مفهوم ریسک در بازارهای مالی


مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

اصطلاح ریسک بسته به زمینه ای که در آن به کار می رود معانی متفاوتی دارد. با این حال، رایج ترین معنی آن عدم قطعیت و نتیجه نامطلوب است. ریسک ها به طور کلی دو دسته هستند. دسته اول ریسک های واقعی یا خالص هستند. این ریسک ها فقط ضرر ایجاد می کنند و نمی توان آنها را کنترل کرد. برای مثال، آتش سوزی، تصادف، زلزله یا سیل از این ریسک ها هستند. دسته دوم ریسک های پویا هستند که می توان آنها را کنترل کرد و ممکن است سود یا ضرر ایجاد کنند. این ریسک ها معمولا در زمینه مالی، سرمایه گذاری و اقتصاد هستند.

هر فردی در برابر ریسک واکنش متفاوتی دارد، ولی به طور کلی افراد از لحاظ پذیرش ریسک به سه دسته تقسیم می شوند:

  • ریسک گریز: این دسته از افراد محافظه کار هستند و ترجیح می دهند از شرایط مطمئن باشند.
  • ریسک پذیر: این دسته از افراد جسور و بی پروا هستند و تمایل دارند ریسک کنند تا سود بیشتر بدست بیاورند.
  • خنثی: این دسته در حقیقت حد وسط دو دسته بالا هستند.

ریسک یکی از مولفه های مهم در ارزیابی چشم اندازهای یک سرمایه گذاری است. بیشتر سرمایه گذاران ریسک کمتر را یک ویژگی مطلوب در نظر می گیرند. با این حال، قاعده کلی این است که هر چقدر ریسک یک سرمایه گذاری بیشتر باشد، بازده آن بهتر خواهد بود.

ریسک در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری به دو نوع اصلی تقسیم می شود:

  • ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)

این نوع ریسک قابل کنترل نبوده و مرتبط با شرایط سیاسی و اقتصادی کشور است. این ریسک به صورت سیستماتیک کل بازار و تمامی شرکت ها و صنایع آن را تحت تاثیر قرار می دهد، برای مثال جنگ، تحریم، نرخ بهره،‌ تورم و غیره.

  • ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)

این ریسک با استفاده از روش های خاص قابل اندازه گیری و تا حدودی قابل اجتناب است. این ریسک مرتبط با یک شرکت یا صنعت خاص بوده و تاثیرات آن را با استفاده از روش تنوع بخشی سبد سهام می توان کاهش داد.

انواع ریسک سرمایه گذاری

ریسک معمولا یک اصطلاح منفی در نظر گرفته می شود، با این حال در دنیای سرمایه گذاری ضروری بوده و نمی توان آن را نادیده گرفت.

یکی از تعریف های رایج ریسک سرمایه گذاری انحراف از نتیجه مورد انتظار است. این انحراف را می توان به صورت مطلق یا نسبت به یک معیار بیان کرد. به عبارت دیگر، ریسک سرمایه گذاری اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده بدست آمده است.

ریسک هر سرمایه گذاری متفاوت است و به عوامل مختلفی بستگی دارد. در ادامه چند مورد از ریسک هایی که سرمایه گذاران با آنها روبرو می شوند را بررسی می کنیم.

ریسک کسب و کار

وقتی سهام می خرید، در حقیقت بخشی از مالکیت یک شرکت را بدست می آورید. در مقابل، خرید اوراق بهادار به معنای پول قرض دادن به یک شرکت است. بازده این دو نوع سرمایه گذاری مستلزم این است که شرکت کسب و کار خود را ادامه دهد. اگر شرکت ورشکست شود و دارایی های خود از دست بدهد، سهامداران عادی آخرین کسانی هستند که سرمایه گذاری خود را پس می گیرند.

ریسک بازار

این ریسک مرتبط با کاهش ارزش سرمایه گذاری به دلیل توسعه های اقتصادی یا سایر رویدادهایی است که روی کل بازار تاثیر می گذارند.

این ریسک به سطح عرضه و تقاضا در بازار نیز اشاره می کند. به عبارت دیگر، وقتی تعداد زیادی از سرمایه گذاران تصمیم به خرید یک سهام خاص بگیرند، تقاضای آن افزایش پیدا می کند. اگر عرضه این سهام کم باشد،‌ قیمت آن افزایش پیدا می کند. عکس این قضیه نیز ممکن است رخ دهد. این نوسانات همیشه در بازار وجود دارند و ریسک بازار را ایجاد می کنند.

ریسک سیاسی

این ریسک سیستماتیک که ژئوپولیک نیز نامیده می شود قابل کنترل نبوده و ناشی از رویدادها سیاسی، جنگ، تغییر قوانین و عوامل دیگر است. وضعیت سیاسی یک کشور می تواند تاثیرات مخربی روی اقتصاد و بازار داشته باشد. هر چقدر سرمایه گذاری طولانی مدت تر باشد، میزان این ریسک افزایش پیدا می کند.

ریسک شخصی

منشاء ریسک همیشه بیرونی نیست و گاهی اوقات ناشی از رفتارهای سرمایه گذار است. عجله کردن، طمع یا تصمیم گیری از روی احساسات یکی از منابع ایجاد ریسک در سرمایه گذاری است.

ریسک نوسان

حتی اگر یک شرکت در معرض ورشکستگی نباشد، قیمت سهام آن ممکن است نوسان پیدا کند. قیمت سهام ممکن است تحت تاثیر عوامل داخلی شرکت، مثل محصولات معیوب، یا عوامل بیرونی، مثل رویدادهای سیاسی یا اقتصادی قرار بگیرد.

ریسک تورم

تورم به معنی کاهش ارزش پول کشور است. تورم باعث می شود پول بیشتری برای یک کالا یا خدمات پرداخت کنیم و در نتیجه قدرت خرید را کاهش می دهد. ریسک تورم تاثیر مستقیم روی سودآوری سرمایه گذاری ها دارد، زیرا سود خالص با کم کردن میزان تورم از سود حاصل از سرمایه گذاری محاسبه می شود.

ریسک تمرکز

این ریسک مرتبط با از دست دادن پول به دلیل متمرکز کردن آن روی یک سرمایه گذاری است. وقتی سرمایه گذاری هایتان را تنوع بخشی می کنید، ریسک بین سرمایه گذاری ها و صنایع مختلف تقسیم شده و در نتیجه احتمال کمتری دارد یک باره کل سرمایه تان را از دست بدهید.

ریسک اعتبار

ریسک اعتبار مرتبط با زمانی است که نهاد دولتی یا شرکت صادر کننده اوراق دچار مشکلات مالی شود و نتواند اصل پول یا سود آن را پرداخت کند.

ریسک استرداد

این ریسک در رابطه با اوراق قرضه و استرداد آن قبل از موعد سررسید است. احتمال استرداد زودهنگام اوراق زمانی بیشتر است که نرخ تورم رو به کاهش باشد، زیرا شرکت ها تلاش می کنند اوراق قبلی خود را جمع کرده و اوراق جدید با نرخ بهره کمتر منتشر کنند.

ریسک نرخ بهره

وقتی چند گزینه برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد با ریسک نرخ بهره یا سود روبرو می شویم. تغییرات نرخ بهره می تواند روی ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد. افزایش نرخ بهره باعث می شود اوراق جدید برای سرمایه گذاران جذاب تر باشند، زیرا بهره آنها بیشتر از اوراقی است که قبلا صادر شده اند. برای فروش اوراقی که نرخ بهره پایین تر دارند، شاید لازم باشد آنها را با تخفیف بفروشید.

ریسک نرخ ارز

نوسانات دائمی نرخ ارزی که برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گرفته باعث می شود ارزش دارایی در معرض کاهش باشد. وقتی واحد پول یک کشور به شدت افت کند، افرادی که سرمایه گذاری خارجی انجام داده اند با افت ارزش دارایی های خود مواجه می شوند. این ریسک در سرمایه گذاری های کوتاه مدت بیشتر است، زیرا فرصت زیادی برای جبران زیان وجود ندارد.

نوسان نرخ ارز و ریسک مرتبط با آن به توان مالی دولت، قوانین صادرات و واردات، تحریم ها، محدودیت های ارزی و موقعیت سیاسی و اقتصادی کلی کشور بستگی دارد.

ریسک نقدینگی

این ریسک مرتبط با عدم توانایی خرید یا فروش در زمان دلخواه به دلیل محدودیت فرصت ها است. اوراق بهادار دولتی معمولا نقدینگی بالا دارند، در مقابل املاک و مستغلات معمولا به سرعت به فروش نمی رسند.

به عبارت دیگر، نقدینگی به معنی سهولت تبدیل شدن دارایی به وجه نقد است. هر چقدر یک دارایی سریع تر و راحت تر به پول نقد تبدیل شود، ریسک نقدینگی آن کمتر است.

چطور ریسک را ارزیابی کنیم

برای مدیریت درست ریسک ابتدا باید آن را به طور کامل ارزیابی کنیم. ارزیابی ریسک سه مرحله دارد:

1.شناسایی

هدف از شناسایی ریسک این است که مشخص کنیم آیا ریسک اجتناب ناپذیر است یا نه. برای مثال، ریسک های بیرونی مثل رویدادهای اقتصادی و حوادث پیشبینی نشده خارج از کنترل کسب و کار هستند و نمی توان از آنها اجتناب کرد.

2.بررسی تاثیر

وقتی ریسک ها را شناسایی کردید باید احتمال و اهمیت آنها را ارزیابی کنید. ریسک های پیشبینی شده باید بر اساس میزان احتمال رتبه بندی شوند.

3.توسعه استراتژی

وقتی ریسک ها را بر اساس احتمال رتبه بندی کردید، باید استراتژی هایی برای مدیریت آنها توسعه دهید.

مدیریت ریسک در حوزه سرمایه گذاری یکی از مهم ترین مولفه ها بوده و شامل شناسایی، ارزیابی، پیگیری و کاهش دادن پیامد ریسک ها در محیط کسب و کار است. این کار یکی از مولفه های مهم ثبات در سرمایه گذاری است و نادیده گرفتن آن ضررهای زیادی به همراه خواهد داشت. مدیریت ریسک در اصل زمانی رخ می دهد که یک سرمایه گذار یا مدیر صندوق سرمایه گذاری پتانسیل ضرر در یک سرمایه گذاری را تحلیل کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و میزان تحمل ریسک اقدامات لازم را اجرا کند.

استراتژی های مختلف مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

مدیریت ریسک در زمینه اقتصادی قانون خاصی نداشته و به شرایط و روحیات سرمایه گذار بستگی دارد. هر سرمایه گذاری برای موفقیت و رسیدن به سود باید یک استراتژی مدیریت ریسک برای استفاده از فرصت ها داشته باشد. استراتژی های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری شامل بررسی ریسک های بالقوه، تحلیل این ریسک ها و تلاش برای از بین بردن یا محدود کردن تاثیرات آنها است. در ادامه چند استراتژی مهم برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را بررسی می کنیم.

1.دارایی تان را به درستی تخصیص دهید

مطالعات نشان می دهد ۹۰ درصد از سودهای سرمایه گذاری بر اساس تخصیص دارایی هستند. تخصیص سرمایه گذاری به معنای نحوه تقسیم کردن دارایی ها بین گروه های سرمایه گذاری است. تخصیص تاکتیکی یک استراتژی پویا برای سرمایه گذار فراهم می کند و ابزاری کارآمد برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری است.

اگر تمام پول تان را وارد یک سرمایه گذاری کنید احتمال زیادی وجود دارد که ضرر کنید. هنگام سرمایه گذاری باید از اصل تنوع بخشی استفاده کنید و به اصطلاح تمام تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید. علاوه بر این، یادتان باشد که روندهای بازار مدام در حال تغییر هستند. این یعنی بهتر است چند نوع سرمایه گذاری داشته باشید تا در صورتی که یکی از آنها شکست خورد، بتوانید ضرر آن را با سود یک سرمایه گذاری دیگر جبران کنید.

2.یک برنامه برای ضرر حداکثر احتمالی داشته باشید

تنظیم یک برنامه ضرر حداکثر احتمالی اولین گام در اجتناب از ضررهای بزرگ است. این برنامه باعث می شود محافظه کارانه تر عمل کنید و فقط ریسک هایی را قبول کنید که متناسب با برنامه طولانی مدت تان هستند.

این یعنی تعیین ارزش باید یکی از ملاحظات اصلی در تخصیص دارایی باشد. تخصیص دارایی ثابت بدون در نظر گرفتن ارزش دارایی ها منطقی نیست.

3.یک حاشیه امنیت داشته باشید

هر سرمایه گذاری باید یک حاشیه امنیت داشته باشد. حاشیه امنیت تفاوت بین ارزش ذاتی یا بنیادی و قیمت سرمایه گذاری است. به گفته وارن بافت، سرمایه گذاری معروف، قیمت چیزی است که پرداخت می کنید و ارزش چیزی است که بدست می آورید.

هر چقدر حاشیه امنیت بزرگ تر باشد، ریسک سرمایه گذاری کمتر و پتانسیل دستیابی به سود بیشتر است. حاشیه امنیت باعث می شود فضایی برای خطای قضاوت، اشتباهات یا رویدادهای پیشبینی نشده داشته باشید.

4.سرمایه گذاری های بلند مدت داشته باشید

دلیل شکست خوردن بسیاری از سرمایه گذاران این است که سعی می کنند در زمان کوتاهی به سود زیاد دست پیدا کنند. در حقیقت، سرمایه گذاری های کوتاه مدت بیشتر از سرمایه گذاری های بلند مدت شکست می خورند. بنابراین، بیشتر روی استراتژی هایی تمرکز کنید که در بلند مدت ثروت ایجاد می کنند.

5.از ریسک رقابتی اجتناب کنید

اگر روی محصولات سرمایه گذاری کرده اید، باید توجه خاصی به ریسک رقابت داشته باشید. اگر می خواهید این ریسک را به حداقل برسانید بهتر است در بازارهایی که بیش از حد اشباع شده اند سرمایه گذاری نکنید. همچنین، بهتر است روی کالایی سرمایه گذاری کنید که حق ثبت اختراع یا حق مالکیت فکری دارد تا از ریسک کپی شدن آن توسط رقبا اجتناب کنید.

6.بین ریسک و سود تعادل ایجاد کنید

برای ایجاد تعادل بین ریسک و سود باید بررسی کنید که برای درصد مشخصی از سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه تان را به خطر بیندازید.

سخن آخر

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یکی از مهم ترین اصول فعالیت اقتصادی است و باعث می شود از فرصت ها استفاده کنید. هدف از مدیریت ریسک سرمایه گذاری این است که اطمینان حاصل کنید ضرر سرمایه گذاری تان هیچ وقت از یک حد مشخص بیشتر نمی شود. به عبارت دیگر، مدیریت ریسک سرمایه گذاری کلید دستیابی به سود پایدار و امن در هر شرایط بازار است.

در نهایت، اگر می خواهید در سرمایه گذاری موفق شوید باید ریسک را یک مولفه مثبت در نظر بگیرید و از آن نترسید. ریسک بخشی جدایی ناپذیر از هر سرمایه گذاری بوده و نحوه مدیریت آن است که فرق بین سرمایه گذار موفق و شکست خورده را مشخص می کند.

تکنیک ریسک فری کردن معامله

تکنیک ریسک فری کردن معامله

تکنیک ریسک فری (Risk-Free) یکی از تکنیک‌های جالب در بحث مدیریت ریسک در بازارهای مالی است که میتواند در دوره‌های رکود بازار بورس بسیار کاربردی باشد. البته این تکنیک مختص به دوره رکود و روندهای نزولی بورس نیست بلکه در این دوره‌ها است که مفید بودن آن بیشتر دیده می‌شود. در این مقاله به مفهوم ریسک فری کردن یک معامله خواهیم پرداخت. حتما تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید.

ریسک فری کردن معامله به چه معنی است؟

در بسیاری مواقع پیش میآید که سهمی را خریداری می‌کنیم و قیمت سهم بالا می‌رود اما به حد سود ما نمی‌رسد و دوباره کاهش پیدا میکند تا به حد ضرر ما برسد و ما مجبور میشویم عملا معامله ای را که در سود بودیم را با ضرر ببنیدم.

این موضوع می‌تواند بسیار تلخ باشد و بار روانی زیادی را به معامله گر وارد کند، برای اینکه از این اتفاق جلوگیری کنیم میتوان از تکنیک فری ریسک کردن معامله استفاده کرد. فری ریسک کردن معامله کاری است که ما انجام می‌دهیم تا در صورتی که حد ضرر ما فعال شد بدون ضرر از معامله خارج شویم.

استفاده از تکنیک ریسک فری می‌تواند ریسک معاملات را کاهش دهد و یکی از ترفندهای مهم در مدیریت ریسک و مدیریت معامله هست، شاید مفید بودن این ترفند در روزهای منفی بورس بیشتر خودش را نشان دهد.

متدهای مختلف تکنیک ریسک فری

یکی از روش‌های فری ریسک کردن معامله سیو بخشی از سود است به طوری که وقتی قیمت به حد ضرر میرسد، با بستن معامله در واقع ما نه سود کرده‌ایم نه ضرر. روش کار به این صورت است که وقتی به اندازه حد ضرر معامله، ما به سود می‍‌‌‌رسیم (به اضافه 1.5 درصد کارمزد در بورس ایران)، نصف سهم را بفروشیم و بخشی از سودی که بدست آورده‌ایم را سیو کنیم. در این حالت نصف باقیمانده‌ی سهم را صبر می‌کنیم تا به حد سود برسیم. در این صورت اگر قیمت به حد ضرر ما برسد ما بدون سود و زیان از معامله خارج خواهیم شد🔶

این روش به نوعی یک نوع استراتژی فروش پله‌ای است و نگارنده این مقاله این روش را برای فری ریسک کردن معامله پیشنهاد میکند.

روش دیگر ریسک فری کردن معامله استراتژی تریلینگ استاپ است.

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

حد ضرر متحرک (تریلینگ استاپ)

فرض کنید سهمی را خریداری کرده‌اید و حدضرر خود را مشخص کرده‌اید. گاهی میتوان بر اساس شرایط نمودار و با توجه به گام‌های حرکتی قیمت، حد ضرر نیز به همان اندازه و در مسیر پیشروی سود، جا ‌به ‌جا شود. این امر تا زمان رسیدن قیمت به حد سود یا حد ضرر (نقاط خروج از معامله) ادامه دارد و عملیات تعقیب سود توسط تغییرات پله‌ای و مکرر حد زیان، انجام می‌شود. برای مثال فرض کنید سهمی را 100 تومان خریده‌ایم و حد ضرر را 98 تومان انتخاب کرده‌ایم و حد سود را 108 تومان در نظر گرفته‌ایم. حال سهم به اندازه‌ی حد ضرر ما به سود رسیده است و به قیمت 102 رسیده است. در این حالت ما می‌توانیم حد ضرر را 100 تومان در نظر بگیریم و به این صورت معامله ما ریسک فری شده است. حال فرض کنید قیمت بازهم بالاتر میرود تا به 104 تومان برسد. حال می‌توان حد ضرر را 102 در نظر بگیریم و این روند را زمانی که قیمت به حد ضرر یا به حد سود برسد ادامه می‌دهیم.

فرآیند مذکور، حد ضرر متحرک یا تریلینگ استاپ نامیده می‌شود که یکی از تکینک‌های فری ریسک کردن معامله به شمار می‌رود.

معایب فری ریسک کردن معامله به روش تریلینگ استاپ

تکنیک ریسک فری کردن معامله یا همان تبدیل معامله به یک معامله بدون ریسک به روش تریلینگ استاپ (جابجایی حدضرر به نقطه ورود به معامله) برای معامله گران ریسک گریز یا موقعیت‌های معاملاتی که حد سودهای بالا دارند، می‌تواند بسیار کاربردی باشد.

اما باید توجه داشته باشید که استفاده از این روش یک عیب بزرگ دارد. گاهی حرکات اصلاحی موقتی بازار میتواند باعث برخورد قیمت به حد ضرر ما شود و باید از معامله خارج شویم. سپس با اتمام فاز اصلاحی، بازار دوباره به روند اصلی خود بازگشته و با رسیدن به نقاط بالایی چارت و حد سود تعیین شده، موجب افسوس معامله گران می‌شود.

در واقع حد ضرر ابتدایی ما بر اساس تحلیل و چارت بوده ولی حدضرر بعدی ما وابسطه به نقطه ورود ما است. از آنجا که بازار با نقطه ورود ما کاری ندارد این روش به اعتقاد نگارنده این مقاله روش مناسبی برای فری ریسک کردن معامله نیست و روش فروش نصفی از سهم در زمانی که به اندازه حد ضرر در سود هستیم (یا فروش پله‌ای) منطقی‌تر و کارآمدتر است چراکه در این صورت حد ضرر ما همچنان حدضرر ابتدایی باقی می‌ماند.

نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ آموزش اصول سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال

نسبت ریسک به ریوارد چیست

آیا یادگیری مطالب موجود در این مقاله ارزش از دست دادن زمان من را دارد؟ اگر این سوال برایتان ایجاد شده، در حال برآورد نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward این مقاله هستید. این مفهوم یکی از اصول اساسی سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بوده که باید با آن آشنا باشیم.

در واقع نسبت ریسک به ریوارد به شما می‌گوید که مفهوم ریسک در بازارهای مالی حاضرید در ازای قبول چه مقدار زیان، سود احتمالی در یک سرمایه گذاری را بدست آورید. نسبت Risk Reward یکی از مشخصه‌های اساسی در استراتژی معاملاتی معامله‌گران حرفه‌ای در بازار ارزهای دیجیتال است. آنها در هر معامله خود به دنبال بیشترین احتمال سود و کمترین مقدار زیان هستند. اگر در یک زمان میان خرید دو ارز دیجیتال مردد شوند، رمز ارزی را انتخاب خواهند کرد که ریسک کمتری برای سرمایه آنها داشته باشد. آیا به عنوان یک تریدر می‌خواهید روش کار آنها را بیاموزید؟ این مقاله آموزش را تا انتها مطالعه کنید.

نسبت ریسک به ریوارد چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد

فرقی ندارد که یک تریدر نوسان‌گیر باشید یا به دنبال شناسایی روندها و همراه شدن با آن باشید، به هر صورت باید با مفهوم ریسک و خطر در معامله آشنایی پیدا کنید. آشنایی با مفهوم ریسک و همچنین شناخت میزان ریوارد یا سود در یک معامله و مقایسه نسبت این دو، درک بهتری از بازار را به ارمغان می‌آورد و منجر به تصمیمات منطقی‌تری خواهد شد. از طرفی باید بدانید که فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال مانند هر بازار مالی دیگر، دارای ریسک است. شما هیچ معامله‌ای را پیدا نمی‌کنید که بدون ریسک بوده و تماما سودآور باشد. این دو مفهوم همواره در بازار مالی وجود دارد و یکی از اصول سرمایه‌گذاری موفق، بررسی نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward است. در هر معامله بایستی نسبت ریسک به مفهوم ریسک در بازارهای مالی سود را محاسبه کنید؛ یعنی در هر معامله باید بدانید که حاضرید برای کسب سود مورد نظر در این معامله، خطر از دست دادن چند دلار از سرمایه خود را به جان بخرید؟ اگر به این موضوع فکر کنید، در واقع شما در حال محاسبه نسبت Risk / Reward سرمایه گذاری خود هستید.

چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟

در ادبیات رایج میان معامله‌گران نسبت ریسک به ریوارد به نسبت R/R ( بخوانید آر به آر) معروف است. در واقع این نسبت به ما می‌گوید که در ازای از دست دادن ۱ دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید.

محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود، بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار دارید بدست آورید. حدضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از صعود آن ناامید شده و از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حدضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایه‌گذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه می‌دهیم.

فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ طبیعتا برای هر معامله‌ای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید آن تعیین کرده‌اید. معامله‌گران حرفه‌ای پیش از ورود به هر معامله، این سه قیمت را تعیین کرده و تحت هیچ شرایطی آنها را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید، حد سود، بالاترین میزان سودی است که از ترید روی این دارایی دیجیتال انتظار دارید و زمانی که بازار در جهت مدنظر شما حرکت نکند و ترید شما وارد ضرر شود، حدضرر نقطه‌ای است که از آن بازار خارج خواهید شد. قیمت حدضرر را به قیمت حد سود تقسیم کنید؛ عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد می‌گویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.

نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود

فرض کنید تریدری قصد خرید بیت کوین را با دید سرمایه‌گذاری بلند مدت دارد. او بر اساس تحلیلش حد سود خود را از نقطه ورودش، ۱۵ درصد تعیین کرده است. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه؟ پس لازم است تا برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، او حد ضرر خود را ۵ درصد تعیین می‌کند. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص خواهد شد. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.

حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟ ۰.۳۳= ۵/۱۵ . نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱:۳ نشان می‌دهند. این نسبت نشان می‌دهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.

برای کاهش این نسبت، باید حد ضرر را به مفهوم ریسک در بازارهای مالی قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمی‌توان دلبخواهی انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برآمده از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.

نسبت ریوارد به ریسک

بسیاری از معامله‌گران از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده می‌کنند. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک می‌شود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت Risk / Reward است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست می‌آید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.

مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟

نسبت Risk / Reward

مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را مطرح خواهیم کرد. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری می‌شود را در نظر بیاورید. طبیعتا بازدیدکنندگان این باغ‌وحش اجازه ورود به قفس حیوانات را ندارند و این کار تخلف به حساب می‌آید. کسی به شما می‌گوید اگر وارد قفس پرندگان شوید و با دستان خود به پرندگان غذا بدهید، ۱ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. ریسک این کار چیست؟ به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام این‌کار، حراست باغ‌وحش با شما مطابق قوانین برخورد خواهد کرد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن این است که شما مالک یک بیت کوین خواهید شد.

حالا شرایط دیگری را در نظر بیاورید؛ فرد دیگری به شما پیشنهاد می‌دهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و با دست خود به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. حالا ریسک این‌کار را بررسی کنید. علاوه بر برخورد حراست باغ‌وحش، خطر دیگری شما را تهدید می‌کند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید. پس برای ورود به قفس شیرها شما دو ریسک را متحمل می‌شوید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر از حالت قبل بدست خواهید آورد.

کدام‌یک از دو حالت بالا انتخاب بهتری است؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد حراست با شما وجود دارد، اما اگر بخواهید یکی از این دو کار را انجام دهید، کدام‌یک تصمیم عاقلانه‌ای است؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد حراست با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد حراست، از دست دادن جانتان است. تصمیم عاقلانه آن است که هرچند حالت دوم پاداش بالاتری دارد اما ریسک بالاتری را به همراه دارد؛ لذا حالت اول را انتخاب خواهید کرد با اینکه پاداش کمتری بدست می‌آورید. شما با این ارزیابی در حال بررسی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت هستید.

در ترید و معامله‌گری نیز همواره باید ریسک و پاداش معاملات را باهم مقایسه کنید؛ تریدرهای حرفه‌ای همواره وارد معامله‌ای می‌شوند که نسبت ریسک به ریوارد منطقی‌تری دارد. برای موفقیت در سرمایه‌گذاری همواره باید نسبت Risk / Reward را بررسی کنید. این کار یکی از اصول مدیریت سرمایه در معامله‌گری است.

سخن پایانی

در این مقاله نسبت ریسک به ریوارد یا ریسک به پاداش را معرفی کردیم. نحوه محاسبه آن و شناسایی نسبت Risk / Reward در معاملات ارزهای دیجیتال را بررسی کردیم. تقریبا در تمامی استراتژی‌های معاملاتی باید این نسبت محاسبه شود. با یادداشت کردن تمامی معاملات خود بر روی کاغذ، در بلندمدت سرمایه‌گذاری منطقی‌تری را تجربه خواهید کرد و احتمال سودآوری در معاملات خود را به حدقابل توجهی افزایش خواهید داد.

ریسک و انواع آن

مدیریت ریسک

بانک ها و موسسات مالی در سراسر دنیا و در اقتصاد های گوناگون کشور ها، به عنوان ارکان مهم و اثر گذار در انواع فعالیت های اقتصادی و بازرگانی شناخته می شوند.

اکثر اشخاص برای سپرده گذاری یا استقراض وجه نقد، با این نوع از نهاد ها سر و کار دارند و همچنین در کنار آن، دولت و مراجع نظارتی مالی، با ایجاد رابطه نزدیک با این موسسات، در صدد تثبیت سیاست های پولی و مالی و کسب اعتماد از توانایی و اثر بخشی مقرراتی که برای تامین سلامت اقتصادی و مالی جامعه وضع شده، می باشند.

در این بین، شناسایی انواع ریسک و خطراتی که عملیات گوناگون بانک ها و موسسات اعتباری را تحت شعاع خود قرار می دهد، یکی از ابزار هایی است که مدیریت ارشد می تواند با استفاده از آن، از وقوع خطرات احتمالی جلوگیری نموده و یا دامنه آسیب رسانی آنها را تا میزان قابل قبولی کاهش دهد که تحت عنوان مدیریت ریسک مورد استفاده قرار می گیرد.

مفهوم ریسک:

در واقع می توان گفت که ریسک ها حاصل از قرار گرفتن نهاد های مالی در برابر عدم قطعیت ها و عدم اطمینان از نتیجه رخداد ها می باشند. برخی مواقع می توان به کمک تحلیل های آماری، احتمال وقوع هر یک از نتایج محتمل را برآورد نموده و پیامد های آن را تا حدی پیش بینی کرد.

کاملا واضح و مشخص است که هر اندازه این بررسی ها جزئی و دقیق تر باشند و جنبه های مختلف را در نظر گرفته بگیرند، نتایج به دست آمده از فضای عدم اطمینان مطلق به سمت عدم اطمینان های نسبی حرکت خواهد نمود.

ماهیت و اثر ریسک:

اثر ریسک دارای سه نوع ماهیت متفاوت زیر می باشد:

  1. ریسک کوتاه مدت: این نوع ریسک به ریسک ناشی از عملیات و فعالیت ها مرتبط است.
  2. ریسک میان مدت: این نوع ریسک به تاکتیک های شرکت مرتبط است.
  3. ریسک بلند مدت: این نوع ریسک به استراتژی های کلی شرکت مرتبط است.مفهوم ریسک در بازارهای مالی

مدیریت ریسک:

اصطلاح مدیریت ریسک در تمامی کسب و کار ها شامل روش ها و فرآیند هایی می باشد که سازمان ها به منظور مدیریت انواع ریسک و استفاده از فرصت هایی که منجر به دست یابی به اهداف خاص بیزینس خاص خود استفاده می کنند.

بنابراین می توان گفت که مدیریت ریسک سرمایه گذاری به عنوان یکی از اصلی ترین زیر شاخه های مدیریت ریسک هم در سطح جزئی و هم در سطح کلی قابل استفاده است.

موسسه مشاوران مطالعه مقاله ارزیابی ریسک را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.

مدیریت ریسک و انواع آن

مدیریت ریسک و انواع آن

انواع ریسک:

در حالت کلی دسته بندی های مختلفی برای انواع ریسک در منابع گوناگون ارائه شده است که یکی از آنها، ریسک های تجاری (Business Risk) و ریسک های غیر تجاری (Non-Business Risk) می باشد.

ریسک ‌های تجاری، به ریسک‌ هایی گفته می شود که یک بنگاه یا کسب و کار، کاملا به آن واقف است و از آن برای ایجاد مزیت رقابتی و ایجاد ارزش برای سهامداران استفاده می نماید، در حالی که ریسک هایی که کسب و کار کنترلی روی آنها ندارد، ریسک های غیر تجاری نامیده می شود.

ریسک‌ های مالی (Financial Risks) در گروه ریسک ‌های تجاری قرار دارند که از زیان‌ های احتمالی در بازار های مالی ناشی می شوند.

ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک:

دسته بندی دیگری از انواع ریسک که به طور خاص روی ریسک های مالی تعریف می شود، عبارت است از ریسک های سیستماتیک (Systematic Risks) و ریسک های غیر سیستماتیک (Nonsystematic Risks).

ریسک های سیستماتیک یا تنوع ناپذیر (Nondiversifiable Risks) عبارتند از ریسک هایی که تمامی اوراق بهادار را تحت تاثیر خود قرار می دهند.

انواع ریسک سیستماتیک:

  • ریسک نرخ بهره
  • ریسک تورم
  • ریسک نرخ ارز
  • ریسک سیاسی
  • ریسک بازار

ریسک های غیر سیستماتیک یا اصطلاحا تنوع پذیر (Diversifiable Risks) آنهایی هستند که بر یک یا چند نوع اوراق بهادار اثر گذار می باشند.

انواع ریسک غیر سیستماتیک:

  • ریسک های اعتباری
  • ریسک های تجاری
  • ریسک های مالی
  • ریسک های نقدینگی
  • ریسک های عملیاتی

درواقع مطابق دسته بندی فوق، ریسک کلی یک دارایی یا یک کسب و کار به صورت زیر در نظر گرفته می شود:

ریسک های قابل اجتناب (غیر سیستماتیک) + ریسک های غیر قابل اجتناب (سیستماتیک) = ریسک کلی

و از آنجایی که عوامل سیستماتیک از شرایط کلی بازار و عوامل غیر سیستماتیک از شرایط خاص یک کسب و کار ناشی می شوند، می توان گفت:

ریسک کلی یک دارایی = ریسک های مختص شرکت + ریسک های بازار

همان گونه که پیش تر بیان شد، ریسک های مختلفی در دل ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک وجود دارد که شرح آنها در منابع مختلف ارزیابی و مدیریت ریسک گنجانده شده است.

در این میان چهار ریسک اصلی موجود هستند که تاثیر گذاری بیشتری نسبت به بقیه دارند و در بحث اندازه گیری و مدیریت ریسک نقش پررنگ تری را ایفا می کنند که در ادامه مطلب به آنها پرداخته شده است.

ریسک های بازار:

ریسک بازار، به ریسک های زیان ناشی از حرکات یا نوسانات غیر منتظره در قیمت ها یا نرخ های بازار گفته می شود.

در حالت کلی نمی توان ریسک بازار را از ریسک هایی هم چون ریسک اعتباری و عملیاتی تفکیک نمود زیرا گاهی اوقات این ریسک ها، خودشان منشا ایجاد ریسک بازار هستند.

ریسک های اعتباری:

این نوع، ماحصل این رویداد هستند که طرف قرارداد، نخواهد یا نتواند به مواردی که در قرارداد به آنها متعهد شده است، عمل نماید.

تاثیر ریسک های اعتباری با هزینه جایگزینی وجه نقد ناشی از نکول (Default) طرف قرارداد سنجیده می شود.

این ضرر شامل احتمال نکول (Probability of Default)، مبلغ تحت نکول (Exposure at Default) و نرخ بازیافت (Recovery Rate) می شود.

به بیان دیگر می توان گفت که ریسک های اعتباری، ضرر های محتملی هستند که در اثر یک رخداد اعتباری اتفاق افتاده باشند، که رخداد اعتباری نیز زمانی که توانایی طرف قرارداد در انجام تعهداتش تغییر کند، اتفاق می افتد.

علاوه بر این، ریسک اعتباری شامل ریسک دولت ها زمانی که روی نرخ های برابری ارز اعمال نظر می کنند نیز می گردد.

موسسه مشاوران مطالعه مقاله ریسک شرکت های حسابداری را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.

ریسک های اعتباری

ریسک های اعتباری

ریسک های نقدینگی:

ریسک های نقدینگی در حالت کلی دو صورت دارند:

ریسک نقدینگی دارایی یا Asset Liquidity Risk:

ریسک نقدینگی دارایی که گاه با عنوان ریسک نقدینگی بازار-محصول نیز نامیده می شود زمانی که معامله با قیمت رایج بازار قابل انجام نباشد، ظاهر شده و بین طبقات دارایی های مختلف در زمان های متفاوت، نسبت به شرایط بازار می تواند تغییر کند.

ریسک های نقدینگی تامین مالی یا Funding Liquidity Risk:

که ریسک‌ جریان وجه نقد (Cash Flow Risk) نیز نامیده می شود، به ناتوانی پرداخت تعهدات بر می گردد، که می تواند به نقد کردن سریع و تبدیل ضرر روی کاغذ به ضرر واقعی، منجر شود.

ریسک های عملیاتی:

ریسک عملیاتی همان گونه که از نامش مشخص است، ناشی از اشتباهات و خطا های فنی حین عملیات کسب و کار است.

اشتباهات مدیریتی، فقدان تجربه و دانش کافی از حوزه کسب و کار، نقص در اطلاعات، مشکل در پردازش داده ها و معاملات و غیره، همگی می توانند سر منشا ریسک های عملیاتی تلقی شوند.

باید توجه داشت که عواقب ریسک عملیاتی اما تنها مختص فرآیند های عملیاتی کسب و کار نخواهد بود و گاه منجر به ریسک های اعتباری و بازار نیز می تواند گردد.

اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله کشف تقلب را به شما پیشنهاد می کنیم.

پوشش ریسک چیست؟

پوشش ریسک چیست؟

پوشش ریسک (Hedge)، نوعی سرمایه‌گذاری به‌منظور کاهش ریسک حرکات شدید قیمتی در یک دارایی می‌باشد. به‌طور عادی، پوشش ریسک شامل ورود به موقعیت‌های معاملاتی جبران‌کنندهٔ یکدیگر (offsetting positions) در اوراق بهادار مرتبط می‌باشد.

درک مفهوم پوشش ریسک

پوشش ریسک ‌مانند استفاده از یک سیاست بیمه‌ای می‌باشد. برای مثال، اگر منزل شما در محدوده‌ای مستعد سیل قرار داشته باشد، شما می‌خواهید که از دارایی خود با استفاده از بیمهٔ سیل، حفاظت کنید. در این مثال، شما نمی‌توانید از سیل جلوگیری کنید، اما می‌توانید کاری را زودتر انجام داده تا از زیان رخ‌داده در هنگام سیل، بکاهید. یک رابطهٔ ذاتی بین میزان ریسک و سود در استفاده از این روش وجود دارد، در حالی که استفاده از روش‌های کاهشِ ریسکِ سرمایه، ریسکِ احتمالی شما را کاهش می‌دهد، همچنین می‌تواند میزان سود احتمالی‌تان نیز کاهش دهد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، پوشش ریسک، کاری رایگان نیست. همان طور که در مثال ما در مورد بیمهٔ سیل، شما باید به‌صورت ماهانه پرداختی‌هایی را انجام دهید؛ و اگر سیل هرگز رخ ندهد، شما هیچ دریافتی نخواهید داشت. با این وجود، بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند تا این ضرر محدود و قابل پیش‌بینی را متحمل شوند تا اینکه ناگهان تمامی دارایی‌های خود را از دست بدهند.

در دنیای سرمایه‌گذاری، روش‌های پوشش ریسک نیز به‌نحوی مشابه کار می‌کنند. سرمایه‌گذاران و مدیران مالی از روش‌های پوشش ریسک به‌منظور کاهش ریسک سرمایه‌گذاری و کنترل آن استفاده می‌کنند. به‌منظور انجام صحیح و متناسب پوشش ریسک در دنیای سرمایه‌گذاری، معامله‌گر باید از ابزارهای متعددی در یک روش استراتژیک به‌منظور پوشش ریسک حرکات شدید قیمتی در بازار استفاده کند. بهترین روش برای انجام چنین کاری نیز، انجام یک سرمایه‌گذاری دیگر به شیوه‌ای هدفمند و کنترل‌شده می‌باشد. برای مثال، صدالبته، موارد موازی در مثال بیمه‌ای ذکرشده در بالا محدود می‌باشند: در مورد بیمهٔ سیل، دارندهٔ این بیمه در صورت خسارت دیدن از هرگونه سیلی، شاهد جبران شدن خسارتش از سوی شرکت بیمه‌ای خواهد بود، و احتمالاً مبلغی نیز به‌عنوان مالیات کم خواهد شد. اما در محیط سرمایه‌گذاری، پوشش ریسک هم پیچیده‌تر می‌باشد و هم یک علم غیرکامل محسوب می‌گردد.

یک پوشش ریسکٔ عالی (perfect hedge) به‌نوعی از آن گفته می‌شود که تمامی ریسک موجود در یک موقعیت معاملاتی و یا یک سبد سهامی را از بین ببرد. به بیانی دیگر، روش پوشش ریسک انجام‌شده به‌صورت صددرصد هم‌گرایی عکس (inversely correlated) با دارایی آسیب‌پذیر دارد. این مورد ایده‌آل می‌باشد، و شایان ذکر است که حتی این پوشش ریسک عالی نیز بدون هزینه نیست. ریسک پایه (Basis Risk) اشاره به ریسکی دارد که در طی آن، دارایی مدنظر ما و همچنین روش پوشش ریسک ما در جهت‌های عکس همان طور که مورد انتظار بود حرکت نمی‌کند، در اینجا کلمهٔ پایه به معنی همین اختلاف بین جهت حرکت مورد انتظار و حرکت رخ داده در واقعیت می‌باشد.

پوشش ریسک چگونه کار می‌کند؟

معمول‌ترین روش استفاده از پوشش ریسک در دنیای سرمایه‌گذاری، استفاده از مشتقات مالی (Derivatives) می‌باشد. مشتقات مالی، اوراق بهاداری هستند که با حرکت یک یا چند دارایی پایه مطابقت دارند. این مشتقات مالی شامل قراردادهای اختیار معامله (Options)، سوآپ‌ها (Swaps)، قراردادهای آتی (Future Contracts) و همچنین قراردادهای سلف (Forward Contracts) می‌باشند.

دارایی‌های پایه نیز در این حالت می‌توانند شامل سهام، اوراق قرضه، کالاها، ارزها، شاخص‌ها و یا نرخ‌های بهره باشند. مشتقات مالی می‌توانند روش پوشش ریسک مناسبی در برابر حرکات قیمتی دارایی‌های پایه‌شان محسوب شوند، از آنجایی‌که رابطهٔ بین دو یا چند تا از آن‌ها به‌صورت واضحی تعریف‌نشده است. این امکان وجود دارد که از این مشتقات به‌منظور پایه‌ریزی یک استراتژی معاملاتی که در آن ضرر در یک سرمایه‌گذاری با استفاده از سود در مشتقات دیگر کم شده و یا جبران می‌شود، مورد استفاده قرار بگیرند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اوراق قرضه می‌توانید از مطلب آموزشی «اوراق قرضه چیست؟» دیدن نمایید.

پوشش ریسک چیست؟

برای مثال، اگر مورتی 100 سهم از سهام شرکت (Stock plc – STOCK) را در قیمت 10 دلار به‌ازای هر سهم خریداری کند، او ممکن است از سرمایه‌گذاری خود با استفاده از قراردادهای اختیار معاملهٔ آمریکایی 5 دلاری باقیمت ورودی 8 دلاری که در پایان سال منقضی می‌گردند، استفاده کند. این قراردادهای اختیار معامله به مورتی این حق را می‌دهند تا بتواند 100 سهم از سهام شرکت STOCK را در سطح قیمتی 8 دلار در هر زمانی در سال آینده به فروش برساند. اگر یک سال بعد سهام شرکت STOCK در سطح قیمتی 12 دلار معامله شود، مورتی این قرارداد را اجرایی نکرده و با 5 دلار خود خارج می‌شود. در این حالت بعید است که او ناراحت شود، زیرا سود شناخته‌نشدهٔ او در این حالت برابر با 200 دلار (195 دلار به‌علاوهٔ قیمت قرارداد اختیار معاملهٔ فروش) بوده است. اگر سهام شرکت STOCK مفهوم ریسک در بازارهای مالی در سطح صفر دلار معامله شود، در این حالت مورتی قرارداد اختیار معامله‌اش را اجرایی خواهد کرد و سهام خود را با قیمت 8 دلار به فروش خواهد رساند، تا ضرر 200 دلاری خود را (205 دلار به‌علاوهٔ هزینهٔ قرارداد اختیار معاملهٔ فروش) جبران کند. بدون استفاده از این قراردادهای اختیار معامله، او تمامی سرمایه‌گذاری‌اش را از دست می‌داد.

میزان اثربخشی استفاده از مشتقات به‌منظور پوشش ریسک با عبارتی به نام دلتا تعریف می‌شود، که گاهی اوقات به آن نرخ پوشش ریسک (Hedge Ratio) نیز گفته می‌شود. دلتا برابر با میزان حرکت قیمتی در مشتقات مالی به‌ازای یک دلار حرکت در قیمت دارایی پایه می‌باشد.

خوشبختانه، انواع زیادی از قراردادهای اختیار معامله بر قراردادهای آتی وجود دارند که به سرمایه‌گذاران این اجازه را می‌دهند که بسیاری از سرمایه‌گذاری‌هایشان را موردحفاظت قرار دهند، که این سرمایه‌گذاری‌ها شامل سرمایه‌گذاری در سهام، نرخ‌های بهره، ارزها، کالاها، و غیره می‌شود.

استراتژی‌های خاص پوشش ریسک، ‌مانند قیمت‌گذاری بر ابزارهای پوشش ریسک، بسته به مقدار ریسک دارایی پایه دارد که سرمایه‌گذار می‌خواهد از سرمایه‌گذاری‌اش در برابر آن حفاظت کند. به‌طور کلی، هرچه این ریسک بیشتر باشد، مقدار پوشش ریسک نیز افزایش می‌یابد. این ریسک احتمالی (Downside Risk) با بالاتر رفتن درجهٔ نوسانات در طی زمان افزایش می‌یابد، یک قرارداد اختیار معامله که پس از مدت‌زمان طولانی منقضی می‌شود و به یک دارایی پایه نوسانی لینک شده است، به‌عنوان ابزار گران‌تری به‌منظور پوشش ریسک شناخته می‌شود. در مثال فوق، هرچه قیمت ورودی (strike price) بالاتر باشد، قرارداد اختیار معامله نیز گران‌تر خواهد بود، اما در عین حال حفاظت قیمتی بیشتری را نیز انجام خواهد داد. این متغیرها می‌توانند به‌صورتی تنظیم شوند که شامل قراردادهای اختیار معاملهٔ ارزان‌تر که حفاظت کمتری نیز پیشنهاد می‌کنند باشند، و یا شامل قراردادهای اختیار معاملهٔ گران‌قیمت‌تری باشند که در عین حال حفاظت بیشتری را نیز ارائه می‌دهند. شایان ذکر است از نقطه‌ای به بعد، صرف کردن هزینه‌هایی اضافی به‌منظور حفاظت از دارایی‌ها به‌صرفه نیست و باعث کاهش مقدار اثربخشی هزینه انجام‌شده خواهد شد.

پوشش ریسک از طریق ایجاد تنوع و گوناگونی

استفاده از مشتقات به‌منظور حفاظت از یک سرمایه‌گذاری امکان محاسباتی دقیق از ریسک را به شما می‌دهد، اما نیازمند مقداری کافی از سرمایه نیز خواهد بود. مشتقات تنها راه موجود به‌منظور پوشش ریسک نمی‌باشند. تنوع‌بخشی استراتژیک در سبد سهام به‌منظور کاهش ریسک اساسی می‌تواند به‌عنوان یک روش پوشش ریسک در نظر گرفته شود، هر چند که این روش کمی خام می‌باشد. برای مثال، ریچل ممکن است در یک شرکت تولید کالاهای لوکس با افزایش مارجین سرمایه‌گذاری کند. او ممکن است نگران این موضوع باشد که وقوع یک کسادی در بازار به محو شدن بازار به سبب مصرف زیاد منجر شود. یک روش مقابله با این موضوع این است که او سهام تنباکو و یا خدمات رفاهی را خریداری نماید، که این سهام وقوع کسادی در بازار را تحمل می‌کنند و همچنین سود سهام قابل‌توجهی را نیز پرداخت می‌نمایند.

این استراتژی دارای معایب خود نیز می‌باشد: اگر دستمزدها بالا باشند و همچنین شغل‌ها در بازار زیاد باشند، این شرکت سازندهٔ کالاهای لوکس ممکن است شکوفا شود و رونق بگیرد، اما در این حالت سرمایه‌گذاران کمتری به سهامی با چرخهٔ عکس جذب خواهند شد، که باعث افت سرمایه و همچنین ایجاد جریان‌های سرمایه‌ای به سمت مکان‌های جذاب‌تر خواهد شد. این مورد همچنین دارای ریسک‌های خود نیز می‌باشد: هیچ تضمینی وجود ندارد که سهام شرکت تولیدکنندهٔ کالاهای لوکس و همچنین استراتژی پوشش ریسک شما در مسیرهایی عکس یکدیگر حرکت کنند. هر دوی آن‌ها می‌توانند به‌خاطر یک رویداد فاجعه‌آمیز سقوط کنند، همان‌طور که در طی دوران بحران مالی رخ داد؛ و یا به دلایلی غیرمرتبط، مانند رخ دادن سیل در چین که باعث بالا رفتن قیمت تنباکوها شده است و یا یک اعتراض در مکزیک که باعث گران‌تر شدن نقره شده است، شاهد حرکت‌هایی برخلاف چیزی که انتظار می‌رفت باشیم.

پوشش ریسک با فاصلهٔ قیمتی (Spread)

در فضای شاخص‌ها در بازار، کاهش‌های متعادل قیمتی اتفاقی معمول می‌باشند، و البته قابل پیش‌بینی نمی‌باشند. سرمایه‌گذارانی که در این حوزه تمرکز می‌کنند باید نگرانی بیشتری نسبت به کاهش‌های متعادل قیمت نسبت به کاهش‌های شدید قیمتی داشته باشند. در این حالات، استفاده از اسپرد قرارداد اختیار معاملهٔ فروش نزولی (bear put spread) یک روش معمول در استراتژی‌های پوشش ریسک به‌شمار می‌رود.

در این نوع از اسپرد، سرمایه‌گذار شاخص یک قرارداد اختیار معاملهٔ فروش را با قیمت ورودی بالاتر خریداری می‌نماید. در ادامه، او این قراردادهای اختیار معاملهٔ فروش را با قیمتی پایین‌تر اما در تاریخ انقضای یکسان به فروش می‌رساند. بسته به نحوهٔ رفتار شاخص، سرمایه‌گذار درجه‌ای از حفاظت قیمتی را دارد که برابر با اختلاف قیمتی موجود بین دو قیمت ورودی می‌باشد. در حالی که این روش مقدار حفاظتی متوسطی را به ارمغان می‌آورد، معمولاً به‌منظور پوشاندن کاهش قیمت مختصر در شاخص کافی می‌باشند.

ریسک‌های پوشش ریسک

پوشش ریسک تکنیکی است که به‌منظور کاهش ریسک مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما مهم است به یاد داشته باشیم که هر روش پوشش ریسک دارای ریسک احتمالی خاص خود می‌باشد. همان طور که پیش‌تر نیز گفته بودیم، پوشش ریسک روشی کامل محسوب نمی‌شود و هیچ‌گونه تضمین در مورد موفقیت در آینده را به ما نمی‌دهد، و همچنین هیچ‌گونه اطمینانی به ما به منظور کاهش ریسک سرمایه‌گذاری و همچنین کاهش میزان ضررهای انجام‌شده را نیز نمی‌دهد. بلکه، سرمایه‌گذار باید مزایا و معایب استفاده از روش پوشش ریسک را به‌خوبی مشاهده و ارزیابی کند. اینکه آیا استفاده از یک استراتژی مشخص، قابلیت جبران هزینه‌های اضافهٔ انجام‌‌شدهٔ آن را دارد؟ زیرا پوشش ریسک در اکثر مواقع هیچ‌گونه سودی را برای سرمایه‌گذار تولید نمی‌کند، مهم است این نکته را به یاد داشته باشیم که یک استراتژی پوشش ریسک موفق مفهوم ریسک در بازارهای مالی آن است که تنها از رخ دادن ضرر و زیان پیشگیری کند.

پوشش ریسک و سرمایه‌گذار روزانه

برای بیشتر سرمایه‌گذاران، استراتژی‌های پوشش ریسک هرگز نقشی در فعالیت‌های مالیشان ایفا نخواهد کرد. بسیاری از سرمایه‌گذاران هرگز به سمت معاملات قراردادهای مشتقات در هیچ‌زمانی نمی‌روند. بخشی از آن نیز به این دلیل است که سرمایه‌گذارانی که استراتژی بلندمدت دارند، مانند کسانی که مبالغی را برای بازنشستگی‌شان سرمایه‌گذاری می‌کنند، متمایل هستند تا نوسانات روزانهٔ اوراق بهادار مشخص را نادیده بگیرند. در این موارد، نوسانات کوتاه‌مدت مهم محسوب نمی‌شوند زیرا که این سرمایه‌گذاری با رشد کلی بازار، رشد خواهد نمود.

برای سرمایه‌گذارانی که در دسته‌بندی سرمایه‌گذاران (Buy – and – hold) قرار می‌گیرند، نیز هیچ دلیلی برای یادگیری استراتژی‌های پوشش ریسک وجود ندارد. با این وجود، از آنجایی که شرکت‌های بزرگ و همچنین صندوق‌های سرمایه‌گذاری از روش‌های پوشش ریسک به‌صورت منظم استفاده می‌کنند، و از آنجایی که ممکن است برخی از این سرمایه‌گذاران در آینده در یکی از این شرکت‌های مالی مشغول به کار شوند، داشتن درک و فهم از آنچه استراتژی‌های پوشش ریسک شامل می‌شوند به شما دید و درک بهتری از اعمال انجام‌شده توسط این بازیگران بزرگ در بازار را می‌دهد.

تیم تحریریه دیجی کوینر

این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.