آشنایی با رشته مدیریت بورس/ رشتههای مرتبط با بورس و سرمایهگذاری
اقتصاد یک کشور یکی از ارکان مهم و حیاتی بقای آن محسوب میشود، هر چه اقتصاد کشوری خوب باشد مردم آن در رفاه و آسایش بیشتری خواهند بود. اقتصادی که تنها با مشارکت تعداد محدودی است افراد سرمایهدار، و داراییهای عمومی و دولتی شکل میگیرد نمیتواند جایگاه خود را بهبود بخشد، بلکه نیاز است مردم نیز با درگیر ساختن سرمایههای خرد و کلان خود در بخشهای سرمایهگذاری، اقتصاد قوی و محکمی برای کشور خویش ایجاد کنند، در این حالت خودشان نیز به سود و منفعت خواهند رسید.
موضوعات مالی و سرمایهگذاری امروزه در تمام دنیا و مخصوصاً ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است و افراد زیادی میخواهند تا سرمایههای خود را در این بازار وارد کند، اما چگونه؟
طبیعتاً افراد عادی اطلاعات کمی در این مورد دارند و نیاز دارند تا از تواناییها و دانش افراد متخصص در این حوزه بهره بگیرند تا بتوانند سرمایهگذاریهای مطمئنی انجام دهند. برخی رشتههای تحصیلی در دانشگاههای ایران ایجاد شدهاند که مربوط به این مباحث هستند مانند رشتههای مدیریت بورس و اوراق بهادار و مدیریت امور مالی و برخی رشتههایی که تا حدودی با این مباحث مرتبط هستند مانند حسابداری، اقتصاد و…
اگر شما نیز به رشتههایی که با بورس، امور مالی و سرمایهگذاری سروکار دارند علاقهمندید و دوست دارید در مورد آنها بیشتر بدانید، ادامهی مطلب را دنبال کنید.
بورس چیست؟
بهتر است ابتدا از بورس و مدیریت بورس یک تعریف کلی داشته باشیم و آن را بهتر بشناسیم. بورس مکانی که در آن اوراق بهادار، داراییهای مالی از قبیل سهام، اوراق مشارکت و غیره مورد معامله قرار میگیرد. درواقع در بازار بورس، سهام شرکتهای خصوصی و دولتی برای مردمی که دارای سرمایههای کوچک و بزرگ هستند به فروش گذاشته میشود و درنتیجه طرفین این قراردادها از خرید یا فروش سهام سود میبرند، یعنی بخشهای دولتی و خصوصی برای انجام پروژههای بلندمدت خود سهام خود را وارد بازار بورس میکنند و مردم با خرید آنها از سود حاصله از این سرمایهگذاری برخوردار میشوند.
بورس جایی است که سرمایههای راکد مردم را بهصورت سرمایههای فعال در جامعه تبدیل میکند و به همان میزان که مردم در بورس مشارکت داشته باشند سرمایهی لازم برای پروژههای دولتی و خصوصی فراهم میشود درنهایت هر دو طرف از آن سرمایه به سود خوبی میرسند و اقتصاد کشور رشد و پیشرفت خوبی خواهد داشت.
معرفی رشتههای مرتبط با بورس
تمام افراد و مردم میتوانند در بورس شرکت کنند و سرمایهی خود را در این بازار وارد کنند اما اگر دانش، تخصص و تجربهی کافی در این مورد داشته باشند و از ضرر و زیان و تمامی قوانین حاکم بر بازار بورس آشنا شوند راحتتر و با اطمینان بیشتری میتوانند در این حوزه موفق شوند.
تمام افرادی که دارای سرمایه هستند مطمئناً نمیتوانند رشتههای مرتبط با بورس را در دانشگاه بگذرانند اما آنها میتوانند با مشورت افرادی که دانش این کار را دارند از تجربه و علم آنها بهره ببرند. در کشور ما نیز برخی رشتههای دانشگاهی وجود دارد که دانشآموزان میتوانند با گذراندن آن، هم وارد سرمایهگذاریهای بورس شوند و هم میتوانند بهعنوان مشاور مالی شرکتها و افراد مختلف به فعالیت بپردازند که با توجه به نیاز کشور و اهمیت یافتن سرمایهگذاری، آیندهی کاری خوبی برای این افراد وجود دارد.
معرفی رشتهی بورس و اوراق بهادار
با توجه به نقش کلیدی بازار سرمایه در کشور، سازمان بورس و اوراق بهادار برای تربیت کارشناسان و نیروهای کارآمد با همکاری شرکت اطلاعرسانی و خدمات بورس اقدام به طراحی رشتهی بورس و اوراق بهادار کرده است تا این افراد بتوانند با توجه به مهارتها و آموزشهایی که میبینند در حوزههای مختلفی همچون سرمایهگذاری، بانکداری، بیمه، مدیریت ریسک، مهندسی مالی و … شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است مشغول به کار شوند.
در حال حاضر این رشته دارای آیندهی شغلی بسیار مناسبی است و احتمال میرود آیندهی درخشانی برای فارغالتحصیلان خود فراهم کند.
افرادی که در این رشتهها تحصیل میکنند مهارتهای زیر را به دست میآورند:
- تجزیهوتحلیل مالی
- شناخت قوانین و مقررات حاکم بر معاملهگری
- شناخت ابزارهای مالی
- شناخت قوانین و مقررات معاملهگری
- توانایی تجزیهوتحلیل مالی
- توانایی پیشبینی روند شاخص قیمتها
- توانایی کار با نرمافزارهای تحلیل و پیشبینی
- و…
معرفی رشتهی مدیریت امور مالی
با پیشروی سیاستهای اقتصادمحور و تشکیل بازارهای سرمایه در ایران و جهان موجب شده تا هر شرکت، نهاد و سازمانی برای ادامهی فعالیتهای مالی خود به مشاورین مالی نیاز داشته باشد. کسانی که بتوانند در حوزهی مدیریت سرمایه تخصص داشته باشند و شرکتها را در سرمایهگذاریهای سودآور کمک کنند.
فارغالتحصیلان رشتهی مدیریت امور مالی در کنترل هزینه، قیمتگذاری، پیشبینی سود، اندازهگیری بازده موردنظر پروژهها، مدیریت داراییها و مدیریت منابع مالی متخصص میشوند.
همانطور که گفته شد با افزایش تمایل مردم به شرکت در بورس و سرمایهگذاری و افزایش شرکتهای سرمایهگذاری، بازار کار گستردهای را پیش روی تحصیلکردههای رشتهی مدیریت امور مالی قرار داده است. این افراد علاوه بر مشاورهی مالی که میتوانند برای شرکتها و سازمانهای مختلف انجام دهند با دانششان، خود نیز میتوانند به سرمایهگذاری بپردازند و درآمد خوبی داشته باشند.
دیگر رشتههای مرتبط با بازار بورس و سرمایهگذاری
از رشتههایی که میتوانند در بازار بورس و سرمایهگذاری موفق عمل کنند میتوان به رشتههای مدیریت بازرگانی، حسابداری و اقتصاد اشاره کرد. فارغالتحصیلان این رشتهها میتوانند بهعنوان تحلیلگر مالی، در کنار افراد، نهادها و سازمانهای مختلف در بورس و سرمایهگذاریهای مالی حضور موفقی داشته باشند.
کلام آخر
افرادی که در رشتههای مرتبط با بورس، اقتصاد، مدیریت مالی و غیره تحصیل کردهاند میتوانند در بورس و سرمایهگذاریهای مختلف عملکرد بهتری داشته باشند، چراکه سرمایهگذاری در بورس نیازمند داشتن برخی آموزشها و اطلاعات است.
قوانین و مفاهیم و نکات بسیار زیادی در بورس وجود دارد که اگر فردی بدون آموزش یا مشورت با فرد صاحبتجربه بخواهد سرمایهگذاری کند احتمال میرود متحمل زیان و ضرر بالایی شود. ازاینرو توصیه میشود افرادی که به سرمایهگذاریها و بورس علاقه دارند در رشتههای مرتبط که در مطلب بالا اشاره کردیم تحصیل کنند و با کسب تجربه و مهارت سرمایهگذاریهای درستی انجام داده و بهعنوان مشاور مالی برای دیگران، فعالیت شغلی خوب و درآمد مناسبی به دست آورند.
شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است
وضعیت بورس در سال ۹۵ بررسی شد
عصر اعتبار- روح الله حسینی مقدم معاون سازمان بورس تهران و بهروز خدارحمی کارشناس بازار سرمایه در برنامه "تیتر امشب" ضمن گفتگو وضعیت بازار سرمایه در سال ۹۵ را شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است بررسی کردند.
به گزارش پایگاه خبری «عصراعتبار» به نقل از سنا، در ابتدای این گفتگو بهروز خدارحمی عنوان کرد: در مناطق مختلف کشور فضای سرمایه گذاری در بورس محدود است و اگر عمومیت پیدا کند بسیاری از سرمایه هایی که سود کم دارند به جای ورود به بازارهای کاذب به بازار سرمایه روی می آورند.
این کارشناس بورس درباره نوسانات بورس در سال 95 گفت: برای اینکه عموم جامعه رشد بورس را لمس کنند زمان لازم است، در سال 95 نوساناتی داشتیم، در کشور آنچه را که در بازار می دیدیم این بود که افراد به دلیل عطش نقدینگی عرضه کننده بودند که موجب منفی شدن بورس در بازار می شدند و این کار هفته ها ادامه داشت.
خدارحمی با بیان اینکه بازارهای رقیب رفاقت غیرمنصفانه ای را در پیش گرفته اند، گفت: تردیدها در سال 95 از ابتدا تا انتها وجود داشت. بازار سرمایه به عنوان تالار شیشه ای به اندازه کافی شفافیت را تجربه کرد ولی مشوق ها کافی نبودند.
وی گفت: در نیمه دوم سال 95 به دلیل درهم تنیدگی بازار مشکل داشتیم. امروز زمان آن فرا رسیده است که اعضا و مجموعه بازار سرمایه و پول باهم تصمیم بگیرند و تعامل داشته باشند.
خدارحمی گفت: با توجه به نام گذاری سال 96، اهتمام جدی به تولید و اشتغال سرلوحه سرمایه گذاران خواهد بود و اگر عزم جدی سرمایه گذاران را داشته باشیم حتما در بازار سرمایه شاهد رونق بیشتری خواهیم بود.
در ادامه روح الله حسینی مقدم معاون بورس اوراق بهادار تهران دیگر میهمان برنامه گفت: در حال حاضر 326 شرکت در بازار بورس اوراق بهادار تهران فعالند.
حسینی مقدم با اشاره به پذیرفته شدن 38 صنعت در بورس اوراق بهادار تهران افزود: هر کدام از آنها رفتار متفاوتی در بورس داشتند.
حسینی مقدم با اشاره به تعاملات اقتصادی سال 95 افزود: تعاملات اقتصادی سال گذشته در حوزه خارجی تاثیرات مثبتی بر تعاملات اقتصادی گذاشت و سرمایه گذاران خارجی بیش از 350 هزار میلیارد تومان در این حوزه سرمایه گذاری کردند.
معاون بورس اوراق بهادار تهران گفت: در دو سال اخیر 770 کد معاملاتی برای سرمایه گذاران حقیقی و حقوقی خارجی در بورس تهران صادر شد و در برخی از شرکت ها رشد سود آوری به شکل محسوس بوده است.
حسینی مقدم عامل سود آوری در سال 95 را ارتباطات بین المللی عنوان کرد و افزود: ادعا داریم اقتصاد غیر رسمی گستردگی زیادی دارد و علاوه بر آن بازار سرمایه در شفافیت رشد خوبی نسبت به گذشته داشته است.
وی با اشاره به علت نزولی شدن سود برخی شرکت ها در سه سال گذشته گفت: تحریم های ظالمانه و مشکلات تامین مالی شرکت ها که صرف پرداخت هزینه به بهره برداری می رسند از جمله علل کاهش سود دهی برخی شرکت ها در مدت سه سال گدشته بود.
معاون بورس اوراق بهادار تهران با اشاره به موانع سرمایه گذاری در بورس گفت: ارزهای اولیه، عدم جذب نقدینگی،نرخ بهره مشخص بدون ریسک مانع از سرمایه گذاری در بورس می شود.
حاکم شدن هیجان کاذب بر بازار فولاد
هرچند بازار فولاد با رشد قیمتها همراه شده ولی نگرانی از عدم خودنمایی تقاضای موثر از سوی مصرفکنندگان نهایی، هماکنون به پاشنه آشیل این بازار بدل شده و نگرانی از التهابی پوچ را تقویت کرده است. بررسیها نشان میدهد بهرغم افزایش خوشبینیها به بازار فولاد، ولی تقاضای موثر تغییری نکرده که همین ویژگی مهم میتواند به بازگشت مجدد قیمتها منجر شود اگرچه جهش انفجاری قیمتها از توجیه چندانی برخوردار نیست.
به گزارش اقتصادنیوز ، رشد قیمت فولاد در بازار داخلی را میتوان مهمترین خبر روز گذشته در این بازار به شمار آورد که برای برخی از محصولات و برای تحویل از انبار، جهشهایی غیرمنتظره به شمار میرفت. این شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است در حالی است که بدنه غالب بازار فولاد شرایطی منطقی و معقول از خود نشان داده و رشد قیمتها را در چارچوبی متعادل تعقیب میکند. نگاهی به لیستهای فروش متفاوت نشان میدهد بازار فولاد بیش از توجه به واقعیتهای آن حالتی هیجانی به خود گرفته و هر کالا، تولیدکننده و عرضهکنندهای، وضعیت خاص و متفاوتی را تجربه میکند.
این شرایط را باید جدی و حتی نگرانکننده دانست زیرا نشان دهنده اوج واسطه گری و سفته بازی است که خود بهعنوان موتور محرک رشد قیمتها خودنمایی کرده ولی مشخص نیست آیا منافع غالب بازار را در بر خواهد گرفت یا خیر. نکته مهم دیگری که در رشد نرخها مخصوصا در بازار میلگردهای نوردی خودنمایی میکند را میتوان جهش شدیدتر آن مخصوصا برای تحویل از انبار دانست که از بیم و امید رشد قیمتی حکایت دارد.
این شرایط نشان میدهد که بازار بر افزایش مجدد، ممتد و شتابان قیمتها شرطبندی کرده بنابراین هیجانی کاذب در بین فعالان بازار مخصوصا لایههای میانی آن ایجاد شده که عدم خرید را به منزله زیانی در روزهای آینده میبینند. این در حالی است که افزایش قیمتها در بازار و برای تحویل از بنگاه در شرایطی خطرناکتر است که تقاضای کاذب جدیدی را به بازار القا کرده آن هم در وضعیتی که تقاضای موثر (تقاضا از سمت مصرفکننده نهایی) چندانی در این بازار وجود ندارد.
ناگفته پیداست که جهش 100 تومانی بهای میلگرد در بازار آزاد با واقعیتهای عرضه و تقاضای واقعی همخوانی چندانی ندارد آن هم در شرایطی که موجودی غالب انبارها نسبتا پایین بوده و میتواند نگرانی از ادامه جهش قیمتها را عمیقتر از قبل جلوه دهد. این در حالی است که این قبیل جهش قیمتی باز هم شرایطی را ایجاد خواهد کرد که مشتری نهایی با محاسبه سود و زیان خود در روزهای اخیر، چندان هم به خرید متمایل نخواهد شد بنابراین التهاب موجود که تنها در بین فعالان بازار ایجاد شده، موقتی خواهد بود و باز هم به زیان بخشی از این بازار منجر خواهد شد.
بازار فولاد بیش از همه چیز به هدایت قیمتی نیاز دارد نه التهاب نرخ زیرا در صورتی که سقف و کف قیمتی متعادلی قابل رصدکردن باشد، قطعا رفتار فعالان بازار نیز منطقی تر از پیش خواهد بود. از سوی دیگر عمق رکود بازار در روزهای اخیر شرایطی را ایجاد کرد که رشد نرخ در بین برخی از فعالان بازار قابل توجیه بود زیرا با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال، بازار خود را برای جهش قیمت بهصورت فصلی آماده کرده ولی زمانی برای این اتفاق قابل تشخیص نبود.
بهبود قیمتها را میتوان در شرایط کلی آن، نکته مثبتی برای بازار فولاد تلقی کرد ولی چارچوب کلی این رشد قیمتی خود میتواند نقاط مثبت و منفی بزرگی را در ذات خود نهفته داشته باشد. عقبنشینی خریداران نهایی و حتی برخی از واسطهها، کاهش عرضه درخصوص خرده فروشی، توقف فروش و عمیق تر شدن التهاب قیمتی، نگرانی از شکست بازار و از بین رفتن بخشی از رشد نرخها، کاهش ضریب اعتماد و بدبینی اهالی بازار نسبت به دورنمای قیمتی مواردی است که نگرانیهای جدیدی را به این بازار وارد ساخته است. در این شرایط مجددا نیاز بازار به هدایت قیمتی و تبعیت از نظام عرضه و تقاضای واقعی به جای سفته بازی و واسطه گری خودنمایی کرده و نباید همه چیز را در منافع تجاری کوتاهمدت جستوجو کرد.
استارت رشد قیمتها را باید در جلسه انجمن تولیدکنندگان فولاد جستوجو کرد هرچند بازار پتانسیل تغییر فازی جدید را در بر داشته است. این بار بخش بزرگی از تولیدکنندگان مصنوعات فولادی در بازار آزاد به افزایش قیمتها نظر مثبت داده و همین نظر جمعی موجب شد تا قیمتها در اواسط فعالیتها رشد نرخ را تجربه کنند. این مطلب به ذات خود نکته مثبتی تلقی میشود ولی باید با دقت بیشتری به زوایای آن توجه داشت زیرا ممکن است نگرانی جدیدی را به بازار تزریق کند.
در شرایط فعلی بسیاری از فعالان بازار منتظر ورود تقاضای فصلی در روزهای پایانی سال هستند؛ حال اگر به هر دلیلی تقاضای موثر در این بازار عقبنشینی کرده و خریداران، خرید خود را به سال آینده موکول کنند، رکودی عمیقتر از گذشته به این بازار وارد خواهد شد که شاید رشد قیمت دلار یا حتی افزایش قیمتهای جهانی نیز در شرایط سخت نقدینگی و دشواریهای بانکی، نتواند به بهبود حجم معاملات منتهی شود. سختگیریهای بانکی مطلبی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی گذشت زیرا بخشی از بدنه تولید و تجارت در بازار فولاد مجبور خواهد شد تا داراییهای خود را به هر قیمتی نقد کرده تا بدهیهای بانکی خود را تسویه کند.
با توجه به تمامی این موارد بهتر است به جای دمیدن بر آتش التهاب قیمتی، بهبود نرخهای فعلی را قدر دانسته و تلاش شود تا با منطقیتر شدن نوسان قیمتها، دورنمای مثبتی پیش روی بازار فولاد و برای غالب مصنوعات فولادی ترسیم شود.
نگاهی به شرایط متفاوت بازار مصنوعات فولادی همچون میلگرد، شمش، تیرآهن، ورق و پروفیل نشان میدهد بدنه غالب بازار به سمت رویکرد عقلایی تمایل داشته و برخی رفتارهای خاص در خرده بازارهایی مشخص، نمیتواند جهت حرکت بدنه غالب بازار را تعیین کند. با توجه به شرایط فوق بهتر است از حفظ آرامش در بازار حمایت کرده و با ادامه عرضه کالا در برابر التهابات قیمتی موضعگیری کنیم هرچند که باز هم نیاز خواهد بود تا بدنه تصمیمسازی در بازار فولاد، خود برای مدیریت بازار یا بهصورت دقیقتر، هدایت قیمتها وارد عمل شده و با توجه به توان تولید و عرضه واقعی و فیزیکی خود، از مکانیزم بازار با محوریت تقاضای واقعی از سوی مصرفکنندگان نهایی حمایت کنند.
تجربه فعالیتهای گروهی در حوزههای اقتصادی نشان میدهد همیشه نمیتوان به موفقیت برخی انجمنها یا تعاونیها خوش بین بود اگرچه موفقیتهای اقتصادی بزرگی در بازارهای جهانی از همین همفکری و اجماع نظرها پدید آمده و ذات تشکیل کنسرسیومها در مقیاس بزرگ و تعاونیها در مقیاس کوچکتر را هم میتوان همین خوشبینیها لحاظ کرد. این در حالی است که اختلاف نظر اگرچه مثبت و معمول است ولی در نهایت تبعیت از خرد جمعی و احترام به تصمیمات اتخاذ شده نیز به ضرورتی غیرقابل انکار بدل خواهد شد که میتواند مزایای بزرگی به همراه داشته باشد. باید به این نکته نیز اشاره داشت که در صورت عدم تبعیت یک یا چند عضو مشخص در یک بدنه تصمیمسازی و اجرایی، قطعا مکانیزم بازار تمامی آنها را تنبیه خواهد کرد.
چرا این روزها هنر اعتراضی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد؟
طالبینژاد گفت: در جریان خیزشهای اجتماعی - سیاسی فیلمهای معترض به عنوان ژانر غالب بیشتر مورد توجه قرار میگیرند؛ برای اینکه خاصیت این فیلمها به گونهای است که نارضایتی شدید از وضعیت موجود را در ذهنها بیشتر تقویت میکنند و در عین حال باعث تهییج و تحریک کسانی که مخالف وضع موجود هستند، میشوند. تعداد قابل توجهی از این فیلمها در سالهای اخیر ساخته شده؛ در شرایطی که شیر بییال و دم و اشکم بودند. یعنی از یک طرف سانسور و از طرف دیگر عدم استقبال عامه مردم و چیزهایی از این دست باعث شده که نتوانند روی عامه مردم تاثیر بگذارند.
این روزها که بحث هنر اعتراضی در افکار عمومی بیشتر مطرح میشود و نمونههایی از آن را در اشکالی خلاقانه و متفاوت، در فضاهای مجازی و حقیقی زیاد میبینیم، بررسی رویکردهای اعتراضی در هنر و از جمله سینمای ایران، موضوعیتی ویژه پیدا میکند.
به گزارش اعتماد، با طرح این پرسش که سینمای ما در تاریخ خود چه سهمی از آثار اعتراضی را رقم زده است؟ فیلمهای اعتراضی سینمای ایران در هر دوره دربرگیرنده چه ویژگیهایی بودهاند؟ چه داستانهایی با درونمایه اعتراضی در قالب فیلمهای سینمای ایران به تصویر کشیده شده؟ در کدام مقاطع تاریخ معاصر و به تاثیر از چه وضعیتها و وقایعی؟
با احمد طالبینژاد تاریخچه سینمای اعتراضی را مرور میکنیم. این منتقد نامآشنا لابهلای صحبتهای خود به زمانی که هنر اعتراضی در سینمای ایران گسترش پیدا میکند اشاره دارد و میگوید: «جریان فیلمهای اعتراضی در همه دنیا وجود دارد، در ایران هم هست، اما معتقدم این فیلمها خوراک جشنوارهها هستند تا سالن سینما. چون این فیلمهای اعتراضی فرصتی برای اکران در کشور پیدا نمیکنند.»
جناب طالبینژاد، این روزها گفتمان اعتراضی به نوعی در مباحث فرهنگی و هنری ما بسیار مطرح میشود و شاید بتوان گفت در سرفصل موضوعات قرار دارد. شواهد نشان میدهد کتابهایی مربوط به جنبش زنان و تحولخواهی در فرهنگ جامعه فروش زیادی پیدا کرده؛ نقاشیهایی با این درونمایهها کشیده و البته به شکل غیررسمی ارایه میشود. حالا بحث درباره هنر اعتراضی تا این اندازه در سطح جامعه رایج است، میخواهیم بهطور مشخص این بحث را در سینمای ایران پی بگیریم. بفرمایید سینمای معترض از چه مولفههایی باید برخوردار باشد؟
وقتی میگوییم سینمای معترض، باید ببینیم هدفمان چه نوع سینما و چه نوع فیلمهایی است. دربرگیرنده سینمای سیاسی است یا اجتماعی یا اخلاقی؟ واقعیت این است که واژه معترض به عنوان صفت برای اعتراض به چیزی به کار برده میشود؛ مثلا شما از موضوعی ناراضی هستی یا از وضعیت حقوق و دستمزد و. رضایت نداری، پس دست به اعتراض میزنی؛ در این صورت اسمت میشود معترض، اما به عقیده من هنر و همه شاخههای آن در ذاتش به نوعی حرکت اعتراضی است. یعنی نظرم این است که همه هنرمندها معترض هستند. در ادبیات کلاسیک ما نگاه کنید، ببینید حافظ، مولانا، سعدی، ناصرخسرو، خیام و دیگر بزرگانی شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است که تاثیرگذار بودند، همه اعتراص داشتند و اعتراض اینها هم جنبههای سیاسی دارد و هم جنبههای اخلاقی و اجتماعی.
پس وقتی میگوییم سینمای اعتراضی هدف نوعی از فیلم است که وضعیت موجود را برنمیتابد و علیه آن حرکت میکند، با این مقدمه میخواهم بگویم سینمای اعتراضی ایران از دومین فیلم تاریخ سینمای ایران شروع شد. یعنی فیلم «حاجی آقا آکتور سینما» ساخته آوانس اوگانیانیس. همانطور که میدانیم، قبلش فیلم کمدی سبک «آبی و رابی» را ساخته بود که تنها عکسهایی از آن باقی مانده، اما فیلم مهمش «حاجی آقا آکتور سینما» است که هنوز هم که هنوز است، یکی از بهترین فیلمهای کمدی اجتماعی تاریخ سینمای ایران است. چرا میگویم سنگ بنای سینمای اعتراضی سینمای ایران است؟
برای اینکه به مناسبات اخلاقی و اجتماعی و آن چیزی که جامعه ایران را دچار تحجر و عقب ماندگی کرده بود اعتراض میکند؛ از جمله تعصبات دینی و قومی و مذهبی و مخالفت با عناصر مدرن مثل هنر سینما. در طول این فیلم میبینیم این فیلمساز که البته از ارامنه ایران هم بوده، یکجورهایی به وضعیت موجود اعتراض میکند.
این وضعیت موجود را مورد شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است تاکید قرار میدهم، چون هنر اعتراضی به ویژه سینما در هر جای جهان کارش همین است. یعنی وضعیت موجود را نقد میکند و چه بسا علیهش حرکتهای تندی انجام میدهد. وقتی این فیلم ساخته شد و به نمایش درآمد، هنوز این بحثها و تقسیمبندیها وجود نداشت. بعد هم که فصل دوم سینمای ایران از اواخر دهه بیست شروع شد، با فیلمهای سطحی محصول پارسفیلم و فیلمهای خانوادگی یا شبهرمانتیکی که نسبتی هم با واقعیتهای اجتماعی ما ندارد، هیچکدام این فیلمها حرکت معترضانه به حساب نمیآید و با این هدف هم ساخته نمیشدند.
این نوع فیلمها با هدف سرگرم کردن مردم و پر کردن اوقات فراغت عامه مردم تولید میشدند. تا اینکه به دهه چهل میرسیم. دهه چهل در تاریخ اجتماعی ایران دهه بسیار مهمی است. برای اینکه ده سالی از کودتای ۲۸ مرداد گذشته و جامعه در یک فضای لیریک یا بهتر بگویم غنایی فرو رفته و غرب و غربزدگی خیلی در جامعه نفوذ دارد. بنابراین کمکم سر و کله هنر اعتراضی پیدا میشود. شاعرهای بزرگ معاصر در این دوره شعرهای تندی میگویند، داستاننویسهای خیلی خوبی پیدا میشوند که داستانهای اعتراضی با رویکرد اعتراضی به وضع موجود مینویسند و نه به شکل انقلابی؛ چون بحث انقلاب جداست.
نتیجه میگیریم سینما هم متاثر از همین اتفاقات که در عرصه فرهنگی و هنری رخ داد، ناگزیر رویکرد اعتراضی پیدا میکند.
دقیقا. خب سه فیلمی که از اواخر دهه مورد بحث به صورت همزمان ساخته شدند - منظورم «گاو»، «قیصر» و «آرامش در حضور دیگران» است- در همین فضای اعتراضی سیاسی سیر میکنند. البته گاو زبان اعتراضی به آن شکل ندارد و بیشتر رویکرد روانشناختی و فلسفی دارد، اما «قیصر» و «آرامش در حضور دیگران» به وضعیت موجود اعتراض میکنند؛ به خصوص «قیصر» به عنوان یکی از مهمترین سنگ بناهای سینمای اعتراضی ایران در مورد شرایط اجتماعی و ایضا سیاسی دهه چهل صحبت میکند.
یعنی خانوادهای مورد تعرض قرار میگیرد و طبعا باید از طریق نهادهای قانونی با این قضیه برخورد شود، اما قیصر با توجه به پایگاه طبقاتی و فرهنگی و جنوب شهری که دارد و با قوانین هم آشنایی ندارد، به جای آنکه از نهادهای قانونی کمک بخواهد و بپرسد چرا خواهرش را کشتهاند، خودش دست به انتقام فردی میزند. این یک جور عصیان علیه نهادهای مدنی است که ظاهرا همانطور که در فیلم میبینیم کاری ازشان برنمیآید و وسیلهای هستند برای دستگیری. کما اینکه در انتهای فیلم میبینیم سر و کله پلیسها پیدا میشود.
در دیگر بخشهای هنر چطور؟
از اینجاست که شرایطی به وجود میآید که هنر اعتراضی گسترش پیدا میکند و در ادبیات، ترانه و موسیقی و سایر هنرهای ما به صورت گسترده شکل میگیرد و جلو میآید. فیلم آرامش درحضور دیگران درباره یک سرهنگ امنیتی است که پیر و فرتوت شده و جامعه امنیتی که ساخته در نهایت دخترهای خودش را به کام میگیرد و آنها به فساد کشیده میشوند. یعنی فساد تا داخل خانه کسی آمده که پیش از این سرهنگ امنیتی بود. با این سه فیلم موج نوی سینمای ایران برمیخیزد و فیلمسازهای دیگر از راه میرسند.
از جمله امیر نادری به خصوص در فیلم «تنگنا» بحث عدالت و بیعدالتی و بحث طبقاتی وارد سینمای معترض میشود. ممکن است در «گنج قارون» هم مساله طبقاتی را دیده باشید، اما این موضوع با رویکرد شبهملودراماتیک اشاره سرسری و سطحی به مساله طبقاتی میکند، اما در فیلم «تنگنا»ی امیر نادری و «تنگسیر» او، اساسا فیلمساز شرایط طبقاتی حاکم بر جامعه را تحلیل میکند و این طبقاتی شدن جامعه که بهشدت در دهه چهل و پنجاه رواج داشت، یکی از نشانههایی میشود که فیلمسازان و هنرمندان معترض به سمت آن میروند و در جامعه تبیین میکنند.
البته نقش گروههای چپ را در این مورد نباید فراموش کرد. آنها هم به این کوره میدمند و آتشش را با شعر و موسیقیشان شعله ور میکنند. شما نگاه کنید موسیقیهایی که آن زمان ساخته میشود، فرهاد مهراد از بنبست حرف میزند و شعر شاملو را میخواند و هم او شعر جمعه را میخواند که اشارهای به مسائل سیاهکل داشته و. در مجموع این در سینما تاثیر میگذارد و ما شاهد فیلمهای تلخ زیادی در آن دوران هستیم.
پس از انقلاب چطور؟
تا اینکه به انقلاب ۵۷ میرسیم. اوایل انقلاب و حداقل تا یک دهه، آنچیزی که به عنوان سینمای معترض معرفی میشود، ناشی از نوعی نان به نرخ روز خوردن و تظاهر به همراهی است.
چرا؟
چون عملا خیلی از فیلمسازان برای اینکه برادری خود را به نظام شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است ثابت کنند و بگویند ما هم انقلاب را قبول داریم، شروع میکنند به ساخت فیلمهایی علیه خوانین و کارخانه دارها. درحالی که این مسائل در آن زمان موضوعیتی نداشتند و بعد از انقلاب اصلا خانی وجود نداشت! در همین راستا تعداد زیادی فیلم ساخته شد که به شورش دهقانان علیه خوانین یا شورش کارگران علیه مدیر کارخانه میپرداخت. به دهه شصت نگاه کنید؛ فیلمهای زیادی با این رویکرد ساخته شد. اغلب سازندگان این فیلمها هم دستاندرکاران فیلم فارسی سابق بودند که به نظر من بیشتر ریاکاری بود. فیلمهای معترضی که بتوانم بگویم نگاه درست و واقعی دارند، به نظرم از اواسط دهه هفتاد شروع میشوند.
یعنی قبل از این فیلم اعتراضی نبوده؟
نه اینکه قبلش نبوده باشد. شما نگاه کنید به اولین فیلم بهرام بیضایی بعد از انقلاب؛ «مرگ یزگرد» فیلم اعتراضی است علیه تهاجمی که در تاریخ به ایران میشود و اتفاقاتی که میافتد. همه کسانی که فیلم را دیدند در جریان هستند و بیشتر از این فرصت باز کردن نیست؛ ولی به هر حال این رویکرد را آقای بیضایی برای اولینبار در ایران بعد از انقلاب ۵۷ آغاز کرد و این موضوع بعد رسید به فیلمسازان خوب نسل بعد از انقلاب که کم و بیش به شکل محافظهکارانهای به دلیل سانسور و ممیزی بیحساب، گهگاه در فیلمهایشان اشارات معترضانه میکردند؛ به نظر من نسل جوانی که از دهه هفتاد وارد سینما شد، جریان سینمای معترض را تداوم بخشید و پیگیری کرد.
فیلمسازانی مثل جعفر پناهی، بهمن قبادی، رسولاف، محسن امیریوسفی، رضا درمیشیان، پرویز شهبازی و سعید روستایی. این فیلمسازان نسل دهه هشتاد نیستند. بیشتر متعلق به دهه شصت و ماقبل دهه شصت هستند، اما کارشان تداومبخش آن حرکتهای معترضانه نسل قبل از انقلاب است که در فیلمهایشان به صورت جدی رویکرد اجتماعی قوی دیده میشود.
یک پرسش در اینجا مطرح میشود و آن اینکه آیا سینمای معترض را میتوانیم سینمای سیاسی بنامیم؟
واقعیتش این است که سینمای معترض خواه ناخواه سینمای سیاسی هم هست، اما به عنوان ژانر نه. ژانر سیاسی تعریف مشخص دارد. این ژانر به نوعی از فیلم گفته میشود که موضوعش سیاست است و شخصیتهای فیلم سیاستمداران هستند.
مثلا در فیلمهای خارج از کشور معروفترین فیلمساز سیاسی گوستاو گاوراس است و فیلمهایی نظیر زد و امثال اینها و فرانچسکو رزی در سینمای ایتالیا؛ یا در سینمای امریکا تعداد زیادی فیلمساز بودند. به نظر من فیلم سیاسی به «مکالمه» میگویند که ماجرای افشای واترگیت در امریکا بود. یا فیلم «جی اف کی» که راجع به ترور کندی است و اولیور استون ساخته است.
جناب طالبینژاد؛ از یک جایی سینما با مقوله سانسور زیاد مواجه شد. تحلیلتان از آن شرایط چیست؟
به نکته خوبی اشاره کردید. در سینمای ایران درست از دهه هفتاد ممیزی به شکل قوی در فیلمها رسوخ پیدا کرد. در این زمان بود که تعبیر سیاسی از فیلمهای معترض میشد؛ در حالی که میدانیم این فیلمها اصلا سیاسی نبودند. به عنوان مثال از فیلم خانم بنیاعتماد نام میبریم که فیلمهای اجتماعی، اعتراضی هستند که به شرایط موجود معترض هستند و به سیاست هم ربط پیدا میکنند، اما در قالب ژانر سیاسی قرار نمیگیرند.
یا محسن مخملباف از «عروسی خوبان» به بعد به عنوان فیلمساز معترض کار میکند. تنها یک فیلم سیاسی ساخته آنهم فیلم پرزیدنت است که در خارج از کشور ساخته شده و در مقوله سیاست قرار میگیرد و راجع به رییسجمهوری است که خاکسترنشین میشود و به همراه نوهاش حوادث گذشته را مرور میکند و متوجه ظلمی که به مردم کرده است میشود، اما «عروسی خوبان»، «بایسیکلران» و «شبهای زایندهرود» را ساخت برای اینکه به شرایط موجود اعتراض داشت؛ اینها فیلمهای سیاسی نیستند بلکه فیلمهای معترضانه اجتماعی هستند.
این روزها اساسا هنر اعتراضی زیاد مورد توجه قرار میگیرد؛ موافقید؟
به هر حال در جریان خیزشهای اجتماعی - سیاسی فیلمهای معترض به عنوان ژانر غالب بیشتر مورد توجه قرار میگیرند؛ برای اینکه خاصیت این فیلمها به گونهای است که نارضایتی شدید از وضعیت موجود را در ذهنها بیشتر تقویت میکنند و در عین حال باعث تهییج و تحریک کسانی که مخالف وضع موجود هستند، میشوند. تعداد قابل توجهی از این فیلمها در سالهای اخیر ساخته شده؛ در شرایطی که شیر بییال و دم و اشکم بودند. یعنی از یک طرف سانسور و از طرف دیگر عدم استقبال عامه مردم و چیزهایی از این دست باعث شده که نتوانند روی عامه مردم تاثیر بگذارند.
مثلا فیلمهای آقای رسولاف به خصوص فیلم «لِرد» که من اصلا دوستش ندارم و اصلا فیلم خوبی نیست، چون چند پاره است. به هر حال ما او را به عنوان فیلمساز معترض میشناسیم و رویکرد قرص و محکمی در این زمینه دارد. یا «فیلم شیطان وجود ندارد» و دیگر فیلمهایش. به نظر من رسولاف یک فیلم خوب دارد به نام «جزیره آهنی» که بهترین فیلمش است.
اولین فیلمش «گاگومان» فیلم خوبی در حد و اندازه خودش است. به هر حال امروز شاهد موجی در سینمای اجتماعی ایران هستیم که رویکرد اعتراض دارد؛ اینکه حرکتشان درست است یا به نفع جامعه است یا خیر، تاریخ باید قضاوت کند؛ کما اینکه وقتی موسیقی در نیمه اول دهه پنجاه یا اواخر دهه چهل به سمت موسیقی اعتراضی رفت، یک عده مخالف بودند.
اما پرسش دیگر اینکه آیا فیلمهای اعتراضی که در ایران ساخته شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است میشوند، در این مسیر تاثیرگذار بودهاند؟
مساله همین جاست؛ واقعیت این است که باید ببینیم این فیلمهای اعتراضی که ساخته میشوند باعث تحول در جامعه میشوند یا خیر. آنچه واضح است اینکه این جریان در همه دنیا وجود دارد و در ایران هم هست؛ اما معتقدم این فیلمها خوراک جشنوارهها هستند تا سالن سینما. شما نگاه کنید این فیلمهای اعتراضی فرصتی برای اکران پیدا نمیکنند مثل فیلمهای جعفر پناهی که ببینیم مردم استقبال میکنند یا خیر! به هر حال هنر و بهطور کل سینمای اعتراضی ناشی از شرایط اجتماعی و سیاسی است.
هر جا عدالت حاکم است هنرمندان بیشتر متوجه نفسیات انسانی و روانشناسی جامعه و مقولههایی از این دست میشوند. مثل برگمان و آثار فلسفی روانشناختیاش در سوئد، اما هر جا عدالت و دموکراسی برقرار نیست هنرمندان از هنر به ویژه سینما به عنوان ابزاری برای آگاهیرسانی بهره میگیرند تا مردمان آن جامعه بیشتر با واقعیتها آشنا شده تشویق و تحریک شوند تا با نابسامانیها مقابله کنند.
چرا میگویم «حاجی آقا آکتور سینما» سنگ بنای سینمای اعتراضی ایران است؟ برای اینکه به مناسبات اخلاقی و اجتماعی و آن چیزی شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است که جامعه ایران را دچار تحجر و عقبماندگی کرده بود، اعتراض میکند؛ از جمله تعصبات دینی و قومی و مذهبی و مخالفت با عناصر مدرن مثل هنر سینما. در طول این فیلم میبینیم این فیلمساز که البته از ارمنه ایران هم بوده، یکجورهایی به وضعیت موجود اعتراض میکند
قیصر و آرامش در حضور دیگران به وضعیت موجود اعتراض میکنند به خصوص قیصر به عنوان یکی از مهمترین سنگ بناهای سینمای اعتراضی ایران در مورد شرایط اجتماعی و ایضا سیاسی دهه چهل صحبت میکند
اوایل انقلاب وحداقل تا یک دهه آنچیزی که به عنوان سینمای معترض معرفی میشود ناشی از نوعی نان به نرخ روز خوردن و تظاهر به همراهی است. خیلی از فیلمسازان برای اینکه برادری خود را به نظام ثابت کنند و بگویند ما هم انقلاب را قبول داریم شروع میکنند به ساخت فیلمهایی علیه خوانین و کارخانهدارها
اولین فیلم بهرام بیضایی بعد از انقلاب «مرگ یزگرد» فیلم اعتراضی است علیه تهاجمی که در تاریخ به ایران میشود و اتفاقاتی که میافتد. این رویکرد را بیضایی برای اولینبار در ایران بعد از انقلاب ۵۷ آغاز کرد و این موضوع بعد رسید به فیلمسازان خوب نسل بعد از انقلاب که کم و بیش به شکل محافظهکارانهای به دلیل سانسور بیحساب، گهگاه در فیلمهایشان اشارات معترضانه میکردند
سینما و بهطور کل هنر اعتراضی ناشی از شرایط اجتماعی و سیاسی است. هر جا عدالت حاکم است، هنرمندان بیشتر متوجه نفسیات انسانی و روانشناسی جامعه و مقولههایی از این دست میشوند.
مثل برگمان و آثار فلسفی روانشناختیاش در سوئد، اما هرجا عدالت و دموکراسی برقرار نیست هنرمندان از هنر به ویژه سینما به عنوان ابزاری برای آگاهیرسانی بهره میگیرند تا مردمان آن جامعه بیشتر با واقعیتها آشنا شده و تشویق و تحریک شوند تا با نابسامانیها مقابله کنند
فرصت های بازار از تهدیدهای آن پیشی گرفته است
مدیرعامل شرکت مشاور سرمایه گذاری آوای آگاه، وضعیت بازار در انتهای تابستان را مطلوب توصیف کرد و گفت: با اینکه در روزهای پایانی شهریور به سر می بریم و همه انتظار داشتیم که بازار منفی را شاهد باشیم اما بازار، بازار خوبی است.
به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» به نقل از سنا، مهدی طحانی افزود: هم اکنون نرخ های جهانی کالا به وضعیت آرام و با ثباتی رسیده است که اگر ثبات نرخ های مس و روی و غیره در همین قیمت ها ادامه داشته باشد، برای این شرکت ها از نظر سود اتفاقات خوبی خواهد افتاد.
وی اظهار داشت: شرکت های پالایشی نیز در بازار مورد توجه هستند و به نظر می رسد سرمایه گذاری در اینها - البته نه در حالت مثبت خرید آن- در همین حدودهایی که هست، بتواند برای سرمایه گذاران با افق بلندمدت تر سود به همراه داشته باشد.
طحانی با بیان اینکه شرکت های خودروساز هم قراردادهای خوبی امضا کرده اند، گفت: البته بازار هنوز به قراردادهای آنها امتیازی نداده، اما به نظر من بعد از افت اخیر خودرویی ها، با انتشار اولین آمار تولید و فروش که اثرات این قراردادها در آن باشد، کم کم به آنها نیز توجه خواهد شد.
مدیرعامل شرکت مشاور سرمایه گذاری آوای آگاه تصریح کرد: در کل با کاهش نرخ سود بانکی که رفته رفته خود را در اقتصاد نشان می دهد و همین طور ثبات قیمت دلار و تک نرخی کردن آن در آینده و ثبات قیمت ها در بازارهای جهانی، فرصت های بازار بسیار بیشتر از تهدیدهای آن است.
طحانی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به اقدام اخیر سازمان بورس و اوراق بهادار در فعال سازی بانک اطلاعاتی نهادهای مالی دارای مجوز از این سازمان گفت: تجمیع و اعلام اطلاعات شرکت های زیرمجموعه سازمان بورس از چند بعد خوب است و به شفافیت بیشتر بازار کمک خواهد کرد.
وی ادامه داد: با این اقدام حتی خود شرکت های تحت نظارت سازمان بورس هم سرمایه گذاران را به آن سایت یا آن اطلاعات عطف می دهند و به طور مثال می گویند ما در فلان جا لیست هستیم و شما می توانید ما را پیدا کنید.
مدیر عامل شرکت مشاور سرمایه گذاری آوای آگاه ابراز داشت: امیدواریم این امکان به زبان انگلیسی هم ایجاد شود تا قابل عطف دادن به سرمایه گذاران خارجی که با آنها کار می کنیم، باشد.
طحانی اظهار داشت: دومین نکته این است که با توجه به حضور پرشمار کانال ها و گروه های تلگرامی در حوزه بازار سرمایه، باید سره از ناسره تشخیص داده می شد؛ یعنی باید به شکل شفاف تری عنوان می شد که مثلا شرایط خوبی در بازار سرمایه حاکم است این موسسات مجوز دارند و تحت نظارت ما فعالیت می کنند و بقیه مجوز ندارند.
وی با بیان اینکه مناسب است تا اطلاعات تماس یا کانتکت ها هم در اختیار همه قرار بگیرد، افزود: هر کدام از این شرکت ها مخصوصا شرکت های مشاور سرمایه گذاری ممکن است یک وبسایت رسمی داشته باشند، در کنار آن ممکن است چند وبسایت تحلیلی دیگر هم داشته باشند که با برند فرعی آنها کار می کند؛ لذا آنها هم باید لیست و داده های آن آورده شود تا در دسترس قرار بگیرد.
این کارشناس بازار سرمایه خاطرنشان کرد: این اقدام قطعا به شفافیت بازار کمک می کند و باعث می شود که سازمان بورس بتواند اعلام کند اطلاعات شرکت های تحت نظارتش، جایی قرار دارد تا عموم بتوانند به آن مراجعه کنند و به اطلاعات تماس آن شرکت ها به صورت تجمیع شده دسترسی داشته باشند.
طحانی در پاسخ به این سوال که اگر این تصمیم در اختیار شما بود چه اقدامات دیگری می کردید، گفت: با ناسره ها برخورد شدید می کردم، یعنی همان کاری که بانک مرکزی انجام داد؛ موسات غیرمجاز را کم کم تعطیل کرد و به موسسات مجاز پر و بال بیشتری داد.
این کارشناس بازار سرمایه در پایان تاکید کرد: برای اینکه سرمایه گذاران را برای مراجعه به شرکت های مجوزدار تشویق کنیم، (اعم از سبدگردان و مشاور سرمایه گذاری) قاعدتا باید با آنهایی که بدون مجوز و غیراصولی این خدمت را می دهند، برخورد جدی شود.
دیدگاه شما