژی کسب‌ و کار چیست؟

استراتژی کسب‌ و کار همان مسیر اقدامات یا مجموعه‌ای از تصمیمات سازمان معرفی کرد که به مدیران در دستیابی به اهداف تجاری مورد نظر کمک می‌کند. استراتژی اقدامات لازم برای دستیابی به چشم انداز و اهداف تعیین شده یک سازمان را ترسیم می‌کند.

هدف از تدوین استراتژی کسب و کار:

  • دستیابی به اثربخشی سازمان
  • درک و استفاده از فرصت‌های پیش رو
  • تجهیز و به روز رسانی منابع کسب و کار
  • کسب جایگاهی سودمند در بازار
  • مقابله با چالش‌ها و تهدید‌های بازار
  • هدایت مناسب تلاش ها و رفتارهای سازمان

برداشت های اشتباه در مورد استراتژی:

در خیلی از سازمان‌های بزرگ دنیا، استراتژی یک اصطلاح و مفهوم میباشد که به‌طور درست اعمال نمی‌شود.

  • “رشد” یک استراتژی نیست و رشد یک نتیجه است. “استراتژی ما ساده ست. ما می‌خواهیم در سه سال آینده 20% رشد داشته باشیم” این قطعاً یک استراتژی نیست. اهداف عالی و اعداد مانند “طی 5 سال آینده از 1000 مشتری به 10000 مشتری رسیدن” یا “از 10% سهم بازار به 40% رسیدن” استراتژی نیست.
  • بیانیه مأموریت سازمان استراتژی نیست. جهت آشنایی با مأموریت سازمان می‌توانید به مقاله “چگونه یک بیانیه مأموریت و چشم‌انداز قانع‌کننده بنویسیم؟”
  • مراجعه کنید. اگرچه بیانیه ماموریت، معمولاً یکی از عوامل تدوین استراتژی می‌باشد.
  • ضرورتی ندارد که استراتژی حتماً جدید بوده و یا قبلاً انجام‌نشده باشد. این طرز فکر که باید نو باشد یک تفکر اشتباه است.

مثال هایی برای درک بهتر مفهوم استراتژی

درک استراتژی با مثالی از رستوران

رستوران محبوب خودتان را مجسم کنید، جایی که خودتان یا عزیزانتان همیشه به آنجا می‌روید. سالگردهای مهم خودرا در آنجا جشن می‌گیرید، یا قرارهای ملاقات خودرا در آنجا می‌گذارید. برای انتخاب رستوران موردعلاقه خود، موارد کلیدی خاصی ازجمله موارد زیر را بررسی می‌کنید:

  • منو غذا شامل سبک تهیه غذاها و غذاهای خاص و ویژه
  • مشتریان رستوران
  • قیمت گذاری غذاها
  • محل قرارگیری رستوران
  • محیط داخلی رستوران ازجمله دکور، نور و روشنایی، سطح سر و صدا و دمای محیط آن
  • تجربه‌ی رستوران، ازجمله نحوه برخورد، تن صدا و رفتار مدیران و کارکنان

موارد ذکرشده بر استراتژی رستوران تأثیر مستقیم دارد. ازآنجایی‌که برای شما به‌عنوان مشتری گزینه‌های زیادی مثل خوردن غذا در منزل، در رستوران‌های بین راهی، رستوران‌های زنجیره‌ای و یا فست فود ها وجود دارد. مالک رستوران موردنظر باید تصمیم گیری‌های خودرا بر اساس مشتری‌های هدف خود با توجه به اینکه می‌خواهد به نسبت رقبا منحصربه‌فرد باشد، انجام دهد.

چنین تصمیم گیریهایی بر اساس بایدها و نبایدهاست که به معنی تمرکز بر مخاطبین هدف، برای تعریف استراتژی می‌باشد. تدوین و تعریف استراتژی برای سازمان‌ها نیز به همین شکل است. یک رستوران سطح بالا و مستقل، مشتریانی را انتخاب می‌کند که به دنبال صرف غذا در محیطی خاص هستند، پس هرگز از تخفیفات برای جلب مشتری استفاده نمی‌کند. قیمت گذاری منو و نوع غذا، استراتژی اصلی و مخاطبین رستوران را مشخص میکند.

استراتژی چیست و چه نتایجی به همراه دارد؟

  • مشخص می‌کند که سازمان چگونه مشتریان خودرا پیداکرده و آنها را حفظ می‌کند.
  • مشخص کننده اینکه سازمان چگونه در ذهن مشتریان به نسبت رقبا متفاوت جلوه می‌کند.
  • مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ در جهت ایجاد مزیت رقابتی به نسبت رقبا برای مشتریان هدف می‌باشد.
  • توضیح می‌دهد که سازمان چگونه در رقابت با رقبا عمل کرده و برنده خواهد شد.
  • توضیح می‌دهد که کسب درآمد سازمان به چه شکل و از چه مسیرهایی است.
  • استراتژی، فیلتری برای تصمیمات در سازمان بوده و مشخص میکند که چه‌کاری باید و چه‌کاری را نباید انجام داد.
  • یک استراتژی مشخص، یک کتاب راهنما در جهت سرمایه گذاری ‌ها، اهداف و اقدامات برای تمام افراد داخل سازمان است.

کتاب ” استراتژی خوب/استراتژی بد: تفاوت و اهمیت آنها ” نوشته ریچارد رومت، یک کتاب عالی در مورد استراژی می‌باشد که به همه مدیران توصیه می‌شود آن را بخوانند. این کتاب مفهوم استراتژی به زبان ساده را توضیح می‌دهد.

استراتژی خوب شامل:

1- تشخیص

تشخیص یعنی: یک ارزیابی و توضیح روشن از وضعیت موجود. تصور کنید از چندین بیماری رنج می‌برید و به دکتر مراجعه می‌کنید. پزشک قبل از تشخیص قطعی بیماری و انتخاب راه درمان زمانی را برای ارزیابی و بررسی عوامل مختلف در شما صرف خواهد کرد.

مانند همین امر در سازمان‌ها نیز اتفاق می‌افتد. یک تیم جهت ارزیابی و توصیف وضعیت فعلی سازمان و آینده‌ی مورد انتظار در بازار تشکیل می‌شود.

2- رویکرد کلی

همانطور که دکتر پس از اتمام تشخیص، روش کلی برای مقابله با بیماری‌های شما را پیشنهاد می‌دهد، در سازمان نیز همین کار را با استراتژی انجام می‌دهیم. پس از ارزیابی بازار، مشتریان و وضعیت فعلی سازمان، باید یک رویکرد کلی تعریف کرد که به برنده شدن در رقابت در بازار هدف، کمک کند.

3- اقدامات منسجم

در مثال پزشک، درمان شما شامل مجموعه‌ای از مراحل خاص و یا اقدامات طراحی شده متناسب با بیماری شما برای درمان و یا کاهش حداقلی آنست. در سازمان نیز اقدامات خاص و هماهنگ شده لازم، در جهت پیاده سازی رویکرد تدوین شده انجام می‌گیرد.

هرچند تشریح این مطلب ساده است، اما توسعه و اجرای یک استراتژی به‌هیچ‌وجه ساده نخواهد بود. اجرای استراتژی موفق نیاز به دانش و تجربه فراوان داردکه عمدتاً توسط مدیران و مشاوران مورد بحث قرار می‌گیرد. اما ضرورتی ندارد به علت حساس بودن این موضوع از آن دوری‌کنید. برعکس، مدیران و رهبران موفق دنیا تلاش می‌کنند تا استراتژی مناسب سازمان خود را ایجاد کرده و همواره درراه بهبود آن می‌کوشند. در این مسیر نیز می‌توانید از راهنمایی، توصیه‌ها و تجارب مشاوران مجموعه مدیرنو استفاده کرده و بهترین و مناسب‌ترین استراتژی را برای سازمان خود تدوین نمایید.

سعی شد در این مقاله، مفهوم استراتژی به زبان ساده را تشریح کرده و توصیه هایی اجرایی برای تدوین و اجرای استراتژی ارائه نماییم. توجه و عمل به توصیه ها می تواند شما را در راه خلق استراتژی خوب و اثرگذار برای سازمانتان کمک نماید.

برگرفته از: thebalance

پیشنهاد مطالعه:

کلیدواژه ها: مفهوم استراتژی به زبان ساده, مفهوم استراتژی در مدیریت , مفهوم استراتژی در کسب و کار , مفهوم استراتژی در بازاریابی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.